کواکبیان: به حضرت عباس ما اکثریت نداشتیم
بابک مجیدی، انصاف نیوز: مصطفی کواکبیان، نمایندهی مجلس دهم میگوید: «در حوادث آبان 98 چهار بار پیگیر استیضاح رحمانی فضلی وزیر کشور بودم ولی هربار آقای لاریجانی مانع این کار میشد. آقای رحمانی فضلی باید دعاگوی آقای لاریجانی باشد چرا که او امروز لقب ممنوع الاستیضاح را دارد و نمیتوان او را استیضاح کرد». او همچنین دربارهی پیگیری دو ماجرای حقوق نجومی و املاک نجومی میگوید: «کل حقوق نجومی 40 میلیارد هم نمیشود اما یک ملک از 1200 ملک نجومی برابر با کل حقوق نجومی است اگر مجلس فعلی بخواهد، میتواند پیگر باشد اما امیدی به آن نیست. او همچنین میگوید دولت میتواند حد فاصل 13 آبان تا 9 دی ماه با آمریکا مذاکره داشته باشد.»
همچنان بحث درباره حوادث آبان 98، حضور کمتر از 50 درصدی مردم در انتخابات مجلس یازدهم، انتقاد به عملکرد دولت و مجلس جزو صحبتهای نیروهای سیاسی است. طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری هم جز دیگر محورهای انتقادات نیروهای اصلاح طلب است. با توجه به نا امیدی و بی اعتمادی جامعه نسبت به شرایط سیاسی، اجتماعی و وضعیت بد معیشتی مردم، با مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری گفتگو کردیم که متن آن را در زیر میخوانید:
انصاف نیوز: وضعیت حزب مردم سالاری باتوجه به اینکه به انتخابات 1400 نزدیک میشویم چگونه است؟ شخص شما دوبار در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردید و رد صلاحیت شدید، آیا برنامهای برای 1400 دارید؟
مصطفی کواکبیان: حزب مردم سالاری در آخرین نشست فصلی خود که با حضور اعضای شورای مرکزی، دفتر سیاسی، هیئت اجرایی، دبیران استانها و مسئولین شاخههای حزبی برگزار شد، هرگونه تصمیم گیری دربارهی انتخابات ریاست جمهوری را به کنگره این حزب که قرار است 30 بهمن برگزار شود موکول کرد. تا آن زمان فرصت باقی است تا مسائل و حوادث را ارزیابی کنیم و ببینیم چه تصمیمی در کنگره باید اتخاذ شود.
ما قبل از انتخابات ریاست جمهوری نگران سه موضوع هستیم. اول، وضعیتی که در انتخابات مجلس در اسفندماه 98 مردم از خودشان بروز دادند -و متاسفانه تکرار بدتر آن را در شهریورماه هم در دور دوم همان انتخابات شاهد بودیم- باعث شده است بزرگترین دغدغهی هر عنصر دلسوزی مشارکت مردم باشد. در اسفند 98، 60 درصد مردم غایب بودند و این آمار نسبت به واجدین شرایط در دور دوم به 90 درصد رسید. انتخابات باید مظهر ارادهی اکثریت مردم باشد. وقتی اکثریت مردم پای صندوقها نیایند، طبیعتا ما باید ببینیم وضعیت مشارکت مردم چگونه میشود و باید چه کار کرد که مردم پای صندوقها بیایند.
دومین بحث، دربارهی نحوه برخورد شورای نگهبان با کاندیداها است. شما میگویید رد صلاحیت، اما آنها میگویند صلاحیت شما احراز نشده است. اگر برای احراز صلاحیت، معیار و متر قابل ارزیابی وجود داشته باشد، آدم میفهمد که باید ورود کند یا خیر. لذا این هم برای ما مبهم است.
و موضوع سوم که طرح تفصیلی آن را تحت عنوان جمهوریت سوم ارائه کردیم. گفتیم قانون اساسی که زمان حضرت امام وجود داشت، جمهوریت اول بود، در سال 68 یک بازنگری در قانون اساسی داشتیم. این قانون اساسی فعلی که 32 سال از آن می گذرد، اسمش را جمهوریت دوم میگذاریم. معتقدیم که باید یک همه پرسی دیگری از مردم صورت گیرد تا با بازنگری در قانون اساسی، جمهوریت سوم شکل بگیرد.
این طرح مفصلی است که ما 15 مورد را براساس اصل 377 قانون اساسی که بر لزوم بازنگری تاکید دارد، تدوین کردیم. یعنی میگوییم اصلا مردم هم شرکت کردند، کاندیداهای ما هم تایید شدند. بعدش چطور؟ اختیارات رئیس جمهور باید در چه چارچوبی گنجانده شود که نگوید من کارهای نیستم یا اختیاری ندارم. این موارد باید شفاف شود. به نظر من این سه موضوع مهم است. لذا ما چون فعلا نتوانستیم از پس این موضوعات بربیاییم، به کنگره خودمان موکول کردیم که انشاءالله تا آن موقع چشم انداز روشنتری داشته باشیم.
با توجه به اینکه حزب شما حزب اصلاح طلبی است و شورای عالی سیاست گذاری چه برنامه ای برای انتخابات 1400 دارد؟
شورای عالی سیاست گذاری که تمام شده است! چون رئیسش هم استعفا داد.
یعنی برای انتخابات 1400 برنامهای ندارند؟
نه؛ احتمالا از دل شورای هماهنگی یک نهادی شکل بگیرد.
چه نهادی؟
ما طرح پارلمان اصلاحات را پیشنهاد کردیم که قرار است با یک ساز و کاری، حدود چهار هزار نفر از کل کشور بیایند تا شورایی را انتخاب کنند و همان شورا دموکراتیک بتواند تصمیماتی را بگیرد. لذا الان ما شورای سیاست گذاری نداریم.
من اخیرا با یکی از اعضای حزب کارگزاران گفتگویی کردم و او هم همان پیشنهاد شکل گیری پارلمان اصلاحات را داد که ساز و کاری شکل بگیرد. اساسا در جریان اصلاح طلبی این طرح پارلمان اصلاحات شدنی است و میتواند اجرایی شود؟
این مصوبه شورای هماهنگی است. پارلمان اصلاحات برای اسفند 97 تصویب شده است و طرحش را آن موقع حزب مردم سالاری داده بود و همه شورا آن را تصویب کردند. ولی متاسفانه برای انتخابات مجلس یازدهم نهایی نشد.
چرا؟
چون در آن زمان هنوز شورای سیاست گذاری وجود داشت و یکسری افراد هوای این شورا را داشتند. حالا که دیگر شورای سیاست گذاری عملا وجود ندارد، این زمینه فراهم است تا پارلمان اصلاحات نهایی شود. البته من نمی-گویم که حتما میشود، اما امید بیشتری نسبت به قبل داریم که این طرح نهایی شود.
دربارهی اعتراضات آبان ماه آقای علی مطهری مصاحبهای کرده بودند که گفتند ما میخواستیم بعد از حوادث آبان وزیر کشور را استیضاح کنیم. ولی یکسری از نمایندگان با این موضوع مخالفت کردند و مانع استیضاح وزیر کشور شدند. دقیقا ماجرا چه بود؟ کدام نمایندهها بودند و به چه علت مانع شدند؟
آقای مطهری حتما در جریان است. ما چهار مرحله تصمیم داشتیم که این اتفاق بیافتد. هر چهار مرحله هم تقریبا شخص خودم پای ثابت کار بودم. منتها آقای لاریجانی نمی گذاشتند.
صرفا ایشان مخالف بودند؟
بله. به لطایف الحیلی گاهی میگفتند که وزیر به کمیسیون نیامده است، صبر کنید بیاید. گاهی هم میآمد و میگفتند بیشتر صبر کنید. گاهی در هیئت رئیسه اعلام وصول نمیشد. گاهی میرفتند و امضاها را پس میگرفتند.
خود آقای لاریجانی امضاها را پس میگرفتند؟
بالاخره ترکیبی که ایشان در هیئت رئیسه مجلس داشتند کار را درمیآوردند و خداوکیلی آقای رحمانی فضلی باید دعاگوی آقای علی لاریجانی باشند. متاسفانه ایشان لقب ممنوع الاستیضاح گرفتند. یعنی دیگر نمیشود ایشان را استیضاح کرد. ما که قدرت این را نداشتیم و هربار تیرمان به سنگ میخورد. یکی این بود و دیگری تحقیق و تفحص از املاک نجومی شهرداری. آن را هم آقای لاریجانی کم لطفی کردند که بنده مسئول اصلیاش بودم. پیگیری میکردیم و با سه چهار رای کمتر در صحن علنی رای نمیآورد. یک بار مطرح هم شد اما رای نیاورد و بعد هم نمیگذاشتند مطرح شود و بحث میکردند. آن کلکلهایی که ما با علیآقای لاریجانی داشتیم از سر بیکاری نبوده، از سر این بود که ایشان نمیخواست که دقیقا آییننامه اجرا شود و یا مصالحی را تشخیص میداد که وزیر کشور نباید استیضاح شود یا املاک نجومی نباید تحقیق و تفحص شود و قص علی هذا…
چرایی این کارها را از آقای لاریجانی می پرسیدید؟
راستش خیر. گاهی ایشان میگفتند فعلا مصلحت نیست. گاهی هم به بیت ارجاع میدادند. بعد ما میپرسیدیم و میگفتند بیت اصلا دخالتی نداشته و ندارد. به هر حال مخصوصا سر حوادث آبان ماه ما خیلی اصرار داشتیم. چون بالاخره مسئلهی بسیار مهمی بود. جالب است اخیرا هم همین بحث بنزین که مطرح میشود، آقای رئیسجمهور میگویند من به شورای امینت کشور و وزارت کشور واگذار کردم و آنها هم میگویند ما مو به مو با آقای رئیس جمهور هماهنگ بودیم و بالاخره هم معلوم نمیشود و گاهی هم حرفهای عجیب و غریب و گاه پوپولیستی زدند که اصلا قابل قبول نبود. ما واقعا معتقد بودیم که ایشان میآمدند و همینها را در صحن علنی توضیح میدادند که بالاخره چه شد. آخرین آماری که دادند این بود که 230 نفر در حوادث آبان 98 کشته شدند که البته من در جایی گفته بودم 150 نفر و احتمالا آن 50-6- نفر هم جزو شهدایی بودند که محاسبه کردند. به نظر میرسد مسئول اصلی این قصه شخص وزیر کشور و شورای امنیت کشور -که ریاست آن با شخص وزیر است- هستند.
