ارزیابی دبیرکل نهضت آزادی از روند انتخابات 1400
زهرا منصوری، انصاف نیوز: محمد توسلی-دبیر کل حزب نهضت آزادی- میگوید: انتخابات 1400 آخرین تلاش بخشی از محافظهکاران برای یکدستسازی قدرت است.
او دربارهی ناکامی ناصر همتی در این انتخابات گفت: آقای همتی احراز صلاحیت شده این شوراینگهبان، بدون سابقه و پیشینهای در این زمینه، چگونه میخواستند اعتماد مردم را صرفاً در فرصت تبلیغات انتخاباتی با مطرح کردن شعار « صدای بیقدرتان» جلب کنند؟ وزن آرای اعتراضی به ایشان فقط حدود 4 درصد از حدود 60 درصد آرای اعتراضی جامعه بیقدرتان بود.
آرای باطله در انتخابات ریاست جمهوری 1400 و شورای شهر رقیب اصلی کاندیدها بود، برخی آن را یک نوع حرکت اعتراضی به وضعیت جامعه و عملکرد شورای نگهبان میدانند. د سهم آرای باطله در انتخابات ریاست جمهوری 13 درصد بود. محمد توسلی دبیرکل حزب نهضت آزادی به بررسی روند انتخابات و پیامدهای آن پرداخته است که متن کامل آن در پی میآید:
توسلی: انتخابات 1400 آخرین تلاش محافظهکاران برای یکدستسازی قدرت
انصاف نیوز: ارزیابی شما از انتخابات این دوره چیست؟ با توجه به رد صلاحیتها و مشارکت پایین مردم این مسائل چه تاثیری بر سیاست خارجی و مسائل داخلی دارد؟ کشور به چه سمتی خواهد رفت؟
محمد توسلی: انتخابات 1400 آخرین تلاش بخشی از محافظهکاران در حاکمیت برای یکدستسازی قدرت و اجرای برنامههای خود در عرصههای داخلی، منطقهای و جهانی است؛ برنامههایی که در چهار دهه گذشته عملاً مطرح بوده و پیامدهای آن شرایط کنونی جامعه و عدم مشارکت اعتراضی اکثریت قابل توجهی از مردم در این انتخابات بوده است. اظهارات و عملکرد حاکمیت به ویژه در انتخابات سال 96 و واکنش اعتراضی مردم با رأی اعتراضی و انتخاب آقای روحانی و رویدادهای چهار سال گذشته که به تدریج زمینههای تشدید کاهش اعتماد عمومی را فراهم ساخت و برگزاری انتخابات مهندسی شده اخیر و نتایج حاصله آن کاملاً قابل پیشبینی بود. با توجه به این شرایط نهضت آزادی ایران در بیانیه نهم خرداد خود با تحلیل شرایط دردمندانه اعلام کرد که: «درمناسک انتخابات 1400 مشارکت نمیکنیم».
آمار رسمی این انتخابات درکل کشور نشان میدهد که اگر آرای آقای همتی و باطله را هم رأی اعتراضی ارزیابی کنیم، بیش از 60 درصد مردم رای اعتراضی داشتهاند. اما آمار در کلانشهرها، ازجمله در تهران نشان میدهد که فقط 26 درصد مردم در انتخابات مشارکت داشتند، که 12 درصد آن باطله و 14 درصد رأی به نامزدها بوده است. یعنی 86 درصد شهروندان کلانشهر تهران در انتخابات رای مثبت ندادهاند. اتفاقاً آمار انتخابات مجلس در اسفند 98 هم میزان عدم مشارکت مردم در تهران را در همین راستا 90 درصد نشان میدهد: 18 در صد مشارکت که 8 درصد آن آرای باطله بود.
با توجه به ارزیابی نتایج انتخابات و شرایط کنونی جامعه که شکاف عمیق ملت – دولت را بهطور آشکار به نمایش میگذارد، انتظار دارد همه مسئولان کشور به ویژه رئیسجمهور منتخب و گروههای همکار و پشتیبان ایشان، با بهرهگیری از ظرفیتهای کارشناسی، علل چنین شکافی را بررسی کنند و با تجدید نظر در دیدگاههای سنتی گذشته خود با تمرکز بر منافع و مصالح ملی و بازگشت به مطالبات قانونی مردم، راه را برای خروج از بحرانهای جاری کشور و پاسخ به مطالبات بر حق مردم و حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور هموار سازند. اگر چنین روندی طی نشود و سیاستهای داخلی و خارجی کشور با دیدگاه شناخته شدهای که انحراف از آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و نقض آشکار حقوق اساسی ملت از جمله اصل 56 آن است، در کشور حاکم شود، نه تنها مطالبات مردم، حتی در زمینه معیشتی، محقق نخواهد شد بلکه بحرانهای جاری کشور توسعه پیدا خواهد کرد.
باید به تجربه بشری توجه شود که پیشنیاز توسعه اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم، توسعه سیاسی و جلب مشارکت واقعی و قانونمند مردم در مدیریت کشور است. همچنین ییشنیاز عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی و تضمین حقوق اساسی ملت طبق اصول تصریح شده در قانون اساسی است.
ارزیابی شما از رفتار کاندیدها پس از رد صلاحیت چیست؟ به نظر شما کاندیدهای رد صلاحیت شده چه سرنوشتی خواهند داشت؟
نامزدهای رد صلاحیت شده را بهطور کلی میتوان به دو دسته مشخص تقسیم کرد، عدهای که پیوند نزدیک با نهادهای قدرت دارند یا زمینه ادامه همکاری آنها مستقیم و یا غیرمستقیم فراهم میشود، در غیر این صورت سکوت را انتخاب خواهند کرد. اما اشخاص دیگری در این جمع در عرصه اجتماعی در کنار مردم به وظیفه آگاهی بخشی و تلاش برای پیگیری مطالبات قانونی مردم ادامه خواهند داد.
در این انتخابات آرای باطله درصد بالایی داشت. تحلیل شما چیست؟
آمار آرای باطله در این انتخابات همانطور که قبلاً هم اشاره شد غیر منتظره و بازتاب شرایط و محدودیتهای امنیتی کنونی جامعه است. جمعی که نمیتوانستند با عدم مشارکت رأی اعتراض خودشان را ارائه کنند اجباراً در انتخابات مشارکت کردند و با «رای سفید» اعتراض خودشان را ابراز داشتند. در کشورهای توسعه یافته رأی اعتراض به سه صورت : «رای به نام شخص خاص»، «رای سفید» و «عدم مشارکت» متداول و شناخته شده است. این آمار آرای باطله در کل کشور (9/6) در صد (نفر دوم!) و در کلانشهر تهران (46) در صد است.
«آقای همتی چگونه میخواستند اعتماد مردم را جلب کنند؟»
آقای همتی در مناظرهها میگفت صدای بیقدرتان است. به نظر شما چرا مردم به این شعار اعتنایی نکردند؟ آیا باور پذیر نبود یا شرایط کشور باعث این مسئله شد؟ آیا به نظر شما تعداد بیقدرتان کم است؟
ابتدا باید «بی قدرتان» را تعریف کنیم. اگر منظور ایشان از بیقدرتان سیاسی و جامعه ایست که حقوق شهروندی از آنان سلب شده و با نظریه حاکم بر مدیریت کشور عملا در جایگاه رعیت هستند و با نظارت استصوابی شورای نگهبان و نقض جمهوریت نظام جایگاهی در اداره کشور ندارند، آقای همتی احراز صلاحیت شده این شوراینگهبان، بدون سابقه و پیشینهای در این زمینه، چگونه میخواستند اعتماد مردم را صرفاً در فرصت تبلیغات انتخاباتی با مطرح کردن چنین شعاری جلب کنند؟ به همین علت به رغم حمایت ویژهای که گروهها و اشخاص خاصی با نگاه اعتراضی از ایشان داشتند، وزن آرای اعتراضی به ایشان فقط حدود 4 درصد از حدود 60 درصد آرای اعتراضی جامعه بیقدرتان بود. اما اگر منظور ایشان از بیقدرتان معیشتی و اقتصادی باشد که بیش از 60 درصد جامعه را شامل میشود و راهکار آن هم سیاسی است.
آیندهی همتی به نظر شما چگونه خواهد شد؟ آیا از دو میلیون رای خود استفاده میکند؟ مثل تاسیس یک حزب یا رسانه.
یکی از مشکلات اجتماعی جامعه ما سلطه فرهنگ استبدادی در رفتار فردی و اجتماعی ماست. تجربه مبارزات یکصد ساله جامعه ما نشان میدهد که تا روحیه کار جمعی در جامعه ما تقویت نشود و اشخاص متعهد به کار جمعی در نهادهای مدنی و احزاب و تصمیمات جمعی نباشند، همواره با آفتهای خلق و خوی تکروی و نقض تصمیمات جمعی روبرو بوده و هزینههای سنگینی نیز در مقاطع حساس تاریخی پرداخت شده است که شواهد عینی آن در سوابق تاریخی و امروز جامعه ما کاملاً مشهود است. امیدوارم آقای عبدالناصر همتی با ظرفیتهای خوبی که دارند نیز برای آیندهی سیاسی خودشان در این راستا تلاش کنند.
انتهای پیام
سلام تحلیل جناب آقای توسلی غیر کارشناسی و علمی است بنده براساس روش و چارچوب تحلیل مقایسه سوالم این است که اگر نبود عدالت سیاسی از عوامل موجده یا عمده عدم مشارکت است و ماهیت عدم مشارکت نیر اعتراض سیاسی و شکاف ملت و دولت است، پس چرا انتخابات سه روز پیش فرانسه میزان مشارکت زیر ۳۰ درصد بود چگونه ارزیابی می شود؟
جناب آقای توسلی شما همین مقایسه را می توانید با برخی انتخابات ایالات متحده انجام دهید که در چند مقطع انتخابات ریاست جمهوری ۴۹ درصد بود! این مقایسه ا می توان در ۱۲ انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب کرد اولین انتخابات که ۹۶ نامزد ریاست جمهوری از همه طیف های سیاسی انهم پس از یک و نیم سال از پیروزی انقلاب ۶۷دصد بود در حالی ۹۸٫۲ درصد مردم برای رفراندوم قانون اساسی پای صندوقهای رأی آمدند. پس ۳۳ درصد غایبا در پای صندوقهای رأی را چگونه باید ارزیابی کرد.؟ چرا در انتخابات ۷۲ میزان مشارکت ۵۰.۷ درصد بود اما ۷۶ این رقم به نزدیک ۷۰ درصد رسید؟ یا چرا انتخابات ۸۸ میزان مشارکت ۸۵ درصد رسید و رئیس جمهور منتخب بالاترین رای را آورد؟ پس نتجه میگیریم اکثریت مردم از وضعیت اقتصادی ناراحتند و وضعیتی عمدتا در دست جریان یا تفکر غرب گرا بوده و نسخه غربگرایانه را بر ملت ایران تحمیل کردند.