خرید تور تابستان

آیه صاحب الحمار؛ حکایتِ رؤیا یا واقعیت؟

امیر ترکاشوند، نویسنده کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص)» در یادداشتی تلگرامی با عنوان «آیه صاحب الحمار؛ حکایتِ رؤیا یا واقعیت؟» نوشت:

یکی از آیاتی که فهم مشهور از آن، دشواری‌هایی دارد و ذهن پژوهشگر را به راحتی تسلیمِ خود نمی‌کند، آیۀ ۲۵۹ سورۀ بقره «أو کالّذی مرّ علی قریة و هی خاویة علی عروشها قال أنّی یُحیِ هذه الله بعد موتها فأماته الله مائةعام ثمّ بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما أو بعض یوم قال بل لبثت مائة عام فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنّه وانظر إلی حمارک و لنجعلک آیة للناس وانظر إلی العظام کیف نُنشزها ثم نکسوها لحما فلمّا تبیّن له قال أعلم أن الله علی کل شیئ قدیر» است که مطابق مشهور، پرسشِ آیه را در رابطه با چگونگی زنده شدنِ “اهالی” قریۀ ویران‌شده دانسته، و صد سال میراندن را “رویدادی واقعی” می‌دانند، ولی سید احمد خان هندی در تفسیرش پرسش را مربوط به احیای دوبارۀ قریۀ ویران، و موتِ صد ساله را رخ‌داده در عالم خواب می‌داند

در زیر، شرح وی در این باره را می‌خوانیم:

«… کاف ازحروف تشبیه است و کأنّ هم از همان کاف تشبیه ساخته شده است و کاف تشبیه را به واسطۀ اهتمام در تشبیه یا تبدیل سیاق کلام و یا به جهات دیگری جائز است از مشبّهٌ‌به سوا کرده مقدم ذکر کنند. مثلاً از “زید کالاسد” وقتی که کاف تشبیه را به سببی جدا کرده مقدم ذکر کنیم این‌طور خواهیم گفت “کأن زید الاسد”.
در این مورد هم الذی مشبه‌به نیست بلکه از آن تشبیه یا تمثیل مرور آن کس مراد می‌باشد.

پس تقدیر آیه چنین می‌شود که “ألم تر إلی الذی کأنّه مرّ علی قریة” معنی این‌که آیا ندیدی آن کس را که گوئی گذر کرد از قریه‌ای؛ در حقیقت او گذر نکرده بود بلکه در عالم خواب دیده بود که گوئی گذارش بر قریه‌ای افتاده است که یکسره ویران افتاده بود و اینطور که تقدیر آیت را بیان نمودیم از آن به خوبی ظاهر می‌شود که در اینجا بیان حال کسی است که همچو دریافته بود که گذارش به قریه‌ای افتاده است و این طرز بیان صریحاً دلالت می‌کند که آن واقعه‌ای است مربوط به عالم رؤیا و خواب؛ لیکن از روی قاعدۀ نحوی لفظ “کأنّ” در صلۀ موصول الذی نمی‌تواند واقع شود و از این جهت حرف تشبیه یعنی لفظ کأنّ لزوم پیدا کرد که مقدم ذکر بشود در صورتی که آن نمی‌توانست در اینجا مقدم باشد زیرا که اسم و خبر آن جزو صله بودند و بنابراین حرف کاف که اصل لفظ تشبیه بوده است به جای آن مقدم آورده شده است.

در قرآن مجید از این شخص که رؤیای او در این آیه بیان شده اسمی نیست و نیز از قریه‌ای که او در خواب دیده بود که از آنجا گذشته است ذکری به عمل نیامده است. غالباً حاجتی هم به تعیین این قریه نبوده است چه آن کس در خواب دیده بود که به قریه‌ای گذشته که به حال ویرانی افتاده بوده است البته خود آن کس یعنی صاحب رؤیا لازم است تعیین شده و شناخته شود. ظن قوی آن است که در زمان رسول اکرم هر کسی از نام آن کس واقف بوده است ولی امروز جز مراجعۀ به روایات و تاریخ وسیلۀ دیگری برای معرفی و تعیین نام آن شخص در دست نیست. از روی وقایع تاریخی تا آنجائی که می‌شود تحقیق کرد و اعتماد بر آن نمود ثابت می‌شود که او نحمیاء نبی بوده است.

از وقایعی که در تورات راجع به خرابی و ویرانی بیت‌المقدس ذکر شده و از تاریخی که در کتاب مزبور برای آن قرار داده است معلوم می‌شود که در سال ۵۹۰ قبل از مسیح بخت‌النصر بیت‌المقدس را محاصره نمود و در سال ۵۸۸ آنجا را فتح کرده و معبد را طعمه حریق ساخت و بیت‌المقدس را به کلی ویران کرد ولی کورش پادشاه ایران بابل را فتح کرد و یهودیان را از قید اسارت بابل نجات بخشیده و با کمال عطوفت و مهربانی به وطن خودشان عودت داد. آنها در سال ۵۴۶ قبل از مسیح وارد بیت‌المقدس شده و در آنجا جشن‌ها گرفته و قربانی‌ها کردند. از این تاریخ به بعد یکی از پادشاهان به یهودیان اجازۀ تعمیر بیت‌المقدس را داده ولی پادشاه دیگر آن‌ها را از این کار ممنوع می‌داشت. چنانکه در سال ۵۱۸ پیش از مسیح داریوش اجازۀ تعمیر بیت‌المقدس را داد ولی بر اثر عداوت و دشمنی هامان هرج و مرجی تولید و اجازۀ مزبور عملی نشد.

در سنه ۴۶۷ قبل از مسیح عزیز پیغمبر وارد بیت‌المقدس گردید و از این تاریخ یهودیان بنای پیشرفت را گذاشتند ولی بیت‌المقدس کماکان به حال خرابی و ویرانی بوده است. حضرت نحمیاء نبی از این حادثه ناگوار زیاده از حد در محنت و رنج بوده است و پیوسته به خدا التجا برده و دعا می‌کرد که اسبابی فراهم شده بیت‌المقدس دوباره تعمیر شود. او یک دفعه به نزد ارتخششتا (ارتاکزرس) پادشاه حضور یافته پادشاه پرسید برای چه پریشان خاطری؟ در جواب گفت چرا پریشان خاطر نباشم که شهری که مدفن نیاکان پاک من است اینطور طعمۀ حریق شده و ویران افتاده است. شاه پرسید چه می‌خواهی؟ نحمیا گفت اینک به من اجازه دهید که به آنجا رفته تا که آن‌جا را از سر نو تعمیر کنم. پادشاه به او برای مدت معینی اجازه داد که بیت‌المقدس را تعمیر کرده مراجعت نماید.

ایامی که نحمیاء به تعمیر بیت‌المقدس مشغول بود مردم او را سخریه کرده می‌خندیدند و می‌گفتند آیا او بیت‌المقدس را معمور خواهد نمود؟ آیا او این خانه را که تمام از صدمۀ آتش منهدم و تلی از خاک شده است دوباره خواهد برافراشت؟ و آیا سنگ‌های قیمتی آن را که تمام سوخته و تودۀ خاکستر شده بیرون آورده به جا خواهد گذاشت. از کتاب نحمیا معلوم می‌شود که خاطر این مرد برای تعمیر بیت‌المقدس بی‌نهایت مشوش و پریشان بوده است و از این رو دائما با خدا در راز و نیاز بوده و تعمیر خانه را از وی درخواست می‌نمود. بی‌شک باید در خاطرۀ او گذشته باشد که بعد از مردن یعنی ویران شدن این شهر چگونه خداوند آن را زنده یعنی آباد خواهد نمود. غرض خاطرش آنی از این رهگذر فارغ نبوده است تا در خلال این احوال که تمام به تضرع و زاری در درگاه خدا برای تعمیر این خانه می‌گذشت یکدفعه چنانکه مقتضای فطرت انسانی است او آن را در عالم رؤیا دید و یقین کرد که بیت‌المقدس زنده و آباد خواهد شد و این خواب همان است که در این آیه ذکر شده است و خلاصه‌اش این است که به قریه‌ای گذشت و دید که آن یکسر خراب و ویران افتاده است. او در عالم رؤیا گفت چگونه خدا آن را زنده یعنی آباد خواهد نمود، و در آن حالت او دید که مرده و بعد دوباره زنده شده است، در عالم خواب کسی از او پرسید چقدر درنگ کردی و به راحت خوابیدی گفت درنگ کردم یک روز یا بعضی از روز را او گفت بلکه یکصد سال این حالِ درنگ تو طول کشیده است. اینک نگاه کن طعام و شرابت را که فساد و تغییری در آنها راه نیافته و نیز نگاه کن به چهارپای خودت که حال آن چه شده است. باری او از این رؤیای عجیب اطمینان حاصل نمود که بیت‌المقدس مسلماً تعمیر خواهد شد و رونق اولیۀ آن تجدید می‌شود؛ پس این قصه که از قدرت و جبروت و حکمت و عظمت خدا خبر می‌دهد در این آیه بیان شده است.

همان‌طور که عادت مفسرین ماست که همیشه یک مطلب ساده را هم آن‌قدر شاخ و برگ و پیرایه بر آن می‌بندند که آن را اعجوبه جلوه دهند در این آیه هم همین کار را کرده‌اند و با همۀ این احوال یک آدم بصیر وقتی که تمام این مطالب را با نظر غور نگاه می‌کند می‌تواند از این میان، اصل مطلب را به دست بیاورد، چنان‌که در این مورد روایتی است از ابن‌عباس که در تفسیر کبیر (۱) نقل شده از آن معلوم می‌شود تمام این واقعه که شرح آن در این آیه ذکر شده در خواب بوده نه در بیداری ولی در روایت مزبور به جای نحمیا نام عزیر برده شده است.

ممکن است که بینندۀ خواب حضرت عزیر بوده است، لیکن مطابق آن‌چه که از تاریخ به دست می‌آید این شخص همان حضرت نحمیا باشد بیشتر قرین قیاس است؛ به هر حال در این روایت می‌نویسد که وقتی او به بیت‌المقدس رسید آن وقت موسم انگور و انجیر بوده است. او از آن‌ها قدری خورده و مخصوصاً انگور را فشرده از آب آن نوشید و خوابید و در حالت نوم خدای تعالی او را میرانید و تا یکصد سال به همان حال باقی ماند. از این الفاظ به خوبی ثابت می‎‌شود که عقیدۀ علمای متقدمین هم همین بوده است که این واقعه در عالم خواب روی داده است که ما هم آن را به طور ساده به خواب تعبیر نمودیم و بقیۀ قصه که در این روایت مذکور است باید دانست که آن مأخوذ از منابع یهود و بی اصل است.

سیاق عبارت قرآن مجید طوری واقع است که قصه‌هائی که در آن نقل شده به بیان آن‌چه از آن قصص مقصود و منظور بوده اکتفا کرده است، چنان‌که در جائی که خواب حضرت یوسف ذکر شده در آن‌جا هم اینطور بیان شده است که حضرت یوسف به پدرش گفت که من یازده ستاره و ماه و خورشید را دیدم که مرا سجده می‌کنند و با این‌که همۀ این‌ها را در عالم خواب دیده بود معذلک اسمی از خواب برده نشده و نمی‌گوید که من در عالم رؤیا دیدم که یازده ستاره و ماه و خورشید مرا سجده می‌کنند، چه آن از قرینۀ مقام معلوم بوده و نیازی به ذکر نداشته است.

همچنین در این‌جا هم مقصد و منظوری که از خواب حضرت نحمیا بوده همان‌قدر ذکر شده و از لفظ “فلما تبین” کاملا معلوم می‌شود که واقعاتی که در این آیه بیان شده تمام در خواب وقوع یافته است.

۱- روی عن ابن‌عباس فی سبب نزول الآیة قال ان بخت‌نصر غزی بنی‌اسرائیل فسبی منهم الکثیر و منهم عزیر و کان من علمائهم فجاء بهم الی بابل فدخل عزیر یوماً تلک القریة و نزل تحت شجرة و هو علی حمار فربط حماره و طاف فی القریة فلم یر فیها احداً فعجب من ذلک و قال انی یحیی هذه الله بعد موتها لا علی سبیل الشک فی القدرة بل علی سبیل الاستبعاد بحسب العادة و کانت الاشجار مثمرة فتناول من الفاکهة التین و العنب و شرب من عصیر العنب و نام فاماته الله فی منامه مائة عام الخ.

(تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، سید احمد خان هندی، ترجمۀ سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی ص ۳۱۴ تا ۳۱۹)

انتهای ‌پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. چجور شده تا الان کسی به این موضوع پی نبرده؟
    برداشت های ترکاشوند نیاز به بررسی علمی و کارشناسی از سوی متخصصان علم کتاب و قواعد عربی دارد
    ذکر یکطرفه موضوعات اینچنینی جز ایجاد تردید و شک نتیجه ی ملموسی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا