خرید تور تابستان

سرایت سنت به تجدد | سعید حجاریان

یادداشتی از سعید حجاریان که با عنوان «سرایت سنت به تجدد» در وبسایت مشق نو منتشر شده را می‌خوانید:

اخیراً در خبرگزاری‌ها با خبری مواجه شدم مبنی بر اینکه گذراندن ۲واحد درس «مبانی طب سنتی» برای کلیه دانشجویان دکتری عمومی اعم از پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی الزامی شده است. این اتفاق در آینده تبعاتی به‌دنبال خواهد داشت که طبیعتاً صاحب‌نظران رشته‌های مزبور بدان ورود خواهند کرد؛ من نیز در این یادداشت مواردی را ذکر می‌کنم.

در صورت قضیه، پرسش اصلی از این قرار است که در سراسر کشور چه تعداد سایت دانشگاهی فعال و دارای رشته‌ پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی وجود دارد. مطابق آمار در حال حاضر بیش از ۶۰ دانشگاه دارای این مشخصات هستند. بی‌آنکه وارد جزئیات دانشکده‌ها بشویم باید بپرسیم آیا سرفصل علمی و قابل اعتنا در این‌باره تهیه شده است؟ آیا اساتید کافی برای تدریس وجود دارد یا خیر؟ از این گذشته، دانش‌آموختگان طب سنتی را نمی‌توان به یک کل واحد تقلیل داد زیرا هر یک مذاق خاص خود را دارند؛ یکی جالینوسی است، یکی بقراطی، یکی سینوی، یک چینی، یکی هندی، یکی آفریقایی و دیگری هم مربوط است به سرخپوست‌ها. بعضی‌ها هم به‌دنبال هومیوپاتی هستند و الخ. بنابراین، بسیار بعید است که بتوان بر یک متن درسی استاندارد توافق کرد. از این رو می‌توان پیشنهاد کرد رشته‌‌هایی مطابق با این الگوی فکری تأسیس شود و تمامی ظرفیت‌های آنچه را از آن با عنوان «طب اسلامی» یاد می‌شود، تجمیع کرد تا اولاً استنادها صرفاً به آن مجتمع آموزشی باشد و ثانیاً سیل دانشجویان مشتاق رهسپار آن مکان شوند و دستاوردهای علمی را از آن مبداء عرضه کنند.

بحمدالله دست‌اندرکاران علم بومی و اسلامی، در حوزه پزشکی به ۲واحد درسی بسنده کرده‌اند اما این رویه سال‌هاست در علوم انسانی دنبال شده و خسارت‌هایی به‌ بار آورده است. به‌عنوان مثال اگر به سرفصل درسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران –که بنا بود دانشگاه مادر باشد- نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که چگونه در فرآیند ایدئولوژیک‌سازی به‌مرور علوم سیاسی از سیاست تهی شده است و دانشجویان ناگزیر از گذراندن چندین واحد غیرمرتبط شده‌اند. این رویه در دانشگاه امام صادق نیز سال‌هاست برقرار است و دانشجویان علاوه بر موارد فوق ملزم به گذراندن دروس عربی، و فقه و اصول هستند. این دروس قبل از آنکه جنبه آموزشی داشته باشند، جنبه ایدئولوژیک دارند؛ گویی رسماً می‌خواهند ایدئولوژی موجود را نه بازتولید، بلکه حقنه کنند و این همه درس دینی-اسلامی و مواردی برساخته بازتابی است از این رویه…

اما چنانکه گفته‌اند، «کل شی جاوز حده انقلب الی ضده» هر چه از حد بگذرد، به ضد خود بدل می‌شود. بنابراین بعید است دانش‌آموختگان این رشته‌ها دین درست‌ودرمانی داشته باشند چون احساس می‌کنند امر دینی و ایدئولوژیک به‌آن‌ها تحمیل شده است. در حکومت پهلوی، زمانی که به دبیرستان می‌رفتیم، درسی را به مجموعه دروس اضافه کردند به‌نام «مأموریت برای وطنم»! کتابی به‌قلم محمدرضا شاه پهلوی. همان دوران، یکی از دوستان مجلدی از کتاب را که به زبان عربی ترجمه شده و لابد برای رایزن‌های کشورهای عربی فرستاده شده بود، پیدا کرد. ترجمه کتاب این‌گونه بود؛ «واجبی لوطنی»! و هر چهارشنبه می‌گفتند امروز واجبی داریم…غرض آنکه در دوران پهلوی، کسی زیر بار درس تحمیلی نمی‌رفت.

به هر حال، نمی‌دانم در زمان فعلی، در مقاطع تحصیلی مختلف از ابتدایی تا دانشگاه، چه تعداد درس ایدئولوژیک –که بعضاً فقط به‌کار مغزشویی می‌آیند- تدریس می‌شود، بی آنکه گرهی بگشایند و جهت‌دهی کنند؛ اما یقیناً این دروس به ضد خود بدل می‌شوند تا جایی که نمی‌دانیم اگر مدارس دیگر به روی مسلمانان باز شود، کدامیک را ترجیح خواهند داد؛ مدرسه زرتشتی‌ها یا مدارس برآمده از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی. در واقع، اگر دانشجویان به خواست خود در پی علم‌آموزی و یادگیری زبان‌هایی مانند عربی یا درس‌های ایدئولوژیک بروند، می‌توانند کسب موفقیت کنند اما چنانچه این درس‌ها از جانب دستگاه رسمی به آن‌ها تحمیل شود عاقبتی جز خسران متصور نیست؛ چنانکه شاهد بودیم سال‌ها پیش دپارتمان زبان عربی دانشگاه امام صادق به دست برخی دانشجویان به آتش کشیده شد، در حالی که نسل‌های پیش درآمد شخصی و پس‌انداز خود را صرف کلاس خصوصی زبان عربی و… می‌کردند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا