خرید تور نوروزی

پسر حبیب: پدرم هرگز به احمدی‌نژاد نامه ننوشت

مرجان صائبی در گزارشی در روزنامه ی شرق نوشت:

خبرسازی یاران احمدی‌نژاد در روزهای پس از درگذشت حبیب محبیان، با انتشار نامه‌ای منسوب به این خواننده، وارد ابعاد تازه‌ای شد.
حبیب محبیان صبح ٢١ خرداد در روستای نیاسته‌ رامسر بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. حبيب يكي از خوانندگان و آهنگ‌سازاني بود كه از شش‌سال قبل وارد ايران شد. بازگشت او به ایران در سال ۱۳۸۸ با حاشیه‌های زیادی همراه بود و نحوه ورود او به ايران را مورد سؤال قرار داد. به گزارش عصر ايران، برخی بر این باورند که سمیر زند (محمدحسین خزعلی) فرزند آیت‌الله خزعلی که کلیپی با حبیب منتشر کرد، عامل بازگشت این خواننده به ایران بود ولی بررسی‌ها نشان می‌دهد، اگرچه ممکن است تلاش فرزند آیت‌الله خزعلی تأثیر گذاشته باشد ولی گرفتن مجوز بازگشت وی به ایران قطعا کاری دشوار است که فردی متولد سال ٦١ بتواند انجام دهد. گویا، محمود احمدی‌نژاد به صدای برخی خوانندگان قبل از انقلاب علاقه‌مند بود. او منهای اینکه به‌طورکلی معتقد به کمی آسان‌گیری در حوزه‌های فرهنگی مرتبط با دین بود و برنامه‌هایی برای بازگشت برخی خواننده‌های قبل از انقلاب داشت. زمینه بازگشت حبیب به ایران را نیز می‌توان تا حدودی تصمیم وی دانست چراکه شنیده‌ها حاکی است پس از آمدن حبیب به ایران، دیداری با احمدی‌نژاد و یکی از نزدیکان خاص احمدی‌نژاد داشته است اگرچه این دیدار هم نتوانست مشکل حبیب در ارائه آلبوم و برگزاری کنسرت در ایران را برطرف کند.

ماجرای یک نامه

صبح روز گذشته در حالی مراسم ختم حبیب محبیان، خواننده پاپ، در مسجدجامع شهرک قدس تهران برگزار شد که ساعتی بعد، خبرگزاری فارس به خاطر آنچه «شبهات و ابهامات ایجادشده پیرامون بازگشت این نوازنده و خواننده ایرانی به کشور» نامید، متن نامه منتشرنشده او را خطاب به محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور دولت دهم، منتشر کرد. اما ذوق‌زدگی یاران احمدی‌نژاد از کشف سندی متقن دال بر نامه‌نگاری حبیب و محمود احمدی‌نژاد در حالی اتفاق افتاد که یک هفته قبل محمد محبیان، فرزند حبیب، در گفت‌وگو با یکی از تلویزیون‌های ماهواره‌ای خارج از کشور گفته بود: «پدرش هرگز به احمدی‌نژاد نامه ننوشته است». به‌هرحال اگر این نامه واقعی هم باشد، ‌انتشار آن در روزهای پس از مرگ حبیب محبیان، واکنش گسترده کاربران شبکه‌های مجازی را در پی داشته است.

البته اتفاق تازه‌اي نيست كه دولت‌ها با هنر، ابزاري، برخورد كنند و حالا موسيقي، هم در ماهيتش و هم در نوع استفاده‌اش از همه بلاتكليف‌تر است. بعد از فوت حبيب محبيان، حرف‌هاي زيادي درباره رابطه‌اش با دولت احمدي‌نژاد مطرح شد، از جمله اینكه اجازه ورود به ايران و قول مجوز برای ادامه فعاليت‌هايش توسط رئيس‌جمهور دولت قبل داده شده بود البته هیچ‌وقت به حبيب محبيان مجوزي داده نشد و ازاین‌رو او در اين سال‌ها هيچ كار رسمي‌ای ارائه نکرد؛ همان‌طور که حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی، در سخنانی که روز قبل در مراسم هفتم حبیب برگزار شد، به همین نکته اشاره کرد: «حبیب در طول دوران فعالیتش هنرمند بسیار کم‌حاشیه‌ای بود و چندسال پیش با وعده‌هایی که در دولت قبل داده شد، به ایران بازگشت اما متأسفانه این وعده‌ها عملی نشدند؛ او هنرمند مظلومی بود و ما از اتفاقی که برای او افتاد، متأسفیم. حبیب در طول دولت جدید درخواستی برای مجوز ارائه نداد. درهرحال رفتن او برای جامعه موسیقی ضایعه بزرگی بود، ما هم هنگامی‌که ایشان فوت کردند، مدام پیگیر این بودیم که ایشان را در تهران تشییع کنیم اما متأسفانه این امر محقق نشد و او در محل سکونتش دفن شد البته مردم در همان‌جا هم با حضور پررنگشان مراسمی باشکوه را برگزار کردند و نشان دادند که همیشه حامی هنرمندانشان هستند».

حالا بعد از درگذشت این خواننده، داستان به‌‌ايران‌آمدنش هم دست‌مایه‌ای شده برای بهره‌برداری سیاسی یاران رئیس‌جمهور سابق. البته دراین‌بین يك پرسش اساسي باقي مي‌ماند: اگر حبيب توسط احمدي‌نژاد به ايران بازگشت و اگر او از نظر سياسي و اجتماعي مشكلي داشت، چرا با تغيير دولت دستوري مبني‌بر خروجش از ايران صادر نشد؟ و حالا مرگ او هم دست‌مایه ديگري شده تا هر جناحي از اين آب گل‌آلود براي خود ماهي بگيرد. خبرگزاري فارس روز گذشته نامه حبيب محبيان خطاب به محمود احمدي‌نژاد را منتشر كرد که حاوی مطالب قابل‌تأملی بود. در این نامه که آذر سال ۱۳۸۸ به دبیرخانه مربوطه ارجاع داده شده، می‌خوانیم: «ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای محمود احمدی‌نژاد؛ با سلام و عرض ادب. با احترام به استحضار می‌رساند اینجانب حبیب محبیان یکی از هنرمندان مردمی این مرزوبوم که سال‌ها در عرصه موسیقی و ترانه‌سرایی فعالیت حرفه‌ای داشته‌ام، بعد از انقلاب اسلامی به دلایل شخصی به‌همراه خانواده از کشور عزیزم هجرت کرده و سال‌ها در غربت زندگی سختی را پشت‌سر گذاشته‌ام». در ادامه این نامه چنین آمده است: «رئیس‌جمهور محترم! جالب است بدانید، که حتما می‌دانید، آقایانی که الان در پوستین اصلاحات دم از آزادی، حقوق بشر و حقوق شهروندی می‌زنند، در اوایل انقلاب با تنگ‌نظری و بی‌تدبیری خود باعث به‌وجودآمدن فضای بی‌اعتمادی و وحشت در بین برخی از هموطنان شدند به‌طوری‌که تعدادی از آنها با چشمانی گریان مجبور به ترک وطن خود شدند بدون آنکه تقصیری داشته باشند، که من هم از جمله آنها هستم…».

اين در حالي است كه حجت جمشيدپور، مدير برنامه‌هاي حبيب محبيان، درباره صحت‌وسقم اين نامه اظهار بي‌اطلاعي كرد و به «شرق» گفت: «نمي‌دانم چطور بعد از اين‌همه‌سال چنين نامه‌اي منتشر شده است؟» او در پاسخ به دليل عدم مجوز فعاليت حبيب در ايران گفت: «تا آنجايي كه من مي‌دانم، چنين نامه‌اي نوشته نشده و رحيم‌مشايي در ديداري حضوري قول مجوز به حبيب داده بود و هيچ وقت به او نگفتند كه چرا نمي‌تواند در ايران فعاليت كند. حتي سال گذشته دوباره از طريق دوستان نزديكشان براي مجوز اقدام كرد و وقتي از او پرسيدم چرا شخصا به ارشاد يا نهادهاي ديگر مراجعه نمي‌كند، گفت كه دوست ندارم به صورت علني درخواستم رد شود. از طرف ديگر حبيب تمام زندگي‌اش در آمريكا را فروخته بود و به نوعي پل‌هاي پشت سرش را براي بازگشت خراب كرده بود و همه اينها نشانگر اميدواري حبيب به گرفتن مجوز و فعاليت در ايران بوده است.»

با تمام اين تفاسیر حبیب در ابتداي نامه‌ای که به او منتسب شده، خودش را غير‌سياسي و «مردمی» مي‌خواند و در ادامه مي‌خواهد در ايران در چارچوب قانون اساسي و موازين اسلامي به فعاليتش ادامه دهد؛ اما در ادامه نامه مستقیما به اصلاح طلبان می‌تازد. باید دید اين جناحي‌كردن ديدگاه یک خواننده پاپ که سال‌ها دور از وطن بوده، چه سودي دارد؟ در واقع انتشار اين نامه چند پرسش اساسي را مطرح مي‌كند. اول اين كه چرا در سه سال گذشته اين نامه منتشر نشد؟ چرا اين نامه بلافاصله بعد از مرگ حبيب منتشر شد؟ اينكه حبيب ضد اصلاح‌طلبان است، چه نكته‌اي را مبني بر صادر‌نکردن مجوز كارهايش روشن مي‌كند؟ آيا غير از اين است كه خبرگزاری فارس مي‌خواهد بگويد چون حبيب ضد دولت اصلاح‌طلب بوده، مجوز نگرفته است؟ چرا در همان دوره‌اي كه قولش داده شد، به او مجوز ندادند؟ البته در روزگاري كه كنسرت‌ها با مجوز نيروي انتظامي و وزارت ارشاد باز هم لغو مي‌شود، اين سؤالات شايد به نظر كودكانه بيايد. اما به‌هرحال اين استفاده ابزاري از جناح‌ها، اصلاح‌طلب يا اصولگرا فرقي ندارد، از خواننده‌اي كه بدون‌ مجوز برگزاري يك كنسرت فوت كرده، تنها نشانگر درگیر‌شدن اهالي رسانه و موسيقي در دور باطل بازي بلاتكليفي و استفاده ابزاري از موسيقي است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا