«پس از انتخابات فشارهای داخلی به عراقچی تشدید شد»
یک دیپلمات سابق ایران گفت: پرونده هستهاي به يك شكلي از اختيار وزارت خارجه خارج شده و هر چند نه به صورت رسمي اما در عمل شوراي عالي امنيت ملي تصميمگير اصلي است. كميتهاي هم كه براي تطبيق برجام با توافق وين مشخص شده، ديدگاههاي متفاوتي نسبت به وزارت خارجه دارد و اعضاي آن نظير دو نفري كه از مجلس ميآيند از مخالفان توافق هستهاي بودهاند. اين از جمله دلايلي است كه باعث شده احياي برجام با دستاندازهايي مواجه شود. از سوي ديگر آقاي عراقچي، به عنوان رييس هيات مذاكرهكننده ايراني بهشدت در داخل تحت فشار است. پس از انتخابات و پيروزي جرياني با نگاهي مشخص، اين فشارها تشديد شد.
روزنامهی اعتماد نوشت: پيروزي جو بايدن در انتخابات رياستجمهوري و وعده او مبني بر احياي توافق هستهاي باعث شده بود اميدها براي از سرگيري دوباره اجراي برجام بيشتر شود. با اين وجود، تأخير چند ماهه ايالات متحده در شروع مذاكرات براي احياي برنامه جامع اقدام مشترك، متوقف شدن پيشرفت مذاكرات پس از 6 دور و نامعلوم بودن تاريخ آغاز دور هفتم باعث شده بسياري از كارشناسان با ديده ترديد به مساله احياي برجام نگاه كنند. «اعتماد» در گفتوگو با جاويد قرباناوغلي، ديپلمات سابق و تحليلگر مسائل بينالمللي به بررسي چالشها و مواردي كه در توقف پيشرفت مذاكرات موثر بوده پرداخته است. او ميگويد تصميم سياسي لازم بايد در تهران اتخاذ شود چرا كه امريكاييها و جو بايدن عجلهاي براي دستيابي سريع به توافق ندارند و عدم دستيابي به توافق هم بيشتر ايران را متضرر ميكند. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
*در شروع مذاكرات اميد زيادي براي به نتيجه رسيدن آن و احياي برجام پس از پنج الي شش دور مذاكره وجود داشت اما اكنون در آستانه آغاز دور هفتم شرايط سخت و احياي برجام دور از دسترس به نظر ميرسد. دليل اين تغيير وضعيت چيست؟
دليل اصلي آن را خواستههاي حداكثري از سوي دو طرف ميدانم. امريكاييها همانطور كه گفتيد هم از طريق كانالهاي ديپلماتيك و اعلان صريح و هم با انتخاب افراد و به خصوص رييس تيم مذاكره، آمادگي براي توافق با ايران را اعلام كردند. در ايران نيز همه شواهد نمايانگر آمادگي براي دستيابي به توافق، احياي برجام و طبعا لغو تحريمها بود. خصوصا اينكه از زبان رهبري شنيديم كه اگر بتوان يك روز و يا يك ساعت زودتر تحريمها را لغو كرد، نبايد در آن تعللي صورت گيرد. آقاي عراقچي چند بار به صراحت اعلام كرد كه در حال نگارش متن هستيم. با اين حال اكنون و در پايان دور ششم، احياي برجام در هالهاي از ابهام قرار گرفته است.
دليل اين مساله به نظرم خواستههاي حداكثري طرفين است كه متاسفانه به رغم شكست تابوي مذاكره مستقيم، اكنون از طريق 1+4 با امريكا مذاكره ميكنند .ايران خواستههايي دارد كه در برخي موارد تقريبا غير ممكن است. طرف امريكايي هم از ابتدا مطالباتي نظير توسعه برجام به موارد ديگر را مطرح ميكرد كه چون با موضع قوي ايران روبرو شد، ترجيح داد آن را عملا در مذاكرات تامين كند و نه در دستور كار مذاكرات. البته نميتوان نقش عناصر مخالف برجام در هر دو طرف در كند كردن روند مذاكرات و تاثير آن بر موضع دو طرف را ناديده گرفت.
*همانطور كه اشاره داشتيد موارد اختلاف بسياري ميان ايران و ايالات متحده وجود دارد اما كدام يك از اين عوامل را ميتوان دليل اصلي شكلگيري بنبست كنوني و عدم پيشرفت در مذاكرات ارزيابي كرد؟
بهطور قاطع نميتوان در اين خصوص اظهارنظر كرد؛ چرا كه از سوي ايران اطلاعات به صورت قطرهچكاني در اختيار رسانهها و كارشناسان قرار ميگيرد و نميتوان تنها با اطلاعاتي كه از سوي امريكاييها منتشر ميشود به صورت يكجانبه به قاضي رفت. با اين حال آنچه مشخص است ايران خواستههايي در حوزه تحريمها دارد كه گويا از سوي ايالات متحده مورد پذيرش قرار نميگيرد. ايران ميخواهد همه تحريمهايي كه پس از خروج دونالد ترامپ از برجام وضع شده به صورت يكجا لغو شود و هيچ شخص يا نهادي كه پس از برجام به دلايل و بهانههاي مختلف تحريم شده، در ليست تحريمها باقي نماند. يعني آن طور كه روشن شده و مقامات ايران نيز به آن اذعان داشتهاند اختلاف نظري در خصوص تحريمهاي اصلي يعني تحريمهاي مربوط به مسائل بانكي، مالي، نفتي، كشتيراني، بيمه و ساير موارد از اين دست وجود ندارد و طرفين تا مرحله نگارش متن پيش رفتهاند اما در خصوص برخي نهادها و افراد همچنان اختلاف وجود دارد. امريكاييها ميگويند برخي از اين موارد به خاطر ساختار و قوانين داخلي ايالات متحده قابل لغو از سوي رييسجمهور نيست. اين يكي از مسائلي است كه باعث شده پيشرفت در مذاكرات عملا متوقف شود. يكي ديگر از موارد خواستهاي است كه در خصوص ارايه تضمين از سوي امريكا وجود دارد.
اگر منظور تبديل شدن توافق برجام به معاهده است، بايد گفت چنين امري نياز به رأي دوسوم كنگره دارد و در اين شرايط كنوني عملا دستيابي به چنين رأيي محال است. چرا كه برجام هم در ميان دموكراتها و هم در ميان جمهوريخواهان مخالفاني جدي دارد. موضوع ديگري كه باعث مشكل شده مطالبه لغو اسنپ بك است. اسنپ بك كه از ابتدا در برجام وجود داشته و خوب يا بد ما در برنامه جامع اقدام مشترك آن را پذيرفتهايم. نمونه آنها مطالبه مذاكرات گستردهتر را مطرح ميكنند كه مشخصا منظورشان گفتوگوهاي منطقهاي و موشكي است. ايران در ابتدا موضع خيلي سفت و سختي در اين خصوص گرفت اما در عمل در مسير كاهش تنشهاي منطقهاي از طريق گفتوگو با عربستان و تلاش براي حل و فصل مساله يمن گام برداشت. در مساله موشكي نيز اصرار ايران باعث شد ايالات متحده تغيير روش دهد و بخواهد با ابزار لغو مرحله به مرحله تحريمها به هدف خود دست پيدا كند كه اين موضوع نيز به نتيجه نرسيد. مسائلي هم در داخل كشور وجود دارد كه در به نتيجه نرسيدن مذاكرات موثر بوده.
*مشخصا كدام مسائل داخلي در به نتيجه نرسيدن مذاكرات موثر بوده؟
در داخل كشور ما عدهاي صراحتا با برجام مخالف بودند. آن طور هم كه از شرايط و اخبار برميآيد پرونده هستهاي به يك شكلي از اختيار وزارت خارجه خارج شده و هر چند نه به صورت رسمي اما در عمل شوراي عالي امنيت ملي تصميمگير اصلي است. كميتهاي هم كه براي تطبيق برجام با توافق وين مشخص شده، ديدگاههاي متفاوتي نسبت به وزارت خارجه دارد و اعضاي آن نظير دو نفري كه از مجلس ميآيند از مخالفان توافق هستهاي بودهاند. اين از جمله دلايلي است كه باعث شده احياي برجام با دستاندازهايي مواجه شود. از سوي ديگر آقاي عراقچي، به عنوان رييس هيات مذاكرهكننده ايراني بهشدت در داخل تحت فشار است. پس از انتخابات و پيروزي جرياني با نگاهي مشخص، اين فشارها تشديد شد.
*ايران ميگويد ايالات متحده بايد تصميم سياسي لازم را بگيرد و امريكا، تهران را مقصر اصلي عدم موفقيت مذاكرات تاكنون ميداند. از نگاه شما اصرار طرفين بر مواضعي ثابت و به دور از انعطاف در مرحله فعلي، چه نتيجهاي در پي خواهد داشت؟
من تصور نميكنم نتيجه خوبي داشته باشد. با رويكردي كه از سوي دو طرف اتخاذ شده، آينده بسيار مبهم مينمايد و قابل پيشبيني نيست. مگر اينكه تصميم سياسي جدي اتخاذ شود و وضعيت تغيير كند. به اعتقاد من اين تصميم سياسي هم بايد در تهران اتخاذ شود چرا كه امريكاييها و آقاي بايدن عجلهاي براي دستيابي سريع به توافق ندارند و عدم دستيابي به توافق هم بيشتر ايران را متضرر ميكند. علاوه بر اين در حال حاضر اولويت اصلي بايدن مشكلات داخلي امريكاست. او توانسته با واكسيناسيون سريع تا حد ممكن در مقابله با كرونا موفق باشد، در حوزه اقتصاد نيز پيشرفتهايي اتفاق افتاده و توانسته تا جاي ممكن به وعدههايش عمل كند. او براي اينكه بتواند اختلافات درون كنگره را مديريت كند و تشديد اختلافات به تشديد فشارها بر دولتش منجر نشود، در موضوعاتي نظير برجام، موضعي متزلزلتر نسبت به باراك اوباما، رييسجمهور پيشين دموكراتها دارد. آنها كشور قدرتمندي هستند كه منافعشان را پيش ميبرند و حتما خواهان توافق با ايران هستند اما عجلهاي براي اين كار ندارند. در ايران اما شرايط فرق ميكند. ما مدام بيشتر متضرر ميشويم. همهچيز ما گروگان برجام شده؛ ممكن است بعضيها شعار دهند كه نبايد همهچيز در گرو برجام باشد اما چه بخواهيم چه نخواهيم وضعيت اينگونه شده و هيچ كاري هم نميتوانيم بكنيم. نفت بخواهيم بفروشيم بايد برجام باشد، آزاد شدن پولهايمان وابسته به برجام است، ميخواهيم واكسن بخريم هم نميتوانيم از منابع مالي خود در خارج از كشور استفاده كنيم و بهطور كلي تكتك صنايع ما تحت تأثير اين توافق و تحريمها قرار دارند. اينكه كساني در دولت جديد شعار ميدهند كه ما بدون برجام بايد برنامهريزي كنيم و معيشت مردم را بهتر كنيم، اشتباه است چرا كه امكان چنين چيزي وجود ندارد. سيستم اقتصاد ما وابسته به نفت است و ما نياز داريم براي بهبود وضعيت اقتصادي با جهان تعامل داشته باشيم. اين وضعيت باعث ميشود تهران خيلي بيشتر از واشنگتن متضرر شود و از همين روست كه تأكيد دارم تهران بايد تصميم سياسي لازم را بگيرد. مساله هم فقط برجام نيست؛ ما براي اصلاح روابط با جهان در بسياري از حوزهها نيازمند تصميمگيري فوري هستيم.
*در چه حوزههايي منظورتان است؟
مثلا همين مساله FATF. اين موضوع ارتباط مستقيمي به برجام ندارد، بسياري از كشورهاي جهان نظير چين و روسيه با FATF همكاري ميكنند و ما ساز خود را ميزنيم. شما براي بهرهمندي از مزاياي نظام بانكداري بينالمللي نياز داريد خواستههاي اين گروه ويژه اقدام مالي را بپذيريد. يا مساله ديگر مساله تعيين تكليف درباره كاهش تنش و درگيري با ايالات متحده است. اين به معناي برقراري رابطه با امريكا نيست منظور كاهش تنش است. در زمان اوباما امريكا در اين خصوص ابراز تمايل كرد و الان هم نشانههايي وجود دارد كه ايالات متحده بيتمايل نيست كه از مشكلاتش در حوزه خاورميانه كاسته شود. دولت بايدن تلاش دارد به جنگ يمن پايان دهد، صادرات تسليحات به عربستان را محدود كرد، پافشاري زيادي روي مساله روشنگري درباره پشت پرده قتل جمال خاشقجي نشان داد كه ما ميتوانستيم از اين موضوع بهره ببريم يا اينكه نيروهاي نظامي خود را از افغانستان و عراق خارج ميكند همه نشانههايي است از تمايل امريكا به پايان دادن به مشكلاتش در خاورميانه. مگر ما مدام نميگفتيم از منطقه برويد؟ آنها اولويتهاي ديگري در حوزه بينالمللي براي خودشان در نظر گرفتهاند كه ما ميتوانيم از آن نهايت استفاده را ببريم. چرا به جاي بهرهمندي از فضاي به وجود آمده و استفاده از فرصتها فقط زمان را از دست ميدهيم.
*يكي از مواردي كه ميتواند در تصميمگيري سياسي بسيار موثر باشد موضوع تابآوري اقتصادي است. آيا واقعا ايران تاب تداوم وضعيت موجود را دارد؟ آيا مردم ميتوانند همچنان فشارهاي اقتصادي ناشي از سياست خارجي را تحمل كنند؟
من كه اقتصاددادن نيستم بخواهم به اين سوال پاسخ دهم اما زماني كه به صحبتهاي كانديداهاي رياستجمهوري در مناظرات نگاه ميكنم، زماني كه مقالات خارجي در اين خصوص را ميخوانم يا زماني كه به صحبتهاي مسوولان فعلي دولت گوش ميدهم، به اين باور ميرسم كه اقتصاد ما تابآوري تداوم تحريمها را ندارد. تحريم تأثيرات بسيار مخربي بر كشور دارد و وقتي رهبري ميگويد اگر بتوانيم تحريمها را لغو كنيم حتي يك روز هم نبايد در اين خصوص تأخير كرد يعني مقامات ارشد كشور نيز همين ديدگاه را دارند كه تحريم مخرب است. اثر تحريم فقط روي اقتصاد نيست. تحريم نارضايتي عمومي را افزايش ميدهد، ما را در برقراري روابط با همسايگان و ديگر كشورهاي جهان دچار مشكل ميكند و مانع از توسعه كشور ميشود.
*كمي پيشتر هم به مساله تضمين به عنوان يكي از مواردي كه باعث توقف پيشرفت مذاكرات شده اشاره كرديد. چه تضميني ميتواند مانع از نقض دوباره برجام از سوي ايالات متحده شود؟ اساسا ارايه چنين تضميني ممكن است؟
دنياي امروز دنياي منافع است. تفاهمات همه حبابهايي روي آب هستند. مگر ما با عراق معاهده الجزاير را امضا نكرده بوديم؟ صدام آن را پاره و به ايران حمله كرد. يا همين امريكا مگر از معاهدات بينالمللي خود در دوره رياستجمهوري دونالد ترامپ خارج نشد؟ از اين موارد در دنيا زياد داريم و فقط هم در امريكا نيست. همه اينها به ابزارهاي قدرت و ميزان تأثيرگذاري در جهان باز ميگردد و كشورها با استفاده از اين ابزارها منافعشان را پيش خواهند برد. از نظر من هيچ تضميني حتي مكتوب براي هيچ معاهده يا توافقي نميتواند وجود داشته باشد. برخي اصول اخلاقي در سياست وجود دارد كه بر ضرورت پايبندي به تعهدات بينالمللي تأكيد ميكند اما آيا همه به اين اصول پايبند هستند؟ ثانيا در شرايط فعلي حتي امكان تبديل اين توافق به معاهده از سوي امريكا هم واقعا وجود ندارد. آقاي بايدن نميتواند دوسوم كنگره را قانع كند كه با برجام موافقت كنند.
*فشارهاي بيروني نظير لابي اسراييل تلاش زيادي داشت تا به هر نحو ممكن جلوي احياي برجام گرفته شود. نقش اين فشارها را چگونه ميبينيد؟
اين فشارها قطعا موثر است. اسراييليها يكي از تأثيرگذارترين بازيگران در تعيين سياستهاي ايالات متحده هستند. آنها لابي بسيار نيرومندي دارند و روي تصميمگيريها در هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه تأثيرگذارند. نميگويم اسراييل صحنهگردان اصلي است، اما آنها لابي بسيار نيرومندي دارند كه نميتوان تأثير آن را ناديده گرفت. به خصوص اينكه در موضوع ايران، آنها به اطلاعات بسيار دقيقي دسترسي دارند كه حاصل نفوذ گسترده آنهاست و نمود آن را ميتوان در سرقت اسناد هستهاي و عملياتهاي خرابكارانهشان ديد. حالا كه نتانياهو رفته و نفتالي بنت آمده نبايد تصور كرد فعاليتهاي اسراييل عليه برجام كاهش مييابد. در مورد عربستان مساله كمي متفاوت است، آنها در ابتدا اصرار داشتند كه بخشي از مذاكرات هستهاي باشند و به عنوان يكي از طرفها به رسميت شناخته شود اما اين اتفاق نيفتاد. مخالفت آنها هم قابل درك بود چرا كه اگر برجام به نتيجه ميرسيد ايران انرژي خود را آزاد شده مييافت، كشورها براي تجارت و تعامل با ايران پيشگام ميشدند و در مجموع قدرت ايران افزايش پيدا ميكرد. آنها هنوز هم مخالفند امريكا آنها را مهار كرده و عربستان مجبور به عقبنشيني شده. حرف من اين است كه بله فشارهاي بيروني بر مذاكرات تأثيرگذار است و ما نميتوانيم كار زيادي در اين خصوص انجام دهيم اما داخل را كه ميتوانيم مديريت كنيم و با اتخاذ تصميمات درست كار را پيش ببريم. رويكرد ما اهميت دارد، تيم مذاكرهكننده ما اهميت دارد. نميتوانيم بگوييم تصميمات جاي ديگري اتخاذ ميشود و با تغيير تيم مذاكرهكننده يا بستن دست آنها شرايط را سخت كنيم. ما در دوره آقاي جليلي سالها مذاكره بيحاصل، بيهدف و ويرانگر داشتيم كه منجر به تحميل 6 قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه كشور شد. نميتوانيم تأثير رويكرد دولتها را ناديده بگيريم و بگوييم تيم مذاكرهكننده اهميتي ندارد. الان متاسفانه نقش آقاي ظريف پس از اتفاقاتي كه افتاد به محاق رفته، آقاي روحاني هم با مجموعهاي از بحرانهاي داخلي نظير كرونا روبرو است و همزمان بايد با عدهاي مقابله كند كه نميخواهند احياي برجام به نام دولت دوازدهم ثبت شود.
*فكر ميكنيد عدم احياي برجام، فارغ از تأثير اقتصادي ناشي از تحريمها چه تبعات سياسي براي ايران در پي خواهد داشت؟
به نظر من اتفاقي كه پيش از توافق برجام رخ داد تكرار ميشود. يعني طرف مقابل سعي ميكند با اجماعسازي كار را به شوراي امنيت بكشاند و قطعنامههاي پيشين را دوباره فعال كند. اين بسيار خطرناك است. همين الان هم ما در يك وضعيت گرگ و ميش هستيم؛ به آن معنا كه دولتها از نظر سياسي به خاطر فشار امريكا به دنبال تعامل با ايران نيستند و هم از نظر اقتصادي تحريمها نميگذارد تجارت و روابط اقتصادي ايران با ديگر كشورها گسترش يابد. شما به وضعيت امروز روابط ما با همسايگان نگاه كنيد؛ همين عراق از ما برق ميخرد اما پولش را نميدهد. اين خيلي براي ما سنگين است. همين وضعيت در خصوص كرهجنوبي و ژاپن و بسياري ديگر از شركاي اقتصادي ما وجود دارد. زماني كه تحريم سازمان ملل بازگردد از نظر سياسي هم كمكم به اين سمت و سو خواهيم رفت كه هزينه برقراري روابط سياسي و تعامل با ايران زياد خواهد شد. ما بايد هرچه سريعتر از اين گردنه عبور كنيم و به شرايط نرمال سياسي در روابط با دنيا برسيم. آقاي رييسي همين صحبتها را در مناظرات مطرح ميكرد كه بايد تعامل سازنده داشته باشيم. برقراري تعامل سازنده با دنيا شرط و شروطي دارد. اگر قصد تعامل داريم بايد رفتار متناسب با قصد و نيتمان داشته باشيم.
*اگر فرض را بر احياي برجام بگذاريم، تجربه برجام نشان داد توافق محدود در يك حوزه مشخص نميتواند در بلندمدت پايدار باشد و يكي از خواستههاي طرف مقابل در مذاكرات نيز گفتوگوهاي گستردهتر پس از احياي برجام است. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
اين گزاره درستي است كه توافق هستهاي به تنهايي راهگشا نخواهد بود. امريكاييها اين را فهميدند و خود ما هم اين را ميدانيم. منتها پروسه تصميمگيري در ايران دچار چالش و ابهام است.
همين برجام، همين FATF؛ ما همه اينها را ميپذيريم اما زماني كه دير شده و چندين برابر متحمل هزينه شدهايم. بايد واقعبين باشيم و توجه كنيم كه ارزش عمل سياسي به اجراي آن در زمان درست است. زمان كه بگذرد ارزش عمل سياسي از دست ميرود.
انتهای پیام