چرا رأی ندادن، کمک به پیروزی رئیسی است؟!
سیداکبر موسوی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «چرا رأی ندادن، عملاً کمک به پیروزی ابراهیم رئیسی است» نوشت:
چرا رأیندادن، عملاً کمک به پیروزی ابراهیم رئیسی است:
یک: یازده نفر میخواهند دربارهٔ مسئلهای رأیگیری کنند. ۲نفر رأی نمیدهند. ۵نفر به الف. ۴نفر به جیم. سیاست و باور الف، با آن ۲نفر تضاد دارد یا سیاست و باور الف نسبت به سیاست و باور جیم بیشتر به ضرر آن ۲ نفر است. رأی دادن و ندادن آن ۲نفر، در انتخاب فرد الف یا ب تأثیر دارد.
مثال دیگر: ۱۰۰ نماینده مجلس داریم. الف برای وزارت کشاورزی معرفی شده است. ۱۰ نماینده غایبند و در جلسهٔ رأی اعتماد ۹۰ نفر شرکت دارند. مطابق قانون الف باید اکثریت آراء حاضرین را کسب کند یعنی ۴۶ رأی از ۹۰ رأی. ۳۵ نفر رأی مخالف میدهند. ۱۰ نفر رأی ممتنع و ۴۵ نفر رأی موافق. الف وزیر نمیشود چون یک رأی کم داشت. آن ۱۰ نفری که رأی ممتنع دادند، عملاً رأی مخالف دادند.
دو: از کلمات «ویلیام جیمز» در «ارادهٔ معطوف به باور» بهره ببریم. او میگوید جایی که انتخاب میان دو یا چند فرضیه ۱. زنده، ۲. اجتنابناپذیر ، ۳. خطیر و فوری است و ۴. بر اساس شواهد عقلی نتوان تکلیف آن را مشخص کرد، باشد فرد میتوان با آنکه شواهد کافی در دسترس ندارد، دست به انتخاب بزند.
به گمانم میتوان دربارهٔ انتخابات از ایدهٔ جیمز استفاده کرد. انتخابات ۱. زنده است یعنی مسئلهای است که در زندگی ما مستقیم و غیرمستقیم نقش دارد ۲. خطیر فوری است یعنی اگر از زمانش بگذرد، دیگر قابل جبران نیست. فرصتی است که اگر کنش درست انجام نشود، راه برای بازگشت نیست. ۳. اجتنابناپذیر است. این شرط نیاز به توضیح بیشتری دارد.
شرایط انتخابات ایران به گونهای رقم خورده است که پیروزی و شکست اصولگرایان بسته به میزان مشارکت است. آنها رأی ثابتی دارند و این رأی با نوسانی اندک تغییر نمیکند. رأی نفرات اول فهرست اصولگرایان در انتخابات مجلس تهران مؤید این مسئله است. حداد عادل در مجلس دهم نفر سیویکم شد در حالیکه با همان تعداد رأی در مجلس هفتم و هشتم و نهم نفر اول تهران شده بود. رأی نفر دوم مجلس یازدهم تهران از رأی نفر سیام مجلس دهم کمتر بود.
یعنی میتوان اینگونه گفت: تهران چهار هزار رأی دارد. حدادعادل هزار رأی دارد. سه هزار نفر دیگر مطلقا به حدادعادل رأی نمیدهند. اگر دستکم نیمی از سه هزار نفر دیگر حاضر باشند در انتخابات شرکت کنند، حدادعادل عادتاً شکست میخورد.
حدادعادل برای پیروزی نیاز دارد که آن سه هزار نفر دیگر در انتخابات شرکت نکنند. اگر کسانی که در ۹۴ در شهر تهران به فهرست امید رأی دادند، در انتخابات ۹۸ شرکت میکردند، از فهرست اصولگرایان تنها قالیباف رأی میآورد و ۲۹ نفر دیگر به مجلس نمیرفتند.
میتوان گفت عدم مشارکت در انتخابات مجلس، عملاً مساوی است با نمایندگی محمود نبویان.
به عبارت دیگر نبویان یا حدادعادل به دو شرط انتخابات مجلس پیروز میشود:
الف: کسب هشتصدهزار رأی -که سبد رأی تقریباً ثابت اصولگرایان در تهران است-
ب: عدم مشارکت مخالفان در انتخابات. -رأی نفر سیام مجلس دهم دویست هزار بیشتر از رأی نبویان -نفر ششم- در مجلس یازدهم بود-
عملاً رأیندادن تحقق یکی از شروط پیروزی محمود نبویان در انتخابات است. یعنی رأی ندادن برکنارماندن صرف از انتخابات نیست؛ بلکه عملاً به سود پیروزی اصولگرایان است.
سه: به نظر ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، سقف رأیش را به دست آورد و بعید به نظر میرسد که در این دوره بیش از آن رأی بیاورد. احتمالا قریب به اتفاق کسانی که در دور پیشین به رئیسی رأی دادند، این بار هم شرکت کنند.
این مقدمات را میدانیم:
الف: ابراهیم رئیسی احتمالا بین ۱۳ تا ۱۶ میلیون رأی دارد.
ب: نظرسنجیها تا امروز همین تعداد رأی را برای رئیسی -حتی تعداد کمتری- پیشبینی میکنند.
ج: تعداد تحریمیها در این دوره بیشتر از دورههای پیشین است. برخی نظرسنجیها تا کمتر از ۴۰ ٪ هم پیشبینی کردهاند.
د: حدود ۶۰ میلیون نفر میتواند رأی بدهند.
از این مقدمات میتوان این نتایج را گرفت:
الف: مشارکت تا ۴۰٪: اگر کمتر از ۲۵ میلیون نفر در انتخابات شرکت کنند، به احتمال قوی رئیسی در دور اول برنده خواهد شد.
ب: مشارکت بین ۴۰ تا ۵۰ ٪: اگر بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر شرکت کنند، احتمالاً رئیسی برنده است با این احتمال که انتخابات به دور دوم برود.
ج: مشارکت بین ۵۰ تا ۶۰ ٪: اگر بین ۳۰ تا ۳۵ م نفر شرکت کنند، بعید است رئیسی دور اول برنده شود، انتخابات احتمالا به دور دوم کشیده میشود و حتی محتمل است رقیب رئیسی پیروز شود.
د: مشارکت بالای ۶۰ درصد: احتمال قوی رئیسی دور اول شکست خواهد خورد با احتمال کشیده شدن انتخابات به دور دوم.
پیروزی ابراهیم رئیسی نیازمند تحقق دو شرط است:
۱. کسب رأی میان ۱۳ تا ۱۶ میلیون رأی
۲. عدم مشارکت بالای ۵۰ درصد.
به عبارت دیگر، آنانکه شرکت نمیکنند، عملاً به پیروزی رئیسی کمک کردهاند.
انتهای پیام
کاش مردم جوگیر نشن و منفعل نشینن