خرید تور تابستان

تحلیل زیدآبادی از «حق و ناحق گفته‌های مکرون»

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «حق و ناحق گفته‌های مکرون!» نوشت:

ما در عصر دولت‌های ملی زندگی می‌کنیم. این بدان معناست که همۀ اتباع و شهروندان یک کشور، باید وفاداری به موجودیت کشور خود و رعایت قوانین دمکراتیک آن را، بر هر علقه و هویتی از جمله باورهای مذهبی و یا فرقه‌ای خود اولویت دهند.

به عبارت دیگر، اتباع هر کشور پیش از آنکه هویت خود را مسیحی یا مسلمان یا یهودی یا کمونیست یا بودایی یا بهایی و غیره تعریف کنند، باید خود را برای مثال، یونانی یا هندی یا ایرانی یا فرانسوی یا آمریکایی و غیره به رسمیت شناسند.
اگر این اصل پذیرفته نشود، عوارض ناشی از آن، نظم و ثبات کشورها را به خطر می‌اندازد و به تبع آن، نظام بین‌الملل کنونی هم فرو می‌پاشد.

از این رو، دولت فرانسه کاملاً حق دارد که از اتباع مسلمان خود بخواهد که در چارچوب قوانین عمومی حاکم بر این کشور زندگی کنند تا انسجام اجتماعی جامعۀ فرانسه حفظ شود، همانطور که مثلاً دولت اندونزی حق دارد از اتباع مسیحی خود چنین درخواستی داشته باشد.

در اینجا البته مرز ظریفی بین تبعیت از قوانین عمومی و وفاداری سیاسی اتباع به دولت، با حیطۀ آزادی‌های فردی بخصوص آزادی وجدان و الگوی زیست شخصی باورمندان به دیانت یا ایدئولوژی یا فرقه‌ای خاص وجود دارد که اگر به روشنی تبیین نشود، گرفتاری‌های بسیاری به دنبال می‌آورد.

به گمان من، امانوئل مکرون در اظهارات اخیر خود نتوانسته است مرز میان این دو را به خوبی تمیز دهد و از این رو سخنانش می‌تواند در مورد حقوق اقلیت مسلمان فرانسه شبه‌آفرین باشد.

مکرون طبعاً می‌تواند مدافع حق آزادی بیان در کشورش باشد و مثلاً بگوید که دولت فرانسه نمی‌تواند مانع توهین شهروندان به رهبران ادیان و مکاتب مختلف شود و یا به علت ماهیت لائیسیتۀ حکومت، تبعیض و استتثنایی در این مورد برای ادیان خاص قائل شود. بنابراین، بنا به منطق لائیسیتۀ او، همانطور که یک شهروند حق دارد به بنیانگذاران مارکسیسم و لیبرالیسم توهین کند، شهروند دیگری هم می‌تواند به پیامبران ادیان شرقی یا سامی توهین کند و همۀ اتباع به ناچار باید با این مسئله کنار آیند.

با این حال، به رسمیت شناختن حق توهین با دفاع رهبر یک دولت از یک توهینِ مشخص متفاوت است. توهین در هر صورت کار زشت و ناپسندی است و به رسمیت شناختن حقِ آن هم در منطقی‌ترین صورت، نوعی تن دادن به شرّی ضرور است، بدین صورت که اگر حکومتی آن را ممنوع کند، تبعات منفی‌اش بیش از آثار مثبت آن است به طوری که ممکن است به بستن زبان همۀ شهروندان منجر شود.
مکرون اما در بارۀ کاریکاتورهای توهین آمیز نشریه شارلی ابدو علیه پیامبر اسلام به گونه‌ای سخن گفته است که گویی او از اصل انتشار این کاریکاتورها دفاع می‌کند!

طبعاً او در مقام رئیس جمهور فرانسه حق چنین کاری را ندارد و به بهای راضی کردن جمعی از مخالفان اسلام، نمی‌تواند عواطف اتباع مسلمان خود را جریحه‌دار کند! البته به نظرم او تعمدی نداشته است و عدم اشراف نظری به موضوع، سبب لغزش زبانش شده است!

از طرفی گویا وزیر کشور فرانسه هم گفته است که اختصاص غرفه‌ای به عرضۀ خوراکی‌های حلال در فروشگاه‌ها را درک نمی‌کند و خواهان برچیده شدن آنها شده است! این موضوع دخالت در امور وجدانی و حوزۀ خصوصی اتباع مسلمان است و با هیچ اصول انسانی سازگار نیست! آیا از نگاه وزیر کشور فرانسه مسلمانان آن کشور باید مجبور به خوردن خوراکی‌هایی شوند که آن را حرام می‌دانند؟ و آیا در مورد “کوشر” یعنی غذای حلال یهودیان ارتدوکس هم همین عقیده را دارد؟ به نظرم اگر او نامی از کوشر به زبان می‌آورد بلافاصله به یهودستیزی متهم و حتی مجبور به استعفاء می‌شد! افزون بر این، این نوع دخالت در حوزۀ خصوصی و امور وجدانی اتباع مگر جز از طریق نظامی توتالیتر قابل تحقق است؟

در همین حال، رئیس جمهور فرانسه در بیانات خود، اسلام را در همه جای دنیا دچار بحران دانسته است! او به جای اسلام باید از “جماعت‌های مسلمان” نام می‌برد. اسلام به عنوان یک مکتب یا مذهب مجموعه‌ای از متونی است که مورد تفسیر و تعبیرهای مختلف قرار می‌گیرد. بسیاری از مسلمانان جهان خود را با زیست در عصر دولت‌های ملی تطبیق داده‌اند و بسیاری هم نداده‌اند. این فقط مختص به مسلمانان هم نیست و شامل بسیاری از پیروان ادیان و مکاتب و ایدئولوژی‌های دیگر هم می‌شود. بنابراین رئیس جمهور فرانسه در این مورد هم دچار سهو لسان شده است!

به هر حال، مسلمانانی که به فرانسه یا دیگر کشورها مهاجرت می‌کنند یا باید قوانین کشور متبوع خود را بپذیرند و عضوی مسئول از آن جامعه شوند و یا قید زندگی در آن جوامع را بزنند. اصرار به زندگی در فرانسه و اقدام به جنایتی چون سر بریدن یک معلم در خیابان، علاوه بر تمام جنبه‌های موحش آن، ریاکاری و نفاق زننده‌ای هم به شمار می‌رود.

در این مورد بیش از این خواهم نوشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا