دل پر یک روزنامه نگار باسابقه از یک «روزنامه تخصصی»
مينو بديعي، روزنامه نگار باسابقه در یادداشتی در فیسبوک، انتقادهای صریحی را به روزنامه ای مطرح کرده که از آن نام نبرده اما با توجه به سوژه های خودرویی که در آن آمده و اشاره به یک «روزنامه ی تخصصی»، می توان آن را حدس زد.
به گزارش انصاف نیوز، متن نوشته ی خانم بدیعی در پی می آید:
روزنامهنگاری امروز، روزنامهنگاری بیحاصل و بیاثری است نه خبری از روزنامههای پیشرو، انتقادگرا و تاثیر گذار برجامعه به سود مردم وجود دارد نه بهجز حرکت بهنفع گروهها و قدرتمندان سیاسی و … روزنامهها کار دیگری میکنند. نه حرکتی پیشروانه منطبق بر اصول و ضوابط علمی روزنامهنگاری حرفهای بر مطبوعات امروز غالب است.
بعد از نزدیک به ۴۰ سال کار روزنامهنگاری و بازنشستگی، بهدعوت یک دوست قدیمی برای کار بهروزنامهای دعوت شدم که بسیار ادعای روزنامه تخصصی میکند اما در الفبا و اصول ابتدایی خبرنویسی، مصاحبه، گزارش نویسی دارای ضعفهای اساسی و جدی است.
این روزنامه که از یکطرف به ساختار دولتی وابسته است و احتمالا از حمایتهای دولتی بسیار برخوردار بوده وگرنه پا گرفتن آن بهعنوان یک روزنامه بخش خصوصی نهتنها امکان نداشت بلکه بههمین سادگی نمیتوانست با نیروهای جوان و یا کاملا حرفهای وسابقهدار به شکل بسیار بد و کاملا غیرژورنالیستی برخورد کند. بهگونهای که افراد حرفهای را برای راهاندازی روزنامه دعوت بهکار کند و اگر این افراد میزان سرسپردگیشان به مدیر مسئول و اطاعت بیچون و چرا از او کاملا بارز نباشد و اگر درجهت منافع یک وزارتخانه دولتی و بهویژه وزیر آن ببخشید -بالانس- نزنند یا بهسادگی حذف میشوند یا به شکل بسیار توهین آمیزی با انان برخورد میشود و یا درجهت دوختن پاپوش برای آنها بر میآیند تا عطای روزنامهنگاری در نخستین به اصطلاح روزنامه تخصصی بهلقایش ببخشند.
سئوال اینجاست کدام روزنامه تخصصی؟ روزنامه تخصصی معنا دارد و مهمترین معنای آن تسلط کامل خبرنگاران و دبیران گروه و سردبیر و … به اصول حرفهای روزنامهنگاری در درجه اول و در عینحال تسلط کامل این خبرنگاران به مباحث تخصصی موردنظر است. باید گفت خدا را شکر در ایران حتی متخصصان فلان رشته تخصصی صنعتی- معدنی هم اصول کار خویش را نمیدانند چه برسد به اینکه خبرنگارانی که کمتر اصول حرفهای روزنامهنگاری را میدانند خود آدم متخصص در رشتههای دشوار صنعتی، معدنی و تجاری باشند که هرکدام حکایت گستردهای است که سالیان طولانی این حکایتها را باید خواند.
نخستین ایراد به نخستین روزنامه تخصصی در ایران اینست که سردبیرش نه روزنامه نگاری خوانده و نه برای یک روز در روزنامه ای قبل از این روزنامه حضور داشته ونه می داند اصول حرفه ای خبرنویسی چیست؟ مصاحبه کدامست و گزارش کدام ونقد وتفسیر کدام؟ به گفته مدیر مسئول این روزنامه این آقای سردبیر آمده که نظیر ملالغتیها! اصول و خطوط خط قرمز را تعیین کند. خط قرمزی که معلوم نیست که چیست و در شرایط کنونی حضور هزاران سایت و شبکههای اجتماعی و کانالهای ارتباطی و … چه معنا دارد؟
اصول خیلی تخصصی دیگر این روزنامه اینست که فقط از وزیر باید عکس و نوشته و خبر چاپ شود و احتمالا از دو سه نفر دیگر که هرچه از وزیر عکس بگذاریم و مطلب بنویسیم خیلی حرفهای -تخصصی برخورد کردهایم و مبادا سراغ مردم، کارگران، مهندسان، متخصصان و صاحبنظران مختلف بروید و تنها یک سئوال ساده بپرسید: آقا بعد از حدود ۵۰ سال تشکیل نخستین کارخانه مونتاژ خود رو در ایران چرا وضعیت مثلا خودروسازی و بااستفاده از برند خارجیها تا بدین حد اسفناک است که مبادا یکدفعه یک مهندس مکانیک از زبانش در برود که پنبه این صنعت مونتاژ عقب مانده در ایران زده شده است آنهم مدتها، اما برای عدهای ممر درآمد بسیار زیاد است و ما مردم هم چشممان کور و دندهمان نرم که با این صنعت بالنده هستیم.
یکی دیگر از اصول تخصصی این روزنامه هم اینست که در تحریریه صدا بیصدا، فلان خانم و یا آقای خبرنگار که اگر جیکش در بیاید یا یکراست باید برود و خود را به امور اداری یا امور اخراج! معرفی کند و یک نامه را هم امضا، کند که این موسسه مطبوعاتی هیچگونه بدهی به من ندارد و خداحافظ شما هرچه زودتر بروید بهنفعتان است.
از مزایای تخم دوزرده کردن این روزنامه هم اینست که ما خیلی منت میگذاریم که اینقدر به شما حقوق میدهیم و شما که مدرک دکترا دارید! دندهتان نرم ماهی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بگیرید آنهم با سابقه ۴۰ سال کار و تازه خیلی لطف کردیم که شما را اینجا آوردیم. منظور از لطف و تخصصی بودن را هم فهمیدیم.
جالبتر اینجاست آقای وزیر مربوطه اگر از قیافه یکنفر که مثلا من نوعی باشم خوشش نیاید فورا میگوید این بابا را بیرون کنید که معنای مدیریت آکواریومی را فهمیدیم.
از همه جالبتر دوران شعار دادن سپری شده و دوران شعور فرا رسیده، شعار یعنی اینکه حقت را طلب کنی و یا اینکه چرا چنین مهملاتی را به اسم گزارش و یا مصاحبه به خورد مردم میدهید و اگر چنین حرفی زده شود شعار دادهایم! شعور اینست که سرمان در آخور خودمان باشد… بازهم خواهم نوشت.
انتهای پیام