از «خلیفهکشی» تا «مرگ بر روحانی»
مهدی یزدانیان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «از «خلیفهکشی» تا «مرگ بر روحانی»» نوشت:
۲۲ بهمن امسال دارای حواشی تاسفباری بود. جشن انقلاب به خشم و انزجار تبدیل شده بود. نفرین برونمرزی و بر استکبار به داخل و به دومین شخص حکومت فرستاده میشد.
اما معما چیست که از بازرگان تا روحانی همه منفور شدند؟ علی القاعده بعد از اتمام ریاست جمهوری، ایشان باید در مقام مشاور قرار گیرند تا از تجربیاتشان استفاده شود، ولی در جمهوری اسلامی در سالهای آخر مسئولیتشان مورد هجمه و حمله قرار میگیرند. حتی احمدینژاد که روزگاری مقرب درگاه بود.
آدم از این همه بصیرت هتاکان و فحاشان غصهاش میگیرد.
این توهینها مانند خلیفهکشیهای صدر اسلام، باب شده است. در ماجرای قتل خلیفه سوم
آن گاه که امام علی به عنوان میانجی، خواستههای انقلابیون را برای عثمان مطرح کرد، نگرانی خود از این که عثمان در مسند خلافت کشته شود و باب فتنهای بزرگ باز گردد، به عثمان اعلام کرد: «من تو را به خدا سوگند میدهم کاری نکنی که پیشوای مقتول این امت بشوی، زیرا این سخن گفته میشود که در این امت یک پیشوا کشته خواهد شد که کشته شدن او درِ کشت و کشتار را بر امت خواهد گشود و کار امت را مشتبه خواهد ساخت و فتنهها بر امت خواهد انگیخت، که حق را از باطل نشناسند و در آن فتنه ها غوطه بخورند»
شهید مطهری مینویسد: «… علی(ع) با روش عثمان مخالف است. در عین حال مخالف است که باب خلیفهکشی باز شود. نمیخواهند خلیفه را بکشند که باب فتنهها بر مسلمانان باز گردد».
آری در جمهوری اسلامی ایران هم توهین به جای نقد سازنده و یاری مسئولین، باب شده است. سیاست رهبر انقلاب این است که دولتها به پایان برسند و نیمه کاره نمانند، که دولت نیمه کاره باب نشود. ولی هنوز برخی از نمایندگان به اصطلاح انقلابی منش رهبری را نفهمیده و شروع کارشان با زمزمههای استیضاح دولت همراه بود. آدم از این همه بصیرت غصهاش میگیرد.
انتهای پیام
نمیدانم شمااز مرگ چه برداشتی دارید؟ولی دیده ام وخوانده ام که مرگ هرشخص ویاهرجریان جناحی..زمانیست که استحاله مفاهیم وارزش های پذیرفته شده وارمان های به بن بست رسیده..اغازمیگرددونابودی صاحبان ان ارمانهاشروع میشود…بدیده خونین نوشته صورتحال…بقول اقای پورنجاتی کوگوش شنوا…