خرید تور تابستان

وکیل بقایی: حتی 1 یورو از 4 میلیون یورو را هم قبول نداریم

بابک مجیدی، انصاف نیوز: وکیل حمید بقایی معاون پیشین محمود احمدی‌نژاد می‌گوید کلیه ارقام دلار و یوروهایی که موکلش باید برگرداند 4 میلیون یورو است که البته آنها حتی یک یورو از آن را هم قبول ندارند و بر بی‌گناهی موکل خود تاکید کرده و می‌گوید حاضر است با هر وکیل یا حقوقدانی در مورد مفاد حکم بقایی مناظره کرده و بی‌گناهی او را اثبات کند.

مهران عبدالله‌پور در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره‌ی سکه‌های طرح شده در اتهامات موکلش می‌گوید «حدود هزار و خورده‌‌ای یا دوهزار سکه بوده است که البته در مورد همان سکه‌ها اخیرا در دیوان محاسبات حکم برائت گرفتیم».

حمید بقایی چند روز پیش دوباره به تیتر یک رسانه‌ها برگشت. او درپی تیتر فرار بقایی به خارج از کشور در روزنامه شرق به دفتر این روزنامه رفته و با مدیر مسئول و سردبیر آن درگیر شد. گزارش روزنامه اما خبر از فرار معاون رئیس جمهور سابق را نمی‌داد. با توجه به این خبر و تصادف چند وقت پیش بقایی درباره محکومیت او در پرونده اقتصادی و ارزهایی که گفته شده بود ملزم به بازگرداندن آنهاست و اینکه چرا بیرون از زندان است و چه موقع به زندان برمی‌‍گردد با وکیل او مهران عبدالله پور گفتگو کردیم که در زیر می‌خوانید:

 آقای بقایی به چه علت و از چه زمانی بیرون از زندان هستند و چند سال حکم زندان دارند و کی به زندان بازخواهند گشت؟

اولاً بدون تردید عرض کنم آقای بقایی در این پرونده بی‌گناه هستند و حکم محکومیت ایشان فاقد رعایت بدیهیات حقوقی است. در این پرونده‌ای که محکوم به اختلاس شده‌اند حتی کمترین تخلف اداری نیز مرتکب نشده است؛ اتهام آقای بقایی مالی است و اتهامات مالی هم مبنای آن سند و مدرک است، اتهام نظری نیست که بخواهی پر و بالش بدهیم و با تفسیر موسع به نوعی آن را توجیه کنیم. اعتقاد راسخ دارم که ایشان در این پرونده بی‌گناه بی‌گناه بی‌گناه  است.  حاضرم با هر وکیل و حقوقدانی در خصوص مفاد این حکم مناظره و بحث حقوقی کنم و بی‌گناهی ایشان را به افکار عمومی ثابت کنم. لذا من بعنوان وکیل این پرونده که تمام جزئیات آنرا می‌دانم هیچوقت مثل شما که صرفاٌ به حکم محکومیت علیه ایشان استناد می‌فرمایید که چون حکمی صادر شده قاعدتا ایشان مجرم است نگاه نمی‌کنم و شرافت شغلی و انسانی خود را ضمانت می‌گذارم در صورت بررسی منصفانه و قانونی این پرونده، حتی تخلف اداری هم به ایشان منتسب نخواهد شد چه رسد به جرم.

در هر حال روزی حقایق بر همگان آشکار خواهد شد که چقدر به ایشان ظلم شده و اساساٌ این اتهامات ناروا بود. لذا  شاید شما که جزئیات پرونده را بخاطر غیرعلنی بودن آن مطلع نیستید با تردید به این موضع نگاه کنید ولی برای ما که مسلم است حتی یک روز زندان هم ظلم بوده است. اینکه ایشان از ابتدای روزی که روانه‌ی زندان شدند به مدت یک سال اعتصاب غذای طولانی‌مدت کردند که البته متاسفانه برخی رسانه‌هایی که گرایش جناحی دارند همین اعتصاب غذا را نیز منکر می‌شدند. اساساً  مگر دلیل اعتصاب غذای ایشان چه بود؟! ایشان یک خواسته داشتند آنهم اینکه دادگاه ایشان علنی برگزار شود. کسی که مرتکب جرم شده آیا این گونه اصرار به علنی شدن اتهامات خود دارد؟! چند بار تقاضا کردیم، فریاد زدیم که اگر ما دزدیم بگذارید تمام ملت بفهمند دادگاه ما را علنی برگزار کنید. آیا این توقع بی‌جایی بود که در یک پرونده‌ی مالی طبق قانون دادگاه ما باید علنی برگزار شود؟! یادتان هست مصاحبه کردند و گفتند مشکل سالن داریم؟! الان در دادگاه طبری مشکل سالن ندارند؟! این سالن در کاخ دادگستری از قبل از انقلاب بود الان هم هست و تا زمانیکه این ساختمان وجود دارد همچنان خواهد بود.

به هر حال پس وقتی با این ایمان عرض می‌کنم اساساٌ نه در حد جرم بلکه تخلف هم مرتکب نشده‌اند حداقل احتمالی بدهید که بنده راست می‌گویم. آنوقت متوجه می‌شوید که آقای بقائی چرا اعتصاب غذا کرد. چون انگ مالی به ایشان چسبیده بود انگی که اتفاقاٌ به نزدیکان دکتر احمدی نژاد نمی‌چسبد. ایشان برای دفاع از شرفش یکسال اعتصاب غذا کرد و بارها تا مرگ پیش رفت. به هر حال نهایتاٌ در 5 تیر 98 در زندان دچار سکته مغزی شده‌اند و علیرغم اینکه ایشان در تمام آن مدت در بهداری زندان نگهداری می‌شدند و علائم سکته را منتقل کردند متاسفانه با تاخیر دوهفته‌ای جهت معالجه به مرخصی فرستاده شدند که طبق نظر پزشکان همین تاخیر، شدت عوارض سکته را مضاعف کرد. هیچ عضو بدنی در ایشان وجود ندارد که آسیب ندیده باشد، شما یک عضوی  نام ببرید تا بنده ده‌ها گواهی پزشکی در اینخصوص ارائه کنم. شما ایشان را با عصا و با آن ضعف شدید در روزنامه شرق دیدید می‌دانید روزانه  چند قرص و داروی مختلف مصرف می‌کنند؟ چرا؟ آیا توقع بی‌جایی بود که دادگاه ما را علنی برگزار کنید؟! یک آدم سالم که هیچ بیماری نداشت بخاطر دفاع از حیثیتش به این روز افتاده حالا آیا درست است برخی رسانه‌ها که رسالت‌شان باید اطلاع‌رسانی باشد خودشان عمله‌ی ظلم دیگری شده‌اند و ناجوانمردانه جهت اهداف جناحی اینچنین با اعصاب آدمی که به زور ده‌ها قرص نفس می‌کشد بازی کنند؟! آیا این رفتار انسانی است؟ ایشان دچار پارگی رگ مغز شده است و قلب، کبد، کلیه‌ها هیچکدام وضعیت خوبی ندارد و مدام در راه بیمارستان‌های مختلف از جمله بقیه الله و خاتم الانبیا که وابسته به نهادهای نظامی هم هستند و اتفاقاً همه آنها بر بیماری‌های شدید ایشان گواهی کرده‌اند و ده‌ها گواهی از پزشکان متخصص مختلف وجود دارد که شرائط ایشان اصلاٌ بگونه‌ای نیست که تحمل زندان را داشته باشند و معالجه و درمان وی و حداقل جلوگیری از بدتر شدن وضعیت عمو‌می ایشان مستلزم این است که در محیطی بدون تنش و استرس این درمان صورت گیرد و الا نه تنها اثر بخش نخواهد بود حتی احتمال خدای نکرده مرگ وجود دارد. آقایان مدعی اطلاع‌رسانی و چپ و راست حزب اللهی و غیر حزب الهی! آیا صرف‌نظر از همه‌ی این گرایشات ما انسان هستیم یا نیستیم؟ آیا نباید جان یک انسان که آن هم بی‌گناه در این وضعیت قرار گرفته برایشان مهم باشد؟!

چند وقت است که از زندگی بیرون از زندان هستند

سال گذشته از تیر 98 بعد از سکته وضعیت عمومی ایشان به شدت بد بوده و اصلاٌ در وضعیتی نبودند که به زندان برگردند. در تمام این مدت تحت معالجه بودند و هستند. ایشان واقعاً طاقت ظلم دیگری را ندارند. روزنامه شرق یک کار کثیف سیاسی کردند بعد مدعی هستند که رسانه‌ای مردمی هستند.  با چاپ عکس و انتخاب تیتری که این شائبه را ایجاد می‌کرده که آقای بقائی قصد فرار از کشور را داشته و با یک شیطنت سیاسی کثیف که خودشان نامشان را ژورنالیستی  قلمداد می‌کنند موجبات تحریک ایشان را که در شرایط عادی هم به کمک قرص و دارو نفس می‌کشد فراهم کردند و آنوقت ادعا داشتند که شما تکذیبیه می‌دادید ما چاپ می کردیم. مگر نه اینکه اولین شرط یک رسانه باید تنویر افکار عمومی باشد نه انحراف افکار عمومی؟! آقای بقائی حدود یکماه و نیم قبل در غرب کشور دچار صانحه رانندگی شده‌اند و همان زمان هم اخبارش در تمام رسانه‌ها منتشر شد؛ چرا بعد از اینهمه مدت یادشان آمد که این موج رسانه‌ای کثیف را شروع کنند؟! در حالیکه با کمترین عقل و منطقی می‌شد فهمید که این خبر از اساس دروغ است. اولاً کدام منطق غیر معیوبی می‌پذیرد شخصی که قصد فرار از کشور را دارد با خودروی شخصی و با زن و بچه‌شان به همراه موبایل‌شان که ردگیری می‌شود جمیعا فرار کنند؟ یا این کار را قاعدتاً مخفیانه انجام می‌دهند؟!  ایشان ۳۰ سال در کرمانشاه زندگی کردند و یک ماه و نیم قبل به قصد مسافرت و بنابر توصیه پزشکان جهت دور شدن از محیط پر تشنج و بنابر اصرار ما و دیگر دوستان که مطلع از شرایط ایشان هستند چند روزی به مسافرت رفتند و در راه بازگشت بودند که این اتفاق برایشان افتاد و جایی هم که تصادف شد کیلومترها با مرز فاصله داشت. اصلا کدام فکر متوهمی می‌پذیرد کسی که بخواهد فرار کند به کشور دوست و برادر عراق برود؟! که علی‌الاصول از نظر دسترسی امنیتی فرقی با ایران ندارد؟! تا حالا کدام شخص را دیدید که به عراق فرار کند؟! بیشتر به یک طنز شبیه است.  لذا با کمترین منطقی می‌شد دریافت که این شایعه کثیف دروغ بوده… چطور افرادی که مدعی سواد رسانه هستند و مدعی هستند صلاحیت آگاهی بخشیدن به افکار عمومی را دارند این بدیهیات به مغزشان خطور نکرد؟ آیا قابل باور است؟!

الان مشخص شده است که علت حادثه چه بوده؟ مقصر خود آقای بقایی بوده‌اند؟

بله ماشین به دلیل نقص فنی در حین حرکت وازگون شده و البته یک نقص فنی مشکوک بوده و احتمال اینکه ماشین دستکاری شده باشد از نظر تعمیرکارانی که خودرو را بررسی کردند زیاد بوده است. ولی همانگونه که تصاویر خودروی ایشان را دیدید مهم این است که ایشان و خانواده‌شان از خطر مرگ رهایی پیدا کردند.

خودشان پشت فرمان بوده‌اند؟

در آن لحظه بله. ایشان خودشان نمی‌توانند رانندگی کنند و پزشکان گفته‌اند که به هیچ عنوان حق رانندگی ندارند. در تمام طول سفر همسرشان راننده بوده‌ند و آقای بقایی  فقط 5 دقیقه پشت فرمان نشسته‌ بودند که این اتفاق افتاد.

چه موقعی ایشان به زندان بازمی گردند؟

وضعیت جسمی و روحی آقای بقایی طوری است که پزشکان و پزشکی قانونی گفته‌اند که ایشان باید معالجه شوند و تا درمان نشوند، با برگشت به زندان ممکن است اتفاق غیرقابل جبرانی برایشان بیفتد.

الان پزشکی قانونی چند وقت تعیین کرده‌اند که آقای بقایی بتوانند روند درمانشان را پیگیری کنند؟

موعدی در این خصوص تعیین نکرده‌اند. چون درمان خیلی از بیماری‌هایشان طوری است که نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه زمانی درمان می‌شوند. ضمن اینکه تکلیف قانونی است که فردی با چنین شرائط جسمانی باید برای معالجه خارج از زندان باشد. اساساٌ طبق گواهی پزشکان که مورد تائید پزشکی قانونی قرار گرفت به این دلیل که لازمه تاثیر معالجه و بهبودی ایشان درمان در محیطی بدون تنش تشخیص داده شده ایشان در خارج از زندان تحت معالجه هستند. اصلاٌ برگرداندن ایشان طبق نظر پزشکان مختلف خطر جانی برایشان در پی دارد.

 آیا آقای بقایی از روزنامه شرق می‌خواهند شکایت کنند؟

بله من خودم به وکالت از ایشان شکایت کردم.

یا توجه به اینکه محکومیت مالی هم برای آقای بقایی صادر شده است، بر می‌گردد به همان دلارها و یوروهایی که ایشان باید برگردانند. الان ایشان چقدر باید برگردانند؟

حدود 4 میلیون یورو بود که البته ما 1 یورو از آن را هم قبول نداریم.

فعلا جزو محکومیت اوست. تا چه زمانی باید طبق حکم دادگاه پرداخت شود؟

طبق قانون محکومین به رد مال تا پایان مدت حبس‌شان باید آنرا پرداخت کنند ولی عرض کردم ایشان اختلاسی نکرده که آنرا برگرداند اصلا کل زندگی ایشان را جمع کنیم ده درصد آن را می‌تواند پوشش دهد. کاش مثل بقیه مختلسین که از دارایی‌ها و ماشین و ویلای آنها عکس و فیلم برای تنویر افکار عمومی پخش می‌کنند در مورد ایشان هم همانگونه داریی‌هایش را به مردم اعلام می‌کردند… آن خودروی پژویی که تصادف کرد خودروی شخصی ایشان بوده. ایشان اگر خدای نکرده پاکدست نبود مثل خیلی از آقایان که ویلاها و ماشین‌های خودشان و زن و بچه‌شان روی هر طاغوت و کاخ نشینی را سفید می‌کند، دارای چنین مکنتی بود نه اینکه در منزلی معمولی در  منطقه‌ای متوسط زندگی کند. بنده در مورد این پرونده فقط و فقط به بیگناهی ایشان و اخذ رای برائت فکر می‌کنم و لاغیر.

سکه‌ها چطور؟

در مورد سکه‌ها هم وضع به همین منوال است. حکم محکومیت در مورد حدودا  هزار سکه بوده ولی کدام سکه؟! همان سکه‌هایی که طبق قانون‌، در همایش‌های مختلف به میهمانان مختلف پرداخت شده و آنرا اختلاس بقایی نامیدند. در مورد سکه‌ها یک نکته مهم عرض کنم که طبق قانون ، دستگاهها دارای بودجه ای تحت عنوان خارج از شمول هستند که  طبق قانون مصرف این بودجه خارج از ضوابط قانونی دیگر بودجه ها بوده و در واقع بنوعی اعتمادی ست که قانون به روسای دستگاهها دارد . در تمام این چهل سال هم همین بوده است . از همین بودجه هزاران سکه خریداری شد که طی آن 4 سال در مناسبتها و همایشهای مختلف به افراد داده میشد .اصلا طبق قانون نه ریس دستگاه مسئول نگهداری آنهاست و نه تنظیم سند حسابداری  برعهده اوست …بلکه این  سکه‌ها در اداری و مالی نگهداری می‌شوند در تمام سازمان‌ها و ادارات همین است. شما وقتی به ارگان یا نهادی می‌روید و به شما سکه‌ای هدیه می‌دهند، از شما امضا می‌گیرند؟

به خبرنگار ها می دهند ولی ما نمی گیریم.

مثلا فرض کنید من را معاون رئیس جمهوری دعوت کند. از ما خوششان بیاید و یک هدیه‌ای به ما بدهند. وقتی به من یک هدیه می‌دهند می‌گویند که به آنها رسید بدهم؟ خیر! چراکه قانون این را پیش بینی کرده که در این موارد با امضای ذی‌حساب و کارپرداز که تحویل دهنده است، و صرفاٌ تایید رئیس دستگاه این پرداخت قانونی محسوب می‌شود و هیچ ایرادی نمی‌توان به آن گرفت کما‌اینکه در قبل و بعد دولت نهم و دهم نیز هیچ خدشه‌ای به آن وارد نمی‌کنند ولی در مورد شخص آقای بقائی، این قانون بکلی زیر پا گذاشته شده و عنوان شده است که الزاماٌ باید از همه افراد رسید گرفته می‌شد مثلا در جلساتی که همان آقایانی که آقای بقایی اسم برده‌اند -که مسئولین هستند- سکه دادند که آقای دکتر احمدی نژاد هم که تمام جزئیات آن جلسه یادشان بود و تائید کردند، مگر می‌شود از آنها رسید گرفت؟  مگر خودشان که همه از مقامات بودند و دارای چنین بودجه‌ای بودند و به افراد مختلف هدیه می‌دادند از همه رسید می‌گرفتند؟ اصلا فرض کنیم این قانون هم وجود نداشت؛ مگر آقای بقایی کارپرداز بوده که صورتجلسات تحویل هدیه را تنظیم کند؟ مگر معاون رئیس جمهور باید دم در همایش‌ها بنشیند و از تک تک افراد رسید بگیرد؟

قانون مشحص کرده است که اساساٌ در مورد اقدامات مالی دستگاه‌های دولتی به هیچ عنوان رئیس دستگاه مسئول نیست، مگر شرایط مقرر در ماده 91 قانون محاسبات. قانون به صراحت اعلام کرده که در تمام این اقدامات ذی‌حساب -که در واقع نماینده وزارت دارائی است و طبق قانون مسئولیت تطبیق دستور  رئیس دستگاه را با قانون دارد- اگر خلاف قانون بود عمل نکند و خلاف بودن آنرا هم به رئیس دستگاه اعلام کند و اگر همچنان بر اجرای آن پافشاری کرد آنرا اجرا کرده و مراتب را هم به وزارت دارایی اعلام کند. طبق قانون آقای بقایی صرفا در این مورد می‌توانست مسئولیت داشته باشد در حالیکه در این پرونده اساساٌ هیچوقت از طرف ذیحساب  اعمال ماده 91 نشده بود و لذا بر فرض هم اگر تخلفی صورت گرفته -که البته نگرفته- طبق قانون مسئولیتی  متوجه آقای بقائی نبوده که بابت آن به اختلاس محکوم شود. جالب آنکه در این موضوعات اصلا در پرونده ذی‌حساب و کارپرداز که در قانون مسئول بوده‌اند اساساٌ اتهامی به آنها وارد نشده و همه مسئولیت‌های اداری مالی از کارپردازی و تنظیم سند و نگهداری و بایگانی سند بر عهده آقای بقائی گذاشته شده است. انتظار داشتند آقای بقایی رسید بگیرند، آقای بقایی بایگانی کند و ارائه هم بدهند. تمام پرونده‌ی آقای بقایی همین یک ماده است که اساساٌ زیر پا گذاشته شده و علیرغم دهها بار تاکید در دفاعیات خود در حکم دادگاه کمترین اشاره‌ای به آن نشده و با استدلال‌هایی که اصلا ربطی به موضع نداشته و از اساس غیر مستدل است رای محکومیت صادر شده است؛ البته این پرونده را دولت روحانی علیه آقای بقائی مطرح کرده بود و دیوان محاسبات زمان علی لاریجانی هم بر خلاف قانون حکم محکومیت داده بود که البته  پس از اعاده دادرسی در دیوان محاسبات و موافقت  آقای عبداللهی حاکم شرع دیوان محاسبات که انسان باشرفی هستند دستور رسیدگی مجدد صادر و اخیرا در رسیدگی مجدد رای برائت برای ایشان صادر شد و از اتهامات واهی سکه تبرئه شدند.

چه زمانی برائت صادر شده است؟

حدود یک ماه-یک ماه و نیم پیش. دیوان محاسبات مرجع رسیدگی به تخلفات مالی دولت است. وقتی دیوان محاسبات در یک موضوعی بگوید جرم نیست، دادگاه نمی‌تواند بگوید جرم است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. من جانباز 40% واحد تخریبم یعنی بخاطر انفجارات وضعیت …
    اگر روزی بخواهم حقم را بگیرم پس می توانم وحق دارم حرکت های غیراخلاقی و,,,,بکنم
    متشکرم وکیل !راستی ماده قانونی ان چی هست ?

  2. جالب است اقاي وكيل بقايي كه طبق گفته خودش مستدل و مستند با اسناد معتبر بايد حرف زد و ادعا كرد، چطور در همين مصاحبه به صراحت ميگويد: اساسا انگ و تهمت دزدي به نزديكان دكتر احمدي نژاد نم چسبد” همين جمله را كه از ايشان ديدم مطمئن شدم بقيه حرفهايش در مورد بقايي هم همينطور سياسي و منفعت طلبانه است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا