نطق آتشین بتول گندمی در مشهد
بتول گندمی، فعال سیاسی اصلاح طلب، در آخرین نطق پیش از دستور به عنوان نماینده و منتخب مردم مشهد در شورای شهر پنجم، سخنان بهاصطلاح آتشینی ایراد کرده است که در شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی داشت. [فیلم این نطق را «اینجا» میتوانید ببینید]
به گزارش انصاف نیوز، متن کامل سخنان خانم گندمی در پی میآید:
همشهریان گرامی
همکاران معزز
سلام
ابتدا لازم میدانم درگذشت دو انسان شریف آزاده و مردم دار زنده یاد حاج مهدی عبایی خراسانی و نیز زنده یاد حاج ابوالقاسم کاشفی را به خانواده محترمشان و شهروندان عزیز تسلیت عرض کنم.
در این آخرین نطق همچون گذشته نکاتم را در سه محور ارائه میکنم.
۱. محور اول
وضعیت کشور در انتخابات ریاست جمهوری را دیدیم. دیدیم که با جمهوریت، آن رکن رکین شعار اصلی پیروزی انقلاب چه کردند. به خودیترین خودی ها هم رحم نکردند. نتیجه چه شد؟ مشارکت 73 درصدی مردم در انتخابات 96 به 48 درصد امسال رسید! فرد برنده، منتخبِ 62 درصد آراست. یعنی چه؟ یعنی نماینده تنها 18 میلیون واجد شرایط رأی دادن از میان 59 میلیون واجد شرایط رأی دادن است؛ یعنی فقط 30 درصد! همین را به کل ایرانیان تعمیم بدهید. انگار از 83 میلیون ایرانی، تنها 25 میلیون نفر رییس جمهور منتخب را قبول دارند. فاجعه است. آن هم در انتخاباتی که از لاریجانی تا تاجزاده ردصلاحیت شده بودند.
اینها نتیجه چیست؟ مقصر اول و آخر این وضعیت کشور نظارت استصوابیست. صالحترین ایرانیان را از حضور در مدارج قانون گذاری و مدیریتی منع کردند. عده دیگری برای فرزندان متخصص و سالم و پاکدست ایرانزمین پروندهسازی کردند. احزاب قانونی مملکت را بستند. چه شد؟ پاسخ مردم در 92 و 96، نتیجه آن محدودیتها بود. اما آنقدر این شکستها زخمیشان کرد تا مجلس مثلاً انقلابی را به ملت تحمیل کردند. اما کاش انقلابی بودند.
گفتند میروند در مجلس و به طرح شفافیت آراء نمایندگان رأی میدهند. چه شد؟ از اول هم معلوم بود صادق نیستند. بعدش رفتند سراغ قیر پاشی رایگان. گفتند دولت بیعرضه است که مسکن نمیسازد. حالا رئیسشان گفته وظیفه دولت، ساخت مسکن نیست. از نقدینگی مینالند. حال آنکه نایب رئیس مجلسشان، متهم ردیف اول تولید نقدینگی در دولت تراز و مهرورزشان بود. از نقدینگی مینالند، اما در بودجه 1400 که کسری قطعاً قابل توجهی خواهد داشت، بندها گذاشتند که برای مثلا فرزند سوم به بعد، تسهیلات بیشتری پرداخت شود. بعد رفتند «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» را تصویب کردند تا روحانی نتواند برجام را احیا کند. حالا همانها که پرچم آمریکا در مجلس آتش میزدند، میگویند ما به برجام متعهدیم. بسمالله. با دولت جدید بروید ببینیم بدون برجام و FATF چه میخواهید بکنید؟ از کجا برای بودجههایتان منابع جور میکنید؟ دستبهیکیکردنِ نانوشته تندروهای داخلی با ترامپ، آن جرثومه ظلم با کمعملیِ دولت اعتدال، کاری کرد که شرایط اقتصادی و معیشت مردم به بحرانی ترین وضع ممکن برسد. بروید ببینیم از پسِ تأمین مایحتاج مملکت بر میآیید؟ کرونا همچنان جانها می گیرد و ایمن سازی جمعیت کشور بدلیل نبود واکسن به کندی در حال انجام است. خوزستان بیآب مانده. خواجه در بند نقش ایوان است. دولت ناتوان است. مجلسی که اینقدر ادعا میکرد کجاست؟ کیفیت آب در آن منطقه تأسفآور است و بر اساس آنچه در ویدئوها میبینیم غیرقابل استفاده است.
مجلسنشینان به فکر بستن شیرفلکه اینترنت افتادند. کاری جز بستن از ایشان بر میآید؟ الگویشان کجاست؟ چین کمونیست که هویت از مائو میگیرد و روسیه پوتین که تنه به تنه تزار میزند.
اینها را کنار هم بگذارید. این بیکفایتی گسترده بیمدیریتی در سراسر کشور و نارضایتی حاصل از آن، کاهش شدید مشارکت در دو انتخابات اخیر و اعتراضات چهار سال گذشته، بیش از گذشته عیان کرده که بخش زیاد و معنیداری در جامعه با رویکردهای فعلی همنوا نیستند. این یعنی بخش زیادی از جامعه از رویکردهای اصولگرایانه و اصلاحطلبانه عبور کرده. خوب. تصمیمگیران میخواهند چون همیشه پنبه در گوش کنند؟ نمیخواهند صدای این مردم را بشنوند؟ تا کی؟ تا کی این بخش از مردم که از اصولگرایان خوششان نمیآید. گاهی به اصلاحطلبان اعتماد کردهاند تا گرهی از کار باز شود. اما باز هم مأیوس شدهاند. چرا؟ چون هر گاه اصلاحطلبان روی کار میآیند، اصولگرایان درها را قفل میکنند. آنها که در نهادهای غیرانتخابی نشستهاند به هیچ کس و هیچ جا پاسخ نمیدهند. همانها آنقدر چوب لای چرخ میگذارند تا این طیف سیاسی نتواند کاری از پیش ببرد. اما این تنها یک نتیجه داشته. آنهم اینکه بخشی وسیعی از مردم، اصولگرایان و بخشی از اصلاحطلبان را شریکِ وضع موجود میدانند. حالا اصولگرایان با دوپینگ فراوان، 100 درصدِ قدرت را در دست دارند. اما فکر نکنند همیشه در بر این لولای دوپینگ میچرخدباید با فوریت فکری کنند و مردم را دریابند.و ایران را از بحران نجات دهند.
۲. محور دوم
از کشور به شهر بیاییم. همان شاکله را که کوچکتر کنید، مشهد امروز را میبینید. بخش زیادی از نیروهای متخصص که طرز فکرشان، رادیکالتر از اصلاحطلبی است که اصلاً رویی ندیدند در انتخابات شورای شهر ثبت نام کنند. چون تجربه بهشان ثابت کرده که خودی نیستند. کلی از اصلاحطلبان مشهد هم به خاطر ردصلاحیت سلیقهای احتمالی کاندیدا نشدند. بسیاری از همانها که ثبت نام کردند هم که رد صلاحیت شدند. تعداد اندکی ماندند. در مقابل؟ لشکری از اصولگرایان که هیچ و مطلقاً هیچ دغدغهای در مورد ردصلاحیتشدن تامین منابع مالی نداشتند و با چندین ماه برنامه ریزی برای تشکیل ستادها انتخابات از پیش برده را بردند.
۳. محور سوم
چند کلمه هم از دورهای که گذشت بگویم. در این دوره به شدت تحت فشارهای رسمی و غیررسمی بودیم. نظارت خوب است. رصدشدن خیلی خوب است تا مبادا کسی دست از پا خطا کند. اما آیا این میزان رصد در این دوره با ادوار قبل برابر بود؟ قطعاً خیر.
بسیار بسیار بیشتر بود و حتی از دوره آینده هم با فاصله بیشتر خواهد بود. اما مهمتر از آن، فشارهای سیاسی بود. نمونه آخرش را هم که در بحث ممنوعیت استفاده بانوان از سامانه دوچرخه بایدو در مشهد دیدیم. شهر شورای شهر دارد. شهر شهردار دارد. شهر شهروند دارد. اینها همه هیچ و پوچ. و آن شهردار که همه چیزِ این شهر را با آینده کاری و سیاسی خودش طاق زده، چقدر راحت و بیاطلاعِ شورا پای صورتجلسهای را امضا می کند.و نیمی از جمعیت این شهر را از خدمات ارائه شده محروم می نماید. این تنها یک نمونه بود موارد بسیار زیاد بود.
رفتن بعضی مدیران اصلاحطلب هم از شهرداری در دوره فعلی ناشی از همین دخالتهای غیرقانونی و تمکین شهردار بود. آنقدر از بیرون فشار آوردند و این شهردارِ بله قربانگوی ما گفت چشم که امروز در پایان دوره شورا میبینید که یک مدیرکل و معاون شهردار و شهردار منطقه اصلاحطلب در لیست مدیران نداریم. این دوره مدیریت شهری، اصلاحطلبانهترین دورانش مربوط میشود به همان یک سال اول.
اما برگردیم به سالهای 82 تا 96. 14 سال در این شهر مدیریت شهری که در اختیار اصولگرایان بوده چند معاون شهردار و مدیر عامل سازمان و شهردار منطقه و مدیرکل اصلاح طلب وجود داشته؟ دوستانی که برای تعداد انگشت شمار مدیران اصلاح طلب در این دوره هیاهوها کردند آمار بدهند. مگر شهر ملک مطلق شماست؟ اگر شهر متعلق به همهی شهروندان است که گرایش ها و نگرش های متفاوتی دارند پس باید همه در اداره آن حضور داشته باشند.چرا در آن 14 سال حتی مدیران سطوح پایینی را به جرم گرایش اصلاح طلبانه حذف میکردید؟
چرا یک نفر در این شهر صدایش در نیامد؟
باری بالاخره دوره پنجم تمام شد. حالا در این روزهای انتقال دوره فعلی به منتخبین جدید، دغدغههای دیگری ذهنم را مشغول کرده.
- نگرانیم که اقدامات مهم این شورا در حوزه شفافیت قراردادها و حوزه شهرسازی و… سامانه فاش بر باد برود.
- نگرانیم که مدیریت شهر، سیاسی شود و از آن بدتر، سیاسیِ منحصر در یک نگاه خاص شود.
- نگرانیم که اقدامات انجام شده در حوزه زنان نادیده گرفته شود.
- نگرانیم توجه به کسب و کارهای نو و آنچه در مرکز نوآوری و کارخانه نوآوری در دوره فعلی شد به محاق برود.
- نگرانیم کاربری پردیسِ در دستِ ساختِ تئاتر تغییر کند.
- نگرانیم نگاه شهروندمحور به شهر به فراموشی سپرده شود.
- نگرانیم 7 محور مهم برنامه عملیاتی 97-1400 بالکل کنار گذاشته شود.
- نگرانیم که تلاش شورای پنجم برای حضور مردم و شهروندان در عرصه و حیات شهر به فراموشی سپرده شود.
اما ترجیح میدهم پیشگویی نکنم. امیدوارم اینجور نشود.
نهایتاً اینکه به اعضای دوره آتی شورای شهر مشهد خوشامد میگویم. برایشان آرزوی توفیق میکنم. امیدوارم هر خدمت خوبی در دوره فعلی شد را ادامه دهند. آنجا که زور ما نرسید، تلاش کنند. شاید بتوانند حلش کنند. خدا را شکر ما اصلاحطلبان هیچ کجای این سیستم نیستیم که به شماها فشاری بیاوریم. بودجهای نداریم. قدرتی نداریم. حکمی نداریم. بر عکسِ کاری که در این دوره تا دلشان خواست با شورای اصلاحطلب کردند. آنها که زورشان و قدرتشان زیاد بود، از خرداد ۹۶ کانالها و شبکهها درست کردند برای تخریب شورا. دروغها و تهمت ها گفتند خصوصاً در حوزه منابع انسانی و سرمایه انسانی. اما چون قصد داشتیم به وعدههایمان و آنچه برای شهر ضروری بود عمل کنیم وارد این معرکهگیریها نشدیم. چون میدانستیم قصدشان ایجاد حاشیه است . برای بازداشتن ما از کار است. آنان که ندانسته بر طبل این دروغها کوبیدند را میبخشیم. ولی آنان که تعمداً با قصد و نیت سیاسی و جناحی، این تهمتها و دروغها را علیه این دوره مدیریت شهری پراکندند به خدا واگذار میکنیم. خدا آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند.
این یکی دو سال اخیر واقعاً بر ما که اخبار و حوادث را از نزدیک دیدیم و میدانیم چه کسانی چه کردند تلخ گذشت. اما صبر ما بلند است و طاقتمان بسیار. هم تاریخ بهترین قاضی است و هم در سختی و شداید، نصر و پیروزی، چراغش سوسو خواهد زد. ما در عین نومیدی، امیدواریم.
این بیت سعدی التیامدهنده دل پردرد، صبور اما امیدوار ماست:
گر چه شب مشتاقان تاریک بود اما
نومید نباید بود از روشنی بامی
انتهای پیام
به نام حق تعالی
متاسفانه رقابت بر سر بیشتر خدمت رسانی بیشتر و بهتر نیست منتخبان قبلی در اتظار خطاهای منتخبان جدید لحظه شماری میکنند همانگونه که منتخبان فعلی در کمین اشتباهات منتخبان گذشته بوده اند؟
البت به نظر بنده
خانم گتدمی ترس از محاکمه تمام وجودت رو گرفته از چی دفاع میکنی آقای روحانی طی این ۸ سال فاتحه کشور رو خوند امثال شما و دولت با نا کارآمدیتان باعث رای ندادن مردم شدید شما با تصویب عوارض ورود به محدوده برای زمینهای داخل شهر مشهد باعث دوبرابر شدند قیمت زمین در شهر و همینطور قیمت خانه شدید شما …
محاکمه کنندگان مدنظر شما متهمان ردیف اول این فجایع هستند.
نطق آنشین در زمان ترک مسئولیت به اندازه یک جو اعتراض منطقی و مستدل در زمان مسئولیت نمی ارزد خواهرم! فقط به درد درآمد خرج روزانه سایت های دوزاری نظیر انصاف نیوز میخورد!به حسن هم این را بگو که دم رفتن یادش افتاد افشاگری کند!
وطن فروشهای که خود روبه یک گرین کارت فروخته اند بیشتر از این انتظاری نیست بی وجدان بی وجود از کی تاجزاده با لاریجانی صالحترین ایران هستن همین خود برتر بینی امثال تو وطن فروش مملکت رو به اینجا کشونده وای بحال ایرانی که اصلح ترینش تاجزاده وطن فروش و غرب زده باشد که مسئولیت کارهای خودشو هم گردن نمیگیره از این به بعد حتما همراه خودت یخ داشته باش چون اب یخ جواب گوی این همه سوزش نیست سختی های این ۸سال از یادم میره وقتی سوزش بی نهایت امثال تو و تاجزاده و زیبا کلام رو میبینم
خانم گندمی فقط بلد است با الفاظ بازی بکند. به نظر می رسد فهم و درک سیاسی ندارد. یکجانبه حرف زدن مشکلی از جامعه حل نمی کند. انتظار داشتید ۲۰نفر تایید صلاحیت می شدند. برهمکان روشن است مشارکت پایین در انتخابات ناشی از عملکرد ضعیف و بی تدبیری و دزدی های دولت ۸ ساله حسن روحانی بود.
این خانم گندمی زیر پرچم نجفی های آدم کش قرار گرفته. مردم از عملکرد بی خرد شماها هیچگونه رضایتی ندارند و عصبانی هستند. بهتر است فعلا حرف نزنید چون گند می زنی.
در مقام انتخاب کدوم بهتره؟ دله دزد کیف زن یا سارق مسلح جانی آدمکش؟
پست تر و کثیف تر از اصلاح طلبان خودشان هستند