چین و سرنوشت ما
علیرضا ایمانخانی، دانش آموخته علوم سیاسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «چین و سرنوشت ما» به بهانهی سند توافق و همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین نوشت:
بالاخره بعد از مدتی از شنیدههای درگوشی و شایعات رایج، با اعلام رسمی مصوبه هیات دولت در تصویب قرارداد راهبردی و بیست و پنج ساله، مشخص شد که در حقیقت شایعه ای در کار نبوده و این یک واقعیت است؛ حال یا یک حقیقت تلخ و یا واقعیت ملس و نه چندان شیرین.
با وجود اینکه جزئیات این قرارداد هنوز به درستی برای افکار عمومی مشخص نشده ولی ظاهرا هفتاد درصد این قرارداد در بحث همکاری در زمینه انرژی و نفت و گاز بوده و مابقی بیشتر به حوزه بنادر و دریانوردی مربوط می شود.
ولی برای نقد منصفانه باید استدلالهای هر دو طرف موافق و مخالف را شنید و بعد قضاوتی منصفانه کرد.
موافقان که بیشتر منتقدین همکاری با غرب می باشند بیان میدارند که غربیها همگی سرسپرده آمریکا بوده و هیچ امیدی به آنها نیست و از طرفی شرایط وخیم اقتصادی کشور، دولتمردان را مجاب میکند که یک شریک اقتصادی راهبردی داشته باشد. حال که ما نگاه ویژه به شرق داربم به خاطر ضعف روسها در صنعت و تکنولوژی چاره ای غیر از همکاری با چین به عنوان ابرقدرت فعلی و اولین قدرت اقتصادی دنیا در دهه آینده نیست.
ار طرفی درگیر کردن چینیها در اقتصاد ایران باعث می شود که من بعد، آنها در مجامع بین المللی و مخصوصا شورای امنیت از حق وتوی خود در جهت رد قطعنامه های ضد ایرانی به دلیل منافع خود استفاده کنند. و دلیل دیگر آن است که به دلایل مختلف، نفت به عنوان مهمترین محصول صادراتی ایران قطعا از جایگاه مهمی در بازارهای بین المللی برخوردار نیست، انعقاد یک قرارداد بلند مدت تضمینی جهت کسب منافع ارزی محسوب می شود.
اما منتقدان نیز استدلالهایی دارند که قطعا دلسوزانه بوده و قابل توجه می باشد که به طور اهم میتوان از موارد ذیل نام برد:
1_چینیها در قرادادهای مشابه در پاکستان و سریلانکا و کنیا، چنان کلاهی بر سر میزبان گذاشته اند که طرف مقابل بعد از مدتی مجبور به دادن امتیازهایی بزرگی از جمله واگذاری 99 ساله بنادر خود به چینیها شده و ظاهرا بندهایی برای میزبان لحاظ کردند که انجام آن برای طرف مقابل بسیار مشکل بوده و بعد از طی شدن مدتی، شیوه جدیدی از استعمار را جهت کسب امتیازات از میزبان اعمال کردند.
دوم. بد عهدی.
چینی ها هم نشان دادند در مواقع ضروری و منافع دوستان خود را به راحتی فراموش میکنند و اصطلاحا فقط به هدف گرفتن امتیاز از رقبای غربی خود هستند و اصطلاحا اگر آب ببنید شناگر ماهری می باشند.
(چند بار همین خلف دعده را برای توسعه و اکتشاف نفت در جنوب ایران انجام دادند) و از طرفی خیلی از این حرکات به جهت مانور سیاسی برای غربیها به حهت مسائل حقوق بشری در مناطق مسلمان نشین سبن کیانگ و دموکراسی در هنگ هنگ بوده تا آنها از اهرم فشار خود بر آنها استفاده نکرده و جینی ها با بازی با کارت ایران، آنها را مجبور به عقب نشینی کنند.
سوم. ضعف تکنولوژی.
کیفیت پایین کالاها و تکنولوژی چینیها برای خیلی از کشورها رغبتی برای همکاری بلند مدت با آنها باقی نمیگذارد، پس ناچارا با انتخاب کشورهایی که مشکلات زیر ساختی در اقتصاد و یا سیاست خارجی دارند وارد فاز مذاکره و قرارداد می شوند.
در کل و یک جمع بندی منصفانه شاید گفت در شرایط فعلی، چارهای غیر از این راهکار ها برای نجات کشور باقی نمانده و خیلی از دوستان هم میدانند که اتکای کامل به داخل فقط یک شعار عوام فریبانه است. و باید حداقل در اقتصاد از دیگران برای ارتزاق مردم کمک گرفت. ولی به نظر نگارنده اشتباه در انتخاب دیپلماسی مناسب و سیاست خارجی اشتباه باعث این محدودیت در انتخاب شده است. ما هیچ وقت نتوانستیم با بازی دو طرفه و استراتژی «برد – برد» و انتخاب زمان مناسب و موازنه مثبت در الگو پذیری، از هر دو طرف میدان شرق و غرب امتیاز بگیریم.
ولی برای درک و فهم بهتر میتوان از هندیها نام برد.
دهلی نو سالها به عنوان کشوری مستقل ولی متمایل به شرق شناخته می شد و اولین کشوری بود که تسلیحات راهبردی ساخت روسیه را دریافت میکرد ولی بعد از بوش پسر و یا یک گردش به موقع شریک بزرگ آمریکاییها و حتی اسرائیلی ها شد. به طوری که رقابتی جالب در فروش جنگنده های پیشرفته و نسل پنجم برای ارتش هند صورت گرفت.
پس میتوان مستقل بود و مستعمره نبود؛ و رفاه مردم را کشور را اولویت قرار داد. هندیها علی رغم داشتن چندین بمب اتمی، ذیل هیچ تحریم و قطعنامه ای نیستند. و به سرعت در حال رشد اقتصادی می باشند. این را فقط و فقط باید مدیون انتخاب سیاست خارجی درست و خارج از احساسات و در جهت منافع مردم هند دانست نه مانند انتخابهای اشتباه ما.
انتهای پیام
این که می فرمائید چین بدعهدی کرده درست است اما یک سوال تا حالا کسی از چینی ها در محاکم بین المللی به خاطر بدعهدی شکایت کرده؟ نه علتش را در بند ۱ استدلالهایتان توضیح داده اید چون قراردادهایشان را این طور می بندند. پس باید دید چطور قرارداد می بندند نه اینکه به طور کلی همکاری با چین را نفی کرد ( نگارنده در ظاهر این کار را نمی کند اما استدلالهایش خواننده را به این سو جهت می دهد)
و نکته دیگر بحث تکنولوژی ضعیف است که از بی اطلاعی محض یا سانسور عمدی نگارنده خبر می دهد
این که توسعه دهنده فناوری های مخابراتی در بسیاری از کشورهای دنیا هوآوی چین است( من جمله انگلیس) یا اینکه در همان هند پرفروشترین گوشی همراه چینی است چه معنایی دارد؟
در همین کرونا چین با استفاده از رباتها و سایر تکنولوژی هایش خودش را به رخ جهان کشید
اگر کیفیت کالاهای چینی بد بود چرا ترامپ بر محصولات چینی تعرفه می گذارد؟ دوست عزیز چین جزئی از تجارت جهانی است و در این بازار آزاد چاره ای جز افزایش کیفیت محصولاتش ندارد اینکه ما به همه بخشهای بازار آزاد دسترسی نداریم باعث شده محصولات بی کیفیت تحویل بگیریم