انتخابات ۱۴۰۰؛ رقابت ابراهیم رئیسی و حسن خمینی؟!
عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه گفت: اگر سيدحسن خميني در انتخابات ثبتنام کند و مورد تأييد شوراي نگهبان نيز قرار بگيرد قطعأ مورد حمايت هر سه ضلع ميانه خواهد بود. اين وضعيت درباره آقاي ظريف نيز وجود دارد و اگر ايشان نيز بنا به ضرورتهايي در انتخابات حضور پيدا کند، ميتواند کانون اجماع سه ضلع ميانه سياسي کشور باشد. اين وضعيت در جريان اصولگرايي نيز وجود دارد و به نظر ميرسد تنها يک گزينه يعني آقاي رئيسي ميتواند در جريان اصولگرايي اجماع ايجاد کند.
گغتوگوی آرمانملی با غلامعلی دهقان را میخوانید:
*جريان اعتدالي کشور چه رويکردي در قبال انتخابات رياستجمهوري آينده دارد؟ استراتژي جريان اعتدالي براي حضور در انتخابات چيست؟
در آرايش جديد سياسي کشور سه طيف سياسي، که براي آينده برنامه دارند، مطرح هستند. نخست طيفي که کليت نظام را برنميتابد و بايد آن را برانداز بناميم و مرکز ثقل فعاليت آن خارج از کشور است و تلاش ميکند بر امواج نارضايتي سوار شود تا به مقصود برسد. اين طيف در درون کشور داراي پايگاهي قوي نيست. طيف ديگر اصولگرايان انقلابي و ارزشمدار هستند که با مشارکت پايين مردم در انتخابات گذشته موفق شدند اکثريت مجلس يازدهم را در اختيار بگيرند. اين در حالي است که اين طيف براي خرداد1400 نيز برنامههاي ويژهاي دارند. اين طيف جزو طيفهاي درون نظام محسوب ميشوند که داراي پايگاه رأي ثابتي هستند. طيف ديگر طيف ميانه است که در ميانه اين دو طيف سياسي قرار دارد و خود يک سهضلعي را تشکيل ميدهد. اين سه ضلع نيز شامل اصلاحطلبان، اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل است. اين سه ضلع بهرغم تفاوتهايي که در چهار دهه گذشته با هم داشتهاند پس از قضيه برجام نگاه واحدي به موضوع سياست خارجي پيدا کردهاند. در مسائل داخلي نيز مشترکات زيادي بين اين سه ضلع مشاهده ميشود. به صورت طبيعي هر کدام از طيفهاي مختلف سياسي ميتوانند سناريوها و گزينههاي خود را براي حضور در انتخابات داشته باشند. اعتداليون نيز مانند دو ضلع ديگر مثلث برجاميون تلاش ميکنند مانند گذشته در فضاي آينده کشور نيز نقشآفريني کنند.
*جريان اعتدالي در هشت سال گذشته در عيــن حالي که دستاوردهاي مهمي نيز داشته اما در شرايط کنوني با چالش ريزش سرمايه اجتماعي مواجه است. آيا اين جريان ميتواند در زمان کوتاه باقيمانده تا انتخابات ريزش سرمايه اجتماعي را ترميم کند؟
بازي سياست شباهت عجيبي به زندگي و همچنين بازي فوتبال دارد. زندگي همواره داراي فرازونشيب است. اين در حالي است که در بازي فوتبال نيز برنده و بازنده وجود دارد. هر فرد و جرياني نيز که وارد بازيهاي سياسي ميشود بايد خود را براي هر وضعيتي آماده کند؛ به خصوص اينکه جرياني که به قدرت ميرسد پس از چند سال مورد نقد جدي رقباي سياسي خود قرار ميگيرد. به همين دليل نميتوان از دست رفتن سرمايه اجتماعي جريان اعتدالي را ناديده گرفت؛ بلکه بايد آن را به عنوان يک واقعيت پذيرفت. با اين وجود اين مسأله دليلي براي اينکه بازي را به رقيب واگذار کنيم نخواهد بود. به همين دليل بايد تدابيري انديشيد و به بهترين تدبير دست پيدا کرد. به نظر ميرسد حضور يک گزينه پرتوان و نوگرا، که بتواند مورد تأييد شوراي نگهبان هم باشد، ميتواند رقابت خوبي با گزينه نهايي اصولگرايان انقلابي و ارزشمدار داشته باشد. حالت دوم اين است که گزينههاي داراي کاريزما، مقبول و رأيآور جريان اعتدالي پس از مرحله ثبتنام در مرحله نهايي انتخابات به هر دليلي حضور نداشته باشند. به همين دليل سه ضلع طيف ميانه ميتوانند در انتخابات آينده با هم همافزايي داشته باشند و در هفتههاي پاياني انتخابات با توجه به نظرسنجيهاي صورت گرفته به گزينه نهايي دست پيدا کنند. مانند اتفاقي که در خرداد سال1392 رخ داد؛ اتفاقي که به عنوان يک الگو شمرده شد و در انتخابات بعدي، اصولگرايان از اين روش استفاده کردند و آقاي قاليباف به سود آقاي رئيسي از انتخابات کنارهگيري کرد. در مرحله نخست بايد ريزش سرمايه اجتماعي را پذيرفت و در مرحله دوم به فکر ترميم اين سرمايه از دست رفته بود و با نوآوري و خلاقيت راهي گشود.
*شما در حالي از سه ضلعي ميانـه نـام ميبريــد که اصلاحطلبان به اين تصميم نهايي رسيدهاند که در انتخابات رياستجمهوري آينده با يک گزينه صددرصد اصلاحطلب وارد انتخابات شوند. آيا در چنين شرايطي احتمال قرابت به اين سه ضلع وجود دارد؟
حضور يک گزينه محبوب و رأيآور ميتواند اين سه ضلع را دوباره به هم نزديک کند. به عنوان مثال اگر سيدحسن خميني در انتخابات ثبتنام کند و مورد تأييد شوراي نگهبان نيز قرار بگيرد قطعأ مورد حمايت هر سه ضلع ميانه خواهد بود. اين وضعيت درباره آقاي ظريف نيز وجود دارد و اگر ايشان نيز بنا به ضرورتهايي در انتخابات حضور پيدا کند، ميتواند کانون اجماع سه ضلع ميانه سياسي کشور باشد. اين وضعيت در جريان اصولگرايي نيز وجود دارد و به نظر ميرسد تنها يک گزينه يعني آقاي رئيسي ميتواند در جريان اصولگرايي اجماع ايجاد کند. اختلافسليقههاي موجود در طيف ميانه به شکل ديگري در جريان اصولگرايي نيز وجود دارد. در شرايط کنوني يک رقابت زيرپوستي در جريان اصولگرايي بين حاميان آقاي جليلي و قاليباف با گزينههاي ديگر وجود دارد. در نتيجه با حضور گزينههايي مانند سيدحسن خميني و ظريف ميتوان به اجماع طيف ميانه خوشبين بود، در غير اين صورت و در حالي که چنين گزينههايي در انتخابات حضور نداشته باشند دوباره ميتوان از راهکار سال92 استفاده کرد؛ راهکاري که در گذشته به نتيجه رسيده است. تفاوت راهکار جديد با راهکار قبلي در اين است که چهبسا در انتخابات آينده اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل از يک چهره اصلاحطلب حمايت کنند. اين در حالي بود که در سال92 اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل از يک گزينه اعتدالگرا حمايت کردند. به همين دليل نبايد نسبت به عدمحضور گزينههاي رأيآور در انتخابات نااميد بود. مشابهتهاي سه ضلع طيف ميانه در عرصههاي خارجي و داخلي زياد است و به همين دليل احتمال حمايت دو طيف از يک طيف ديگر وجود خواهد داشت. نبايد در تاريخ فريز شويم و باقي بمانيم. به نظر ميرسد عدهاي همچنان در رقابتهاي سياسي دهه 70 گير کردهاند و همچنان به دنبال دوقطبي اصلاحطلب و اصولگرا هستند. برخي حتي وضعيت بدتري دارند و در دهه60 گرفتارند و همچنان به دنبال دوگانه راست و چپ هستند. فضاي سياسي نهتنها در ايران؛ بلکه در همه کشورهاي جهان داراي صيرورت و تغيير و تحول است. به همين دليل نيز سياستمداران بايد براساس اقتضائات زمانه آرايش سياسي خود را تدوين کنند. در انتخابات رياستجمهوري اخير در آمريکا نيز اين نکته مشهود بود و جمهوريخواهاني وجود داشتند که از جو بايدن به عنوان يک چهره دموکرات حمايت کردهاند. اين عده از جمهوريخواهان احساس ميکردند حضور مجدد ترامپ در کاخ سفيد به ضرر منافع آمريکا و سياستهاي منطقي آنها خواهد بود، به همين دليل نيز از بايدن حمايت کردند.
*براي حضور آيتا…سيدحسن خميني در انتخابات رياستجمهوري چه چالشها و فرصتهايي وجود دارد؟
برخي رسانههاي تندرو عنوان کردهاند که آيتا…سيدحسن خميني رجل سياسي نيست. بايد از اين دوستان سوال کرد که چه تعريفي از رجل سياسي ارائه ميکنيد؟ آيا يک رجل سياسي بايد حتما سابقه کار اجرايي داشته باشد. واقعيت اين است که بسياري از چهرههاي مطرح در گذشته سابقه اجرايي نداشتهاند. نمونههاي ديگر اين مسأله را در کشورهاي خاروميانه ميتوان در خاندان جواهر لعل نهرو و بوتو در پاکستان مشاهده کرد. در نتيجه اينکه يک شخصيت سياسي را در کار اجرايي خلاصه کنيم صحيح نيست. نکته ديگر اينکه برخي رسانههاي تندرو نيز شوراي نگهبان نيستند. براساس اصل99 قانون اساسي، شوراي نگهبان ميتواند قانون را تفسير کند. سيدحسن خميني در انتخابات خبرگان سال94 ثبتنام کردند. با اين وجود شوراي نگهبان عنوان کرد برخي از ثبتنامکنندگان و از جمله سيدحسن خميني بايد در آزمون علمي شرکت کنند که سيدحسن خميني به دليل تأييد علمي از سوي چند مرجع و عالم ديني از شرکت در آزمون خودداري کردند. در نتيجه شوراي نگهبان ايشان را ردصلاحيت نکردند؛ بلکه به دليل عدمشرکت در آزمون علمي از حضور در انتخابات بازماندند. به همين دليل نميتوان از هماکنون اعلام کرد که اگر سيدحسن خميني در انتخابات رياستجمهوري شرکت کند مورد تأييد شوراي نگهبان قرار نخواهد گرفت. در گذشته نيز اتفاق افتاده که فردي بدونسابقه اجرايي و با سابقه علمي مناسب در رأس قواي سهگانه قرار گرفته باشد که نمونه بارز آن آقاي آمليلاريجاني بود که بهرغم اينکه سابقه اجرايي نداشت اما به دليل سوابق علمي خود پس از آقاي شاهرودي به عنوان رئيس قوه قضائيه انتخاب شد.
*آيا شرايــطي را مشاهده ميکنيد که آقاي رئيسي در انتخابات رياستجمهوري شرکت کنند؟ چرا ايشان را تنها گزينه اجماعساز اصولگرايان ميدانيد؟
آقاي رئيسي گزينه مناسبي براي اصولگرايان به شمار ميرود و با توجه به اينکه در انتخابات سال96 نيز رأي خوبي به دست آورده ميتواند دوباره به عنوان گزينه نهايي جريان اصولگرايي مطرح باشد. اين در حالي است که آقاي رئيسي در کسوت رئيس قوه قضائيه نيز عملکرد قابلقبولي داشته است. بدون ترديد مقابله و محاکمه باند اکبر طبري نقطه عطف عملکرد آقاي رئيسي در قوه قضائيه بوده است. با اين وجود اگر آقاي رئيسي به هر دليل از جمله براي حضور در قوه قضائيه در انتخابات شرکت کنند شکافهاي جريان اصولگرايي بيش از گذشته باز خواهد شد. در چنين شرايطي چهرههاي ديگر مدعي خواهند بود. افرادي مانند آقاي قاليباف، جليلي و اصولگرايان مستقلي مانند آقاي رضايي و ضرغامي از جمله کساني هستند که مدعي گزينه نهايي اصولگرايي خواهند بود. اگر آقاي رئيسي در انتخابات شرکت نکند نگاه اصولگرايان به طيف ميانه خواهد بود که با چه گزينهاي در انتخابات شرکت خواهد کرد. در چنين شرايطي آنها نيز تلاش ميکنند روي يکي از گزينههاي مطرح اجماع کنند و با يک گزينه وارد انتخابات رياستجمهوري شوند. در شرايط کنوني جريانهاي سياسي در حال رصد يکديگرند و به نظر ميرسد با توجه به رويکرد جريان مقابل تصميمگيري خواهند کرد. به تازگي زمزمههايي مبني بر حضور احتمالي آقاي جليلي در مجلس شوراي اسلامي مطرح شده است. اين در حالي است که بنده احتمال چنين اتفاقي را کم و بعيد ميدانم. کافي است به صفحه آقاي جليلي در اينستاگرام مراجعه کنيد تا متوجه شويد آقاي جليلي از مدتها قبل برنامه خود را به عنوان دولت در سايه تدوين کرده و جلسات و برنامههايي که برگزار ميکند نيز معطوف به دولت است، نه مجلس. به همين دليل بنده فکر ميکنم آقاي جليلي به رياستجمهوري بيشتر از رياست مجلس فکر ميکند. نکته ديگر اينکه ترک رياست مجلس براي آقاي قاليباف ريسک بالايي دارد. در شرايط کنوني رياست مجلس براي قاليباف نقد است و رياست جمهوري نسيه. واقعيت اين است که آقاي قاليباف مدير اجرايي خوبي است. براي قاليباف اقدام عاقلانه اين است که همچنان در مجلس باقي بماند؛ هر چند به نظر ميرسد ايشان ميل بيشتري به سمت رياستجمهوري دارد. اين در حالي است که در عرصه رياستجمهوري تنها مسائل اجرايي مطرح نيست و نيازمند کساني است که علاوه بر مسائل اجرايي مرد انديشه و تفکر نيز باشند.
*اگر گزينههاي اصلاحطلبان از نهادهاي نظـارتي عبــور نکنند در شرايط مشارکت حداقلي اصلاحطلبان دوباره انتخاب بين بد و بدتر شکل خواهد گرفت. در چنين شرايطي چه شانسي براي پيروزي آقاي لاريجاني در انتخابات قائل هستيد؟
ما بايد بپذيريم که مديريت آقاي لاريجاني در 12 سال رياست مجلس شوراي اسلامي قابلقبول و عقلايي بوده است. با اين وجود عملکرد ايشان در دهه 70 و زماني که رياست سازمان صداوسيما را برعهده داشتهاند سبب شده ذهنيت برخي اصلاحطلبان نسبت به ايشان منفي باشد. برنامههايي مانند «هويت»، «چراغ» و… از جمله برنامههايي بودهاند که در آن سالها عليه جريان اصلاحات در صداوسيماي تحت مديريت آقاي لاريجاني پخش ميشدند. با اين وجود بايد پذيرفت عرصه سياسي جايي نيست که بتوان تأکيد کرد «حرف مرد يکي است». اتفاقأ در سياست حرف مرد يکي نيست و بايد براساس مقتضيات زمانه تصميمگيري کرد. به نظر ميرسد اگر آقاي لاريجاني به انتخابات ورود کنند صلاحيت ايشان نيز احراز ميشود و در نهايت در معرض آراي مردم قرار خواهد گرفت. در چنين شرايطي اگر رقابتي بين سعيد جليلي و علي لاريجاني يا قاليباف و لاريجاني شکل بگيرد به احتمال زياد ميتواند بخشهايي از اصلاحطلبان و اعتدالگرايان را به سمت خود جلب کند و اين احتمال وجود دارد که در چنين شرايطي بخشهايي از طيف ميانه از آقاي لاريجاني حمايت کنند.
انتهای پیام