شکر بر انجام وظیفه و تبریک به آقای رئیسی
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «شکر بر انجام وظیفه و تبریک به آقای رئیسی» نوشت:
ابتدا شرکت چشمگیر مردم در انتخابات ریاست جمهوری را به ملّت ایران و حائز اکثریت آراء «آقای سید ابراهیم رئیسی» تبریک عرض میکنم و امیدوارم ایشان در چهار بلکه هشت سال آینده، کارنامه درخشانی ارائه دهد و نام خود را به نیکی در تاریخ ایران ثبت نماید و زمینههای پیشرفت و شادکامی را برای آحاد مردم فراهم سازد.
انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم با همه فراز و نشیبش تمام شد و فعالیتهای مثبت یا منفی ما در این مدّت به عنوان «اعمال» در کارنامه ابدی ما ثبت گردید تا در قیامت متناسب با آن پاداش گیریم یا کیفر شویم. این حقیر به تعلیم از امام فقید انقلاب(رضوان الله علیه) بر این هستم که «سیاست ما عین دیانت ما است». البته با تربیت و تعلیم امام قرار بود که بعد از انقلاب سیاست در کشور ما دینی گردد و معیار «سیاست ما عین دیانت ما است»، فراگیر و همگانی شود ولی متأسفانه در بسیاری از موارد و افراد دیده شده و میشود که یا سیاستشان از دیانتشان کاملا جداست یا سیاستشان عین دیانت دروغینشان است و به همین جهت در دیانتشان مدعیاند دروغ، جعل، تحریف، افترا و … حرام است ولی سیاستشان مالامال از آنها میباشد که از آن به خدا پناه میبرم.
ذکر یک خاطره در اینجا بد نیست: در انتخابات 76 اینجانب عضو رسمی سپاه و شاغل در مرکز تحقیقات اسلامی حوزه نمایندگی ولی فقیه در قم و امام جماعت مسجد انصارالحسین در محله انصار الحسین قم[نزدیک 72 تن] بودم. در آن دوره تقریبا همه کانونهای قدرت در نظام برای رئیس جمهور شدن آقای ناطق نوری دست به دست هم داده بودند و من معتقد بودم که سپاه مطابق وصیت امام و قانون نباید در امر انتخابات دخالت نماید و در مسجد هم بر این باور بودم که مسجد محل جماعت مؤمنان از همه جناحها هست و نباید در انتخابات ریاست جمهوری، ستاد تبلیغات یک کاندیدا شود ولی از نظر تفکر فردی خودم، موافق آقای خاتمی بودم و با کانونهای قدرت همراه نبودم، که این رفتار و این باور در نهایت به کنار گذاشتنم از امام جماعتی مسجد و عزل از مدیر گروهی مرکز تحقیقات و بالاخره بازنشستانده شدنم در سال 1382 در 43 سالگی بعد از نزدیک به 24 سال سابقه خدمت در سپاه، انجامید.
در سال 1378 و 1380 به اطلاعات روحانیون در تهران برای «سین جیم» احضار شدم. در احضار بار اول مسئول اطلاعات روحانیون با من بحث کرد که موفق نبود و تقریبا تسلیم شد و در بار دوم، دو نفر را فرستاد تا به قول معروف مرا به زمین بزنند که آن دو هم ناموفق بودند. از آن دو، یکی با لباس رسمی سپاه بود و مؤدب، متین و منطقی؛ و دیگری با لباس شخصی بود و تند و بیادب که در بین صحبت طولانی مدتمان[نزدیک به 3 ساعت]، چند بار توهین کرد و مرا به عکسالعمل تند واداشت.
آن جلسه گذشت و بعد از چند ماه در یکی از گردهماییهای روحانیون سپاه، نفر دوم را دیدم و متوجه شدم که هم سیّد است و هم روحانی است؛ از این رو بعد از سلام و احوالپرسی به او گفتم: تصمیم داشتم در قیامت و سر پل صراط جلویت را بگیرم و حقم را بابت توهینها و بددهنیهای آن روز، مطالبه کنم ولی حالا که دیدم سیّد و روحانی هستی، حلالت کردم. او در جوابم گفت: «سخنان آن روز من از روی باور و اعتقاد نبود بلکه برای حفظ جایگاه دنیاییام باید با تو آن گونه سخن میگفتم». من در جوابش گفتم: «ولی من هر چه در آن جلسه گفتم، اعتقادم بود».
آری، این حقیر در این مدت در نقد انتخابات و دعوت به شرکت و رأی دادن بر خلاف مهندسی کانونهای قدرت، دقیقا مطابق باور و اعتقادم سخن گفتم و انجام وظیفه و عمل کردم و امیدوارم رفتارم مقبول درگاه خدا واقع شده باشد که حق تعالی از زبان مؤمنان فرموده است: «هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن»(توبه/52)[آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مىبريد؟] و «وَ مَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»(نساء/74)[هر كس در راه خدا بجنگد و كشته يا پيروز شود، به زودى پاداشى بزرگ به او خواهيم داد».
حقیر در این مدّت مطابق درک و فهم خود برای انجام وظیفه اجتماعی و انقلابی «روشنگری مردمی» و برای کسب رضای خدا عمل کردم و امید دارم خداوند این اعمالم را به عنوان اعمال صالح بپذیرد و ذخیره قبر و قیامتم قرار دهد و در ادامه عمر هم مرا بر سلوک مطابق رضای خودش توفیق دهد و گناه، لغزش و خطاهایم را ببخشد. آمین رب العالمین.
انتهای پیام
روحانی با اون همه الوم وتلوم با همه سرزبان وچهر کاریزماتیک شد این که الان مملکت داره رئیسی که نه تخصص داره نه [توان سخنوری] بلد نه چهره موجه ای داره میخواد بکجا برسیم
خدا رو شکر که ابراهیم بت شکن امد قراره با اقا رئیسی بجاهای خوبش برسیم یکدست هم نظر باهم
انگار اشتباهی دستم خورد منفی دادم. انشاالله
کشور رو بکجا دارین میبرین