رابطهی پرسمان دینی و دینگریزی!
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی با عنوان «رابطهی پرسمان دینی و دینگریزی!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
دینگریزی پدیده قابل کتمانی نیست. آنچنان بروز و ظهور دارد که علاوه بر اذعان، اسباب نگرانی متولیان دین و هم چاره اندیشی آن برآمدهاند.
این در حالی است که دهها شبکه سراسری و استانی و ماهوارهای بهطور یومیه مشغول طرح پرسمانهای دینی و شرعی و پاسخگویی هستند. اما واقعیت این است پرسمان دینی تودههای مذهبی، قرنها است جز از دایره ابهامات تکراری در باب پرداخت وجوهات شرعیه و شکیات نماز و … فراتر نرفته است. به زبان ساده پرسمان دینی به پرسمان احکام تنزل پیدا کرده و محصلان علوم دینی پس از سالها تحصیل و دود چراغ خوردن در نهایت ثمری جز کپی احکام پیشینیان و گاه به روز کردن برخی احکام دستاورد دیگری ندارند. این در حالی است که جهان امروز در مقایسه با جهان ذهنیت برخی عالمان دین فرسنگها فاصله پیدا کرده. پرسمان دینی همچنان که میفهمیم بر چرایی و فهم و درک و شناخت مبانی عقدیتی و اصولی دین دلالت دارد، اما در واقعیت امر به تکرار و دور باطلی تبدیل شده که هیچ دلیل و توجیه عقلی و وجودی چنان که فلسفه وجودی چنین دستگاه طویل و عریض ایجاب میکند بر آن مترتب نیست. به نظر میرسد تا زمانی که شکل و میزانسن و رابطه مجتهد و مقلد بر مدار و میزانسن اسلوب سنتی منبر و فاصله غریب میان مبلغ و مستمع استوار باشد، تصور گفتمان سازی حول موضوعات دینی میسور نخواهد بود. چرایی آنچه این رابطه یکسویه و غیر دمکراتیک و ضدگفتمان را تثبیت و به مرور تبدیل به تابو نموده، در این مجال نمیگنجد. انچه مهم است اهتمام بر هم زدن این میزانسن و رابطه یکسویه و تغییر مونولوگ به دیالوگ به عنوان یک روش است. نکته قابل تامل اینکه این نسبت و رابطه تا آنجا که به روابط و مناسبات درونی حوزهها بر میگردد، حداقل به لحاظ شکلی و صوری متاثر از شیوه افلاطونی و بر اصول دیالکتیکی و دمکراتیک مبتنی است. منظور شیوه جدلی در یادگیری و آموزش در حوزههای علمیه است که بر خلاف میزانسن سنتی دانشگاهی بر شیوه جدلی و افلاطونی مبتنی است. هر چند امروزه شیوه آموزشی متکلم وحده حتی در دانشگاهها نیز منسوخ و تا آنجا تغییر کرده که دانشجو به کرسی استاد کاملا مسلط و از هژمونی فیزیکی و احاطه او کاملا رها شده. این ساختار ولو بطور سمبولیک بر تواضع و فروتنی و افتادگی استاد تاکید میورزد. اما این رابطه و نسبت علیرغم سنت دمکراتیک آن در حوزهها، اما در تعامل با ملاء اجتماعی به رابطه یکسویه تبدیل میشود. رابطهای که به لحاظ شکل و فاصله اساسا به لحاظ روانی و روحی مخاطب را در موضع انفعال و فقط شنونده محض محدود و محاط میکند.
سوای شکل ظاهری منبر که بهطور سختگیرانه و وسواس گونه بر تعمیق این فاصله و نگرش از بالا به پائین تاکید دارد، پارامترهای دیگری از جمله نوع و شیوه تکلم و دستور زبان خاص مبلغین که بر قطعیت انگاری و تحکم کلامی مبتنی است، تداعی کننده نوع و نگاه مبلغ بر مستمع است، تجمیع این نشانهها با لحاظ پیشینه و دلالتهای تاریخی بر ماهیت غیردمکراتیک چنین ساختاری دلالت دارد. رابطهای که اساسا به گفتمان به معنای افلاطونی و دیالکتیکی که اتفاقا شیوه متداول و مرسوم یادگیری در حوزههای علمیه است، نه تنها بی اعتنا که بنا به ضرورت ناگزیر به واکنشهای کلامی و … گاه توهین آمیز و قهرآمیز منجر میشود. منظور از شیوه قهریه الزاما برخورد فیزیکی با مستمع پرسشگر و چالشگر نیست، بلکه اتخاذ روشهای زبانی و گاه واکنشهای روانی خاص است که بعضا زمینه واکنشهای فیزیکی و ایضا قهرآمیز را توسط دیگر مستمعین مهیا میسازد. میخواهم تاکید کنم در چنین فضا و اتمسفر و رابطهای پرسمان دینی به معنی و مفهوم امروزین آن که بر مدار همسطحی مبلغ و مستمع و بلکه موقعیت مادون فیزیکی مبلغ نسبت به مستمع یا معلم و متعلم بنا شده، نه تنها امکانپذیر نمیباشد، که اساسا پتانسیل و قابلیت دیالوگ را غیر ممکن میکند. این رابطه ناخواسته و بدون لحاظ فاکتورهای تاریخی و روانی و … به تولید واهمه و استرس و بعضا ترس منجر میگردد. دلواپسی توام با ترس از جان، مستمع را از طرح پرسمانهای غیر کلیشهای باز میدارد. ترس و دلواپسی از جایی شروع میشود که مستمع میداند پرسمان او در چنان رابطه و فضایی چه عواقب و پیامدهایی به همراه خواهد داشت. شاید به باور کسانی گفتمانسازی جدلی درباره دین و پرسمانهای دینی می بایستی در مدیایی غیر از مدیای سنتی منبر و وعظ شروع شود. و پرسشگران دینی میباید پرسمانهای اصولی خود را در مناسبات محدودتر و تخصصی مطرح کنند. این ادعا شاید در صورت ظاهر منطقی و معقول و پذیرفتنی باشد، هر چند به معنی رسمیت شناختن و مشروعیت بخشیدن تام و تمام نمیباشد. اما تجربههای تلخ در همین حوزه و مدیا نیز بر ماهیت همان رابطه یکسونگرانه و مونولوگمحور و جزماندیشانه تا حد برخورد فیزیکی و اعمال حصر و بند و محاکمه و مجازات دلالت دارد. این تجربههای دم دست حداقل بر این نکته صحه میگذارند که آن رابطه یکسونگرانه، نوعیت نگاه عاقل اندر سفیه، زاویه تاریخی از بالا به پائین که به صورت نمادین و واقعی بر رابطه و فاصله و نسبت تاریخی مبلغ و مستمع تاکید دارد، ماهیتی شمولپذیر و تاریخی بر کل دین و ملاء اجتماعی آن دارد.
انتهای پیام
تخصص جالبی دارید؛ بیان مطلبی ساده با دشوارترین الفاظ و تکرار چندین بارهٔ مکررات