تحلیل گاردین از نگاه جمهوریخواهان به ترامپ
ایسنا، به نقل از روزنامه گاردین نوشت: امتناع دونالد ترامپ از اذعان به شکست در انتخابات به گمانهزنی درباره پسا ریاست جمهوری او دامن زده است؛ آیا او یک شبکه محافظهکار جدید راهاندازی میکند؟ آیا در حزب جمهوریخواه مهره کلیدی خواهد شد؟ آیا دوباره در ۲۰۲۴ نامزد میشود؟
زیربنای همه این شایعات، این فرض است که ترامپ همچنان بر پایگاه قابل توجه رأیدهندگان تسلط خواهد داشت. اما هیچ اطمینانی درباره آن وجود ندارد. اینطور به نظر میرسد که با گذشت زمان، مسیر ترامپ او را به دستیارانی مثل استیو بنن و رودی جولیانی نزدیک میکند؛ انتشار یک پادکست متوسط و فروش کالاهای برند و تلاش همزمان برای دور ماندن از پیگرد قانونی.
رسانههایی که اکنون اصرار دارند بگویند ترامپ در سالهای پیش رو به عنوان یک نیروی سیاسی بانفوذ عمل خواهد کرد، شبیه به همانهایی هستند که پنج سال پیش مدعی بودند او صرفا یک نامزد سلبریتی مشهور است. دستکم گرفتن آشکار ترامپ در گذشته و اغراق بیش از حد درباره آینده او از یک خطای مشترک نشات میگیرد؛ اینکه جذبه سیاسی ترامپ عمدتا در شخصیت او نهفته است، نه یک سری استدلالهای سیاسی مشخص.
علت پیروزی ترامپ در رقابت ریاست جمهوری ۲۰۱۶ صرفا حضور او در فیلم تنها در خانه ۲ و استعداد در توییتر نبود. او منتقد اجماع سیاسی دوحزبی بود که از زمان پایان جنگ سرد بر سیاست آمریکا سلطه داشت؛ ترکیبی ناموفق از اقتصادهای نئولیبرال در داخل و ماجراجویی نظامی در خارج. علاوه بر این، انتقاد ترامپ بیش از آنکه مبتنی بر اخلاقگرایی چپ لیبرال دموکراتهای مترقی باشد، بر اساس منافع ملی بود. بنابراین مقولههای ایدئولوژیک را در هم آمیخت و خود را به عنوان کاندیدایی با جذابیت منحصر به فرد در حوزههای انتخابیه اصلی تثبیت کرد.
سبک زندگی شخصی ترامپ، حضور فراگیر او در فرهنگ پاپ و زرنگی رسانهای عجیب و غریب او، جزو سرمایههای او در ۲۰۱۶ بوده و هست. اما عناصر سیاسی حیاتی که ترامپ را در اولین کمپین خودش متمایز کرد، از آن زمان به شکلی قابل توجه کاهش یافته است.
اول اینکه، بعد از یک دوره حضور مشخص شد که تشکیلات جمهوریخواه، بیش از آنکه ترامپ این حزب را تغییر داده باشد، او را دچار دگرگونی کرده است. گرچه سوابق سیاستگذاری دولت او درهم است، تغییر در لفاظی طی چهار سال غیر قابل مشاهده است. حملات به مدیران صندوقهای مالی و مدیران صنایع داروسازی کمتر و کمتر شد و جایش را به ستایش از کاهش مالیات، ستودن داو جونز، حمله به سوسیالیسم و تعریف از انتصابها در دیوان عالی آمریکا داد.
در همین حال، با دور شدن ترامپ از مسائل حقیقیتر سال ۲۰۱۶، دیگران آنها را پذیرفتهاند. سیاستمداران تازه واردی مثل سناتور جاش هاولی و توکر کارلسن بیش از ترامپ مباحث منسجمتر راست پوپولیستی را طرح میکنند. سناتور مارکو روبیو تلاشی جاهطلبانه برای بازنگری در سیاست اقتصادی جمهوریخواهان را پیش میبرد و چهرههایی مثل مت گائتز در مجلس نمایندگان به عنوان منتقد مداخلات خارجی ظهور کردهاند. اگر ترامپ در ۲۰۲۴ دوباره نامزد شود، با طیفی از پوپولیستها در رقابت جمهوریخواهان مواجه میشود. حزب دموکرات هم تغییر کرده است. جو بایدن روی برنامه سیاسی صنعتی “ساخت آمریکا” مانور داد، چیزی که ترامپ اصلا در کمپین ۲۰۲۰ با آن مخالفت نکرد.
علم سیاست چیزی بیش از خط مشی است. آن کسانی که به شکستناپذیری شخصیت ترامپ باور دارند، از جمله خود رئیس جمهور، دیدگاهی درباره دموکراسی آمریکایی دارند که هم بسیار بدبینانه است و هم بسیار سادهلوحانه.
از طرف دیگر، رایدهندگان متوسط کاملا تحت تاثیر وفاداری قبیلهای و انگیزههای غیر منطقی نیستند. حتی اگر جزئینگری یک صفت نامطبوب برای نامزدهای ریاست جمهوری باشد، دیدگاههای سیاست کلان مهم است.
از سوی دیگر، گردآوری جمعیت مشتاق در تجمعات و رهبری جمع کثیری در رسانههای اجتماعی کمتر از آنچه باور میرود، اهمیت دارد. جو بایدن این را در رقابت درون حزبی دموکراتها و انتخابات ۲۰۲۰ ثابت کرد. علاوه بر این، هنگامی که بحث شکلدهی سیاسی باشد، تاثیر سیاست توده اغلب با یک سیستم الیگارشی فزاینده محدود میشود. قدرت نهایی اغلب از جذبه مردمی مهمتر است.
پیروزی ۲۰۱۶ ترامپ این مفهوم را ثابت کرد که رایدهندگان جمهوریخواه از ریگانیسم خسته شدند اما ریاست جمهوری او تقریباً هیچ کاری در جهتگیری مجدد نهادهای جمهوریخواه و اهداکنندگان انجام نداد. ترامپ با وجود چهار سال ریاست جمهوری، اساساً هیچ زیرساخت بلند مدت یا شبکه اهدا کنندهای ایجاد نکرد که بتواند یک حرکت سیاسی متمایز و پایدار را حفظ کند، حتی شبکهای که کاملا حول محور خودش باشد.
بر این اساس، ادعاها مبنی بر اینکه حزب جمهوریخواه از ترامپ میترسد اغراقآمیز است. اعضای جمهوریخواه کنگره اخیراً علیرغم مخالفت علنی ترامپ، با اکثریت قاطع به قانون اختیار دفاع ملی رأی دادند؛ درست مثل کاری که آنها اخیرا درباره بسته محرک اقتصادی و لایحه هزینهها انجام داده و ترامپ را تحت فشار گذاشتند. در مورد موضوعات مهم سیاسی، نگرش این حزب به ترامپ به تحقیر نزدیکتر است تا ترس.
انتهای پیام