بزنگاه تاریخی سران اصلاحات
مهدی مستفید در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «بزنگاه تاریخی سران اصلاحات» نوشت:
️این روزها سپهر سیاسی کشور یکی از حساسترین دورههای خود را میگذراند، جامعهای تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی و بحرانهای رو به گسترش اجتماعی سردر گم آینده مبهم سیاسی خویش است.
️بخش وسیعی از آحاد ملت سر خورده از تصمیم سیاسی خویشاند، ملتی که در جستجوی آیندهای بهتر، جز سرابی از آرزوهای دیروز خود نمیبیند مُرَددّ آن است که با صندوق رای چه کند، آیا نتیجه این صندوقها کمکی به تحقق آرزوهای این ملت کرده است؟ یا جز سرابی از امید حاصل نداشته است؟
در این فضای مبهم سیاسی دو بیانیه از دو فعال سرشناس اصلاحطلب صادر شده است، هر دو مبهم و هر دو بدون صراحت، یکی تا سر حد تحریم انتخابات پیش رفته و تحریم نکرده و دیگری تا سر حد تشویق به مشارکت پیش رفته ولی از کسی حمایت نکرده است!
جامعهای که پایگاه مدنی اصلاحات را شکل داده و در دو انتخابات گذشته به پیروی از پیام سران آن دست به انتخاب زده است امروز در انتظار صراحتی شجاعانه و اقدامی جسورانه است، مردمانی که به امید عدالت اجتماعی و عقلانیت سیاسی به جهتی رفتهاند که سران اصلاحات اشاره کردهاند حال منتظر پاسخگویی آنها و تببین ادامه راه هستند. خاتمی و دیگر سران اصلاحات که حامیان این جریان را به حمایت از کاندیدای نیابتی (غیر اصلاحطلب) خویش دعوت کردند و روحانی را به قدرت رساندند تا مسیری برای حیات اصلاحات و گشایشی برای اصلاح امور باشد حال باید پاسخگوی نتیجه عمل خویش باشند و بر اساس نتیجه حاصل راهکار آتی را نیز مشخص سازند.
️دو برداشت از انتخاب روحانی متصور است که سران اصلاحات بایستی با آسودگی وجدان یکی از آنها را به عنوان نتیجهای که بر آن باور قلبی دارند به صراحت بیان کنند:
️۱- باور به این که دولت روحانی به عنوان دولت نیابتی برای اصلاحات کارآمد نبوده است و نه تنها نتوانسته است گامی در جهت اهداف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی اصلاحات بردارد بلکه به ابزاری در دست رقیب تبدیل شده است و به نتایجی دست یافته که به شرمندگی اصلاحطلبان انجامیده است، در صورت باور به این گزاره سران اصلاحات باید ناکارآمدی تز اتکا
به حداقلها را اعلام و به صراحت اعلام نماید که هیچ یک از کاندیداها را به دلیل صالح و وفادار ندانستن بر مرام اصلاحطلبی شایسته حمایت نمیداند.
️۲- باور به این که دولت روحانی سایه جنگ را از سر کشور راند، تنش دیپلماتیک را تا رسیدن به توافق پیشبرد، و تمام تلاش خود را برای تنش زدایی با غرب و عادی سازی روابط به کار بست، جنگ اقتصادی را با سیاستهای انقباض به پیش برد، ظهور ترامپ و شیوع کرونا و کارشکنی رقیب داخلی مانع تحقق کامل اهداف او شد، اگر به جای او دیگری بر مسند ریاست نشسته بود وضعیت کشور به مراتب سختتر و آشوبزدهتر از وضعیت فعلی میشد. در این صورت ضرورت مقابله با تفکر مخالف این رویه و مقابله با استقرار دولتی با سیاستهای غیر عقلانی باید اعلام گردد و از کاندیدای حداقلی حمایت تمام قد و مشروط به عمل آید.
سران اصلاحات بایستی با صراحت لهجه دست به ترمیم جایگاه اجتماعی جریان اصلاحات بزنند، بی شک اگر به صورت منطقی و عقلایی انصراف از رقابت ترجیح داده شود بخش عظیمی از جامعه با آن همسو خواهد شد و شائبه استمرارطلبی سران جریان را در بین بدنه اجتماعی از بین خواهد برد، در صورت تبین ضرورت حفظ حداقل ها در قدرت و مفید دانستن آن نیز به احتمال زیاد پیروزی میتواند محقق شود و پیام صریحی به رقیب داده شود.
البته در صورت عدم پیروزی در رقابت با مهریههای حداقلی هم شکست مطلق اصلاح طلبان محسوب نخواهد بود و صراحت لهجه کنونی سران اصلاحات پتانسیل کنشهای عظیم آینده را فراهم خواهد ساخت.
پس بجا و ضروری است که در این بزنگاه تاریخی شاهد موضعی صریح، متحد و مبتنی بر استدلال عقلی از سوی سران اصلاحات باشیم.
انتهای پیام