خرید تور نوروزی

توهم توطئه با زبان سری KGB و جاسوسی ایدئولوژیکی شوروی

سیدمحمود کمال‌آرا، پژوهشگر روابط بین الملل در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به‌مناسبت روز مرگ استالین نوشت:

کا گ ب علاوه بر سرکوب آزادی‌های مدنی در داخل، سیاست‌گذاری شوروی را در خارج نیز به فساد کشیده است. هدف حیثیتی و الگوی نفوذ کا گ ب به یک حکومت جهان سوم این است که توطئه خارجی را به‌عنوان یک توجیه مهم برای شروع خرابکاری ایدئولوژیکی در درون اتحاد شوروی ببیند. حالا سئوال اینجاست که با نبود “کا گ ب” چه کسی بر روسیه حکومت میکند؟ هنوز در روسیه رهبران کا گ ب و یا عناصر آن جایگاه‌های مهم قدرت را اشغال کرده‌اند و از مواهب مالی خصوصی‌سازی و فساد مالی بهره می برند؟

زبان سری کا گ ب

یکی از تدابیر مهم “کا گ ب”، جلوگیری استفاده از کانال ارتباطات بین المللی برای انتقال اطلاعات مغرضانه و افتراآمیز به خارج است که آنان سعی می‌کنند با این کار عملیات سانسور را در کل امپراتوری شوروی انجام دهند.
از طرفی برای ایجاد خفقان، در تمام طول روز از بلندگوها پیام‌های رعب آور پخش می‌شود. محتوای اصلی این پیام‌ها همواره یک جمله است: “مردم شوروی با خشم و خروش این گروه تبهکار جانی و اربابان خارجی آنها را محکوم می‌کنند.” بعد از این نیز جمله‌ای پخش می‌شود که همه افرادی را که به زبان سری “کا گ ب” آشنا هستند، به لرزه می‌اندازد: “آنهایی که مشوق این مزدوران بوده‌اند، باید مطمئن باشند که به‌زودی اقدامات آنها را تلافی خواهیم کرد.”

کا گ ب به قربانیانی نیاز دارد تا برای مجازات افرادی که با برخی روشنفکران همراه شده‌اند، تا با مجازات آنان مابقی خلق را فرمانبردارتر سازد و به تدریج آن ترسی را که در گذشته همه از او داشتند احیا نماید.

داستانسراهای بزرگ “کا گ ب” فکر همه چیز را کرده‌اند. قرار است سرویس اطلاعاتی و امنیتی شوروی اگر از سانسور بین المللی و موج رعب و وحشت پاسخی دریافت نکرد، موج دستگیری روشنفکران بی وطن را آغاز نماید. در این بین تعداد زیادی مامور کا گ ب در تظاهرات فرستاده می‌شوند تا با جمعیت همراه شوند. تعدادی از مردم ایستادگی می‌کنند اما سرانجام با قنداق اسلحه مورد ضرب و شتم قرار گرفته و با ضرب باتون به اتوبوس انداخته و به وسیله ماموران کا گ ب به بازداشتگاه‌ها منتقل می‌شوند.
زندان ویژه آنان چهل تا پنجاه نفر گنجایش دارد که همه سلول‌های آن برای نخبگان و تاثیرگذاران جامعه شوروی است. یک خط تلفن مستقیم به دفتر رئیس برای بازجوها کشیده شده است. رئیس قصد دارد شخصا برای اجرای این نمایش عظیم نظارت داشته باشد. رئیس، سئوالاتی که باید از زندانیان مهم در آینده سئوال شود و جواب‌هایی که نیز باید این زندانیان بدهند را برای بازجو در زیر سئوالات درج کرده است. کا گ ب معتقد است که وقتی متهمان هنوز دستگیر نشده‌اند، اظهاراتشان باید قبلا در پرونده درج شده باشد.

عملیات ضدجاسوسی کا گ ب

کا گ ب علاوه بر سرکوب آزادی‌های مدنی در داخل، سیاستگذاری شوروی را در خارج نیز به فساد کشیده است. برخی ماموران ضد جاسوسی آموزش دیده‌اند تا در خارج از شوروی، اطلاعات تحریف شده را درباره اوضاع کشور به افسران اطلاعاتی سایر کشورها منتقل کنند تا آنان در گزارشات خود به روسای جمهور، تحت تاثیر این اطلاعات تحریف شده قرار گیرند.

کا گ ب از طرفی برای افسران زن ماموریتی در امور بین الملل تعریف کرده است. این عملیات “تله عسل کا گ ب” نام می گیرد. کارکنان زن در سفارتخانه‌های داخل شوروی از مترجمان گرفته تا خدمتکاران، قرار است ضعف دیپلمات‌ها را در مقابل تحریکات جنسی ارزیابی کنند. سوژه‌ها قول می‌دهند برای کا گ ب در خارج کار کنند اما تقریبا همه بدون استثنا به محض اینکه از مرز شوروی می‌گذرند، قول‌هایشان را فراموش می‌کنند.

کا گ ب نفوذ دادن ماموران را به داخل خاک کشورها نسبت به کنترل آنان وقتی آنجا هستند خیلی آسانتر میداند. بنابراین هدف نهایی “ضد جاسوسی خارجی کا گ ب” این است که دیپلمات‌ها و مامورانی که در تله عسل افتاده‌اند، در پست‌های حساس دولت‌ها و مجتمع‌های علمی یا نظامی یا صنعتی نفوذ و کسب اطلاعات کنند.

ضدجاسوسی کا گ ب در خاورمیانه و حکومت های جهان سوم

از هر نظر که بخواهیم بررسی کنیم بزرگترین پیشروی کمونیسم و سخت‌ترین هدف عملیات اطلاعات خارجی شووری در آسیا است که کشورهای چین، کره شمالی، هند و چین سابق فرانسه ( ویتنام شمالی و جنوبی، لائوس و کامبوج) و حتی افغانستان را هم در هدف خود قرار داده است. مائو تسه تونگ و کیم ایل سونگ کشورهای خود را به جوامعی که همه فکر و ذکرشان امنیت است، تبدیل کرده‌اند.

اما هدف حیثیتی و الگوی نفوذ کا گ ب به یک حکومت جهان سوم این است که توطئه خارجی را به‌عنوان یک توجیه مهم برای شروع خرابکاری ایدئولوژیکی در درون اتحاد شوروی ببیند.

سیاست حوزه‌ی خارجی کا گ ب تقویت پیوندهای مخفی با بیشتر حزب‌های کمونیست خاورمیانه می‌شود و جهت پشتیبانی آنان رایانه‌های مخفی برای این احزاب می‌فرستد. به عقیده‌ی اداره ارزیابی‌های اطلاعاتی “کا گ ب”، گروه‌های کمونیستی خاورمیانه آماده‌اند تا برای منافع استراتژیک شوروی فداکاری کنند.

عملیات کا گ ب با صدام حسین

صدام حسین به‌عنوان وارث رئیس جمهوری در بغداد معرفی می‌شود. منابع اطلاعاتی که سال‌هاست روی او کار می‌کنند، صدام را یک مرد جوان خوشایند با لخند جذاب که به رغم شهرتش به‌عنوان یک افراطی و عضو مخوف استوار و اهل عمل سلسله مراتب بعثی که ممکن است با مسئولیت بیشتر پخته شود، به کا گ ب معرفی می‌کنند. او ابتدا به غرب اطمینان داده بود تا بهبود روابط با بریتانیا و ایالات متحده صورت خواهد گرفت. اما شیفتگی صدام حسین به لذت سادیستی ژوزف استالین از نابود کردن دشمنانش بود که فرصتی غیرعادی برای تقویت روابط شوروی و عراق را فراهم ساخت. صدام دقیق به یاد دارد که استالین زمانی اعتراف کرده بود: “بزرگترین لذت من، نشان کردن یک دشمن، گرفتن انتقام به معنای واقعی کلمه از او و بعد خواب رفتن است.” صدام ذهنیت مشابهی داشت و هواداران صدام بارها مجبور شده اند به توصیف‌های خسته کننده او از قدرت رهبری مطلقه استالین گوش دهند.

عملیات کا گ ب در فلسطین

کا گ ب از چریک‌های فلسطینی به‌عنوان نمایندگانش در خاورمیانه و اروپا استفاده می‌کند. مردی که در درجه اول مسئولیت صدور تروریسم به اروپا را بر عهده دارد، دکتر وادی حداد معاون رهبر و رئیس عملیات خارجی جبهه مارکسیست لنینیستی خلق برای آزادی فلسطین با نام رمز KHUTOR به رهبری دکتر جورج حبش است. حداد با نام مامور NATSIONALIST به وسیله کا گ ب استخدام شد. رئیس کا گ ب به رهبر شوروی گزارش می‌دهد: “طبیعت روابط ما با حداد به ما اجازه می‌دهد عملیات خارجی را به سود اتحاد شوروی پیش ببریم و روی او نفوذ کنیم تا عملیات پنهانی توطئه آمیز را حفظ می‌کنیم، تدابیر ویژه خود را به حمایت از منافع‌مان از طریق افراد این سازمان به اجرا در آوریم”

بخش ویژه مدیریت پنجم کا گ ب

یک بخش ویژه در مدیریت پنجم “کا گ ب” برای مبارزه با خرابکاری ایدئولوژیکی مسلمانان خارجی و روحانیت اسلامی و به نیز فاش کردن جنبه‌های منفی حفظ شعائر مذهبی تاسیس می‌شود. اولویت اول کا گ ب در این بخش، زیر نظر داشتن میزان وفاداری مناطق مسلمان‌نشین آسیا به جماهیر شوروی است.

اتحاد شوروی پنجمین جمعیت بزرگ مسلمان را در جهان دارد و استالین اعلام کرده، مسلمانان زندگی ملی خود را آزادانه و بدون مزاحمت سازمان دهند. او دریافته است که مذهب با ملت‌ها در جمهوری‌های مسلمان یکسان است. جنگ با مذهب به‌عنوان یک حمله به هویت ملی تلقی می‌گردد.
اما در نیمه پنهان، کا گ ب معتقد است مسلمانان خارجی با دیدگاه‌های ضد شوروی قوی را باید همیشه زیر نظر داشت و مامورانی را در میان سازمان‌های اسلامی از هر نوع بگمارد. همچنین بخش ویژه مدیریت پنجم ک گ ب در تلاش است تا با فشار رسانه‌ای بتواند تصویر و شهرت مشاهیر اسلامی آن زمان در بلوک شوروی را تضعیف کند. این عملیات “عمامه خون آلود” نام می‌گیرد. کارشناسان بخش ویژه مقاله‌ای را در باره یکی از علمای اسلامی تنظیم می‌کنند و به عوامل خود دستور می‌دهند تا همه روزنامه‌های محلی چاپ و از رادیو و تلویزیون پخش و با صدای بلند در کارخانه‌ها و مزرعه‌های اشتراکی، این مقاله برای عموم خوانده شود.

