خرید تور نوروزی

گزارش: چالش برخط با استاندار خوزستان

سرویس سیاسی انصاف نیوز: غلامرضا شریعتی، استاندار پرحاشیه‌ی خوزستان صبح روز دوشنبه، 26 خرداد مهمان انصاف نیوز بود تا به سوالاتی پیرامون خوزستان و مسائل آن پاسخ دهد. این مصاحبه 120 دقیقه طول کشید و در آن مسائلی از غیزانیه، ماهشهر، هفت‌تپه، اسدبیگی‌ها و حواشی دیگری که حول خوزستان وجود دارد مطرح شد.

شریعتی با چهار همراه به دفتر انصاف نیوز آمد و در ابتدا با این سوال مواجه شد که چرا اینقدر حاشیه؟ او معتقد بود که حاشیه‌ساز نیست و شاید بعضی با هدفی  می‌خواهند عملکرد او را به سمت حاشیه‌سازی ببرند. در ادامه در مورد اتهامی که به شریعتی در دادگاه پرونده‌ی اسدبیگی‌ها زده شد سوال شد که او معتقد بود اتهامی وارد نشده چون اگر اتهامی با ادله‌ی قابل اثبات مطرخ بود حتما در کیفرخواست می‌آمد و چون در کیفرخواست این مورد ذکر نشده نباید نامی هم می‌آمده است؛ او در مورد اینکه در دادگاه مطرح شده که حمایت‌های زیادی از اسدبیگی‌ها کرده گفت معتقد است که باید از بخش خصوصی حمایت شود.

سوالی هم در مورد پتروشیمی‌ها و حق آلایندگی مطرح شد که گفت هرچه باید پرداخت می‌شد پرداخت شده و در جاهایی که قانون پیش‌بینی کرده هزینه شده است. مسئولیت اجتماعی این شرکت‌ها هم در ادامه مطرح شد و اینکه مردم احساس رضایت ندارند.

سوال‌هایی هم در مورد برخوردهای امنیتی در غیزانیه مطرح شد که شریعتی گفت بین برخورد انتظامی و امنیتی تفاوت وجود دارد. برخورد شریعتی با یک مرد در جریان سیل خوزستان هم که بازتاب زیادی داشت در این مصاحبه مطرح شد. همینطور در مورد عرب‌های منطقه نیز استاندار خوزستان به سوالات پاسخ داد.

سوال دیگری که مطرح شد در مورد ریزگردها و روش‌های کنترل آن و روشی که در سمنان امتحان شده بود که گفت تخصصی در این مورد ندارد و از متخصصان موضوع استفاده می‌کند. پرسشی هم در تعداد مشاوران شریعتی مطرح شد.

حاشیه‌ی دیگری که از آن صحبت شد در مورد 11 میلیارد تومان هزینه‌ای بود که گفته می‌شد مدیر آبفای خوزستان با وجود مشکلات آب غیزانیه برای تجهیز کامپیوتر هزینه کرده که شریعتی گفت آبفا نیاز به کامپبوتر دارد اما اینکه گفته می‌شود 11 میلیارد هزینه‌ی دفتر رئیس آبفا شده واقعیت ندارد و غیزانیه حدود 85 میلیارد تومان هزینه می‌خواهد که بخشی از آنها به ثمر رسیده.

ماندانا صادقی، خبرنگار اهل خوزستان بعد از این سوال روی خط انصاف نیوز آمد تا سوالاتی را از شریعتی بپرسد. صادقی ابتدا پرسید: «آقای شریعتی به عنوان استاندار استان خوزستان به چه دلیلی برای مدیرعامل منطقه آزاد اروند وثیقه چهار میلیاردی می‌گذارد؟ خرمشهر و ابادان زیر بار فشار اقتصادی و انضباطی مدیریت و بیکاری و مشکلات عدیده له می‌شود. تنگه‌ی سه با 1500 نفر جمعیت طبق اخبار رسانه‌های داخلی شش ماه است که آب ندارد، کارگران فضای سبز 3-4 ماه بود که حقوق نگرفته بودند و همین چند روز پیش اعتصاب کردند. کارگران شهرداری مربوط به شرکت نفت هم به خاطر نگرفتن حقوق و بیمه اعتصادب کردند. برای چنین منطقه‌ای گذاشتن وثیقه‌ی 4 میلیاردی از جیب شخصی استاندار خوزستان چه معنی‌ای می‌تواند داشته باشد؟» شریعتی پاسخ داد که وثیقه نگذاشته و در ادامه هم گفت حتی اگر هم می‌گذاشت مسئله‌ای نبود چرا که هزینه‌ی احتمالی از اموال شخصی بوده و بنابراین موضوع شخصی است و ممکن است دو نفر با هم دوستی داشته باشند و در ادامه درمورد رحمت در اسلام صحبت کرد. او به منطقه‌‌ی آزاد شدن آبادان و خرمشهر نیز اشاره کرد.

صادقی در ادامه پرسید که چه کسی پاسخگوی وضعیت نابسامان شهرداری‌های آبادان و خرمشهر است؟ او همچنین به بخش‌هایی از مصاحبه شریعتی با روزنامه‌ی اعتماد اشاره کرد که به اعتراضات در دوران استاندار قبلی و کشته شدن سه نفر پرداخته بود اشاره کرد و گفت به این دلیل در این دوره اتفاقی نیافتاد که مردم به صورت مسالمت‌آمیز جلوی آبفا تجمع کرده بودند اما فرماندار آبادان که الان استاندار البرز است حتی به خانم خانه‌داری که انجا ایستاده پیام می‌دهد و اورا به فرمانداری فرامی‌خواند و می‌گوید چرا آنجا رفتی؟ با چنین برخوردی کشته‌ای هم نمی‌ماند. شریعتی در پاسخ گفت که با صحبت و قول به مردم آرامش داده‌اند.

بعد از قطع ارتباط تلفنی با ماندانا صادقی یکی از مخاطبان تماس گرفت و گفت منطقه آزاد شدن آبادان و خرمشهر و آمدن عراقی‌ها باعث بالا رفتن قیمت‌ها شده که شریعتی گفت میانگین قیمت در خوزستان بیشتر از دیگر استان‌ها نیست.

در انتها سوالاتی که مخاطبان در صفحه‌ی اینستاگرام انصاف نیوز مطرح کرده بودند خوانده شد تا شریعتی به آنها پاسخ دهد. پرسش‌ها در مورد وضعیت کرونا در خوزستان، 70 خودروی توقیف شده، سپرده شدن کلان‌پروژه‌ها به یکی از نهادها نظامی، متروی اهواز، انتقال آب از سرشاخه‌های کارون، میزان مالیات آزمایشگاه نرگس متعلق به شریعتی سوال شد. یکی از پرحاشیه‌ترین سوال‌ها مربوط به نیزار ماهشهر بود که شریعتی گفت «ماجرای نیزار جعلی است».

با پرسیدن پرسش‌های مخاطبان مصاحبه استاندار خوزستان با انصاف نیوزبه پایان رسید. گزیده‌ای از این گفت‍گو را در ادامه بخوانید:

انصاف نیوز: اینهمه حاشیه، چرا؟

شریعتی: سعی من براین نبوده که حاشیه‌ای ایجاد کنم، اگر برخی از این رفتارهایی که می‌گویید حاشیه‌ساز بوده را ذکر کنید، یا از صحبت خود برمی‌گردم یا در مورد آن توضیح می‌دهم که این رفتار سمت و سوی حاشیه‌سازی نداشته و برخی دیگر علاقمند بودند که آن را به سمت حاشیه‌سازی ببرند.

