دوگانه کاذب امنیت محور – دیپلماسی محور
به گزارش انصاف نیوز، پویان فخرایی، روزنامه نگار در یادداشتی در صفحه ی شخصی خود نوشت:
تقابل نگاه امنیت محور یا نگاه دیپلماسی محور دوگانه ی کاذبی است که هم در سخنان مسوولان نظام بهوضوح وجود دارد و هم در صحبتهای اپوزیسیون ایرانی. دوگانهای که یکجا به شکل تقابل موشک و مذاکره بروز میکند و یکجا تقابل شهروند، معیشت و امنیت.
[نویسنده به برداشت ها از سخنان یازدهم فروردین رهبری در جمع مداحان، همچنین توییت غیررسمی هاشمی رفسنجانی درباره ی دوگانه ی موشک و مذاکره، و نیز به تحلیل یک فعال سیاسی در تبیین نگاههای دخیل در آشتی ملی شاره کرد که تضاد مابین سه دید امنیت محور، معیشت محور و شهروند محور را مطرح کرده است].
اما نقطه ی درست برای ما کجاست؟ آیا باید بین معیشت و امنیت الزاماً یکی را انتخاب کنیم؟
یکم. دغدغه ی امنیت در منطقه ی آشوبزده ی خاورمیانه دغدغه ی اشتباهی نیست. خاصه آنکه ایران به شکلی تاریخی از صدر و ذیل و باختر و خاور با تهدیدات بالقوه یا بالفعلی روبرو بوده است. چه آن زمان که سر راه هندوستان محل تاختوتاز روسیه و فرانسه و انگلیس بود یا بین اعراب و مغول دستبهدست میشد یا در جنگ با عثمانی بود، یا گرفتار غارت قبایل وحشی، چه امروز که با انواع و اقسام ترفندها با سرمایهگذاری خارجی برای ایجاد اختلاف روبرو است. (صرفاً برای نمونه به انواع گروه و رسانههایی نظیر العربیه فارسی و گوناز تی وی رجوع کنید که با پول همسایگان به دنبال افکار جداییطلبانه هستند.)
دوم.
الف) دغدغه ی معیشت هم دغدغهای جدی است. ایران نیازمند سرمایه ی خارجی است تا از رکود خارج شود و دچار تورم افسارگسیخته نیز نشود. به علاوه شانس توسعه در ایران بارها از دست رفته است و ما تا آخر تاریخ برای توسعه زمان نداریم. برای این منظور نیازمند جلب اعتماد سرمایهگذاران بینالمللی و ایجاد تغییرات در ساختارهای اقتصادی – اداری خود و از سوی دیگر نشان دادن چهرهای متفاوت از آن چیزی است که در سال ۳۷ سال گذشته از ایران نمایش داده شده است.
ب) در کنار این در حوزههایی نظیر سیاست داخلی، فرهنگ، حقوق بشر و … جامعه خواستار وجود تنوعات معنادار است.
تمامی این دغدغهها مشروع هستند اما نکتهای که باید در آن تأمل کرد این است که اینها در تضاد با یکدیگر تعریف نمیشوند. دوگانه ی مذاکره (دیپلماسی) و موشک (نظامیگری) مکمل یکدیگرند و یا سهگانه ی امنیت، معیشت و شهروند سه رأس یک مثلثاند که بدون یکدیگر ناقصاند.
جامعه ی ایران نیازمند تولد گفتمانی جدیدی است که همه ی این عناصر را در خود جای دهد و شهروند ایرانی جایی در میانه ی این پنج ضلعی بایستد.
پی نوشت: نگارنده واقف است که بروز این گفتمان جدید در زمین واقعیت با منافع جدی گروههایی در تضاد قرار میگیرد و مقاومتهای جدی در برابر آن شکل خواهد گرفت اما نگاهی در برگیرنده ی تمامی گروه ها میتواند به حداکثر شدن امکان بروز آن بیانجامد.
انتهای پیام