طنز | مجلس نهم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم
«یاشار تاج محمدی»، در «نیم ستون» طنز انصاف نیوز نوشت:
۱- طولانی شدن گاهی اوقات لذت بخش است، مثلا برای تیمی که توی بازی عقب افتاده و هرقدر بازی بیشتر طول بکشه براش بهتره. اما زیادی طول کشیدن همیشه هم خوب نیست، مثلا ما یک دوستی داشتیم رحمت نام. ورودی چند سال قبلتر از ما بود ولی هنوز واحد داشت، ورودیهای هر سال میومدند و میرفتند و این بنده خدا هنوز ادامه داشت، حتی شنیدم قراره بهش عفو بخوره و واحدای باقی موندش بخشیده بشه که بعدا تکذیب شد. یه بارم شایعه شده بود که چند تا خیّر پیدا شدند و واحداشو خریدند و براش آزاد کردند که اینم تکذیب شد، خلاصه که ورودیهای هر سال میومدند و میرفتند ولی رحمت بود. یه جورایی در نقش پدرخوانده. گاهی واسطهٔ وصلت بین جوونا بود، گاهی توی حل اختلافا به مسوولین کمک میکرد و واسطهٔ صلح میان قبایل متخاصم میشد و واسه خودش دم و دستگاهی به هم زده بود. گاهی هم توی انتخاباتهای دانشجویی به مجریها کمک میکرد و معمولا خودش هم ناظر انتخابات بود هم مجری انتخابات بود هم پیروز انتخابات، بعضی وقتا بهش می گفتیم رحمت تو بزرگتر مایی، سن و سالی ازت گذشته، آخه تو چیکار به کار این جوونا داری؟ بذار واسه انجمن علمی و فرهنگی و کوفت و زهرمارشون یه انتخاباتی برگزار کنند و سرشون به کار خودشون باشه ولی زیر بار نمیرفت و میگفت مجبورم میفهمید؟ مجبورم.
۲- حال و هوای خوب انگار زودتر از حد معمول تموم میشه، حال و روز بد هم دیرتر و دورتر از همیشه کش پیدا میکنه. مجلس نهم انقدر نخواستنی بود که تقریبا باورمون شده بود که قراره انقدر کش بیاد که آخرشم حتی تموم نشه ولی بالاخره تموم شد، و به همه ثابت کرد که حتی مجلس نهم هم یه روزی تموم میشه، احمدینژاد که چیزی نیست.
۳- بعد از پایان مجلس نهم یاد رحمت افتادم که هنوز دورهاش تموم نشده، یادمه چند سال پیش دو تا شیشه ترشی انداخته بود و گذاشته بود توی کمدش و میگفت هروقت فارغالتحصیل شدم اینا رو به جای شیرینی پخش میکنم. شاید اون ترشی تا الان به اسید تبدیل شده باشه و من نه بخاطر ترشیهای چندسالهٔ رحمت بلکه بخاطر کمک به یک انسان این یادداشت رو نوشتم تا مسوولین محترم صدای اون رو بشنوند و بهش کمک کنند تا بتونه باقی واحدهاش رو باز خرید کنه و به شهرش برگرده. یادمون نره دوره مجلس نهم هم تموم شد، دوره احمدینژاد هم تموم شد، پس دوره رحمت هم میتونه تموم بشه.