در میان استان‌های مختلف، استانداری خوزستان بیشتر در چشم بوده است، یعنی هیچ تحلیلی ندارید که چرا استاندار خیلی از استان‌ها را بسیاری نمی‌شناسند اما شما را می‌شناسند؟

شاید تحلیل‌های شخصی داشته باشم، اما شما فکر می‌کنید که دلیلش چیست؟

من سوالی می‌پرسم، کدام‌یک از استانداران را دیدید که به تهران بیایند، به رسانه‌های مختلفی بروند و مصاحبه کنند؟

نمی‌دانم، من‌که دم درِ رسانه‌ها نیستم ببینم.

الان به چه دلیلی به رسانه‌های تهران آمده و مصاحبه می‌کنید؟

دوستان ما در روابط عمومی برای من توضیح دادند که «بعضی رسانه‌ها اصرار دارند که با شما مصاحبه کنند و نقطه‌نظرات شما را بدانند». من هم استقبال کردم، چنین مسائلی را رد نمی‌کنم.

اما برخی از این مصاحبه‌ها تبلیغاتی محسوب می‌شود؛ مثلا مصاحبه‌ی شما با روزنامه‌ی اعتماد واکنش‌هایی درپی داشت.

این دیگر مربوط به روزنامه‌ی اعتماد است؛ چون آنها از من دعوت کردند. آقای حضرتی شاید ده بار از من خواست که برای مصاحبه به روزنامه بروم؛ اما وقت نمی‌شد و اینبار فرصت شد.

بنظرتان سوال‌های آزادی را از شما پرسیدند؟

بله، من مشکلی در سوال نداشتم.

حتی یک کلمه درباره‌ی هفت تپه پرسیدند؟

در رابطه با هفت تپه آنها سوال کردند، من هم توضیحاتی دادم. اما گفتم علاقه‌ای ندارم در این زمینه صحبت مطبوعاتی کنم.

چرا؟

نمی‌خواهم به بعضی از مسائلی که ممکن است به برخی روندهای جاری آسیب بزند، ورود کنم. یعنی حاضرم ظلمی به خودم را تحمل کنم، اما از پاسخ دادن -وقتی ممکن است باعث سوءاستفاده شود و یا اختلاف و دعوای بین قوا تلقی شود- خودداری ‌کنم. کشور در شرایطی است که به وحدت و همدلی نیاز دارد.

اما قبول کنید اگر خبرنگاری الان روبروی شما بنشیند و یک کلمه راجع به مهم‌ترین مسئله‌ی چندماه اخیری که با آن در رسانه‌ها مطرح شدید نپرسد، آن مصاحبه تبلیغاتی به حساب می‌آید.

من تخصصی در این موضوع ندارم؛ برخی هم نوشته بودند که مبلغی که شریعتی به روزنامه پرداخت کرده باید روشن شود که منبعش کجاست! بنوعی پرداخت را قطعی تلقی کرده بودند و بحث بر سر محل تامین آن بود. با یکی از افرادی که در این مورد نوشته بود تماس گرفتم، در طول این یکی-دو ماه آخر هم خیلی علیه من نوشته بود و اهمیتی هم برایم نداشت، اما اینبار به او گفتم چون شما را بچه‌ی متدینی می‌دانم دوست‌ندارم بیش از این خود را درگیر این گناه کنی. ما نه تک ریالی پرداخت کردیم و نه اصلا اهل این کار هستیم.

آنها دعوت کردند و من حاضر شدم. اطلاعی هم نداشتم می‌خواهند اینگونه کار کنند و حتی عکسی هم که از من زده بودند را تا الان ندیده بودم. من اصلا نمی‌دانستم در چنین مواردی لازم است پولی داده شود. من از ابتدا این مسائل را صحیح نمی‌دانستم و آن را دون شان خود و رسانه می‌دانم.

در مورد حاشیه هم بگویم که برخی شاید دوست دارند روی من زوم کنند؛ من از ابتدا روحیه و رویه‌ام این بوده که از هیچ خبرنگار و رسانه‌ای هیچ شکایتی نکنم، حتی اگر بیشترین تهمت‌ها در رابطه با من گفته شود. شاید به همین خاطر –قطعی قضاوت نمی‌کنم- شاید آنها را در تاختن به من بی‌باک‌تر کرده است.

خواهشم این است درباره‌ی اتهامی که در دادگاه درمورد شما مطرح شده و خیلی در مورد آن صحبت شد توضیح واضحی دهید؟

اتهامی زده نشده چون اتهام و سیستم قضایی برای متهم کردن هرکسی روندی دارد. اگر کسی بخاطر موضوعی متهم باشد، شرط اولیه‌ی متهم بودنش این است که در کیفرخواست باشد. نام آن شخص باید در کیفرخواست آمده باشد که ایشان متهم به این خطاست. حال یا این گناه و خطا در دادگاه اثبات می‌شود و یا تبرئه می‌شود.

آیا روند دادگاه نباید براساس کیفرخواست پیش رود؟ عنوان کردن این مسئله عمل مجرمانه‌ای است یا شخصی که بی‌گناه به این عمل متهم می‌شود باید پاسخگو باشد؟ جامعه باید در این زمینه‌ها آگاه‌تر و پخته‌تر عمل کند که وقتی اسمی مطرح می‌شود بروند و کیفرخواست را ببینند، وقتی نیست، آن شخصی که آمده و تعرض کرده را بازخواست کنند.

رسانه‌ها و افراد باید حقوق افراد را محترم شمارند. بنا بوده دموکراسی حقوق اقلیت را به رسمیت بشناسد. رسانه‌های مختلف باید بروند نگاه کنند و سوال کنند که آقای فلانی اسم مثلا «حسن» را که آوردی در کیفرخواست نیست، به چه حقی نام آوردی؟ نه اینکه بر همان موجی که ایجاد شده سوار شویم.

منظورم دقیقا موضوعی است که در موردش اسم شما و همسرتان آمده. آیا در آن مورد توضیحی دارید؟

من توضیح دارم اما سوال می‌کنم که اگر ادله‌ی متقن و کافی برای آن وجود داشت، طبیعی بود که در کیفرخواست نیاید؟ از شما می‌پرسم!

نه

دلیلی دارد که شما کیفرخواست بنویسی با ادله‌ی کافی برای متهم بودن من، اما اسمم را نیاوری؟ اگر ادله‌ای داشتند چه دلیلی بود که در کیفرخواست نیاید؟

شما موضوعی که مطرح شده را رد می‌کنید؟

شما سوال من را اول جواب دهید، چه دلیلی داشت نیاید؟

آن را از آقای رئیسی باید سوال کنیم، حالا شما آن موضوع مطروحه در دادگاه را رد می‌کنید.

به کل آن را رد می‌کنم و صحت ندارد، ولی من از شما سوال می‌کنم که اگر ادله‌ی کافی باشد آیا دلیلی دارد که در کیفرخواست نیاید؟

من می‌توانم این را منعکس کنم اما نمی‌توانم جواب دهم که آیا اشتباه کردند یا نکردند.

شما بخش حقوقی دارید یا نه؟

بله

می‌توانید از آنها بپرسید.

حتما پیگیری می‌کنیم. بعضی معتقدند که شاید دادستان زیر فشار استانداری خوزستان چنین موضعی گرفته؛ ضمن اینکه در خود دادگاه قاضی اشاره می‌کند که من تحت تاثیر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرم، استانداری یا هرجای دیگری.

بنظرم مسائل را خلط کردید. دادسرا و قاضی باهم متفاوت است. چیزی که منجر به کیفرخواست می‌شود قبل از آن بازپرس مدتی را -بسته به پرونده- بررسی و تحقیق می‌کند. بعد از اینکه مورد ارزیابی قرار داد و ادله‌ای درباره‌ی افرادی برایش روشن شد، آن را تبدیل به یک کیفرخواست می‌کند. تنها کسانی که ادله‌ی روشن درباره‌ی آنها دارد را در کیفرخواست می‌آورد. درمورد من ممکن است هیچ ادله‌ی متقنی پیدا نکرده باشد چون نامم را نیاورده است. اما همچنان ممکن است باز هم درحال بررسی باشد؛ اما فعلا که این کار نشده قانونا، شرعا و اخلاقا حق اسم آوردن نداشته است؛ اصل هم بر برائت است.

برنامه‌ی اعترافات یا اظهارات اسد بیگی…

تمام این اظهارات و بررسی‌های خودشان جمع می‌شود و نتیجه‌ی آن کیفرخواست است.

نکته‌ی دیگر اینکه استانداری خوزستان چه زوری دارد که بر دادستانی تهران فشار آورد؟ اینکه خود دادستانی بیاید اظهارات نماینده‌ی خود را توضیح دهد باید برایش خیلی سنگین و سخت باشد، اما حتما خودشان دیده‌اند حقی تضییع شده و اظهار نظر کرده‌اند. قانون باید برای من هم مثل دیگر شهروندان رعایت می‌شد؛ اگر اسمی از من یا همسرم در کیفرخواست بود عنوان می‌شد. اگر نبود و نباید مطرح می‌شد. اما من تحمل می‌کنم، خطایی صورت گرفت و بعد هم اصلاح شد.

از زمانی که این موضوع طرح شد تا زمانیکه دادستانی اطلاعیه داد به احدالناسی زنگ نزدم، از احدالناسی درخواست نکردم و از هیچکس پیگیری نکردم؛ فقط به خدا واگذار کردم.

چرا؟

به خدا واگذار کردم.

شما حتی برای اینکه این موضوع در یک روزنامه مطرح شده بود، پیگیر بودید که این بخش نباشد.

نه! همانجا گفتم این را پاسخ می‌دهم و علاقه ندارم این را منعکس کنید، اما برای روشن شدن خودتان توضیح دادم.

در دادگاه‌ها مطرح شد که شما از اسدبیگی‌ها حمایتی داشتید، قبلا هم شنیده بودم شما از این واگذاری‌ها راضی و خوشحال بودید. در این مورد شما نظری دارید؟ درباره‌ی واگذاری و…

از چه کسی شنیدید از واگذاری خوشحال بودم.

یعنی ناراحت بودید؟

اصلا واگذاری زمان من نبوده که خوشحال یا ناراحت باشم، بروید اطلاعاتتان را دقیق کنید.

نظرتان چه بوده راجع به واگذاری؟

اصلا سمتی نداشتم که بخواهم نظری داشته باشم؛ واگذاری سال 94 بوده و من سال 95 مسئولیت گرفتم؛ نه بودم و نه اطلاعی داشتم.

اما من معتقدم از بخش خصوصی باید حمایت شود، همیشه هم رویه‌ام همین بوده که از بخش خصوصی حمایت و پشتیبانی می‌کنم. می‌توانم صد بخش خصوصی استان را نشان‌تان دهم که 10 برابر هفت تپه حمایت‌شان کردم.

همین الان حقوق‌های‌شان عقب افتاده.

بله، یک ماه عقب افتاده که آن را داریم دنبال می‌کنیم که پرداخت شود.

برخی برخوردهای امنیتی با همین مسائلی می‌شود که شما تاکید دارید با روی باز برخورد  می‌شود.

مثلا کدام برخورد امنیتی؟

مثلا در ماجرای غیزانیه، عکسی بازتاب داشت که تیر به پای پسری خورده بود یا برخورد با فعالان محیط زیست تحصن کرده مقابل استانداری.

اولا که برخورد امنیتی نشده، برخورد انتظامی شد. امنیتی با انتظامی فرق می‌کند. من آن برخورد انتظامی را هم تایید نکردم.

برخوردی کردید با آنها [خاطی‌ها]؟

بله.

چه برخوردی؟

من که نباید این برخوردها با حوزه‌های انتظامی را بگویم اما برخورد کردم، تذکرات لازم را دادم. همان برخورد انتظامی را هم صحیح نمی‌دانستم و تایید نمی‌کردم.

در مورد فعالین محیط زیست من چه برخوردی کردم؟

در تجمع مقابل استانداری.

ما در یکسال حدود نهصد و خرده‌ای تجمع داشتیم. با یکی از آنها هم برخورد نکردیم. من اجازه نمی‌دادم. علیه من حرف می‌زدند و شعار می‌دادند اما گفتم هیچ‌کس حق کوچک‌ترین برخوردی را ندارد. مثلا گروه ملی حقوق نمی‌داد و گیر داشت؛ متعلق به بانک ملی بود و به من ربطی نداشت، اما من کلمه‌ای حرف نزدم.

یکجایی مسائلی پیش آمد که نظم شهر را برهم زد؛ اما در مورد خود موضوع من هیچ برخوردی را سراغ ندارم.

یک فیلمی از شما پخش شد که زمان سیل به یکی که به شما اعتراض می‌کرد گفتید «ضدانقلاب» این خیلی بازتاب پیدا کرد. به هرحال آن لحن شاید ناشی از نگاه شما باشد.

باید آدم برود و آنچه واقع شده را ببیند. در اثنای سیل بود و ما باتمام توان خدمت رسانی می‌کردیم. منتی ندارم و وظیفه‌ام بوده اما من 46 شبانه‌روز خانه نرفتم و بچه‌هایم را هم ندیدم. شاید در طول آن 46 شبانه‌روز، شبانه‌روزی 2 ساعت می‌خوابیدم، بعضی روزها هم اصلا پلک روی هم نمی‌گذاشتم.

در حمیدیه نقطه‌ای را به ما گفتند که خوب کمک‌رسانی نشده و مردم معترض‌اند. من می‌توانستم یک نفر را بفرستم آنجا اما تشخیص دادم که خودم حضور داشته باشم بهتر است. مورد اعتراض جوانانی هم که آنجا بودند قرار گرفتم و به جان و دل هم پذیرفتم. همانجا هم دستور حل مشکلات را دادم. در این اثنا یک نفر که ساکن حمیدیه نیست، جزو سیل‌زدگان هم نیست، می‌آید داد می‌زند که شما عمدا آب را باز کردید که عرب‌ها را از اینجا بلند کنید. در جمع جوانانی که متلاطم و نگرانند و خانه و زندگی‌شان در خطر است. می‌آید در آن وضعیت که نیاز به همدلی دارد می‌خواهد اینها را از هم جدا کند با این حرف که «شما به عمد آب را باز کردید که عرب‌ها را جدا کرده و از خانه‌های‌شان بیرون کنید. شما عرب‌های سوریه را دوست دارید نه عرب‌های ما را». وقتی در آن شلوغی این حرف‌ها را می‌زند شما چه تشخیصی می‌دهید. بعد از آن برخورد من هم، فوری جوانان همان منطقه –که الان هم هستند- گفتند اینها صحبت‌های ما نیست. ما چنین نظراتی نداریم و خودشان هم آن آقا را ساکت کردند. کل آن ماوقع باید گفته شود. بعد هم دیدند امکانات و… آمد و وقتی فردا یا پس فردایش سری زدم خیلی محبت داشتند و آرام بودند.

از این منظر، یک برخورد مدیریتی می‌کنید که اوضاع از دستتان نپاشد و بتوانید اوضاع سختی که در آن قرار دارید را مدیریت کنید. من که اصلا اهل برخورد نیستم. آن فرد –که البته بازهم برایش احترام قائلم و عزیز است مثل تمام شهروندان- اما او نه در منطقه‌ی سیل‌زده بود و نه منزلش در معرض سیل بود.

من شنیده بودم که عرب‌های خوزستان از شما راضی نیستند، آیا شما چنین مسئله‌ای را در واکنش‌ها می‌بینید؟ یا در مورد انتصابات مواردی دارند.

نمی‌خواهم خودستایی کنم اما عرب‌ها که خیلی به من محبت دارند و رابطه‌ی خیلی خوبی با آنها دارم. آثارش را می‌توانید در دیدارهایی که با اعراب دارم ببینید. ببینید که برخورد بزرگان غیزانیه که باهم دیداری داشتیم با من چگونه بوده است. در زمان سیل و بعد از آن من در سوسنگرد، دشت آزادگان، هویزه، شادگان، شوش، خرمشهر و آبادان حضور پیدا کردم و باید برخورد آنها را هم ببینیم.

بعضی از دوستان عرب من، خواسته‌ای داشتند و گفتند دروازه‌ی ورود شما به عرب‌ها باید ما باشیم؛ یعنی ما باید بگوییم که کدوم عرب‌ها منصوب شوند و کدامیک منصوب نشوند و حلقه‌ی اتصال شما به قوم عرب ما باشیم. دوستان خوب من بودند و هستند ولی من گفتم نه! من بعنوان استاندار مسئولیت‌هایی بر ضمه‌ام هست که این مسائل را نمی‌پسندد؛ من باید با تمام اقشار در ارتباط باشم و هرکس هم به اندازه‌ی وزن و سهمش باید در این مدیریت سهیم باشد. آنها نپذیرفتند و دلخور شدند. اما مهم مردم است. مهم این نیست که من بخواهم حتما به یک طیف خاص چند نفره، تمامی امتیازات را بدهم.

شما بیایید انتصابات بچه‌های عرب را موقعی که من تازه وارد استانداری شدم –تعداد و جایگاه‌هایشان- را ببینید و بعد الان را هم بررسی و مقایسه کنید.

داستان این مشاوران چیست؟ برخی می‌گویند شما تعداد قابل توجهی مشاور دارید.

به هیچکس برای حق مشاوره ریالی پرداخت نمی‌کنم. هیچ مشاوری از من ریالی دریافت نکرده.

از شما منظورم نبود، از استانداری.

از استانداری خوزستان هم دریافت نکرده.

از دستگاه‌هایی که با آنها کار می‌کنند.

یکسری از مشاوران من بازنشسته‌اند، یکسری از آنها اما پرسنل دستگاهی دیگرند.

پس مشاور دارید اما حقوق‌شان را از جایی دیگر می‌گیرند.

بعضی از آنها که پرسنل هستند حقوق‌شان را برای آن کار از دستگاه خود می‌گیرند.

 

 

حل مشکل آب غیزانیه چقدر بودجه می‌خواهد؟ یک خبرنگاری هم اسنادی منتشر کرده بود که 11 میلیارد تومان از اداره‌ی آبفا برای تجهیز کامپیوترها هزینه شده بوده. این میزان اگر برای غیزانیه هزینه می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟

برای آب غیزانیه تا الان چیزی حدود 45 تا 50 میلیارد تومان تا الان هزینه کرده‌ایم. حدودا حداقل 30-35 میلیارد تومان دیگر خرج باید شود. یعنی در مجموع حدود 80-85 میلیارد تومان هزینه باید شود. البته همین الان هم شرایطش خیلی بهتر شده. حتی همان روستاها هم که آب کم داشتند اقدام شده است و منبع آب روستاهایی در رامهرمز بوده –سی‌تا از روزتاهای غیزانیه- این منبع را جدا کردیم که همه‌ی آب بیاید به روستاهای شرق غیزانیه که اب بیشتری به آنها برسد.

غیزانیه بخش بزرگی است و از لحاظ وسعت بزرگ‌ترین بخش منطقه است. 80 هزار راس احشام دارد.

منطقی است چنین منطقه‌ای آب آشامیدنی نداشته باشد؟

آب آشامیدنی داشته، اما قدیمی بوده، نوبت بندی بوده مردم هم تاحدودی تامین می‌شدند اما احشام با مشکل واجه بودند. از لحاظ تراکم جمعیت بالا نیست، اما وسعت و پراکندگی این بخش هزینه را بالا برده. از این منظر این مشکلات برای غیزانیه بوده، ولی کار درحال انجام است. غیزانیه بخاطر بزرگی از 3 مسیر به آن آبرسانی می‌شود. این هم هزینه‌ها را بالا می‌برد.

اینکه بخش این بزرگی باید آب داشته باشد را باید از استنداران قبل من سوال کنید و نه من. من تیرماه 95 منصوب شدم، دیماه 95 غیزانیه بودم و تصمیم‌گیری کردیم؛ 40 کلاس کانکسی داشتند؛ 20 روستا برق نداشتند و بقیه‌شان هم برق ناپایدار داشتند. از 85 روستا، 7-8 روستا روشنایی داشته، گاز و آب هم نداشته. الان هیچ کلاس کانکسی ندارد، 85 روستا روشنایی دارند، 7-8 روستایش گاز دارد و مابقی هم درحال انجام است، 20 روستای برق‌دار شد و بقیه‌شان هم برق‌شان پایدار شد و…

حل مشکل آب هم شروع شده، اینکه مشکلاتی دارد و با کندی پیش می‌رود به‌کنار اما پیش از آن هیچکدام آن امکاناتی که گفتم نبود و این دولت که آمد این کارها را انجام داد.

البته مطالبات مردم بحق است اما ما هم فکر و بررسی کنیم درباره‌ی اینکه چرا دو هفته قبل از افتتاح این پروژه این بحث‌ها می‌شود؟

درمورد مواردی که آن خبرنگار آورده؛ مرجع رسیدگی به تخلفات که دیوان محاسبات و بازرسی و دادگاه است. خبرنگاران و من و شهروندان آنچه می‌بینند و فکر می‌کنند را باید اعلام کنند که آقایان مرجع رسیدگی، رسیدگی کنید که آیا تخلفی در فلان مورد صورت گرفته یا نه. چون قاضی که نیستیم. ما سپاسگزاریم از آن عزیزی که این موارد را ارائه کرده و احترام می‌گذاریم و باید باشد تا سالم‌سازی شود، اما هرکس درحد خود؛ نباید قضاوت هم بکند. قضاوت جایش جای دیگری است؛ بید اسناد را ارائه دهد و اگر درست و بحق بود که حکم صادر می‌شود و اگر هم درست نبود می‌گویند ممنونیم اما صحیح نبوده و نظرت را اصلاح کن.

آیا نباید در آب و فاضلاب کامپیوتر باشد؟ باید چرتکه باشد؟ اگر در موافقتنامه‌ی آن پروژه خرید کامپیوتر بوده که کار قانونی انجام شده، اگر هم نبوده که تخلف است و حتما باید دیوان محاسبات بررسی کند. اما اینکه گفته شد 11 میلیارد تومان هزینه‌ی دفتر مدیرعامل آبفا شده من شما را دعوت می‌کنم بروید دفتر مدیرعامل آبفا را ببینید، اگر شما یک میلیارد یا حتی 500 میلیون تومان آن اتاق را خریدید من قبول دارم. چنین چیزی که خرج دفتر و.. شده صحت ندارد.

[پس از این سوال ماندانا صادقی -روزنامه‌نگار خوزستانی- روی خط تلفن آمده و سوالاتی را با غلامرضا شریعتی مطرح کرد]

ماندانا صادقی: آقای شریعتی گفتند که دلیل زیاد بودن تعداد منتقدان‌شان در حوزه‌ی رسانه این است که ایشان وقتی به استانداری خوزستان تشریف آوردند اعلام کردند که از هیچ رسانه یا خبرنگاری شکایت نمی‌کنند! من روزنامه‌نگاری هستم از خوزستان و شهرستان آبادان که در رابطه با مسئولین قبلی هم -که چنین لطفی را شامل حال رسانه‌ای‌ها نکرده بودند که بگویند از آنها شکایت نمی‌کنند و شکایت می‌کردند- مقالات انتقادی می‌نوشتم و آنها را نقد می‌کردم. من این کار را چه در دوره‌ی آقای حجازی، چه در دوره‌ی آقای مقتدایی و چه در دوره‌ی آقای شریعتی انجام می‌دادم. نوشته‌های من مکتوب و مشخص است. پس دلیل اینکه از آقای شریعتی انتقاد بیشتری می‌کنیم مربوط به این نیست که ایشان از رسانه‌ها شکایت نمی‌کنند.

من می‌خواهم بدانم که آقای شریعتی به‌عنوان استاندار استان خوزستان چه دلیلی دارد که برای مدیرعامل منطقه‌ی آزاد اروند -که الان متهم هستند و پرونده‌هایی در حوزه‌های قضایی دارند- وثیقه‌ی ۴ میلیاردی می‌گذارند؟ در حالی که با این کار تلویحا دارند از مدیری حمایت می‌کنند که به دلیل ناکارامدی او شهرهای آبادان و خرمشهر زیر بار فشار اقتصادی، بی‌انضباطی مدیریتی، زباله‌ای که از سر و روی خیابان‌ها بالا می‌رود، بیکاری و سایر مشکلات در حال له شدن هستند! همین سه روز گذشته دوتا بچه در روستای ام التلول غرق شدند! حالا ایشان می‌فرمایند روستاها جزو مناطق آزاد حساب نمی‌شود. اگر روستاها جزو مناطق آزاد حساب نمی‌شود و مدیریت‌شان با استانداری خوزستان است؛ پس چرا مردم روستای تنگه‌ی سه‌ی آبادان حدود شش ماه است که آب ندارند؟ این را که دیگر رسانه‌های داخلی هم پوشش دادند و مربوط به رسانه‌های معاند نمی‌شود. در بخش‌های کناریِ روستاهای آبادان -که زیر نظر منطقه‌ی آزاد اروند نیستند- مشکلات زیادی وجود دارد؛ مثلا کارگرهای شهرداری اروندکنار چهار ماه است که حقوق نگرفته‌اند. شهردار آنجا می‌گوید که من نمی‌دانم اینها چقدر از ما خقوق طلب دارند! همین سه-چهار روز پیش کارگرهای فضای سبز خرمشهر -که چهار ماه بود حقوق نگرفته بودند- در خیابان اعتصاب کردند. کارگران مربوط به شهرداری شرکت نفت هم چند روز پیش اعتصاب کردند؛ چون حقوق، بیمه و مزایا نگرفته بودند. من می‌خواهم بدانم در چنین شهری و در چنین منطقه‌ای گذاشتن وثیقه‌ی ۴ میلیاردی از جیب شخصی آقای استاندار خوزستان برای آزاد کردن یک مدیرعامل چه معنا و مفهومی می‌تواند داشته باشد؟

شریعتی: گفتید من گفتم دلیل اینکه من را بیشتر مورد انتقاد قرار می‌دهند این است که اعلام کرده‌ام شکایت نمی‌کنم. من گفتم «شاید» این مطلب مسئله را تقویت کرده باشد؛ ولی نگفتم دلیلش این است. من خدای نکرده حرفی را با قاطعیت نمی‌زنم. گفتم شاید این هم یکی از مواردی باشد که به این اتفاق کمک کرده است. خبرنگار باید در کلمات نکته‌سنج و دقیق باشد؛ چون همه‌ی اینها به بار جمله اضافه و کم می‌کند.

در سوال دوم پرسیدید که چرا من وثیقه گذاشتم. اول اینکه شما بروید به دادگاه مراجعه کنید و ببینید وثیقه‌ی آقای شریعتی را استاندار گذاشته است یا نه؛ اگر این‌طور بود ما سراغ ما بقی بحث می‌رویم. ولی اگر نبود ببینید شما چقدر برای این مساله به من حمله کردی بدون اینکه اصلا بدانی این ادعا درست بوده است یا نه! اگر شما به دادگاه یا دادسرا رفتید و دیدید وثیقه‌ی آقای زمانی به نام آقای غلامرضا شریعتی بود همه‌ی حرف‌های شما درست است. ولی اگر نبود با خودت عهد کن که دیگر در موردی که خواستی قضاوت کنی و نظر بدهی تا قبل از اینکه از درستی آن مطلع نشدی حرفی نزنی. این رسالت تو و رسالت همه‌ی خبرنگاران است. فرق شما با عوام الناس باید یک‌چیزی باشد؛ شما باید مستند حرف بزنید.

ماندانا صادقی: من به حرف آقای زمانی استناد می‌کنم.

شریعتی: استناد به آقای زمانی هم اشتباه است. خود آقای زمانی هم اشتباه کرده و اشتباه گفته است.

ماندانا صادقی: چرا پاسخش را ندادید؟

شریعتی:‌ من به او تذکر دادم. گفتم من کی برای شما وثیقه‌ گذاشتم؟! فرد دیگری گذاشته است. حالا فرض کن که من گذاشته باشم؛ این یک مسئله‌ی شخصی است. مگر من از بیت‌المال وثیقه‌ی او را گذاشتم؟! ممکن است دو نفر با همدیگر دوستی داشته باشند. دوستی در وقت تنگی، سختی و مشکل به درد می‌خورد. اگر حق آقای زمانی این بود که بازداشت موقت – بدون هیچ بحث زمانی- شود دادگاه و دادسرا حکم می‌داد ایشان به بازداشت موقت برود. وقتی دادستان دادسرا شرعا، قانونا و اخلاقا برای آقای زمانی یا هر شخص دیگری قرار وثیقه صادر کرده است؛ یعنی ایشان قانونا حقش است به‌جای بازداشت شدن آن قرار را عمل کند و بیاید امورات جاری خودش را انجام دهد. وقتی قانون و شرع این حق را برایش قائل شده است هر کسی می‌تواند به این شرایط کمک کند. به این کار چه انتقادی وارد است که این چنین شلاق زده شود و حمله شود؟! یعنی شما راضی به در حصر شدن و حبس شدن یک انسان هستید؟! من که شخصا به حبس و حصر هیچ فردی راضی نیستم. مگر اینکه هیچ راهی نداشته باشد. خداوند، خدای رحمت است. پیامبر، پیامبر رحمت است. خدا منت می‌گذارد که انسان را انسان اهل رحمتی آفریده است. خداوند به پیغمبرمی‌گوید که من بر تو منت گذاشتم تو را خوش اخلاق و اهل رحمت آفریدم که با نرمی و خوش‌خلقی با مردم رفتار می‌کنی؛ وگرنه مردم از دورت پراکنده می‌شدند.

این چه فرهنگی است که ما دوست داشته باشیم یک نفر در حبس و حصر برود؟! چرا فکر می‌کنیم باید به کسی که چیزی از خودش می‌گذارد تا مانع حصر دیگری شود حمله کنیم؟! اینها بد است. شما با این دید به مساله نگاه کنید؛ در عین حال که من می‌گویم این کار گذاشتن وثیقه را اصلا انجام نداده‌ام و وثیقه به نام من نیست. یعنی اول بهت می‌گویم به نام من نیست و بعد این تذکرات برادرانه-خواهرانه را بهت می‌دهم؛ سعی کن اهل رحمت باشی. ما که ادعا می‌کنیم اصلاح‌طلبیم؛ یک اصلاح‌طلب اهل رحمت، گذشت و بردباری است نه اهل سختی. حالا شما ممکن است یک اختلاف‌نظری هم داشته باشید. ولی خداوکیلی در این دوره‌ی منطقه‌ی آزاد بیشتر به آبادان و خرمشهر رسیدگی شده یا در دوره‌های قبلی؟

همین‌ کاری که زمینه را فراهم کردیم تا عراقی‌ها و سایر اتباع خارجی بدون ویزا بیایند آیا آبادان و خرمشهر را به رونق نرسانده بود؟ تا قبل از شیوع کرونا روزی ۷ هزار نفر می‌آمدند. مگر با اعتبارات دولت، آبادان و خرمشهر درست می‌شود که می‌گویید حقوق کارگران را شهرداری سه ماه است نداده است و فلان جا را دو ماه؟ با «گردش ثروت» است که درست می‌شود. کاری که آقای زمانی به همراه شورای تامین استان کردند این بود که اتباع خارجی هر روز بتوانند بیایند داخل آبادان و خرمشهر خرید بکنند، هتل‌شان را بروند، پزشک‌شان را بروند، کارهایشان را انجام دهند، تفریح‌شان را بکنند و برگردند کشور خودشان. اگر این کار ۱۰ سال ادامه پیدا کند آبادان و خرمشهر را -در آبادانی و عمران- در صدر شهرهای ایران قرار می‌دهد. چون هر کدام‌شان اگر ۴۰۰ دلار هم خرج کند ببین روزی چند دلار در شهر خرج می‌شود و روزی چند دلار گردش ثروت در این شهرها انجام می‌شود. این چیزی است که می‌سازد؛ ‌اعتبارات دولت نمی‌تواند باعث سازندگی شود. هر روز که ۷ هزار نفر بیایند و ۴۰۰ دلار خرج کنند؛ ۷ هزارتا ۴۰۰ دلار می‌شود روزی دو میلیون و هشتصد هزار دلار! در یک ماه می‌شود ۷۰-۸۰ میلیون دلار و در یک سال ۷۰۰ میلیون دلار می‌شود. سالی ۷۰۰ میلیون دلار از خارج بیاید در آبادان و خرمشهر بچرخ وضعیت این شهرها را درست می‌کند. با این کار ساخت‌وساز بالا می‌رود؛ چون آن مغازه‌دار ثروتمندتر می‌شود به شهرداری عوارض می‌دهد، پروانه می‌گیرد و کارهای دیگری انجام می‌دهد. درآمد درست می‌شود و با آن شهرداری خیابان‌ها را آسفالت می‌کند و خدمات ارائه می‌دهد. این‌طوری یک شهر درست می‌شود؛ نه با دادن اعتبار ۱۰۰-۲۰۰ میلیارد تومانی دولت. با آن هیچی نمی‌شود. ما راه را درست انتخاب کردیم.

در مورد مسئله‌ی تنگه‌ها هم اولا این‌طور نیست که اینها در این مدت بی‌آب بوده باشند. ثانیا من خودم کمتر از یک ماه پیش به تنگه‌ها رفتم و با مردمش صحبت کردم. همان‌جا تصمیم‌گیری کردیم و سریع مساله را حل کردم. آب شیرین‌کن و سایر امکانات را فرستادم و مشکل حل شد. به دهیار تنگه‌ها و سایرین هم قول دادم که سریعا انشاالله مشکلات آب را حل می‌کنیم؛ هم در تنگه‌ی سه و هم تنگه‌ی یک و دو. قول لایروبی هم دادم که حالا دارم برای‌شان بیل می‌فرستم که نهرهای‌شان را لایروبی کنند و با این کار بتوانند نخل‌های‌شان را هم آبیاری کنند. من فکر همه‌ی آنها هستم. بدانید که در حد توانم از مشکلات تک‌تک‌شان مطلع هستم و به این مکان‌ها می‌روم. همین ۲۰ روز پیش من در تنگه‌ها بودم.

ماندانا صادقی: به هر حال امروز شهرداری آبادان و خرمشهر -مخصوصا در بخش مدیریت شهری- دارای مشکلات زیادی هستند. با این حال این شهردارها توسط وزارت کشور تایید می‌شوند. چه کسی قرار است به این وضعیت نابسامان شهرداری آبادان و خرمشهر پاسخ دهد؟

آقای استاندار در مصاحبه‌ی خود با روزنامه‌ی اعتماد -که من به آن «به اصطلاح مصاحبه» می‌گویم- می‌گوید که در دوره‌ی قبل از من که شورش آب در آبادان اتفاق افتاد و آقای مقتدایی استاندار بود سه‌تا کشته روی دست آبادان گذاشت ولی این دفعه که من بودم هیچ اتفاقی نیفتاد!

شریعتی: من نگفتم آقای مقتدایی استاندار بود.

ماندانا صادقی: این بار هیچ اتفاقی نیفتاد به این خاطر که مردم به‌صورت مسالمت‌آمیز مقابل آبفا تجمع کرده بودند. اما در همین تجمع مسالمت‌آمیز فرماندار آبادان که هم‌اکنون استاندار استان البرز است به شهروندان تلفن می‌کنند -مثلا به خانم خانه‌داری که آنجا ایستاده است- و ایشان را به فرمانداری احضار می‌کنند و می‌گویند که چرا آمدید آنجا! نیروی امنیتی آدم‌هایی را که آنجا هستند رصد می‌کند و به آنها تلفن می‌کند که شما اینجا چه کار می‌کنید برگردید به خانه‌های‌تان! می‌گوید اگر نروید برای‌تان درد سر می‌شود! بله طبیعی است که وقتی یک چنین برخوردی می‌شود کشته‌ای هم روی دست شما باقی نمی‌ماند! من از آقای شریعتی می‌خواهم که درمورد وضعیت شهرداری‌های آبادان و خرمشهر و این همه شائبه‌های مالی و این همه مشکلاتی که دارند صحبت کنند.

شریعتی: درمورد شورای شهرداری‌ها مطبی گفتید؛ مگر من شهردارها را تعیین می‌کنم؟! شورای شهر آنها را تعیین می‌کند. شورای شهر را هم مردم انتخاب می‌کنند. من هم نظرم این است که باید به نظرات شورای شهر به‌عنوان نمایندگان مردم احترام بگذارم. مشی من بر این است که انتخاب شورای شهر را تا آنجایی که می‌شود رد نکنم. حالا ممکن است اهرم‌هایی دستم باشد که بتوانم انتخاب شورای شهر را رد بکنم؛ اما من این کار را خلاف شرع و قانون می‌دانم که بخواهم سوء استفاده از قدرت بکنم و در کار شورای شهر مداخله بکنم. چون با این کار به نوعی یک «دموکراسی پوشالی» فراهم می‌شود. این کار فقط می‌تواند توسط کسانی انجام شود که عضو دستگاه‌های مسئول‌اند و در زمینه‌ی رد یا تایید افراد تصمیم‌گیرنده هستند. حتی وقتی کسانی [که مورد نظر شورای شهر هستند] را رد می‌کنند، من خیلی اصرار می کنم تا آنجایی که امکان دارد گذشت کنند تا حل بشود. چون انتخاب شورای شهر، انتخاب مردم است و باید به آن احترام بگذاریم. خدا می‌داند فقط و فقط نظرم این است که باید به نظر شورای شهر احترام بگذاریم؛ باید به نظر مردم -که شورای شهر نمایندگانش هستند- احترام بگذاریم. ممکن است آن شهرداری هم که آنها انتخاب کردند مدنظر من و موردعلاقه‌ی من نباشد؛ اما چون نظر شورای شهر است خودم را تسلیم می‌کنم و احترام می‌گذارم. اگر ما یاد بگیریم به دموکراسی عملا احترام بگذاریم و به آن پای‌بند باشیم کشور در مسیرش قرار می‌گیرد. ولی اگر بخواهیم به‌صورت سطحی فقط دم از دموکراسی بزنیم و وقتی مطابق نظر ما نیست این چنین آماج حملات قرارش دهیم، راه خطایی است. شورای شهر خرمشهر و شورای شهر آبادان شهردار انتخاب کرده‌اند. این شوراها هم منتخب مردم‌اند؛ باید تمرین کنند. مردم اگر از عملکرد منتخبین خودشان راضی‌اند دفعه‌ی بعد هم انتخاب‌شان می‌کنند. راضی نیستند اصلاح می‌کنند. این‌قدر این مسیر باید طی شود تا همه یاد بگیریم، همه پخته شویم و همه به رشد و تعالی برسیم. دخالت‌های ما فقط و فقط باعث می‌شود که این تعالی عقب بیفتد.

ما فقط ۲۰ و خرده‌ای سال است که تجربه‌ی شورا را داریم. باید کمی تامل کنیم. ما دو هزار و خرده‌ای سال قبل از جمهوری اسلامی شورای شهر نداشتیم. هنوز در دوران طفولیتش هستیم. چه‌طور این مردم دو هزار و پانصد سال قدرت مطلقه‌ی حاکم را تحمل کردند، حالا ما تحمل نکنیم که مردم هم صحبت کنند؟! بگذار بکنند چه اشکالی دارد؟ حتی با این قیمت که بر ما بتازند، به ما آسیب بزنند، حقی از ما ضایع شود و با این قیمت که ظلمی بر ما بشود؛ هیچ اشکالی ندارد مردم حرف‌شان را بزنند. کمااینکه دو هزار و پانصد سال این مردم ضایع‌ شدن حق‌شان و برخورد ما را تحمل کردند؛ منظورم از «ما» حاکمان در قبل از انقلاب است. بعد از اینکه حضرت امام آمد این آزادی‌ها را دادند و به مردم حق انتخاب دادند و قانون نوشتند. ما باید اینها راتحمل کنیم و بردبارانه با اینها برخورد کنیم. شما خبرنگاران باید مدافع این حریم باشید. ما حاکمان باید بخواهیم به این حریم بتازیم و شما باید مدافعش باشید؛ نه اینکه خودتان به آن متعرض باشید؛ حتی به فرض وجود اشتباهات. به‌تدریج قانون ساری می‌شود و هر کسی در جای خودش قرار می‌گیرد. این مسیر، مسیر قطعی و لایتغیرِ حرکت به سمت آزادی‌های مدنی که جمهوری اسلامی به آن احترام می‌گذارد. از این بابت است که من از شما می‌خواهم مروج این مسیر و مروج این افکار و اندیشه باشید و به حول و قوه‌ی الهی پیش بروید. در این زمینه تلاش و همت کنید؛ حتی به فرض اینکه شهردارهای آبادان و خرمشهر اشتباه انتخاب شده باشند. برای آن هم قانون وجود دارد و بررسی می‌کند.

نکته‌ی بعدی که گفتید درمورد اتفاقات خرمشهر بود. من در آن مصاحبه‌ی روزنامه‌ی اعتماد نگفتم که زمان «چه کسی» اعتراضات رخ داد و سه نفر کشته شدند.

ماندانا صادقی: من خودم خواندم.

شریعتی: من یادم نیست چنین چیزی گفته‌ام یا نه.

ماندانا صادقی: شما خودتان مصاحبه را بعدا نخواندید؟! ما آن را خواندیم؛ شما گفتید آقای مقتدایی و حتی آقای خاتمی! شما حتی اسم آقای خاتمی را هم آوردید.

شریعتی: ممکن است خود روزنامه نوشته باشد؛ یادم نیست خودم گفته باشم. شاید هم گفته باشم. اگر شما می‌گویید من می‌پذیرم؛ ولی یادم نیست. اما شما خانم صادقی این را منصفانه بگویید که خداوکیلی من چندبار در آن مدت به آبادان و خرمشهر آمدم؟ من در آنجا تا ساعت ۴ صبح جلسه گذاشتم، تقسیم کار کردم، تانکر فرستادم و ایستادم با مردم مصاحبه کردم و از آنها عذرخواهی کردم. گفتم من قول می‌دهم تا دو هفته‌ی دیگر آب را برسانم؛ تا ۱۵ تیر آب را می‌رسانم شما تحمل کنید. درست می‌گویید این حق‌تان است اما تحمل کنید ما تا حدودی مایحتاج شما را می‌رسانیم. اینها را هم موثر بدانید بر اینکه بالاخره مردم وقتی می‌دیدند ما تا چهار صبح جلسه داریم و در حال حل کردن مشکل هستیم آرامش پیدا می‌کردند. اینها را هم بگویید که به نوعی آرامش و اطمینان خاطر داده شد. همان ایستگاه جمشیدآباد چقدر مشکل آب داشت؟ بعد از اینکه من قول دادم و حلش کردیم دیگر مشکلی دارند؟ آن کارها و خدماتی که دولت و نظام به مردم ارائه می‌دهد را هم عنوان کنید؛ مشکلات را هم بگویید خیلی خوب است.

با تعاملی که با مردم کردیم، قولی که به مردم دادیم و صحبت‌هایی که دائما با آنها کردیم، آرامش به مردم برگردانده شد. من هم اگر می‌نشستم در اهواز و می‌گفتم نمی‌خواهد با مردم صحبت کنم و از آنها عذرخواهی کنم، حتما مردم آتش بودند و عصبانی و ناراحت بودند. ولی وقتی می‌بینند من این‌طور صحبت می‌کنم حتما آرامش پیدا می‌کنند و بردباری می‌کنند. این کار را هم کردند و الحمدلله خونی از دماغ کسی ریخته نشد. حالا اینکه یک عده‌ای تجمع می‌کنند و به آنها زنگ می‌زنند می‌گویند آقا بروید خانه ما مسئله را حل می‌کنیم؛ آن هم قسمتی از کار است و من نگفتم نیست. همه‌ی اینها را به عنوان یک پکیج مدیریتی برای جلوگیری از خون‌ریزی و حل مسئله در کنار هم ببینید.

[پس از سوالات و پاسخ‌های صادقی و شریعتی، بخشی از کامنت‌های مخاطبین با استاندار خوزستان مطرح شد که تعدادی از آنها را در زیر می‌خوانید:]

انصاف نیوز: یکی از مخاطبان درمورد ماهشهر گفته‌اند که در آبان خیلی حساس بوده است چرا الان مسئولان به آن توجه نمی‌کنند؟ یکی دیگر از مخاطبان هم خواسته‌اند که راجع به ماجرای نیزار در ماهشهر توضیح دهید.

شریعتی: اول اینکه به ماهشهر توجه شده است، به بحث سالن ورزشی و مدرسه در شهر‌ک‌ها رسیدگی شده است و پروژه‌های دیگر. بحث‌های زیرساختی و توافقات دیگر هم دارد در شورای تامین آینده مطرح می‌شود. وقتی مصوب شود در طی یکی-دو سال آنها را انجام خواهیم داد. در این مورد کارهای زیرساختی و برنامه‌ریزی‌های خیلی خوبی شده است؛ این‌طور نیست که هیچ‌کاری نشده باشد.

بحث نیزارها هم اصلا یک بحث «جعلی» است. واقعا یک جعل اساسی است ما اصلا نه ماجرای نیزارها داشتیم نه مسائل این چنینی. مثلا گفتند آقا نمی‌دانم در خوزستان ۳۰۰ نفر کشته شدند! حالا من به دوستان گفتم نمی‌خواهد همه‌ی ۳۰۰ نفر را اسم بیاورید ولی از اینهایی که می‌گویید ۲۵۰ تایش برای خودتان! فقط ۵۰تا اسم بدهید.

چند نفر بودند؟

من نمی‌توانم بگویم. خود دستگاه‌های مسئول اگر صلاح دانستند تعداد را اعلام می‌کنند. اما اینها جعل است. اسامی‌شان را بدهند ببینیم این کشته‌شدگان چه کسانی هستند! این ۳۰۰ نفر کجایند! اینها همه بدخواهان و کسانی هستند که با این کشور و با این نظام و با انقلاب مشکل دارند و می‌خواهند فرافکنی کنند. ما اصلا چیزی به نام نیزارها نداشتیم!

یکی از مخاطبان درمورد مالیات ماهیانه‌ای که بابت آزمایشگاه نرگس می‌دهید پرسیدند.

آن امور مربوط به مالیاتی‌ها است بروند از آنها بپرسند! قبلا اگر برای‌مان مالیات می‌بریدند می‌رفتیم یک اعتراضی می‌کردیم از موقعی که آمدم استانداری دیگر اعتراض هم نمی‌کنی که درمورد کم شدن آنها بحثی کنیم. وقتی می‌گویند مالیات نرگس را بگو یعنی تصور می‌کنند نرگس درآمدش خیلی خوب است! از طرف دیگر می‌گویند اینقدر دلار از فلانی گرفتی! خداوند جان من را بگیرد اگر بخواهم چنین کارهایی انجام دهم. اگر من مستغنی‌ام پس چه نیازی به دلار دیگران دارم؟ این حرف‌ها با هم تناقض دارند. ولی آزمایشگاه نرگس تا الان از خوش‌حساب‌ترین‌ها در امور مالیاتی است و به موقع مالیات خود را می‌پردازد.

مخاطب دیگری به صحبت شما درمورد شکایت نکردن از رسانه‌ها اشاره می‌کنند و می‌پرسند «فقط برای کارگران هفت‌تپه راضی به زندان بودید»؟

من برای هیچ‌کسی راضی به زندان نیستم. برای دشمنم هم راضی به زندان نیستم؛ به هیچ‌وجه. شما سوال کنید ببینید آیا من تا به حال اقدامی در جهت زندانی کردن کسی کرده‌ام یا شاکی کسی بوده‌ام؟ بعضی از مسائل جنبه‌ی عمومی پیدا می‌کند، و الا من هیچ‌وقت راضی به زندانی شدن و سلب آزادی از احدالناسی نیستم.

انصاف نیوز: مخاطب دیگری می‌پرسند چرا زمانی که برای کارگران و رسانه‌ای‌ها محرز شده بوده که آقای اسدبیگی‌ها یک‌سری تخلف‌های ارزی دارند، شما ورود نکردید یا به قوه‌ی قضاییه فشاری نیاوردید که به موضوع رسیدگی بکند؟

اصلا بحث ارز در «خوزستان» نبوده است. من واقعا نسبت به مسائل ارزی علم لازم را ندارم که چه بوده و چه‌طور شده است. این اتفاقات در خوزستان رخ نداده است که من بخواهم مداخله‌ای کنم و حرفی بزنم. آن یک پرونده‌ی مجزا در تهران است و هفت‌تپه یک پرونده‌ی مجزا در خوزستان.

شما دل‌تان می‌خواهد تهران هم بیایید؟ یعنی برای انتخابات ۱۴۰۰؟

تهران بیایم؟! من هیچ دل خواستن و علاقه‌ای به این کارها نداشتم.

بعضی می‌گویند خیلی از کارهای شما پوپولیستی است و می‌گویند ایشان این کارها را می‌کنند تا ارتقاء پیدا کنند. شما برنامه‌ای برای نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری ندارید؟

نمی‌گویم برنامه‌ای دارم یا ندارم. ولی آیا فقط آنهایی که پوپولیست‌اند ارتقاء پیدا می‌کنند؟! اتفاقا یکی از آن ۱۲ نماینده‌ای که تشریف آوردند استان، به من اعتراض می‌کرد که شما در بین مردم نیستید و نمی‌روی بازدید پیش مردم! می‌گفت از مردم جدایی! من گفتم شما دو ساعت است آمدی اینجا چه‌طور چنین نتیجه‌ای گرفتید؟! من خیلی از مردم را به اسم می‌شناسم. اصلا من از طرف دوستانم مورد انتقاد شلاقی‌ام و می‌گویند تو دائم پوپولیستی کار می‌کنی.

درست است که شما مشهور به «احمدی‌نژاد خوزستان» هستید؟

من اسم کسی را نمی‌آورم و تعرض به ساحت کسی نمی‌کنم؛ واقعا خدا را شکر سعی می‌کنم به این موضوع مقید باشم. دوستانم مدام به من می‌گویند همیشه بین مردمی و نمی‌نشینی در دفترت برنامه‌ریزی بکنی. می‌گویند مدام این‌ور می‌روی، آن ور می‌روی و مسائل را حل می‌کنی. به من می‌گویند شما پوپولیست هستی. آخرش نفهمیدیم  پوپولیست هستیم یا از مردم خیلی فاصله داریم و در جمع مردم حاضر نمی‌شویم! ولی من نه خودم را پوپولیست می‌دانم و نه در فاصله از مردم. جایی که احساس می‌کنم حضورم در بین مردم اثربخش است؛ حتما حضور پیدا می‌کنم و هیچ مضایقه‌ای نمی‌کنم. حتی خیلی‌ها به من می‌گویند که شما اگر به فلان‌جا بیایید مورد تعرض واقع می‌شوید؛ مردم عصبانی هستند و حرف‌های انتقادی خواهند زد. من می‌گویم هیچ اشکالی ندارد. یعنی برای خودم چیزی قائل نیستم به شرط اینکه آن کار انجام شود. اگر هم فکر کنم که حضور من خیلی اثری ندارد و خیلی مسائلی را حل نمی‌کند نمی‌روم آنجا، می‌نشینم برنامه‌های دیگر را اجرا می‌کنم و به کارهای دیگر رسیدگی می‌کنم. نیازی نیست که حتما مدام خودم را نشان دهم.

فیلم | مصاحبه با استاندار خوزستان، از هفت تپه تا آبان و غیزانیه

گزارش تصویری | مصاحبه با استاندار خوزستان

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ازتون ناامید شدم.
    ازتون ناامید شدم.
    ازتون ناامید شدم.
    ازتون ناامید شدم.
    ازتون ناامید شدم.
    ازتون ناامید شدم.

  2. خدا لعنت کنه هرچی مسئول بی عرضه و بی شعور هست به ویژه اونایی که با رانت و پارتی سمت میگیرن و خاک توی سر رسانه هایی بی شرف و بی غیرتی که میان بی عرضگی این آدما رو ماست مالی و براشون در قالب مصاحبه، تبلیغ میکنن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا