طرح مسئله خدا و شرّ | محسن کدیور
محسن کدیور، نواندیش دینی، در یادداشت کوتاهی در کانال تلگرامیاش با عنوان «طرح مسئله خدا و شرّ» در توضیح موضوعی که در یک برنامهی اینترنتی میخواهد به آن بپردازد، نوشت:
در زندگی روزمره از لحظه تولد تا زمان مرگ با شرور فراوان مواجهیم. افرادی معلول (ذهنی یا بدنی) به دنیا میآیند که در تمام عمر از نقص مادرزاد خود رنج میبرند، و والدینشان هم با رنج و زحمت نگهداری آنها زندگی را سپری میکنند. زنان و مردانی عقیم هستند و از نعمت فرزندآوری محروم، هم خود رنج میبرند هم در زندگی خانوادگی مرتب سرکوفت میشنوند. بیماریها خصوصاً بیماریهای صعب العلاج یا لاعلاج یا واگیردار در طول تاریخ هریک میلیونها انسان بیگناه را در حالی که رنج فراوان کشیدهاند از دنیا بردهاند، از قبیل طاعون، وبا، مالاریا، جذام، آبولا، ساس و اخیراً کرونا.
قحطی و خشکسالی، سیل و توفان، زلزله و آتشفشان، و اخیراً ریزگردها هر یک به تلفات سنگین انسانی و حیوانی و ضررهای مالی فراوان منجر میشود. تعداد بیگناهانی که در هر یک از این حوادث طبیعی از دنیا میروند کم نیست. همینطور افراد زیادی که در حوادث اتفاقی از قیبل تصادف در سفرهای برونشهری و درونشهری، حوادث هوایی و دریایی، حوادث حین کار و دیگر اتفاقات غیرعمدی از دنیا میروند یا جراحتهای سخت برمی دارند غیرقابل اغماض است.
در طول تاریخ تعداد تلفات بیگناهان در جنگها واقعاً زیاد است، جدیدترینش در یمن. کشتار جمعی یهودیان توسط آلمان نازی در کورههای آدم سوزی (هولوکاست) تا قتل عام مسلمانان روهینگیا در میانمار توسط دولت بودایی از تلخترین فجایع انسانی معاصر است و رنج افراد در آنها هر وجوان منصفی را جریحه دار میکند.
شکنجههای وحشتناک زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانها، تجاوز به زنان و کودکان، آواره کردن ساکنان یک سرزمین از خانه و سرپناهشان از جمله اهالی فلسطین توسط غاصبان صهیونیست، استبداد و خودکامگی و دیکتاتوری رژیمهای سیاسی که با سلب آزادی و تحمیل خود به مردم چه ظلمهایی به شهروندان این سرزمینها میکنند، تا ستمهای فردی که هر کسی در زندگی خود تجربه کرده است.
شرور طبیعی و اخلاقی که فهرستی به عنوان نمونه از آنها ارائه شد دنیا را پر از رنج و نکبت و درد ترسیم میکند. دنیایی که در آن بیگناهان به فراوانی در حوادث طبیعی و انسانی کشته میشوند و آسیب میبینند و رنج میکشند دنیای مطلوبی نیست. چرا خدا دنیایی به این بدی را آفریده است؟ آیا نمیتوانست دنیایی بدون این شرور طبیعی و انسانی خلق کند؟
چرا در زمان وقوع این شرور خدا به داد بیگناهان نرسیده است؟ قطعاً بسیاری از آنها خالصانه و با تضرع از خدا کمک طلبیدهاند؟ چرا دعایشان را مستجاب نکرده و به آنها در برابر ظالمان کمک نکرده است؟ چرا خدا ریشه ظلم و ظالم را نمیکند؟ چطور راضی میشود بندگانش اینقدر رنج بکِشند؟ در یک کلام در این دنیای آکنده از شرّ خدا کجاست؟
در برابر مسئله شر برخی غلبه شرور را برهانی بر عدم وجود خدا پنداشتهاند و رسماً ملحد و خداناباور شده، و مرگ خدا را اعلام کردهاند.
دسته دوم وجود شرور را منافی علم مطلق یا قدرت مطلق یا خیرخواهی مطلق خداوند دانستهاند. به باور آنها با این همه شر چارهای جز از دست برداشتن از اطلاق برخی یا همه این سه صفت خداوند نیست، یعنی خدا از برخی از این شرور خبر ندارد، یا قدرت مقابله با آنها را ندارد، یا در خیرخواهی مطلق او باید تردید کرد چرا اگر بداند و بتواند جلوی این شرور را بگیرد و نگرفته پس خیرخواه نیست.
به تلقی این دسته خدا به درد هرکاری نمیخورد، از جمله رفع شرّ از عالم. چنین خدایی غایب است نه حاضر. اگر حاضر بود شرّی اتفاق نمیافتاد. آنها از «الهیات غیبت» دم میزنند.
دسته سوم اما نه خدا را مرده و غائب میدانند، نه در علم و قدرت و خیرخواهی مطلق او تردید روا میکنند، بلکه این شر قلیل را لازمه عالم مادی و دنیا میدانند که آن را باید با خیر کثیر مقایسه کرد. از منظر گروه سوم دنیای بدون شرّ عالم مجردات و بهشت در آخرت است. دنیا سرشتش بر درد و رنج و ابتلاست و دخالت خداوند برای رفع شرور طبیعی و اخلاقی خلاف سنت اوست.
چرا که سنت او بر اختیار و آزادی تکوینی انسان در دنیا تعلق گرفته است و هرگونه دخالتی برای رفع شرّ نفی این سنت الهی است. هبوط آدم و حوا به زمین آغاز زندگی دنیوی است و مهم این است که در این دار ابتلا آزادنه و با اختیار خیر را انتخاب کنیم و به کمک عقل خداداد در حد مقدور با شرّ مقابله کنیم.
در این جلسه قرار است ضمن مروری بر کوششهای فلسفی صورت گرفته در این موضع اعم از فلسفه غرب و فلسفه اسلامی بررسی کنیم که مدعای کدامیک از این سه دسته در قبال مسئله شر قابل پذیرش است: خداناباوران، منکران اطلاق علم و قدرت و خیرخواهی خداوند، یا مدافعان آزادی تکوینی و اختیار آدمی.
در حقیقت این سه فلسفه مختلف زندگی است. تعالیم اسلامی اعم از کتاب و سنت مدافع کدام فلسفه زندگی و رویکرد است؟ دست برداشتن از اطلاق علم و قدرت و خیرخواهی خداوند، یا دست برداشتن از اطلاق آزادی تکوینی و اختیار آدمی؟
انتهای پیام
الغریق یتشبث به کل حشیش