خرید تور تابستان

نکاتی درحاشیه‌ی برنامه سوره با موضوع آسیب‌شناسی مطالعات عزاداری

محسن‌حسام مظاهری، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی تشیع و آیین‌های شیعی، در کانال تلگرامی خود نوشت:

نکاتی درحاشیه‌ی برنامه‌ی تلویزیونی سوره با موضوع آسیب‌شناسی مطالعات عزاداری

در دوره‌ی اخیر فعالیت شبکه‌ی چهارم سیما شاهد تغییر رویکردهایی هستیم که شکستن قالب‌های محدود در طرح مباحث نظری و فکری و بیرون‌رفتن از موضوعات انتزاعی و خنثی و توجه به مسایل انضمامی‌تر ازجمله‌ی آن‌ها است. برنامه‌ی «سوره» از معدود برنامه‌هایی است که رویکرد مذکور را در پیش گرفته و در طرح مباحث نظری، جسورانه و صریح ظاهر شده است. رویکردی که فی‌نفسه ارزشمند است و جای تقدیر دارد و چنانچه با تضارب آرا و بررسی‌های دقیق همراه شود می‌تواند به غنا و پویایی فضای نخبگانی جامعه کمک کند.

موضوع دیشب برنامه‌ی سوره (1400/06/16)، «مطالعات عزاداری از آسیب‌شناسی تا آسیب‌رسانی» اعلام شده بود. انتظار می‌رفت با چنین عنوانی شاهد یک برنامه‌ا‌ی تحلیلی و مصداقی پربار باشیم، اما آنچه روی آنتن رفت، برنامه‌ای سردرگم با مباحثی پراکنده و کلی بود.

مهمان محترم برنامه، دکتر شجاعی زند ـ که یکی از اساتید دانشگاه و از نویسندگان مشهور حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین است ـ در بیش از یک ساعت حضور خود در باب موضوعات متنوعی، از عقلانیتِ گفتمان دینی جمهوری اسلامی و نسبت عقل و دین و امتیازات رویکرد رهبری به آیین‌ها و توصیف عظمت پیاده‌روی اربعین و… سخن گفت، اما دریغ از ارایه‌ی یک تبیین جامعه‌شناسانه از موضوع برنامه! غلظت ادبیات الاهیاتی و دینی در بیان وی به‌حدی بود که حتی واکنش مجری برنامه را هم برانگیخت و در جایی خطاب به ایشان گفت که ظاهراً جای من و شما عوض شده است!

دکتر شجاعی زند در یک دسته‌بندی عجیب، پژوهشگرانی که در مطالعات عزاداری به نقد هیئت‌ها پرداخته‌اند را به سه دسته تقسیم کرد: اول طرفداران مکاتب و ادیان دیگر که در کیش خود بدیلی برای چنین آیین قدرتمندی ندارند، دوم آن‌ها که از سر مخالفت با جمهوری اسلامی و به دلیل همسویی اغلب هیئت‌ها با نظام[!] به نقد آن‌ها می‌پردازند، و سوم کسانی که دغدغه‌های درون‌دینی دارند. به عبارت دیگر مبنای ایشان به‌عنوان یک جامعه‌شناس برای دسته‌بندی مطالعات عزاداری، نه مضامین و رویکردها و خاستگاه و روش‌شناسی آن‌ها، بلکه اغراض فردی و نیت‌خوانی پدید‌آورندگان‌شان است. آن‌هم با تقلیل به حسادت دینی و مخالفت سیاسی! پرسشی که با تماشای برنامه‌ی دیشب برای هر مخاطبی می‌تواند ایجاد شده باشد اینست که اگر به‌جای یک استاد جامعه‌شناسی دانشگاه، یک نویسنده‌ی مذهبی یا یکی از تحلیلگران سیاسی جریان اصولگرا مهمان برنامه‌ی دیشب بودند، آیا جنس و ادبیات مباحث تفاوت محسوسی می‌کرد؟

در سرمقاله‌ی تصویری برنامه، که متنی مغشوش و پراشتباه داشت (ازجمله اشاره به کتابی با نام «التنزیهَةُ الاَعمالُ الشیعه»! که صحیح آن «التنزیه لِأعمالِ الشبیه» است) و نیز در سخنان مجری محترم، بدون هیچ استناد یا ذکر مثال و ارجاعی، مطالعات جامعه‌شناسی عزاداری متهم به تنفرپراکنی شدند. در قسمتی از سرمقاله آمده بود: «آسیب‌شناسی سوگ اهل بیت منحصر در طبقه عالمان دینی نمانده است. در این میان گروه‌های دیگری نیز غالبا با ادعای مطالعات جامعه‌شناختی به آسیب‌شناسی عزاداری توجه نشان داده‌اند. تبدیل دین‌داران به ابژه‌ی قابل بررسی، اختلاف‌افکنی از طریق دوگانه‌سازی‌های متعدد نخبه‌گرایی/ توده‌گرایی، هنجارهای رسمی/ غیررسمی در موارد بسیاری بیش از آسیب‌شناسی منجر به تنفرپراکنی شده است. در نگاه منتقدان عدم اتکا بر چهارچوب مفهومی دقیق و مبانی نظری و بی‌بهره‌بودن از روش‌های علمی جامعه‌شناختی و مطالعات میدانی از ضعف‌های اصلی آثار انبوه این دسته است.»

در‌ین‌باره چند نکته قابل تأمل است:

اول: تردیدی نیست که همه‌ی حوزه‌‌های علمی و پژوهشی نیازمند نقد و ارزیابی‌اند. خود من به‌عنوان یکی از کسانی که سال‌هاست درین حوزه فعالیت پژوهشی دارم، هفته‌ی گذشته در نخستین نشست حلقه‌ی شیعه‌پژوهی سرو بحثی درباره‌ی «کارنامه‌ی مطالعات اجتماعی عزاداری» ارایه کردم که ازقضا یک بخش آن ارزیابی و آسیب‌شناسی این مطالعات بود. با ذکر مثال‌های متعدد از کتاب‌ها و رساله‌های دانشگاهی و پژوهش‌های این حوزه. حدود پانزده سال پیش هم پژوهش مفصلی با عنوان «تبیین رفتارهای بهنجار و نابهنجار در عزاداری مذهبی» انجام دادم که نتایج آن در سال 1388 منتشر شد. یکی از سرفصل‌های آن پژوهش، «آسیب‌شناسیِ آسیب‌شناسی عزاداری» بود. بنابراین نه‌تنها با نقد مطالعات عزاداری مخالف نیستم بلکه برعکس کاملا‌ً این نقد را پیش‌برنده می‌دانم و خود از پیشگامان آن بوده‌ام. منتها نقد و ارزیابی دقیق و روشمند، با طرح مدعیات کلی و مبهم بدون کوچکترین ارجاع و استناد به پژوهش‌های موجود در تریبونی یک‌طرفه آن‌هم در رسانه‌ی انحصاری صداوسیما تفاوت زیادی دارد.

دوم: تاکنون در مطالعات جامعه‌شناختی عزاداری (که هنوز شاخه‌ی نحیف و کم‌شماری در مطالعات اجتماع تشیع است) رویکرد «آسیب‌شناسی» در اقلیت بوده است. اتفاقاً آثاری که با محوریت آسیب‌شناسی‌ عزاداری تولید شده‌اند، بیشتر با رویکرد درون‌دینی و توسط نویسندگان مذهبی و حوزوی نگاشته شده‌اند، نه جامعه‌شناسان. البته «مطالعات انتقادی» با «آسیب‌شناسی» متفاوت است و این تفاوت را لااقل انتظار می‌رفت مهمان محترم متذکر شود.

سوم: در برنامه‌ی مذکور، طرح دوگانه‌های تحلیل مثل نخبه‌گرایی/توده‌گرایی و هنجارهای رسمی/غیررسمی و دینداری نخبگان/دینداری مردم مصداق آسیب‌شناسی دانسته شده است. درحالی‌که این مباحث از جنس سنخ‌شناسی است که ابزاری مهم و کارآمد در همه‌ی مطالعات جامعه‌شناختی ازجمله جامعه‌شناسی دین محسوب می‌شود. همان‌گونه که مهمان برنامه دکتر شجاعی‌زند در کتاب «جامعه‌شناسی دین» خود نوشته است سنخ‌شناسی در مطالعات اجتماعی دین بر تعریف دین مقدم است و کمک می‌کند شمولیت تعریف واحد شکسته شود و تطابق میان معرف و تعریف فزونی پذیرد (ص190). عجیب است که ایشان حتی این مطالب نوشته‌ی خود را هم در برنامه‌ی دیشب به خاطر نداشته تا به مجری متذکر شود تقسیم دینداری به دینداری عامه و دینداری نخبگان یا تقسیم هنجارها به هنجارهای رسمی و غیررسمی از سنخ‌شناسی‌های رایج در ادبیات علمی و قابل دفاع است.

چهارم: اگر معیار سنجش مطالعات، میزان تنفرپراکنی و ایجاد اختلاف در جامعه‌ی دینی است، با بررسی تاریخ اصلاحات عزاداری می‌توان دریافت که آیا انتقادات صریح‌اللهجه و تند برخی فقها و روحانیون که نوعا‌ً با توسل به ابزار تکفیر و تحریم بوده و در فضای عمومی طرح شده، در جامعه تنفر و شکاف ایجاد کرده یا انتقادات چند پژوهشگر جامعه‌شناس که آثارشان عمدتاً در فضای نخبگانی بازتاب داشته‌اند. کدام کتاب و پژوهش جامعه‌شناسانه به‌اندازه‌ی یک‌هزارمِ چالش‌ها و اختلافاتی که رساله‌ی «التنزیه» علامه امین در بین دینداران ایجاد کرد، سبب اختلاف شده است؟ کدام پژوهش جامعه‌شناسی به‌اندازه‌ی یک‌صدمِ مباحث شهید مطهری در آسیب‌شناسی فرهنگ عاشورا واکنش منفی بدنه‌ی هیئتی را برانگیخته است؟ کدام نقد جامعه‌شناسانه‌ به‌اندازه‌ی فتوای تحریم قمه‌زنی و برخی رسوم دیگر، مناسک را به میدان درگیری و نزاع مبدل ساخته است؟ اگر معیار پرهیز از اختلاف‌افکنی است،‌ آیا رویکرد جامعه‌شناسان که نوعاً دفاع از دین عامه‌ی مردم دربرابر هجوم نخبگان دینی و سیاسی است، تنفر‌ساز بوده یا رویکرد رسانه‌های تبلیغاتی رسمی نظام و تشیع سیاسی در طرد جریان‌های شیعی رقیب با انگ‌های مختلف «انگلیسی» و «حجتیه‌ای» و «آمریکایی» و…؟ آن‌هایی که تنها ابزارشان قلم است برای جامعه مخاطره‌آفرین‌اند یا آن‌هایی که علاوه بر قلم، مسلح به ابزارهای دیگر هم هستند؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا