آرامش دوستدار ؛ فیلسوفی که همچون نیچه نقد میکرد
محمد زارع شیرین کندی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز به بهانهی درگذشت آرامش دوستدار نوشت:
آرامش دوستدار نقاد سخت گیر و تیزبینِ تاریخ و فرهنگ ایران درگذشت. او در آثارش کلیتِ ساختار و ستونهای اصلی فرهنگ ایران را به چالش طلبید. دوستدار، دقیقا همچون نیچه فیلسوف محبوباش، از مبانی و مفاهیم و باورها و ارزشهای بنیادی تاریخ و فرهنگ ایران پرسید زیرا بر آن بود که این فرهنگ در تاریخ بلندش ناپرسیده و نیندیشیده باقی مانده است.
دوستدار آثارش را به زبان فارسی نوشت و تمام تفکرش متوجه و معطوف به ایران بود از اینرو، شاید بتوان گفت که او ایرانیترین اندیشه ورزی بود که در خارج از ایران میزیست.
تقلیلِ آرا و آثار فلسفی او به عقاید خشک و جامد ایدئولوژیک چیزی از جایگاه مهم تفکر او نمیکاهد زیرا او به هیچ ایدئولوژی سیاسی و مکتب و مرام عقیدتی وابسته نبود بلکه آزاداندیش به معنای روشنگری کلمه بود، یعنی در به کار گرفتن فهم خویش دلیر و شجاع بود.
او فیلسوفی است که امور و مسائل انضمامیِ نیز در اثنای مباحث اش طرح میشد. بی تردید، طرح و تز فکری دوستدار، علی الخصوص نظریه “امتناع تفکر در فرهنگ دینی” او را میتوان از ابعاد و جهات مختلف نقد کرد (انتقاد من در مقالهای با عنوان “آرامش دوستدار: خوانش ملحدانه از هیدگر” در کتاب “پدیدارشناسی نخستین مراحل خودآگاهی فلسفی ما” آمده است).
در این وجیزه ناچیز که به مناسبت روز درگذشت دوستدار نوشته شده، مقصود من فقط اشاره به یک نکته است و آن این که دوستدار در این چهل سال همفکرانی در داخل ایران داشت و دارد، کسانی که بیشترین تاثیر را از آثار او پذیرفتهاند. برخی از این افراد که در طول این چهل سال در داخل ایران از همه مزایای چپ و راست بهرهمند شدهاند، یعنی بسته به وضع هوا و باد هم با جماعت اصلاح طلب همراهی کردهاند و از آنها بودجههای پژوهشی گرفتهاند و هم با اصولگرایان همدم شدهاند و از آنها پول و جایزه دریافت کردهاند. یک بار هم کتاب این افراد در گرفتن مجوز از ارشاد معطل نمانده است. همه کتابها و مقالات و مصاحبههایشان در داخل چاپ و منتشر شده است.
اما این هم مسلکان آرامش دوستدار نه به چپ ایران کمترین اعتماد و اعتقادی دارند و نه به راست، بلکه فرصت طلبانی نیرنگ بازند که چون شرایط موجود و موانع مفقود باشد با مظلوم نمایی منافع و مصالح خودشان را دنبال میکنند و سپس خود را تنها متولی و مشفق ایران زمین و “فیلسوف تنها”ی آن قلمداد میکنند.
آرامش دوستدار هرچه و هرکه است، هر فکر و رای و سخنی دارد، دستکم در این چهل سال – که هیچ اثری از او در ایران منتشر نشده است – مانند نیچه یکرنگ و یکرو بوده است. او همچون نیچه با راستی و دوستی و بی روی و ریا گفته و نوشته است نه با مکر و حیله و دورویی.
کسانی که آموختههایشان از دوستدار را امروز، به سبب وضع کنونی هوا و باد در اینجا، انکار میکنند و به او ناسزا میگویند تا مجوز کتابهایشان زود صادر گردد بیانصافها و نامردهایی هستند که قدم اول را در مسیر جویندگیِ دانش و فلسفه و پژوهش بر نداشتهاند.
آرامش دوستدار در هر چه مینوشت ایمان و صداقت داشت اما همفکران بوقلمون صفت او در داخل ایران هرگز. بنابراین دشمنان اصلی دوستدار نه موافقان وضع کنونی بلکه دقیقا مخالفان آن هستند، ایران پرستانی که طشت ناسیونالیسم خام و نابهنگامشان دهههاست از بام افتاده است.
آرامش دوستدار اگر هم دشمن باشد دشمنی است صاف و صادق و دانا. از فریب و دروغ و جهل و نفاق دوستانی باید ترسید که با همه هستند در عین حال با هیچ کس نیستند.
انتهای پیام