همین قدر پرت از متن!
مهدی مکارمی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «همین قدر پرت از متن!» به بهانهی موفقیت اصغر فرهادی، نویسنده و کارگردان سینمای ایران در جشنواره کن نوشت:
خبر موفقیت فیلم “قهرمان” ساخته اصغر فرهادی با آب و تاب فراوانی در رسانهها منتشر شده و برخی رسانه ها از وقت ظهور قهرمان گفتند و گویی انتظار داشتند مردم -کف جامعه- هم از این موفقیت خوشحال باشند.
من فیلم اصغر فرهادی را ندیدهام اما خلاصه داستان آن را خواندهام. فیلم حتما قابلیت های فنی را در حد و اندازههای جشنواره کن داشته که توانسته به آن راه یابد و جایزه ببرد اما من دلیلی برای خوشحالی از چنین موفقیتی ندارم.
فیلم فرهادی در شرایطی ساخته شده که مردم با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می کنند، آسیبهای اجتماعی ناشی از وضع اقتصادی همهگیر شده، آمار طلاق بالا میرود، اعتیاد فزونی مییابد و زندگیها از هم می پاشند و قصه های پرغصه زندگی آدمهاست که تکرار میشوند. اکوسیستمها و منابع طبیعی رو به زوالند و بی آبی، خوزستان و سیستان و بلوچستان و…را به مخاطره انداخته است.
کرونا نه فقط کسب و کارها را با اختلال مواجه کرده و هزینه زندگی را بالا برده بلکه جان انسانها را هم میگیرد. سرمایه داران، ثروتمندتر و فقرا، فقیرتر میشوند.
فکرش را بکنید آنوقت یک نویسنده و کارگردان برجسته بی توجه به آنچه در کف جامعه در حال روی دادن است فیلمی بسازد که در آن یک خیاط مطلقه با مربی گفتاردرمانیِ فرزند دچار لکنت زبانش، رابطه دارد. مربی، چند سکه طلا پیدا می کند و به قهرمان داستان میگوید با فروش آنها میتواند بدهی خود را بدهد. اما قهرمان داستان میفهمد که پول سکهها کافی نیست و بهرام تمام طلبش را میخواهد. برای همین، رحیم در سطح شهر اعلامیه پخش میکند تا صاحب کیف را پیدا کند و ماجرا به فضای مجازی می کشد و او می شود قهرمان آقای فرهادی.
همین قدر پرت از متن و کف جامعه. همینقدر بی توجه به جامعه و بی ربط به قصه های زندگی تک تک آدمهایی که هر کداممان در اطراف خودمان داریم میبینیم. قهرمان ما، همین زنان و کودکانی هستند که یکه و تنها در حال مبارزه برای زندهمانی هستند. قهرمان ما همین جامعه ای است که حتی فیلمسازان روشنفکرش هم به حال خودش رهایش کرده اند.
این هنر، برای هنر است، نه هنر برای مردم، و چیزی برای خوشحال شدن ندارد.
انتهای پیام
چه بایدگفت…اساسااین جشنواره ها به فن وتکنیک می پردازندیا به واقعیت های یک جامعه….بسیاری چون فرهادی هستند..بی اعتنا به مردم وبی اعتما به زیستن مردم…ودیگرهیچ….