خرید تور نوروزی

راز ناگشوده‌ی مرگ «محسن فیضی»

زندگی «محسن فیضی»، مداحی که در جوانی درگذشت در سال‌های پایانی و پس از آن سخنرانی جنجالی نقدی به دولت احمدی‌نژاد متفاوت بود؛ داستانش البته مبهم ماند، این که چه کسانی او را دزدیدند، زدند و آیا آن برخوردها به قدری تاثیر داشته است که بعد از سه سال درگذشت؟

دو سال پیش، حوالی چهلم درگذشت محسن فیضی، یکی از دوست داران او ایمیلی به انصاف نیوز فرستاد؛ حالا امروز 25 فروردین ماه 95، به مناسبت دومین سالگرد درگذشتش متن ایمیل بدون نام فرستنده در پی می‌آید:

«سلام. از حدود 12 – 13 سال پیش محسن فیضی رو می‌شناختم، در آن سال‌ها محسن داشت کم کم معروف می‌شد، یک هیأت هفتگی توی حسن آباد هست به نام جلوه که پاتوق هفتگی حاج حسن خلج است و هر جمعه صبح آنجا می‌خواند، آن سال‌ها با علی آیینه‌چی می‌خواند که بعدها از اونجا رفت.

بعد از اینکه چند باری آنجا رفتم با چند تا از بچه‌های پارک شهر رفیق شدم، آن‌ها گفتند که اگر حال می‌کنی، سه‌شنبه‌ها هم بیا یک مداحی آمده که خیلی کارش درسته، به اسم محسن فیضی.

این طوری شد که برای اولین بار رفتم هیات حاج محسن. آن زمان خیلی جوان و لاغر بود، بچه‌ها می‌گفتند که با هلالی و سیب سرخی هم رفیق است و چند باری با هم اینجا خوانده‌اند.

اما از همان اول فیضی راه خودش را جدا کرد، دوست نداشت به هیچ جا وابسته باشد، پدرش همه کاره و بزرگ هیات بود، بدون اینکه به کسی توهین کند و دستور بدهد؛ خیلی محترم است. یکی از برادرانش طلبه است و همیشه قبل از مداحی فیضی سخنرانی می‌کند، او هم خیلی مؤدب و با شخصیت است.

قسمت خانم‌ها هم توسط مادر و عروس‌ها برپا و کنترل می‌شود و همه چی هم همیشه مرتب است. مخارج هم توسط خانواده و کمک‌های مردمی تأمین می‌شود، به هیچ جا وابسته نبودند، شاید هم به همین دلیل بود که کار حاج محسن به اینجا رسید.

از آن سال تا حالا تقریباً هر سال جایشان را عوض کردند، از پارک شهر تا منیریه، پیچ شمرون، جمهوری، بازار و … تا سعدی.

فکر می‌کنم سال 87 بود که توی یکی از مراسم‌ها یک خانمی به او مراجعه کرده بود و کلی از اوضاع کلی و اقتصاد و … گله کرده بود؛ به فیضی گفته بود «هر سال چند تا دیگ نذری می‌دادم اما امسال اوضاع خیلی خرابه و دیگه نمی‌تونم و …». این باعث شده بود که فیضی خیلی ناراحت بشود و نتواند جلوی خوش را بگیرد، وقتی این داستان را تعرف کرد، در آخر به دولت و رییس دولت وقت گفت […] با این کشور داری و …

از همانجا معلوم بود که این حرف‌ها توی آن فضای بسته عاقبت خوبی ندارد و یواش یواش مخالفانش زیاد شد، در حالی که تا قبلش گاهی از شخصیت‌های شناخته شده هم تو جلسات شرکت می‌کردند و من چند بار فلان مسوول ورزشی را آنجا دیده بودم.

چند ماه گذشت و در حوالی دوره‌ی انتخابات 88 شد؛ در همان دوره‌ی اعتراضات اوایل انتخابات یکی از دوستانم پدر حاج محسن را توی خیابان می‌بیند، تا سراغ حاج محسن را می‌گیرد حاج آقا شروع می‌کند به گریه کردن که بیا و ببین با محسن چه کرده‌اند، یک ماهه توی بیمارستانه و …

حاج محسن را به اسم مراسم روضه از خونه به بیرون می‌کشند و او را می‌دزدند و چند روز یک جای نامعلوم انواع و اقسام بلاها رو سرش در می‌آورند و جالب اینجاست که فقط از او می‌خواستند که دیگر مداحی نکند!

شرح کل داستان رو از زبون خودش شنیدنی بود که چه جور آدم‌هایی وجود دارند!

از اون به بعد فیضی دیگه حال و روز درست و حسابی نداشت، هر روز اوضاع جسمانیش بدتر می‌شد، به سختی راه می‌رفت، صدای قبل رو هم نداشت، داغون بود اما روحیش عالی بود و عاشق.

رمضون یا محرم 88 بود که دیگه هیچ‌جا نرفته بود تا اینکه «هادی غفاری» بهش گفته بود مسجد ما شب‌ها در اختیار شماست. دو – سه شب اونجا خواند، با اینکه تبلیغی هم نداشت کلی شلوغ می‌شد و یادمه یک شب آقای کروبی هم با محافظاش اومد اونجا، باز هم حاج محسن نتوانست جلوی خودشو بگیره و گفت شتر سواری دولا دولا نمیشه، ما فلانی و بهمانی رو دوست داریم. توی اون فضا که کلی آدم‌های مختلف وسط جمعیت نشسته بود و توی اون روزها خیلی جیگر می‌خواست.

حاج محسن اون قدر در به دری کشید و اونقدر جا عوض کرد تا انتخابات 92 یک کم راحتش گذاشتند، اما انگار این راحتی بهش نیامده بود و کلاً راحت شد».

تنها خبر رسانه‌ای درباره‌ی ماجرا

به گزارش انصاف نیوز، تنها خبر رسانه‌ای درباره‌ی ماجرای مرحوم محسن فیضی را سایت جهان نیوز به نقل از شیعه آنلاین در تکمیل خبر درگذشت او نوشته بود که: «وی حدود سه سال پیش توسط افراد ناشناسی ربوده شد و بعد از چند روز مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، پیدا شد. در همان زمان برخی گمانه زنی‌ها می‌رفت که توسط پیروان فرقه‌ی ضاله‌ی بهائیت ربوده شده است اما هیچگاه حقیقت آن ماجرا کشف نشد».

6653

6654

6655

انتهای پیام

بانک صادرات

پیام

  1. خدا تمام مداح هایی را که بخاطر ابا عبدالله ع میخوانند بیامرزد.( نه کاسبان خون امام شهید (ع) و رقاصان مذهبی نما)

    7
    1
  2. اینا چرا لختن این شد سوگواری یا ……
    حالا بنده خدا و ربودن به خاطر جراحات وارده درگذشته ولی به نظر نمی آید که فرق اساسی با بقیه مداحان امروزی داشته باشند.
    نکته با مزه هم اینکه هر کاری میکنن میندازن گردن فرقه بهاییت …!!!!!!!!!!!

    3
    20
    1. لخت شدن سينه ميزنن چون از تن ارباب ما لباس در اوردن و زدن..اين نياز به شعور و شناخته كه بفهمي فرقش با بقيه مداحان چيه..مداحي فقط صدا نيست
      يا علي

      23
      4
      1. اباعبدالله به ناچار لباس از تنش دراوردن شماها که قراره عکستون منتشر بشه و در حالت عادی چه اجباری به لخت شدن دارید ؟؟!شور و شعورتونو جای درست به کار بگیرید نه برای ادا و نمایش کدوم امام لخت سینه میزد برای امام حسین!

    2. داداش گلم ابجی گلم از نظر مراجع لخت بودن در مراسم مذهبی اشکال نداره تو اگه هییت بنی فاطمه یا کریمی بری اونام پیراهناشونو در میارن منظورت چیه ک فرقی با مداحای دیگه نداره؟؟؟؟

      5
      3
    3. ادم با شعور حتما با خیلی از مداحا فرق میکرده که اینقدر دوست دارداره پس لطفا خفه شو اگه کسی رو از نزدیک نمیشناسی نظر بدی.

      6
      4
  3. سلام . خدا رحمت کنه حاج محسن رو . من با ایشان سال ۷۹ همراه با خانواده شهدای شرکت ایران خودرو رفتیم کربلا . ایشان به عنوان مداح با ما بود . واقعا صدای ملکوتی داشت . شب میلاد آقا سیدالشهدا تو حرم شروع کرد خوندن که مامورای امنیتی بعثی اومدن ایشون رو بازداشت کردند . بعد دو ساعت با اخذ تعهد دوباره برگشت بین ما . با ایشون چند عکس یادگاری از اون زیارت ملکوتی دارم . روحش شاد

  4. اگر میخواین محسن فیضی رو خوب بشناسین بریم پیش غلامرضا آذر شب توی مارلیک ملارد دنبالش بگردید ببینید کیه و باهاش حرف بزنید

  5. اباعبدالله به ناچار لباس از تنش دراوردن شماها که قراره عکستون منتشر بشه و در حالت عادی چه اجباری به لخت شدن دارید ؟؟!شور و شعورتونو جای درست به کار بگیرید نه برای ادا و نمایش کدوم امام لخت سینه میزد برای امام حسین!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا