امیدی به پایان انحصارگرایی در صداوسیما؟!
ایمیل ارسالی «حسن دشتی» به انصاف نیوز در پی می آید:
سالهای متمادی است که مردم ایران منتظر تغییر روش در رسانهی ملی و از انحصار در آمدن آن هستند. با تغییر هر یک از روسای آن سازمان، این ذهنیت در مردم به وجود میآید که شاید رییس جدید با نصب العین قرار دادن خواست ملت، رویهی گذشته را ابطال و برای آشتی با مخاطب طرحی نو دراندازد. تغییر زود هنگام رییس پیشین، نوید پایان انحصارگرایی در آن رسانه را تقویت میکرد. همچنین با دعوت از سید حسن خمینی در برنامهی «نگاه یک» از شبکهی اول سیما، آرزوهای چندین سالهی مردم نجیب ایران برای برچیده شدن بساط تک صدایی در صدا و سیما به واقعیت نزدیک شد. اما انتظار بهبودی و داشتن رسانهی چند صدایی فقط یک روز دوام داشت، چرا که برنامه «بدون تحریف» شبکهی سه، با مجریگری یکی از تندروها با ادبیات ویژهی جریان پایداری، خط بطلان بر آمال و آرزوهای مردمی کشید که فقط خواستار رسانهی واقعاً ملی هستند. برنامهی فوق فرصت مغتنمی بود برای افرادی که همواره از منافع ملی به نفع منافع سیاسی خود و همفکرانشان بهره میبرند. البته روش جاری در نشریاتی که از بیت المال ارتزاق میکنند و در جهت عکس خواست مردم حرکت میکنند، امری عادی شده، اما جاری ساختن این روش در رسانهی به اصطلاح ملی جای بسی تأمل دارد، کما اینکه این رویه در گذشته نیز بوده است و چون این سازمان عریض و طویل هیچگاه پاسخگوی افکار عمومی و هیچ نهاد دیگری نبوده و مردم نیز امیدی به رسانهای که منعکس کنندهی نظرات اکثریت باشد، ندارند و پیگیری مطالبات خود را در جهت بهبود روند حرکتی آن رسانه، مفید و ثمربخش نمیدانند.
در اینجا باید چند سؤال از مدیران و مسوولین صدا و سیما پرسید:
1: آن رسانه تا کی تریبون آزاد جریانات خاص و افراد معلوم الحال خواهد بود؟
2: ریزش میلیونی مخاطب صدا و سیما و روی آوردن مردم به شبکههای ماهوارهای، دلیلی بر عدم فراگیری آن رسانه نیست؟ که در سایهی بیتدبیری و گرایش میلی دست اندرکاران آن رسانه به معضلی بزرگ تبدیل شده است.
3: چرا مطرودین مردم همواره مورد وثوق و تحت تکریم آن رسانه هستند؟ در پیش گرفتن روش انحصارگرایی و عدم توجه به رأی و نظر مردم، دهن کجی به ملت نیست؟
4: آیا انحصارگرایی آن رسانه سم مهلکی برای منافع و وحدت ملی نیست؟ برای مدیران آن رسانه منافع جریانات و افراد خاص اولویت دارد یا منافع ملی؟
5: چرا رسانهای که عنوان «ملی» را یدک میکشد و بایستی در جهت عزم، اراده و همسو با ملت حرکت کند، با استفاده از یک مجری مثل «یامینپور» از جریان پایداری تغذیه میکند اجرا شود که در نشریهی توقیف شدهی 9 دی و پرتو و سایر نشریات و سایتهای زنجیرهای شدیدترین حملات را بر علیه برخی شخصیتهای اصیل انقلاب روا داشته و قلم فرسایی میکند؟ این جایگاه آن رسانه را از «ملی» به «میلی» تنزل نمیدهد؟ گر چه آیت الله هاشمی، سید حسن خمینی و شخصیتهای دیگری که از سوی تندروها مورد هجمه قرار میگیرند، منزلت خاص و جایگاه ویژهای نزد مردم دارند که با یک برنامهی سخیفی از رسانهی به اصطلاح ملی، خدشهدار نخواهد شد.
6: آیا در رسانهی به اصطلاح ملی قطع الرجال است که هر تازه به دوران رسیدهای با خیال آسوده از موآخذه، اشخاص و جریانات شاخص کشور را مورد هجمه و افتراء قرار دهد؟ و البته صدها سؤال دیگر که مجال پرداختن به همهی آنها نیست و باید مسوولین صدا و سیما پاسخگوی افکار عمومی باشند.
انتهای پیام