نکتهای دربارهی اعتراض دیرهنگام معلمان مینابی
مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
بیپولی عارضهی بدی است. چرا که آدمها دست به هر کاری میزنند تا این کسری و آفت را جبران کنند. روش معلمان جهت مبارزه با این آفت “تحصن” و “اعتراض” است. وگرنه بسیاری در روز روشن هم از دیوار مردم بالا میروند و این مخاطرات را به خود و جامعه تحمیل میکنند. طبیعتاً روزگار امروز بر وفق مراد عامه مردم نیست و با هیچ دورهای هم قابل قیاس نیست. جمعیت انبوهی از کشور از اقشار و اصناف گوناگون دچار کسریِ درآمد شدهاند و رشدِ بیسابقه و روز افزون نرخ اقلام و خدمات باعث شده مردم به اشکال مختلف دست به اعتراض بزنند. خودکشی نمونهای از یک اعتراض است. خفتگیری، کلاه برداری، فساد اخلاقی و اداری زیر مجموعهی همین سوژه تعریف میشود.
اوضاع به حدی بیثبات است که نهادهای نظارتیِ دولت اعلام میکنند تا پیش از سال جدید بنا نیست هیچ اقلامی گران شود. این سخن به این معناست که اقلام مرتب دارد گران میشود و این یک ماه را گویا از تولید کنندگان تمنا کردهاند دست نگه دارند. و بعد از یک ماه، گرانی به قوت خود باقی است. عجب اقتصاد شکوفایی! هیچ کس هم مقصر نیست و اگر خودِ اصولگراها بر دولت گذشته حاکم بودند و پیاپی این گردش بین خودیها صورت گرفته بود بیشک وضعیت موجود را به گردن رژیم سابق میانداختند! چرا که از نگاه آنان مسبب مشکلات امروز، دولت روحانی است! نخندید، اینها اینگونهاند.
من پیشتر و در یک مقاله مجزا گفته بودم که این روند افزایشیِ نرخ اقلام که ترمز برای آن تعریف نشده در نهایت صدای اقشار مرفه را هم که نسبت به همتاهای خود در سازمانهای متولی خدمت میکنند در خواهد آورد. در آن یادداشت به طور مصداقی از کارکنان شرکت نفت و گاز نام برده بودم.
به گمان بنده اگر صدای معلمان میناب دیرتر از همکارانشان در شهرهای دیگر بلند شد دلایل مختلفی داشت از جمله بخاطر تفاوت در فیش حقوقی که مبلغی بیشتر بابت فوقالعاده بدی آب و هوا، مناطق کمتر توسعه یافته و در کنار آن اضافهکاری(به علت کمبود نیرو) دریافت میکنند. گرچه همه اینها ناچیز است. همچنین پیش از این، هزینههای زندگی در این شهر کوچکِ سنتی در قیاس با مکانهای دیگر پایین بود اما اکنون به شکل سابق نیست و کرایه یک واحد مسکونیِ نسبتاً خوب به مرز دو میلیون تومان رسیده است. فارغ از اینها بخشی از مردم شهر و به ویژه در سازمانهای اداری، اغلب کارکنان رفتاری محافظه کارانه دارند. واقعاً ترس از انگها و اتهامات سیاسی عده زیادی را در سیستم کاری خنثی نگه داشته و حتی مدیرانِ این شهر در دیپلماسی و چانهزنی برای بهرهمند شدن از امکانات و بودجههای دولتی جسارت و شجاعت را از خود گرفتهاند. اعتراض به حق خواهی و حق طلبی که ترسیدن ندارد.
روی هم رفته اعتراضِ دیرِ معلمان میناب پس زمینه سیاسی هم داشت. با این حال بی پولی در نظام نابرابر حد و مرز نمیشناسد و دیر یا زود صدای همه را در میآورد.
در میان صدها شهر در سراسر ایران که معلمان بخاطر نظام حقوقیِ نابرابر به اعتراض برخاستند میناب جزو دیرترین و آخرین شهرها محسوب میشود.
برای شهری که بیشتر حامیِ برنامهها و ایدههای حاکمیت بوده و نمایندگانِ ادوارش اغلب مطابق میل قدرت سیاسی به مجلس رفتهاند اینگونه اعتراضات پیام هشدار دهندهای دارد. به این معنا که حامی ترین شهرها هم به وضعیت موجود معترضاند و این مسئله ایست که نباید مسئولان حکومت به سادگی از آن بگذرند!
انتهای پیام