کا گ ب در رصد اطلاعاتی خود به رئیس گزارش می‌دهد: “با اینکه جنبش استقلال چچن اعلام کرده چچن یک تبعه روسیه نیست بلکه تبعه الله است، مدتی طول کشیده تا دادایوف با تعلیمات مذهبی آشنا شود. او در یک مصاحبه گفته مسلمانان وظیفه دارند 3 بار در روز نماز بخوانند و وقتی به او گفته شده 5 بار می باشد نه سه بار، او با بی تفاوتی پاسخ داده: (اوه خوب هر چه بیشتر بهتر.)”

عملیات کا گ ب در آفریقا

جریان ارسال اسلحه و سخت افزار نظامی به نیکاراگوئه، اتیوپی، آنگولا، الجزایر و کشورهای دیگر آفریقا متوقف نشده است. در این میان حامیان دولت‌های آفریقایی شوروی نظیر اتیوپی طرح اعدام سریع و بدون محاکمه ضدانقلابیون را اعلام کردند.

کا گ ب در یک رشته عملیات در آفریقا اسناد جعلی ظاهرا به دست آمده (از ایستگاه نایروبی سازمان سیا) را که برای افشای توطئه امپریالیستی ایالات متحده با شرکت سودان، عربستان، سومالی، مصر و کنیا برای سرنگون کردن رژیم منگیستو تنظیم شده بود و در آن از سوء قصد به رهبر و حمله به اتیوپی از طریق سودان و کنیا صحبت شده بود را در اختیار دیکتاتور اتیوپی (منگیستو) قرار می‌دهد.

نیروی بدگمانی بر روی دیکتاتور اتیوپی به آسانی به وسیله تدابیر ویژه کا گ ب با هدف تشدید ترس او از توطئه‌های سیا عیله‌اش مورد بهره‌برداری قرار گرفت. منگیستو با این گزارش به یک حمله دیوانه‌وار علیه دشمنان انقلاب دست می‌زند و حتی خانواده قربانیان را مجاب می‌کند تا پول گلوله هایی که بوسیله آن نزدیکانشان را کشته بودند، به حکومت پرداخت کنند. مسکو از حمام خونی که در آنجا به راه افتاد راضی است.

پایان عصر گورباچف

لئونید شبارشین رئیس اطلاعات خارجی کا گ ب، اصرار دارد تا اطلاعات شوروی را بهترین سرویس امنیتی در جهان معرفی کند. کا گ ب هنوز تمایل دارد درباره موفقیت تدابیر ویژه‌اش مبالغه کند اما گورباچف روزنامه‌های مهم غربی را بیشتر بررسی می‌کند چرا که می‌داند از گزارشهای اطلاعاتی فوق محرمانه شوروی چیز خاصی را نمی‌تواند به‌دست آورد. حالا دیگر گروه همکاران “کا گ ب” در حال نابود کردن یکدیگرند و جامعه مشترک المنافع سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای سوسیالیست به موجودیت خود پایان می دهد.

انتقال قدرت اطلاعاتی KGB به FSB

جامعه اطلاعاتی روسیه که در پایان عصر شوروی مورد تمسخر و نفرت بود از آن به بعد به‌طور چشمگیری در دگرگون کردن خود و بازگرداندن نفوذ سیاسی‌اش موفقیت‌هایی را کسب می‌کند. افرادی که جانشان را برای افشای اعمال کا گ ب به خطر انداختند، به بی ثباتی روانی، ناسازگاری خانوادگی، خود بیمار انگاری، فساد مالی، خیانت به وطن و همکاری با بیگانه و… متهم شده‌اند.
و این روندی است که شاید با سلطه ماموران سابق کا گ ب و جانشین کنونی آن یعنی FSB بر روسیه ادامه داشته باشد. زیرا آنان معتقدند که هر چند اطلاعات روسیه پس از فروپاشی شوروی بسیار تغییر کرده است اما هنوز باید خود را با گذشته‌اش آشتی دهد.

حالا سئوال اینجاست که با نبود “کا گ ب” چه کسی بر روسیه حکومت می‌کند؟ از نظر بسیاری FSB (سرویس امنیتی فدراسیونهای روسیه) شکل تغییر یافته‌ی کا گ ب می‌باشد که در حال حاضر حاکم بدون رقیب روسیه است. هنوز در روسیه رهبران کا گ ب و یا عناصر آن جایگاه‌های مهم قدرت را اشغال کرده‌اند و از مواهب مالی خصوصی‌سازی و فساد مالی بهره می‌برند.

از جاسوسان ایدئولوژیک KGB استالین، تا تاجران بزرگ FSB پوتین

در ایدئولوژی استالین و “کا گ ب” فکر کردن ممنوع بود و روسای اطلاعات استالین معمولا تنها اخباری را به او می‌گفتند که او می‌خواست بشنود، اما پس از سال ها FSB یک ایدئولوژی جدید ارائه کرده و سرانجام خدا را پیدا می‌کند. یک کلیسای بازسازی شده ارتدکس روسیه در مرکز مسکو به‌وسیله سراسقف آلکسی دوم به‌عنوان کلیسای کشیش نشین FSB برای رسیدگی به نیازهای معنوی که قبلا نادیده گرفته شده بود، برای ماموران FSB تشکیل می‌شود.

نفوذ FSB در ساختار سیاسی و اقتصادی

عده‌ی کثیری از عناصر جاسوسی شوروی و FSB فعلی می‌توانند همه اهرم‌های قدرت را به تصرف خود دربیاورند. اهرم قدرت نظیر قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی. اعضای این سرویس امنیتی هم در دولت و هم در بخش خصوصی کار می‌کنند. بزرگترین شرکت‌های روسیه اکنون تحت کنترل ماموران سابق کا گ ب قرار دارند. اینان متحدان طبیعی پوتین به حساب می‌آیند زیرا قدرتشان را مدیون رئیس‌جمهور می‌دانند. سه نخست وزیر فدراسیون روسیه در ریاست جمهوری بوریس یلتسین – یوگنی پریماکوف، سرگئی استپاشین و ولادیمیر پوتین – همه رئیسان سابق اطلاعات بوند. از این رو فردی مورد حمایت FSB و مداخله پلیس ویژه روسیه موفق شد به مدیریت شرکت ترانس نفت دارنده انحصاری خطوط نفت روسیه منصوب گردد.

با کنار هم گذاشتن اجزای این پژوهش می‌توان گفت، اکثر مسئولین و مدیران سایر ملل در سال‌های دور از اعضای مخفی سرویس‌های بلوک شوروی و یا بریتانیا و یا ایالات متحده بوده‌اند. چرا که باید تاییدیه و حمایت یک سرویس قوی را برای تصاحب قدرت کسب می‌کردند.

جاسوسی ایدئولوژیکی استالین، فکر کردن را ممنوع کرده است

او با کوچک ترین علامت تغییر ایدئولوژیکی سریعا نگرانی خود را نشان می‌دهد. در میان سیل گزارش‌ها به او، استالین به اقدام قاطع برای خنثی کردن کوچکترین اعتراض‌ها اصرار دارد. او می‌داند یک بز گر می تواند گله‌ای را مبتلا کند.

برای جلوگیری از هرگونه اعتراض و یا موضع گیری در برابر دیکتاتوری استالین، “کا گ ب ” در ارزیابی‌های اطلاعاتی خود به این نتیجه می‌رسد که به سطح خاصی از نیروهای سازنده فرهنگی و آگاهی دهنده اجتماعی نیاز دارد. بنابراین تاریخ‌نویسان اطلاعاتی گواهی می‌دهند که جاسوسان ایدئولوژیکی شوروی در شرق و غرب در حال انجام ماموریت‌های محوله می‌باشند. انگیزه‌ی ماموران ایدئولوژِیکی شوروی این است تا عملیات ایدئولوژیک خود را با ظاهری ملایم‌تر و با سناریوهایی متفاوت عمل کنند.

فکر کردن ممنوع

عوامل ایدئولوژیک “کا گ ب ” نخستین فرمان استالین یعنی “فکر کردن ممنوع” را در تمامی بلوک شوروی به اجرا در آورده‌اند و با آغاز تعقیب افکار عمومی با ایدئولوژی “خدا – استالین”، حس بیهودگی و وحشت را در میان آنهایی که به اعتراض در برابر او می‌ایستند، تقویت می‌کنند. این همان روش آموزش و تدریس به جاسوسان ایدئولوژیک “کا گ ب” استالینی است.

عملیات وسیع “کا گ ب ” علیه آنانی که هر موضوع خارجی را بی چون و چرا می‌پذیرند شروع شده است. این عملیات، “دستگیری روشنفکران بی وطن و انهدام خط فکری آنان در میان مردم” نام می‌گیرد. کا گ ب اعلام می‌کند؛ تحسین افراطی از هر چیز خارجی نوعی تبلیغات خائنانه برای طرز زندگی بورژوازی است.

“کا گ ب” پس از دستگیری روشنفکران بی وطن و پیروانشان، با آنان کاری کرده است که برای استالین نامه بنویسند و مراتب سپاسگزاری خود را در مقابل احسان و نیکی او ابراز دارند و در آن به مفاهیم کتاب‌های مسائل لنینیسم و بررسی مختصر تاریخ حزب کمونیست بپردازند و این کار را مایه افتخار عظیم برای خود بدانند. زندانیان سیاسی و کسانی که تحت فشار هستند در این نامه‌ها از شوروی به‌عنوان ترقی‌خواه‌ترین و دموکرات‌ترین کشور دنیا و ستاره راهنمای خلق ستمدیده یاد می‌کنند. آنان مجبور می‌شوند تا در نامههای خود به استالین، از مقامات مسئول و همچنین پرسنل اردوگاه و زندان‌ها که رفتاری با ملاحظه و سخاوتمندانه داشتند، سپاسگزاری نمایند.

حتی این چنین عملیات‌هایی خیلی سریع اما با ادعاهایی جنون آمیز و احمقانه ادامه می‌یابد. کارشناسان کا گ ب در سناریویی اعلام می‌کنند که تمام کشفیات دانشمندان شوروی توسط خارجیان رذل به سرقت رفته است. “کا گ ب ” مدعی می‌شود که موتور بخار نه به‌وسیله وات بلکه توسط یکی از کارگران ماهر سیبری به نام پولزونوف اختراع شده بوده است. همچنین مخترع لامپ روشنایی نیز یابلوچکوف روسی بوده است. رادیو نیز توسط پاپوف نه مارکونی اختراع شده است و نخستین پرواز آزمایشی موفقیت آمیز توسط موژایسکی مهندس شوروی، نه برادران رایت انجام شده است. آنان مدعی می‌شوند هر آنچه که شوروی‌های معاصر اختراع نکرده‌اند، قبلا در قرن هجدهم توسط میخائیل لومونوزوف اختراع و کشف شده است.

خدا – استالین

“کا گ ب ” در صدد است تا هر باوری که استالین می‌خواهد را به صفوف مردم القا کند. ماموران ایدئولوژیکی کا گ ب طوری به مردم القا کرده‌اند که فقط او تعیین‌کننده‌ی سرنوشت همگان می‌باشد. خدایگان است که می‌تواند مجرمان را مورد عفو قرار دهد. همین دلیل سبب می‌شود که روزنامه‌ها و رادیو باید شب و روز استالین را بستایند و بالا ببرند و حتی امورات روزانه‌ی او را به خلق گزارش دهند. 9 بامداد: سرزندگی دوباره – 10 بامداد: صبحانه – 11 بامداد: اهدای نشان – 12 ظهر: شارژ دوباره باطری – 2 بعد از ظهر: ناهار – 4 بعداز ظهر : دریافت نشان – 6 بعد از ظهر : امضای اسناد مهم – 8 بعد از ظهر : مرگ کلینیکی – 9 بعد از ظهر: سرزندگی دوباره…

“جلودار علم تکنولوژی”، “بزرگترین نابغه ی تمام دوران و همه ملت ها” و “رهبر و آموزگار” و از همه عجیب تر “خورشید تابان سیاره ما” از جمله القابی است که به استالین بخشیده می‌شود. استالین در این میان دو جزوه، یکی در مورد مارکسیسم و زبان‌شناسی و دیگری در مورد اقتصاد سوسیالیسم منتشر می‌کند. این جزوه‌ها به محض انتشار در همه جا مورد تحسین فراوان قرار می‌گیرد. اقتصاددانان و زبان‌شناسان برجسته حکومتی مقالات متعددی در مورد تجدید حیات اصول اساسی رشته خود می‌نویسند. تزها و تحقیق‌های چند جلدی در مورد این دو جزوه در برنامه کار همه نخبگان قرار داده می‌شود. برای اثبات این ادعا بین مردم، تمام اساتید و صاحبنظران رشته‌های تحقیقاتی گزارش می‌دهند جزوه‌های استالین نمایانگر نقطه تحولی عمده بوده و خدای روی زمین به پرستندگان خود الهامی را ارزانی داشته است.

مکتب ادبی استالین

اما آنچه که در این برگ از تاریخ شخصیت‌پرستی احمقانه و دیوانگی محض به نظر می‌رسد در واقع اهدافی بسیار جدی‌تری دارد. استالین مکتب ادبی شخصی برای خود ایجاد کرده است. هدف اصلی این مکتب ستایش و تجلیل از رهبر و آموزگار می‌باشد. بخش ویژه در مدیریت پنجم “کا گ ب ” که برای مبارزه خرابکاری ایدئولوژیکی و فعالیت‌های مذهبی است، با استفاده از طلاب علوم دینی که در اختیار اهداف کا گ ب هستند، زبان ویژه‌ای را جهت اثبات و القا و برتری ایدئولوژی مکتب استالین نسبت به سایر ادیان و باورها معرفی می‌کنند. لذا باید فیلم‌هایی تولید شود که در آن لنین همان یحیی تعمید دهنده و استالین نیز همان مسیح باشد. به این ترتیب، فیلم‌هایی درباره ی خدایگان ساخته می شود. او با اونیفورمی سفید و خیره کننده خود را به انسان‌های منتظر نشان می‌دهد. این آدم‌ها که همان نماینده خلق خوشحال روی زمین هستند به زبان‌های مختلف از مسیحا (استالین) تجلیل می‌کنند. گردآورنده این فیلم یعنی مدیریت پنجم “کا گ ب”، در راستای تزریق ایدئولوژِی حکومتی حتی علاقه‌مند شدن به یک نقاشی یا گوش کردن به موسیقی را به‌عنوان خرابکاری بالقوه تلقی می‌کند. ماموران مدیریت پنجم همچنین در جامعه هنری در تلاشند تا از اقدامات تحریک آمیز هنرمندان افکار نو به منظور نشان دادن عکس‌هایشان جلوگیری کنند. در ادامه‌ی فعالیت‌های مدیریت پنجم شعبه‌های ایالتی “کا گ ب” نقش موسیقی غرب را هم در تشویق خرابکاری ایدئولوژیکی میان جوانان زیر نظر دارند. آنها در عملیات‌های خارجی خود که با تیم‌های ورزشی اعزام می‌شوند، حتی از پیروزی بازیکنان شطرنج ناراضی بر متعصبان ایدئولوژیکی جلوگیری می‌هاید. یک گروه مرکب از 18 افسر عملیاتی به مسابقه جهانی شطرنج به فیلیپین اعزام شدند تا سعی کنند مطمئن شوند ویکنور کورچنوی فراری از آناتولی کارپوف قهرمان جهان از شوروی شکست می‌خورد.

الگوی نفوذ استالین به یک حکومت جهان سوم

ایران هم از عملیات‌های خرابکاری ایدئولوژیکی استالین در امان نیست و هدف ایدئولوژیکی “کا گ ب ” رخنه به رژیم پهلوی در تهران می‌باشد. دو تن از مهمترین ماموران ایرانی در این دوره، ژنرال احمد مقربی با نام رمز MAN و یکی از نزدیکان هویدا با نام ZHAMAN هستند که هر دو به‌عنوان ماموران عقیدتی استخدام شده‌اند.

چنین رفتارهایی یک میراث قالب ذهنی حکومت یک حزبی شووری است که هیچ گاه حاضر نیست قبول کند یک ناراضی ممکن است روی اصول عمل کند. دلمشغولی “کا گ ب” به‌عنوان عملیات جاسوسی ایدئولوژی در داخل شوروی و خرابکاری ایدئولوژیکی در خارج از امپراتوری، هدف حیثیتی و الگوی نفوذ به یک حکومت جهان سوم از طرف استالین می‌باشد.

روح ایدئولوژیک استالین

استالین حتی در زمان مرگش هم مردم را به ایدئولوژی که خود آن را توسط مامورانش در بین مردم تلقین کرده است گره می‌زند. کمیسیون تدفین به‌طور مداوم در جسله است و حداکثر تلاش خود را می‌کند تا به رهبر فقید شهرت جاودانی ببخشد. قرار بود جسد را مومیایی کنند و مدال قهرمان اتحاد شوروی به لباسش الصاق کنند و زیارتگاهی برای او برپا کنند. استالین نمی‌خواهد بدون گرفتن قربانیانی این دنیا را ترک کند. سوگواران له شده در جمعیت که او را به‌عنوان خدایگان تشییع می‌کنند، به میلیون‌ها نفر قربانی دیگری که استالین در دوران حیاتش نابود کرده بود می‌پیوندند. دوستان قدیمی استالین به عوامل تدفین دستور داده‌اند با دو قطعه بتونی روی قبر را بپوشانند چرا که می‌ترسند او از قبر بیرون بیاید و دوباره آنها را با ایدئولوژی “خدا – استالین” و “فکر کردن ممنوع” مورد حصر قرار دهد.

سایه شوم شوروی بر روی خلقی که در حصارش بودند با مرگ و حذف دیکتاتوران تک حزب مستبد به پایان می‌رسد.

اعتراف رهبران تندرو

کودتای اوت سال 1991شوروی شکل می‌گیرد. در بیانیه رهبران تندرو که کرایچکوف سازمان دهنده اصلی آن می‌باشد، به‌صورت آشکار اعتراف می‌کنند کاهش مبارزه علیه خرابکاری ایدئولوژیکی پایه‌های حکومت یک حزبی شوروی را به لرزه درآورده است. اعتراف رهبران تندرو در این بیانیه در سه محور اصلی اعلام می‌گردد:

  • حاکمیت در همه سطوح اعتماد مردم را از دست داده است.
  • به سخره گرفتن مغرضانه همه سازمان‌های حکومت در حال اجرا است.
  • کشور، در عمل به کشوری غیر قابل اداره تبدیل شده است.

توهم توطئه در شورویِ استالین و انکار در روسیهِ پوتین

استالین به مشاجره و کشمکشی آشکار با غرب و طبق معمول به وجود دشمنانی احتیاج دارد. او به بهانه‌ی وجود تهدید جدید علیه سرزمین‌های شوروی می‌تواند از تظاهر کردن به استقرار دموکراسی در اروپای شرقی خودداری کند و بر خفقان در داخل کشور نیز بیفزاید.

چرچیل با سخنرانی معروف خود در فالتون به کمک استالین آمده و این بهانه را به او داده است. او حالا می‌تواند ادعا کند که شوروی دوباره تهدید به تجاوز شده است. تهدید جنگ همان چیزی است که استالین به‌شدت به آن نیاز دارد. برنامه‌های رادیویی در مورد تهدید امپریالیسم و آتش افروزان جنگ طوفانی در میان مردم به پا کرده‌اند.
دست های استالین باز شده و زمان تحقق یافتن رویاهای بزرگ بسیار نزدیک است. اما او خود را در شرایطی می‌بیند که ابتدا می‌بایست رعب و وحشت را در داخل کشور خود بیشتر کند. تصفیه‌های مکرر جامعه مدنی در اجتماعی خفقان به‌وسیله عملیات رعب و وحشت شکل گرفته است. داشتن وجهه “خدا – استالین” می‌تواند تصفیه‌شده‌ها را به آخرین نبرد خونین واقعی و سرنوشت‌ساز هدایت کند. از نظر استالین تحقق یافتن رویای بزرگ نزدیک است و او می‌تواند با این پشتوانه، مردم خود را در حمله به دژ دشمن رهبری کند. حالا استالین به سوی تحقق رویای بزرگ، سومین و آخرین جنگ جهانی و پیدایش جمهوری شوروی جهانی پیش می‌رود.

حامیان صلح، ماموران استالین

او در این بین یکی از ترفندهای دلخواهش را به کار می‌گیرد و در حالی که در تدارک جنگ می‌باشد به تحسین از حامیان صلح می‌پردازد. این حامیان صلح همان افرادی هستند که زیر نظر ماموران “کا گ ب” شوروی در کشورهای مختلف فعالیت دارند و می‌بایست به عوامل و مخبرین استالین در پشت جبهه‌ی دشمن بعدی تبدیل شوند. استالین می‌گوید در برخی کشورها مبارزه برای صلح به مبارزه برای سوسیالیسم توسعه پیدا خواهد کرد. در زبان سری فی مابین استالین و عوامل او در کشورهای دیگر، این حرف به این معنی است که: “ما از طریق جنبش صلح به قیام و انقلاب خواهیم رسید.”

استالین که همیشه در اندیشه رویای بزرگ بود می‌دانست دو عامل احساسی وجود دارد که می‌تواند جامعه شوروی را متحد سازد. خط داستانی که استالین آن را طراحی کرده مصمم بودن سازمان یهودی و منفور جوینت می‌باشد که درصدد است خلق روسیه را نابود کند. او این طور بیان می‌کند که روشنفکران وطن به دستور سازمان جوینت کار می‌کنند و از این طریق ایدئولوژی کشور را مسموم می‌کنند. پس استالین با دو عامل ترس و تنفر مردم از یهود، به اتحاد و صف آرایی خلق می‌پردازد.

ترفند او جهت متحد ساختن مردم نتیجه مثبت می‌دهد. او آن قدر با جاسوسی و القای ایدئولوژیکی در ذهن مردم نفوذ کرده است که آنان در راهپیمایی‌های خود تصاویر استالین را بالای سر خود تکان می‌دهند.

استالین را با این جملات تکریم می‌کنند: “به دنبالت تا دوران شگفت‌انگیز می‌آییم، راه پیروزی را طی خواهیم کرد”
و حتی برخی با دست نوشته‌هایی دشمن او را تهدید می‌کنند: “یهودیان مراقب باشید! استالین به‌زودی بازخواهد گشت”

برای اینکه بتوان عمق نفوذ استالین و مکتب او را در ذهن مردم و اطرافیانش درک کرد، باید به زبارسکی رجوع کرد. او که به‌عنوان محافظ جسد لنین فعالیت می‌کند اظهار می‌دارد، به‌عنوان محافظ جسد بیست و چهار ساعته با آرامگاه در تماس است و به همکارانش دستور داده که حتی اگر مگسی روی تابوت نشست به او تلفن بزنند و در غیاب او هر گونه تلاشی برای کنار زدن آن مگس ممنوع می‌باشد. زبارسکی مدعی است در تمام مدت زندگیش در خواب می‌دیده که به او تلفن شده تا خود را برای کنار زدن مگسی که روی تابوت نشسته است به محل برساند.

فساد سیستماتیک شوروی

اما رهبری شوروی از این موفقیت‌های نفوذ به ظاهر چشمگیر و توخالی، نتیجه‌های غلطی می گیرد. چرا که نفوذِ خوب گاهی می‌تواند به‌عنوان یک نیروی تکثیرکننده عمل کند، اما کشورهایی که به‌طور موثر از آن استفاده می‌کنند نمی‌توانند ضعف نظامی را که به‌طور بنیادی فاسد است جبران کنند. نظامی مانند اتحاد شوروی هم به‌طور سیستماتیک فاسد است. پس بنابراین طوری عنوان می‌گردد که بعضی از مشکلات کنونی شوروی از یک تهاجم خرابکارانه پنهان ناشی شده است. گناه بعضی از شکست‌های وحشتناک شوروی در انبار کردن گندم به گردن عملیات (نیست در جهان) سازمان سیا علیه گندم‌های وارداتی شوروی می‌افتد و از طرفی مشکلات مالی آنان به یک توطئه بانک‌های غربی برای تضعیف روبل نسبت داده می‌شود.

با تمام رویاهای بزرگ استالین، همه فرصت یافته‌اند تا قبل از تحقق رویای بزرگ او، شاهد از دست رفتن سلامت دیکتاتور باشند. نشست سران شوروی برای بررسی این مهم تشکیل می‌شود. بر روی تمامی ظروف قرار داده شده در سالن این نشست که حاوی غذا هستند، گواهی شده است که هیچگونه سمی یافت نشد. یک پزشک در فواصل منظم هوا سالن را آزمایش می کند. استالین میهمانانش را مجبور می‌کند بیش از حد شراب بنوشند. آن ها جرات مخالفت ندارند چراکه اینکار به این معنی است که رازی برای پنهان کردن دارند و می‌ترسند بر اثر مست شدن آن را به زبان بیاورند. یکی از اعضای گارد محافظ او می‌گوید که او تنها است و دلش برای او می‌سوزد. تمامی حرکات او نشان می‌دهد که استالین پیر شده است. فرسودگی جسمانی در دفتر سیاسی خیلی شبیه به حالت سیاست شوروی در قبال جهان سوم به‌نظر می آید.

پایان عصر جنون شخصیت پرستی استالین

اینجا در رسانه‌ی تک حزبی شوروی صدای وهم آور و تهدید کننده گوینده رادیو مسکو برای مردم، جنون شخصیت پرستی و خودبینی استالین را یاد آوری می‌کند. او اطلاعیه رسمی دولت را در مورد بیماری استالین قرائت می کند و مردم کشور با ترس مجبورند تا به اخبار مربوط به شمارش گلبول های سفید او گوش دهند. حکومت شوروی مدعی می‌شود تا به محض رسانه‌ای شدن خبر بیماری استالین، مردم با توصیه‌ها و پیشنهادهای عجیب و شگفت‌آور روزنامه‌ها را بمباران کرده‌اند و حتی سراسیمه حاضرند جان خود را به‌خاطر او از دست بدهند.

استالین در همان جوی که خودش ایجاد کرده است، در میان رعب و وحشت و تظاهر از دنیا می‌رود. او بی حرکت در تالاری که غذاهایش توسط پیشمرگ‌ها و هوای سالنش به‌طور منظم توسط پزشکانش آزمایش می‌شد قرار می‌گیرد. هزاران نفر به خیابان‌ها آمده‌اند تا با خدایگان وداع کنند.

رفقای همرزمش که در طول این سال‌ها می‌دانستند هر گونه تلاش برای تصمیم‌گیری بدون مشورت با او، مجازات بی‌رحمانه‌ای خواهد داشت، حالا استالین را در حالت مرگ رها می‌کنند و به مسکو و مستقیما به دفتر او می‌روند تا به ادامه‌ی حیات شوروی و تقسیم قدرت بپردازند.

حفظ متحدان با وجود فشار اقتصادی

آرام آرام مسکو متحدانش را در جهان سوم، بیشتر به‌عنوان بار سنگین زیر فشار اقتصادی خود می‌بیند. صادرات گسترده سلاح شوروی از پرو تا افغانستان، اقتصاد و وضعیت سیاسی جوامع دریافت‌کننده را در جهان سوم بی ثبات می‌کند. اتحاد شوروی چیز مهمی جز سلاح برای عرضه به جهان سوم ندارد و بیشتر دریافت‌کننده‌های آن هم توانایی مالی خرید آن را ندارند و حالا مسکو دیگر نمی‌تواند آنها را کمک مالی کند.

با این حال شوروی برخی متحدان خود را در کنارش نگه می‌دارد. آنها با تجهیز هواپیما، موشک و تانک‌هایی به ارزش 12 میلیارد دلار، یک قاتل کشتار دسته جمعی در آفریقا را که نیم میلیون نفر از شهروندان بالغ خود را به نام مارکسیست لنینیست کشته بود همراه با خود می‌سازد.
در نهایت یاران استالین که گناه فروپاشی را گردن یک توطئه امپریالیستی به طراحی ایالات متحده می‌انداختند، مجسمه‌های خدایگان لنین را زیر پای مردم دیده و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، بزرگترین امپراتوری جهان با سرعتی سرسام‌آور خرد و تجزیه می‌شود. لیونف رئیس ارزیابی اطلاعاتی “کا گ ب” وقتی اتحاد شوروی شروع به فروپاشی و تجزیه می‌کند، ایالات متحده را به یک لاشخور تشبیه می‌کند که با سرعت بر سر اتحاد شوروی فرود آمده تا تنفر مردم ما را از یکدیگر برانگیزد و به آتش اختلاف‌های داخلی دامن بزند. آنها می‌دانستند ضد آمریکایی و ضد امپریالیسم بودن حداقل در سطح خرافی جاذبه بیشتری از ضد کمونیست بودن دارد. جاذبه‌ای که برای تبلیغ رسمی شوروی و تدابیر ویژه کا گ ب مهم است. “کا گ ب” در یکی از گزارشاتش اعلام می‌دارد در یک گردهمایی، زنی از پشت بلندگو عنوان کرده است: «ما هیچ مسجدی نداریم، ما یک مسجد در گروزنی باز کردیم اما مسئولان آن را بستند. ما هر روز دعا کردیم و از خداوند خواستیم مسئول بدبختی‌های ما را مجازات کند. او دعای ما را شنید. آنها یکی پس از دیگری مردند یا از صحنه خارج شدند – استالین، مالنکف، مولوتف و خروشچف. ما به دعای خود مخفیانه هر روز ادامه خواهیم داد».

کمی می‌گذرد و دعای زنی که “کا گ ب” قبلا مناجات او را به دفتر مرکزی گزارش کرده بود، مستجاب می‌شود.

ارگان‌های قدرت با هدایت پوتین

حالا کسی دیگر بر روسیه حکومت می‌کند. عناصری جایگاه‌های مهم قدرت را اشغال کرده‌اند و احتمال می‌رود از منابع فساد مالی خصوصی‌سازی بهره هم می‌برند. این خصوصی‌سازی نسبی نهادهایی است که آنها را در اتحاد جماهیر شوروی سابق ارگان‌های امنیتی می خواندند. تعدادی از عناصر جاسوسی شوروی و FSB فعلی می‌توانند با تغییرات جدید تمامی اهرم‌های قدرت را به تصرف خود دربیاورند. اهرم قدرت نظیر قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی. اعضای FSB بعنوان یکی از سرویس‌های مخفی جایگزین “کا گ ب” دیگر نه در دولت بلکه در بخش خصوصی کار می‌کنند.

بزرگترین شرکت‌های روسیه اکنون تحت کنترل ماموران سابق “کا گ ب” قرار دارند. بطور مثال فردی مورد حمایت FSB و با مداخله پلیس ویژه روسیه موفق شد به مدیریت شرکت “ترانس نفت” دارنده انحصاری خطوط نفت روسیه منصوب گردد. اینان متحدان طبیعی راس قدرت در روسیه به حساب می‌آیند، زیرا قدرتشان را مدیون رئیس جمهور می‌دانند.

با انتخاب پوتین این “کا گ ب” است که بعد از چند سال غروب، مجددا تا رده اول قدرت در کشور بالا می‌آید. او به صورت مرد تازه‌ای ظاهر می‌گردد که گذشته حرفه‌ای‌اش کاملا مبتنی بر وفادارای به مرام و آیین وطن بوده است.
با اینکه اگر بخواهید راجع به برخی سیاستمداران و رهبران جهان صحبت کنید و یا بنویسید باید خیلی محتاطانه عمل کنید، اما پوتین هرگز حسرت خود را برای تاسیس مجدد یک اتحاد جماهیر شوروی به منظور عرض اندام در مقابل غرب پنهان نساخته است و واکنش خشونت باری هم که او به محض مشاهده‌ی قصد یکی از کشورهای شوروی سابق به فرار از سیطره نفوذ روسیه نشان می‌دهد، از همین حسرت نشات می‌گیرد.

گزیده‌‌ای از منابع:

*** بخش عمده این پژوهش بر اساس دست‌نوشته‌ها و خاطرات واسیلی میتروخین افسر ارشد کا گ ب می‌باشد.

  • ادوارد راژینسکی، زندگی‌نامه استالین بر پایه اسناد مخفی، اطلاعات، چاپ ششم، ۱۳۹۵.
  • پاتریک پنو، سازمان‌های امنیتی شوروی از شوروی استالین تا روسیه پوتین، آسیم و فرهنگ نشر نو، چاپ اول، ۱۳۹۲.
  • کریستوفر آندرو و واسیلی میتروخین، اسناد میتروخین ک گ ب و جهان ۱، اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۹۵.
  • ابوذر ابراهیمی ترکمان، تفاوت‌ها و همانندی‌های اتحاد جماهیر شوروی و فدراسیون روسیه، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۹۵.
  • کریستوفر آندرو و واسیلی میتروخین، اسناد میتروخین ک گ ب و جهان ۲، اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۹۵.

انتهای پیام
‌‌‌‌

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا