آن مرد طناز هندی هم رفت
محمد گلزاری، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «آن مرد طناز هندی هم رفت» در پیامنو نوشت:
تصویر پایان جنگ و پذیرش قطعنامه برای متولدین ابتدای دهه شصت یک روایت کوتاه و چند تصویر و کلیدواژه تلویزیونی است.
یکی از همان تصاویر، برنامه طنزی بود که به سبک برنامههای دهه شصت، فردی خودش را در شمایل یک مرد هندی درآورده و با اضافه کردن یک «هه» کشدار در آخر جملاتش به مخاطب خود میفهاند که با لهجه هندی سخن میگوید.
اواخر جنگ که موافقان و مخالفان پذیش قطعنامه آهسته آهسته صف خود را از یکدیگر جدا میکردند؛ کاراکتر هندی طناز تلویزیون هم دست به کار شده و برای خودش رسالتی و وظیفهای تعریف کرده بود. نقطه هدفش به ظاهر مارگارت تاچر، بانوی آهنین انگلستان بود. اما در اصل، صلح ایران و عراق را ایده انگلیسی و موافقان آن را هم پیرو خط انگلیس معرفی میکرد. او هر جلسه میخواند:
صلح تحمیلی خانم تاچر مال کورهه
ما صلح نمی خواهیم مگه زورهه
قطعنامه 598 با همه مخالفخوانیهایی که داشت اما پذیرفته شد. مرد هندی طناز هم رفت و یک کاغذ لوله شده با روبانی قرمز پشت سر مجریان تلویزیون قرار گرفت تا اخبار قطعنامه را برای مردم بخوانند.
رهبر انقلاب هم آن زمان قبول قطعنامه را به مصلحت نظام و انقلاب دانستند و در نامهای به مسئولان گفتند که در «جهان پول و قدرت و حیله و دو رویی، ما غریبیم» و البته با لحنی قاطع در مقابل حواشی بعدی ایستادند: «گفتم جلسهای تشکیل گردد تا آتش بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید، ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند.صریحا میگویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل میشود.»
داستان قطعنامه و پذیرش صلح البته هنوز هم محل مناقشه است. صلح کلمه زیبا و پر از جدل تاریخ سیاسی کشور شده است. داستان غریبی است که از یکسو وقتی میخواهیم از ایران و ایرانی تعریف کنیم خود را مردمانی صلح طلب مینامیم و از سویی دیگر به مدافعان صلح در کشور، اهانت و حتی آنان را تهدید به اعدام میکنیم.
گروهی که چهارسال پیش و در شب پیروزی ترامپ بر هیلاری کلنیتون مانند اعضای ستاد انتخاباتی ترامپ، شاد و مسرور بودند که کار دولت به پیچ و خم خواهد افتاد، حالا در تحلیل خودشان نگران شکست ترامپ شدهاند. آنان این روزها با استرس رویدادهای آمریکا را مرور میکنند که نکند نتایج بهگونهای رقم بخورد که برای این جنگ اقتصادی، پایانی متصور و گرهی از کار فروبسته خلق باز شود و آن را دستاوردی برای دولت قلمداد کنند.
بیان نکتهای از داستان صلح امام حسن مجتبی(ع) از زبان رئیس جمهور کافی بود که بهرهبردان سیاسی از جنگ اقتصادی آمریکا علیه مردم را آشفته کند. اتاق فکری که خوشبینانه میتوان آنها را همان دانست که به قول امام راحل «افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی» هستند که احتمال میرود «قدمی انحرافی» بردارند.
خستگی تحریم و جنگ اقتصادی بر علیه مردم و دلزدگی آنان از صندوق رای در انتخابات مجلس شورای اسلامی، برای عدهای شیرین و دلچسب بود تا جاییکه نماینده شهری با 204 هزار رای که آنهم تنها 25 درصد آراء واجدان شرایط همان شهر است برای رئیس جمهور رجز اعدام بخواند. آنها طبقه متوسط را ضعیف و خسته میخواهند و میدانند که راه بالا رفتن از نردبان قدرت برایشان نه مردم شاد و در صحنه که ملتی خمود و خسته و منزوی است. میدانند که تحریم و جنگ اقتصادی، دموکراسی و آزادیخواهی را در این کشور نحیف میکند و به همین دلیل بارها صدای ضرورت مشارکت پایین در انتخابات از اتاق فکرشان شنیده شده است.
این جنگ اقتصادی و این فشار حداکثری روزی پایان خواهد یافت. بهتر است کسانی که ایده صلح نگرانشان کرده و مسیر تهدید و هتاکی را در پیش گرفتهاند؛ به آرشیو صداوسیما هم رجوعی بکنند.
آن مرد طناز هندی رفت و یک کاغذ لوله شده با روبانی قرمز پشت سر مجریان تلویزیون قرار گرفت.
انتهای پیام