چه کسی پیروز پخش تلویزیونی ویدیوی اظهارات روح الله زم است؟
/ حاشیهای بر یک نمایش تلویزیونی /
آصف ثانی (نام مستعار)، روزنامهنگار، در یادداشتی برای انصاف نیوز در حاشیهی پخش تلویزیونی ویدیویی از اظهارات روح الله زم موسس کانال تلگرامی آمدنیوز نوشت:
آنچه به عنوان «مصاحبه با روح الله زم» از آنتن صدا و سیما پخش شده، در ساعتهای گذشته هزاران بار دیده و دست به دست شده، ممکن است تهیه کنندگان این برنامه این مساله را به حساب «پیروزی» خودشان و به خاک مالیدن پشت روح الله زم، حامیان و طرفدارانش و حتی دنبال کنندگان کانال «آمدنیوز» بگذارند، اما به نظر میرسد باید در مورد دمیدن در شیپورهای سرور محتاطتر بود.
لحن و لبخند فردی که رو به روی زم نشسته و از او سؤالهایی میپرسد که میداند زم نمیتواند در برابر دوربین به انها پاسخ دهد، یا اگر پاسخ دهد، امکان انتشارش اقلاً در این زمان خاص وجود ندارد، دقیقاً همان لحن نویسنده آخرین متن منتشر شده در کانال «آمدنیوز» را به خاطر میآورد، «مستی از غرور پیروزی»؛ در میان روزنامه نگاران، مسئولان کشور و حتی مردم عادی، کم نبودند کسانی که سال گذشته با انتشار خبر بازداشت «روح الله زم» این شادی را در دلشان احساس کردند؛ روزنامه نگاران بیشتر به این دلیل راضی بودند که عمر این لنکه ننگ سپهر رسانهای و افکارعمومی بالاخره تمام شده، مسئولان شاید از این راضی بودند که کانالی با این دسترسی وسیع تعطیل شده و مدتی نباید نگران آمیخته شدن مدام دوغ و دوشآب و تلاش برای تکذیب مطالب غیرواقعی این کانال باشند، در میان مردم عادی هم بودند کسانی که از پیروزی دستگاههای امنیتی راضی باشند، هر چند نظرات مخالفی هم وجود داشت. کسانی بوده و هستند که «آمدنیوز» را رسانه، کسانی که این کانال را چرخاندهاند را «روزنامه نگار» و کسانی که با آن همکاری کردهاند را «افشاگر» میدانند. به هر حال نمیتوان منکر این مساله شد که «آمدنیوز» در سپهر افکارعمومی کشور جای خودش را باز کرده بود، و عدهای با بغض و عدهای دیگر با رضایت مطالب آن را دنبال میکردند.
حالا عمر آمدنیوز به سر آمده، متن بخش مهمی از دادگاههای مدیر آن منتشر شده، و حکم او هم روشن است، در چنین شرایطی دوربین صدا و سیما به سراغ او رفته تا در فضایی که مجری برنامه اصرار دارد بگوید «خارج از محیط معمول این روزهای روح الله زم» یعنی «زندان» است و زم چندین بار در حرفهایش تکرار میکند که «داخل زندان» است، از او ابراز ندامت بگیرد؛ و در همین کار هم شکست میخورد!
روح الله زم در برابر دوربین تلویزیون به مردمی که تا همین چند ماه پیش ضداطلاعات و شبه اطلاعات کانالش را «خبر» میپنداشتند میگوید آنچه صدا و سیما مایل است «اغتشاش» بنامد از نظر او «اعتراض» است، میگوید هدف اولیهاش این بوده که «فساد اقتصادی» را افشا کند، و بعد از آن به این فکر کرده که شاید بشود «نظامی بهتر از جمهوری اسلامی» را بر سر کار آورد. به مخاطبانش نگاه میکند و میگوید کسی که خیانت کرده، مسئولانی هستند که اسنادی را در اختیار او قرار میدادند، نه او که آنچه به دستش میرسید را منتشر کرده، و ادامه میدهد که آنچه مرتکب شده نه «خیانت» بلکه یک «اشتباه رسانهای» بوده است. آنچه روح الله زم در این جا خطاب به مردم میگوید، هم در سرنوشت خودش و هم در سرنوشت مردم اهمیتی کمتر از آنچه رخ داده دارد؛ بخصوص اگر بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که «چرا آمد نیوز بد است»
از منظر کسانی که اسمشان به همراه اتهامات گوناگون در آمد نیوز مطرح شده، این کانال بد است چون شایعات را در سطحی بسیار وسیعتر از آنکه بتوان به آن پاسخ داد، پخش میکرد. بد است چون بستری برای جاسوسی نظامی علیه ایران بوده، بد است چون به مردم آموزش ساخت کوکتل ملوتوف داده، چون با هدف براندازی کار کرده و برای این هدف از خارجیها پول گرفته و …
اما در مقایسه با مساله اصلی که اینجا با آن رو به رو هستیم، واقعاً منتشر کردن فراخوان فلان مدعی، یا انتشار ضد اطلاعات علیه این و آن، جرمهای بزرگی محسوب نمیشود. آمدنیوز، چهره بارز نوعی از فعالیت رسانهای است که این روزها در جاهایی غیر از آن کانال هم به وفور دیده میشود. طرح اتهام بدون توجه به مسئولیت روزنامه نگاران برای اطمینان از موثق بودن آنچه به دستش میرسد، ایجاد بستری برای تلافی و تصفیه حساب شخصی با «ساختن» «بی آبرویی» برای دیگران، فرقی نمیکند که این مردم، آدمهای عادی باشند، یا مقامات و مسئولان و …، آمد نیوز به مخاطبش میگوید هر چیزی که شما در اختیار ما بگذارید را منتشر میکنیم، تا به سیستم ضربه بزنیم، «هر چیزی» میتواند شامل اطلاعات یک عملیات نظامی باشد که بچههای مردم قرار است در آن کشته شوند، یا طرح اتهام اخلاقی علیه اعضای خانواده مسئولان، یا افشای سایتهای نظامی کشور، مهم نیست؛ مهم این است که آن طور که خود زم میگوید «هدف قابل توجیه است»!
فردی که رو به روی زم نشسته او را به مسخره میگیرد، از او در مورد وزنش، در مورد رفتار بازجویانش، و لباسهایی که پوشیده سؤال میکند، اما نه در مورد این که چطور فرزند یک روحانی سرشناس و فعال در دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی بعد از دو ماه بازداشت وقتی میخواهد از زندان خارج شود چنان کینهای به دل گرفته که قصد «انتقام» میکند. فردی که در برابر زم نشسته از او میپرسد که چه کسی مسئول هزینهای است که معترضانی که به زعم او با «دعوت» زم به خیابان آمدهاند پرداخت میکنند، و ما امروز می دانیم که این هزینه کم نبوده است، اما از او نمیپرسد که به نظرش چه بستری باعث میشود زم، و امثال او بتوانند هدایت جریانهایی را در کشور به عهده بگیرند و باعث خسارت شوند. در صورتی که اینجا اگر سوالی وجود دارد، همین است که «زم» چطور ساخته میشود، و چطور باید جلوی ساخته شدن زم های دیگر را گرفت.
شاید بتوان گفت که تنها آورده صدا و سیما و تولید کنندگان ویدیویی که پخش شده جایی است که از زبان زم شنیده میشود «اسامی بزرگ دیگری هم هستند»، گزارهای که نشان میدهد برخورد به آمدنیوز به پایان دادگاه و احتمالاً اجرای حکم او ختم نخواهد شد و این پرونده همچنان باز خواهد ماند، اما زم هم آن قدرها دست خالی از جلوی دورببین صدا و سیما بلند نشده، در پایان این برنامه تلویزیونی از زم پرسیده شد که اگر جای قاضی بود چه حکمی در مورد خودش میداد، زم در پاسخ میگوید در همان روز اول به او گفتهاند که حکمش اعدام است، این که چنین چیزی به زم گفته شده یا نه و چرا، یک بحث است و این که دوربین صدا وسیما چنین چیزی را پخش میکند و همچنان تصور میکند که برنده این بازی است، بحثی دیگر! این همان چیزی است که همه کسانی که اصرار دارند بگویند دادرسیها در ایران عادلانه نیست به آن نیاز داشتهاند، تاکید بر این که «احکام پیش از دادرسی نوشته شده است».
از منظر روزنامه نگارانه، به همان اندازه که روح الله زم و آمد نیوز قابل دفاع نیستند، آنچه در غالب این گفت و گو پخش شده هم قابل دفاع نیست، روزنامه نگاران میدانند که مصاحبه شوندهها حق دارند مصاحبه نکنند، حق دارند درخواست کنند که آنچه میگویند کامل و بدون سانسور منتشر شود و رسانه اگر از پس چنین تعهدی بر نیاید، ناچار است عطای مصاحبه را به لغایش ببخشد، البته که این شامل صدا و سیمایی که حتی حرفهای مسئولان عالی رتبه کشور را با سانسور و کاتهای معنی دار منتشر میکند نمیشود؛ اما غریب نیست اگر نتیجه بگیریم که آنچه زم و آمدنیوز را میسازد، اتفاقاً همین رسانهای است که «مردم» را آلت فعل این کانال و آن رسانه میداند، متوجه نمیشود که مردم میفهمند آنچه به نام «گفت و گو» منتشر شده است را باید به چیزی غیر از یک کار رسانهای معمولی تعبیر کرد، در شرایطی که صدا و سیما به دلیل تجربههای قبلی ضبط و پخش اعترافهای تلویزیونی هنوز زیر اخیه است، انتشار چنین برنامهای، که با وجود کاتهای متعدد، باز هم زم در آن موفق میشود جنجالی در مورد وضعیت خودش ایجاد کند، نه که پیروزی نیست، بلکه شکست مهمی برای همهی دست اندرکاران این نمایش است.
آمدنیوز زیر سؤال است چون مطالبی از منابع نامشخص را با اهداف غیرقابل دفاع منتشر کرده است، کاری که اخلاق حرفهای روزنامه نگاری آن را تأیید نمیکند، و صدا و سیما برای این که به جنگ آمد نیوز برود، دقیقاً به همان شیوه در برابر کسی که نمیتواند از خود دفاع کند و نمیتواند کنترلی بر آنچه منتشر میشود داشته باشد مینشیند {و تازه باز هم نمیتواند روایتی دقیقاً مطابق اهداف تبلیغاتیاش منتشر کرد!}. معیار قضاوت در مورد رویدادها و رفتارها، نباید نسبت آنها با «ما» که از آنها متأثر میشویم باشد، معیارهای دیگری در جهان وجود دارد که این قدرها هم فردی نیست و در نتیجه برای عده بیشتری از مردم قابل درک است و عادلانه پنداشته میشود و آن «اخلاق» است، شاید طبیعت جنگ کشتن و کشته شدن باشد، اما این طبیعت هلهله بر نعش کشتگان را به کسی دیکته نمیکند. «پیروزی با کسانی باد که میجنگند ولی جنگیدن را دوست ندارند.»
انتهای پیام
در انصاف نیوز مطالب ارزشمندی منتشر می شود که کمتر رسانه ای آنها را منتشر می کند و گمان می کنیم چه رسانه صاحب فضلیست تا آنجا که به ناگاه می بینیم که کلمه قالب را غالب نوشته و لقا را لغا .
هر چند هنوز با اختلاف از دیگر رسانه های کشور منصف ترید و حب و بغض از میان سطر ها به بیرون فوران نمی کند و امیدوارم روز به روز مطالبتان پخته تر شود.
تحلیل جالبی بود
واقعا مرزهای ادب پارسی را جابجا کردید! در یک کلمه سه حرفی، دو غلط املایی؟ «زعم» نه «ضئم» دلبندم!
به آن اضافه کنید:
تصفیه حساب به جای تسویه حساب
عطایش را به لغایش … به جای عطایش را به لقایش …