عملکرد فراکسیون امید ضعیف برآورد میشود، ازجمله انتقادات اخیر بازمیگشت به عملکرد فراکسیون دربارهی حوادث آبان و همچنین هواپیمای اوکراینی؟ آیا پیگیری در اینباره انجام دادید؟ ناگفتههایی هست که هنوز نگفته باشید؟
من به دلیل احترامی که برای دکتر عارف قائل بودم، خیلی در فراکسیون فعال نبودم و واگذار کرده بودیم. نه اینکه نباشم و جزو هیئت رئیسه بودم. ولی بیشتر در حاشیه بودم تا در متن. چون از روز اول گفته بودم که اگر ایشان برای ریاست نیاید، من میآیم. ایشان به صورت موقت آمد ولی برای انتخابات دائمی نیامد. من خواستم بیایم اما گفتند مصلحت نیست و انصراف دادم. آقای لاریجانی هم گفتند کواکبیان دارد با ما بای بای می کند! یعنی میخواست به تمسخر بگیرد. به هر حال من از اینجا هیچ سمتی را کاندیدا نشدم. ما یک فراکسیون صنفی، دیپلماسی و منافع ملی را فعال کردیم که عملکرد خیلی مفصلی داشت. در این موضوع چون بحثها سیاسی بود، فراکسیون به صورت صنفی وارد میشد. من به صفت شخصیام در هردو موضوع فعال بودم. در موضوع هواپیمای اوکراینی هم آقای سردار سلامی به مجلس آمدند و عذرخواهی کردند و بعد از آن عذرخواهی ما پیگیری خاصی نداشتیم.
فشاری نبود؟
نه. و اینکه واقعا بحث جنگ الکترونیکی بوده و اینکه آیا اینها سایت ما را از کار انداختند یا خطای انسانی بوده است را ما واقعا هنوز هم نمیدانیم.
شما در مصاحبهای با خبرآنلاین به این موضوع اشاره کردید که من ماجرای املاک نجومی را پیگیری میکنم. میخواستم بدانم شما در این موضوع پیگیریای انجام دادید و درباره جزئیات پرونده عیسی شریفی چیزی میدانید؟
بنده الان سمتی ندارم که پیگیری کنم. آن موقع ما واقعا میخواستیم مجلس به طریقی تصویب کند و تحقیق و تفحص هم که به قوه قضائیه ارجاع میشود. حالا جالب این است وقتی از مسئولین قضایی میپرسیدم، میگفتند آقای قالیباف هیچ پرونده محکومیتی ندارند. راست هم میگفتند. چون اصلا هیچوقت او را نخواستند. بنده به عنوان مسئول یک روزنامه 27 بار دادگاهی شدم، نه اینکه فقط مراجعه کرده باشم، 27 بار دادگاهی شدم! ایشان یکبار هم توسط قوه قضائیه خواسته نشد. الان هم که دربارهی قائم مقام ایشان -عیسی شریفی- حرف و حدیث زیاد است، اما هیچ جا نامی از ایشان نمیبرند یا کسی نمیگوید که نسبتش با رئیس چه بوده است.
این املاک نجومی هم یک بخشی از آن برای شورای شهر تهران است که میتواند پیگیریهایش را بگوید و از طریق دستگاه قضایی بحث کند. بخشی از آن هم میتواند از سوی مجلس فعلی پیگیری شود که ما هیچ امیدی نداریم. مجلس فعلی اگر میخواست املاک نجومی را پیگیری کند که این وضعیت اتفاق نمیافتاد.
الان قوه قضائیه به عنوان مدعی العموم باید برود و پیگیری کند. دوم اینکه مجلس فعلی به عنوان اینکه در جریان بوده و اینکه سه مرحله در این تحقیق و تفحص بوده و به نتیجه نرسیده، به نتیجه برساند. آقایانی که ادعای پاک دستی و قانون گرایی میکنند، به نفع مردم کاری کنند. کل حقوقهای نجومی 40 میلیارد نمیشد. اما یک ملک از این 1200 ملکی که گفتند، به اندازه کل حقوقهای نجومی بود. مجلس هم بعید است به این مسئله ورود کند. من که امیدی ندارم.
شورای شهر هم اطلاعات این موارد را دارد منتها قوه قضاییه هم باید روی خوشی نشان دهد تا اینها آمادگی داشته باشند و اطلاعاتشان را برای دستگاه قضایی بفرستند.
درمورد املاک نجومی مشخصا تخلفات عدیدهای صورت گرفته، این فقط بحث املاک نجومی است و جدای از پروندهی آقای قالیباف است. درمورد پروندهی ایشان همان موقع بحثهای مختلفی بود، موسسهی الزهرا یکجور، بحث ستاد انتخاباتیاش که آقای نجفی گفت و تمام گفتنیها گفته شده است، موضوع این است که کسی نیست که پیگیری کند.
یکبار آقای میرلوحی به ما گفتند که عیسی شریفی در یک مراسم ختم دیده شده و حتی در زندان هم نیست.
من از این موضوع خبری ندارم. چندبار هم در توییتهایم گفتم نقش عیسی شریفی کمتر از اکبر طبری نیست. طبری در قوه قضائیه و او هم در شهرداری بوده است. منتها گفتند چون پرونده به نظامیها ارتباط پیدا میکند باید به دادگاه نظامی برود.
لذا دستگاه قضایی خیلی مهم است و واقعا اگر بخواهد فارغ از نگاههای جناحی و سیاسی وارد مباحث شود جای کار کردن زیادی دارد. ما گاه میبینیم به برخی مسائل جزیی توجه نشان میدهند که مهم هم هست اما این مسائل عمده را رها کردهاند.
مجلس جدید هم حواشی زیادی داشته است؛ از ناتوانی کنترل قیمت دلار علیرغم اینکه وعده کنترل داده بودند، یا بحث 1500 واکسن آنفولانزا و خودروی دناپلاس و…. شما این موضوعات را چگونه تحلیل میکنید؟
مجلس اول باید بررسی کند که مردم چرا مشارکت نکردند. این مسئله مهمتر از ماشین گرفتن یا نگرفتن است.
دوره شما هم ماشین به شما می دادند؟
بله. واقعیتش درباره همین موضوع 1500 واکسن، یک نفر سند بیاورد که من یکبار تست کرونا داده باشم. در بحث خودرو هم من معتقد بودم که باید به موتورپل واگذار شود. متاسفانه حرف ما آنجا هم گوش داده نشد. بعضیها هم ماشین میگرفتند و هم از موتورپل استفاده میکردند. من ماشین را گرفتم اما از موتورپل استفاده نکردم.
ماشین چه بود؟
پژوپارس. به هر حال میخواهم بگویم اینها اصلا مهم نیست. البته مهم است کسی که شعار مردمی میدهد، دیگر نباید پیشاپیش واکسن آنفولانزا بگیرد. من شنیدم بعضیها دوبار واکسن آنفولانزا زدند. من معتقدم حداقل باید ظاهر قصه را حفظ کنند. من مهمتر از این موارد، مصوباتی که نمایندگان مجلس میخواهند برای مردم در نظر بگیرند را مهم میدانم.
در ماجرای بذرپاش دیدیم باوجود مشکلاتی که بود اما آقای قالیباف یکی-دوبار گفت که حالا بگذریم، آن مجلس البته آقای بذرپاش را هم میخواست: (کبوتر با کبوتر باز با باز/کند همجنس با همجنس پرواز). یا درمورد آقای تاجگردون دیدیم که برخلاف تمامی مقررات و آئیننامه او را اخراج کردند. ممکن است تاجگردون هم مشکلاتی داشته و من نمیخواهم منکر شوم، اما بودند کسانی بدتر از او که اصلا پروندهشان مطرح نشد. چه اتفاقی افتاد. میخواهم بگویم در این صد روزی که از شروع مجلس میگذرد، تا به اینجای کار چیزی که دیدیم 180 درجه با شعارهایشان متفاوت است و ضدیت دارد. ما هم ناامید نیستیم و انشاءالله که وضع بهتر شود.
به نظر شما در مسئله رد اعتبارنامه آقای تاجگردون مجلس پیروز شد یا آقای تاجگردون؟
من می گویم اگر آقای تاجگردون در این مجلس میماندند هم شاید خیلی منشا اثر نبود و لذا به نظرم خودش راحت شد. ولی حالتی که با ایشان برخورد شد خیلی اخلاقی و جوانمردانه نبود. اول به او گفتند بیا و مشکلی نداریم، دقیقه نود یکدفعه درحالیکه هم شورای نگهبان تایید کرده بود، هم شعبهی تحقیق و هم کمیسیونی که درست کرده بودند، همگی تایید کرده بودند اما یکدفعه آمدند و این مسائل را ایجاد کردند.
در مورد وضعیت اقتصادی هم بالاخره نگاهها فرق میکند و به نظر میرسد اینها اصولا معتقدند ما هرگونه بحثی با کشورهای خارجی داشته باشیم، به ضرر کشور است. آن طرحی را که مطرح کردند و گفتند اگر آمریکاییها مکانیزم ماشه را فعال کنند ما هم از برجام و از انپیتی خارج میشویم، حداقل اگر دوستان الفبای سیاست خارجی را متوجه بودند نباید بگوییم اگر آمریکا از مکانیزم ماشه استفاده کرد. این یعنی میتواند از مکانیزم ماشه استفاده کند. در حالیکه سه بار مشخص شد 13 کشور شورای امنیت گفتند آمریکا اصلا نمیتواند از مکانیزم ماشه استفاده کند چون از برجام خارج شده. بخشی از این وضع اسفبار اقتصادی بدلیل همین ناکارآمدی مدیران اجرایی است.
شما وقتی خودتان در مجلس بودید می توانستید این وضع را کنترل کنید؟ با توجه به اینکه فراکسیون امید اکثریت را داشتند.
مشکل ما این است که میگویند امید اکثریت بود. ما هیچ وقت در مجلس اکثریت نبودیم. اصلا. ما نهایت 100 نفر بودیم. بقیه -آن جریانی که وسط بودند- با انگشت اشاره آقای لاریجانی میچرخیدند. جریانی که وسط بودند اگر سمت ما میآمدند ما اکثریت بودیم.
ولی آن ها جزو لیست بودند.
بعضیهایشان بله. من همان روز اول گفتم بعضیها متاسفانه با ما عکس سلفی یادگاری گرفتند اما زنبیلشان را بردند و جای دیگری گذاشتند. مجلس دهم برخلاف تبلغاتی که کردند اصلا مجلس اصلاح طلبی نبود؛ 100 نفر اصلاح طلب بودند ولی هیچوقت اکثریت نداشتند؛ البته من نمیخواهم انکار کنم که ما میتوانستیم بهتر عمل کنیم. اگر مدیریت قویتری بود بهتر میشد. این 100 نفر هم خیلی میتوانست قدرت باشد؛ ما در مجلس هشتم 40 نفر بودیم اما قدرتی که به خرج میدادیم بیشتر از 100 نفر بود. دلیلش این بود که میدانستیم چه چیزی نمیخواهیم. ولی در این 100 نفر نه میدانستیم چه میخواهیم و نه میدانستیم چه نمیخواهیم. فکر نکنید دولت هم زیاد با ما همراهی داشت. اصلا اینطور نبود. دولت بیشتر با آقای لاریجانی همراه بود تا فراکسیون امید. دلایلش هم به خودشان مربوط است. یادم است یک روز صبح آقای نوبخت در جلسهی کمیسیون شرکت کردند و گفتند این چیزی که کمیسیون تلفیق برای برنامهی ششم تصویب کرده خیلی عجیب است و 800 هزار میلیارد تومان بار مالی روی دوش دولت میگذارد و ما موافق نیستیم؛ ما هم گفتیم ما دیگر با این برنامه مخالفت میکنیم. بعد نمیدانم ظهر نهار با علیآقای لاریجانی چه خوردند که در صحن گفتند حالا دیگر تصویب شده در کمیسیون تلفیق و دولت هم موافق است! گفتیم «صبح آنطور و بعد از ظهر اینطور». مثل این نمونه دهها مورد را میتوانم نام ببرم.
این اتهام درستی نیست که به ما میزنند که «شما اکثریت مجلس دهم را داشتید و هیچکاری نکردید»، به حضرت عباس ما اکثریت نداشتیم. مثل اینکه ما 13-14 نفر در این مجلس داریم و باقی کرسیها متعلق به اصولگراهاست و بسم الله! آنها دستشان باز است و هرچه بخواهند میتوانند تصویب کنند. ما مگر میتوانستیم با 100 نفر چنین کنیم، نمونهی تحقیق و تفحص را گفتم که نتوانستیم تصویب کنیم؛ عفو عمومی را به صحن آوردیم اما نتوانستیم تصویب کنیم. میتوانم برایتان فهرست کنم.
غیر از نمونهای که از آقای نوبخت گفتید، مورد دیگری خاطرتان هست؟
زیاد بود، خیلی از بحثهای مربوط به رای اعتمادها، سوالات و استیضاحها. مثلا همین وزارت صمت که هنوز هم سامان نگرفته است دولت میآمد میگفت که ما طرفدار جدایی بخش بازرگانی و صنعت این وزارتخانه هستیم. بعد خود عوامل وزارتخانه میآمدند که نه چنین نکنید. از این ناهماهنگیها زیاد داشتیم.
یکی از نمایندگاه مجلس میگفت در بحث رای اعتمادها یکسری کار چاق کن در مجلس وجود دارند و با نمایندگان دیالوگ برقرار میکنند و سعی دارند رای اعتماد را بگیرند. شما مواجههای با اینها داشتید؟
بالاخره وقتی اجازه ورود پیدا میکنند نمیشود کاری کرد. این افراد نمایندگان پارلمانی وزارت خانهها هستند دیگر. معاونین پارلمانی که با هیئت رئیسه مجلس هماهنگی دارند، کارت ورود میگیرند، میآیند و از این کارها میکنند. با نمایندگان تماس میگیرند و میگویند اگر نظر شما درباره فلان موضوع فلان چیز باشد، این به نفع دولت است. من خودم برخوردی با اینها نداشتم. معمولا نمایندگان پارلمانی ما را تحویل نمیگرفتند.
در جایی گفته بودید که نهادهای زیرنظر رهبری انقدر قدرت دارند که پاسخگو نیستند. درباره این مسئله توضیح دهید.
ممکن است خود نهاد رهبری زیرمجموعههایی داشته باشند و حساب و کتابهایی هم داشته باشند. من منکر این مسئله نیستم. ولی بحثم این بود مثلا بنیاد مستضغفان یا ستاد اجرایی فرمان امام و آستان قدس رضوی، به دستگاههایی مثل مجلس که باید پاسخگویی داشته باشند، پاسخگو نیستند. در همان طرح جمهوریت سوم معتقدم که باید تکلیف اینها مشخص شود. اگر یک نهاد لازمالوجودی است که باید حساب و کتابها و برنامههایشان مشخص باشد و اگر هم قرار است که نباشند الان اختیارات و امکاناتشان چه معنایی دارد. ستاد اجرایی فرمان امام الان خیلی هم در بحثهای پزشکی و کرونا دارد خدمت میکند و تماسی با جایی ندارد و معلوم نیست این امکانات از کجاست. بحث من بیشتر پاسخگویی این نهادها به افکار عمومی بود و نه فقط به نهادهای حاکمیتی. یکسری نهادی داریم که اصلا در قانون اساسی نیامده، مثل شورایعالی انقلاب فرهنگی، ولی گاه اختیاراتش از مجلس هم بیشتر است. یا شورایعالی فضای مجازی و… گاه اگر مصوبهای باشد شورای نگهبان میگوید فلانجا تصمیم گرفته و شما دخالت نکنید.
حتی همین شورای هماهنگی اقتصادی سران سه قوه. من حداقل 8 بار در مجلس تذکر دادم که آقا کی تمام میشود و اصلا کجا برگزار میشود؟! گفتند تا وقتی تحریمها هست. این شورا هم جایی پاسخگو نیست.
در آن شورا هم هماهنگی کامل نیست گویا، در ماجرای بنزین که چنین بنظر آمد.
نه! بحث بنزین را مردم نمیدانند که بخدا بحث سران سهقوه نبود، بحث شورایعالی امنیت ملی بود! یعنی همان تصمیم را بردند در شورایعالی امنیت ملی مصوب کردند. یعنی ما وقتی صبح به مجلس رفتیم آقای شمخانی تشریف آوردند. گفتند ما این را تصویب کردیم؛ میدانید که آنچه را که شورایعالی امنیت مل یتصویب کند لازمالاجراست. چرا چنین چیزی باید در شورایعالی امنیت ملی مصوب شود؟ شورای عالی امنیت ملی باید در بحثهای کلان امنیتی، نظامی، انتظامی و اطلاعاتی کار کند. ولی آمدند در بحث بنزین چون نیاز داشتند.
چرا در آنجا تصویب کردند؟
وقتیکه دولت در آ« شورای سران تصویب کرد براثی اینکه پشتوانه قویتر پیدا کنند به شورایعالی بردند. اگرنه نیازی نبود. جلسهی سران سه قوه هم منظور که خود سه قوه نیست؛ کافی بود که علیآقای لاریجانی را مجاب میکردند و تمام بود؛ کواکبیان دیگر کیست!
شما آخرین بار کی آقای خاتمی را دیدید؟
فکر میکنم در جلسهای که نمایندگان مجلس قبل از کرونا و در دی ماه سال گذشته بود ملاقات داشتیم.
از دولت آقای روحانی راضی بودند؟
ایشان هم گلایههایی داشتند اما سطح بحثها و مباحث فرق میکرد. اما اخیرا در صحبتهایی که بود، نارضایتیهایی داشتند منتها بحث این نیست که همه مشکلات زیر سر دولت است. یک پایهاش ناکارآمدی دولت است. یک پایهاش قطعا تحریمهاست و نباید این را نادیده گرفت. من معتقدم حداقل باید بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توجه کنیم. اگر تیم ترامپ بودند که یک جور عمل کنیم و اگر نبودند هم جور دیگری عمل کنیم تا بتوانیم برای تحریمها کاری کنیم. در این فاصلهی بعد از انتخابات و مراسم تحلیف کاری کنیم.
به نظرتان ممکن است در همین یک سال پایانی دولت آقای روحانی مذاکرهای شکل بگیرد؟
نه. میخواهم بگویم که زودتر باید این اتفاق بیافتد. اصلا چرا پایان دولت؟ از چهارم نوامبر یعنی سیزده آبان که انتخابات آمریکاست تا اول ژانویه یا یازده دی، این بهترین فصل است که ما در سیاست خارجیمان تصمیماتی را بگیریم.
در جایی گفته بودید که اگر مشکلات را حل نکنیم، دولت بعدی دولت اصولگرا خواهد بود. آیا با وجود وضعیت فعلی امیدی هست که دولت بعدی اصولگرا نباشد؟
اگر سه موضوعی که در اول بحث گفتم را حل نکنیم چیزی تغییر نمیکند. الان هم اصولگراست و فقط اسمش عوض میشود. اگر بخواهد واقعا تجلی اراده اکثریت مردم باشد و انتخابات واقعا رقابتی باشد و مشارکت بالا باشد این اتفاق نمیافتد. شما توجه کنید که ما در دوره انتخابات سال 88، 80 درصد مردم شرکت کردند و این خیلی مهم است. ولی اگر به همین رای 40 درصدی بسنده کنیم اصلا نیازی هم به انتخابات نیست؛ یک عدهای هستند تشریف میآوردند و یک عدهای هم هستند که کاندید شده و تایید میشوند و رای میآورند.
به نظر شما اگر گشایشهایی در حصر اتفاق بیافتد، میتواند در انتخابات تاثیرگذار باشد؟
من فکر نمیکنم تاثیر خیلی زیادی بگذارد. اما به این هم اعتقاد ندارم که هیچ تاثیری ندارد. اصلیترین موضوع و مهمترین بحث این است که ما وضع معیشتی مردم را سامان ببخشیم.
از نظر شما برای ریاست جمهوری آینده، اصلاح طلبان باید چه برنامهای داشته باشند که مردم دوباره به آنها اعتماد کنند و هم امیدوار باشند؟ چون شرایط طوری است که مردم کاملا بی اعتمادند.
من عضوی از حزب مردم سالاری هستم و همهی جبهه اصلاحات را ندارم ولی معتقدم باید برای مردم کاری کنیم که بفهمند ما تمام تلاشمان را میکنیم و صداقت به خرج میدهیم که بعد به ما روی آورند. حداقل حساب اصلاح طلبان را با حساب مجموعه دولت فعلی یکی نگیرند. ما مشکلی داریم که عملکرد این دولت را پای کل اصلاحات میگذارند، چون این دولت واقعا دولت اصلاح طلبان نبوده است. این را باید تفکیک کنیم. بعضیها دوست ندارند این تفکیک صورت بگیرد و تا زمانی که این تفکیک صورت نگیرد، مردم اصلاحات و دولت را یکی میگیرند و این به ضرر اصلاح طلبان است. بحث بعدی در بدنهی اصلاح طلبان است. من معتقدم طرح پارلمان اصلاحات میتواند بدنهی اصلاح طلبان را به راس هرم بیاورد. علاوه بر این، انسجام درونی هم باید بین اصلاح طلبان وجود داشته باشد.
درباره طرح تحول قانون اساسی چه کردید؟
این همان طرح جمهوریت سوم است که 15 محور دارد و اگر بخواهم بطور خلاصه عرض کنم این موارد است: هویت نظام است که آیا ما پارلمانی هستیم، نیمه پارلمانی، نیمه ریاستی هستیم یا ریاستی؟ اختیارات رئیس جمهور و یا تعریف رجل سیاسی به شکل دقیق که در قانون اساسی نیامده است. نحوه دخالت نیروهای مسلح در عرصه سیاست و احزاب و جناحبندیها. وضعیت صدا و سیما که آیا بخش خصوصی باید از امکاناتش برخوردار باشد یا خیر. بحث مربوط به نقش زنان. بحث مربوط به جوان گرایی. بحث رفراندوم. ما چرا بعد از انقلاب یکبار هم رفراندوم تقنینی نداشتیم؟ کشورهای دیگر هر شش ماه یکبار رفراندوم برگزار میکنند اما ما یکبار هم رفراندوم نداشتیم، باید در قانون اساسی رفراندوم را تسهیل کرد؛ بحث نهادهایی که در قانون اساسی نیستند. به طور مثال هماهنگی سران سه قوه، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی. بالاخره اینها باید باشند یا نه؟ این نهادهایی که هستند. الان مجمع تشخیص مصلحت عملا خودش را مجلس دوم میداند. یعنی شورایی موسوم به نظارت بر سیاستهای کلی دارند که معتقدند قوانین مصوب مجلس را باید با آن سیاستها بسنجند و اگر نخواند اصلا دیگر شورای نگهبان هم نمیبیند! درحالی که ما گفتیم اگر دعوایی بین مجلس و شورای نگهبان باشد مجمع باید بیاید و حل کند. یا شورای نگهبان برخی قوانین را میگوید ابهام دارد، ایهام دارد یعنی چه؟! به طور کلی در این طرح این موارد را بررسی کردیم و گفتیم که میشود با بازنگری در قانون اساسی مقداری حضور مردم در عرصه را تسهیل کنیم.
نظر شما درباره طرح اخیر اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ با توجه به اینکه انتقادات زیادی به این طرح وارد شده است.
طرحی که من در مورد اصلاح مواد قانون انتخابات ریاست جمهوری خواندم، نمیخواهم خیلی وارد بحثهای جزئی بشوم به این علت که طرح از نظر حقوقی دارای اشکالات فراوانی است. ولی در کلان ماجرا به 5 نکته از لحاظ سیاسی اشاره میکنم که چگونه میتواند پیش برود.
مهمترین اشکال طرح، این است که دیگر رئیس جمهور به آن مفهوم نخواهیم داشت. یعنی فردی که با رای مستقیم مردم انتخاب شود و رئیس قوه مجریه باشد و بعد از مقام رهبری بالاترین مقام کشور تلقی شود. این طرح قطعا رئیس جمهور را در حد کسی که باید به شورای نگهبان برود و آزمون دهد و پذیرفته شود، تنزل میدهد. عیبی نداشت اگر نظام پارلمانی را پیشنهاد میدادیم و رسما قانون اساسی را تغییر میدادیم، آن وقت میگفتیم این پارلمان همه کاره است و رئیس دولت هم باید خودش را با پارلمان منطبق کند. ولی فعلا با این قانون اساسی، طرح منافات دارد و جمهوریت نظام را متزلزل میکند و نمیتوانیم بعد از آن دم از رای مردم و جمهوریت بزنیم. اشکال دوم این است که من هرچه پیش نویس مواد اصلاح شده را خواندم، اصلا انگار نه انگار که در این کشور حزب وجود دارد. هرجایی انتخابات هست، لازمهاش رقابت است و هرجا رقابت هست، لازمهاش وجود احزاب است. اتفاقا در جاهای دیگر، غربالگری شخصیتها را درون حزب انجام میدهند. یعنی کسی که کاندیدای ریاست جمهوری میشود، بارها امتحانش را درون حزب خود پس داده است. ولی اینجا چون نمیخواهیم به احزاب پر و بال بدهیم و احزاب را جدی تلقی کنیم، متاسفانه یکی از ضعفهای مهم این مفاد این است که احزاب را نادیده میگیرد.
این ضعف خود احزاب نیست؟
نه. بحث ما این است که اگر میخواهید به احزاب پر و بال دهید و آنها بخواهند پرورش پیدا کنند، باید در قانون این موضوع برای احزاب پیش بینی شود. این که موقع انتخابات چند حزب داشته باشیم، این نقش احزاب نیست. احزاب باید طوری باشند که وقتی شما پای صندوق رفتید دیگر اسم اشخاص را ننویسید بلکه اسم آن حزب را بنویسید. اگر واقعا این طرح به دنبال توسعهی سیاسی بود میشد که حتما احزاب در آن دیده شوند.
نکته سوم بحث میزان مشارکت مردم در انتخابات است. از سرو روی این طرح میبارد که قرار است مردم را مدام محدود کنیم و گیرهایی ایجاد کنیم که عطای حضور مردم را به لقایش ببخشیم. ما باید عبرت بگیریم. اگر قرار است دنبال گسترش مشارکت مردم باشیم، این طرحها خیلی جواب نمیدهد.
نکته بعد اینکه آقای کدخدایی میگوید خانمها هم این بار ممکن است که شانس داشته باشند. خب بیایند و صراحتا در قانون اصلاح کنند. ولی یک کلمه از زنان اسم نمیبرند. یعنی میگویند رجال سیاسی شامل زنان هم میشود. خب در این 40 سال که نشده است. دلیلش را هم گفتند ما زنان برجسته که مدیر، مدبر و امانتدار باشند نداریم.
ضعف دیگر طرح این است که شورای نگهبان را خیلی وارد فاز اجرایی کردند. غیر از بحث جمهوریت نظام که میگویم زیر سوال میرود، از لحاظ شانیت، شان شورای نگهبان این است که نگهبان قانون اساسی باشد و اگر هم میخواهد نظارتی بر انتخابات داشته باشد، جنبههای کلی کار را در نظر داشته باشد. تا رای مردم دقیقا سرجایش بنشیند. ولی وارد فازهای اجرایی شدند و مثلا اینکه باید از رئیس جمهور آزمونی گرفته شود و بعد مشاورینش را معرفی کند. یا درباره رجل مذهبی بودنش گفتند که باید خیلی اعتقادات راسخ دینی داشته باشد. یعنی آدم فکر میکند انگار ما میخواهیم آنجا مبلغ دینی بگذاریم. لذا این هم به نظر میرسد که ضعف این طرح است. معتقدم از لحاظ محتوایی باید طوری باشد که جمهوریت نظام را تقویت کنیم، مشارکت گسترده مردم را بالا ببریم، خانمها بتوانند مداخله کنند، شان شورای نگهبان را حفظ کنیم و در آخر حزب را مدخلیت بدهیم.
امیدی به بهبودی مشکلات هست؟
ما به عنوان یک حزب سیاسی نباید ساکت بنشینیم و اینکه آنها گوش میدهند یا نه دست ما نیست. هم برای ثبت در تاریخ و هم برای اینکه وظیفه شرعی و انقلابی و ملی ما اقتضا میکند که در برابر این چیزی که میخواهند تصویب کنند و ناروا هم هست ما بایستیم و نقطه نظراتمان را اعلام کنیم.
انتهای پیام
ارزش پول ملی به ما میگوید همین الان شرایط آمادست برای مثال خانه ی فلان فرد را بانک مرکزی موازی کنید و اسکناس موازی چاپ کنید به اسم فلان مثلا..
تحریم ارزی هم نیست و قطعا ارزان تر است ..
نهادهای مردم نهاد و مردم و بقالی و میوه فروشی و.. هم با آن مبادله کنند
مردم هم از این ارزانی استقبال میکنند