خرید تور تابستان

بحران شدید بی آبی در 20 سال آینده

زاینده رو خشک شده است، دریای ارومیه آخرین لحظات خود را سپری می‌کند، جازموریان و گاوخونی وضعیت خوبی ندارند، سفره ها و فسیل های آب زیر زمینی 90 درصد مصرف شده اند، در صورت نگرفتن تصمیمات برق آسا بیست سال آینده بحران آب ایران بسیار جدی خواهد بود

به گزارش انتخاب: فقط ۲۰ سال تا رسیدن به مرز‌های فقر آبی فاصله داریم. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد سرانه آب در ایران در افق ۱۴۲۰ با فرض ۱۰۶ میلیون نفر جمعیت، به ۹۷۶ متر مکعب خواهد رسید. این یعنی آب جیره‌بندی خواهد شد و دیگر نمی‌توانیم با باز کردن شیر آب، یک لیوان آب سالم بنوشیم یا روستا‌هایی که به منابع آب لوله‌کشی دسترسی ندارند، باید ساعت‌های بیشتر و مسافت‌های طولانی‌تری را برای آوردن آب به خانه‌هایشان طی کنند. بر اساس استاندارد‌های بین‌المللی وقتی سرانه آب در هر کشوری به زیر هزار متر مکعب برسد، به مفهوم بحران آبی در آن کشور است.

فقر آبی در کمین ایران است. قرار است سرانه آب تجدیدپذیر کشور در سال 1420 به ازای هر نفر به زیر هزار متر مکعب برسد. این یعنی تنش‌های آبی که در فلات مرکزی ایران شاهد آن بودیم، در این افق، به سراسر کشور تسری خواهد یافت و استان‌های مختلف با همدیگر بر سر آب درگیر می‌شوند. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد با فرض جمعیت 106 میلیون نفری برای ایران، در سال 1420 سهم هر ایرانی از آب تجدیدپذیر به 976 متر مکعب کاهش خواهد یافت و این یعنی فرونشست زمین به دلیل حفر چاه بیشتر افزایش یافته و جیره‌بندی آب در سراسر کشور اجرا شود. تشدید پدیده فرونشست، جان و مال ایرانیان را در معرض خطر قرار می‌دهد زیرا ممکن است یک روز در حالی که در خیابان راه می‌رویم، زیر پایمان خالی شده و به چندین متر زیر زمین سقوط کنیم. آن‌طور که مهرزاد احسانی مديرکل دفتر مدیریت بهم پیوسته منابع آب حوضه‌های آبریز فلات مرکزی شرکت مدیریت منابع آب می‌گوید: در آینده ناگزیر خواهیم بود ولخرجی‌های آبی را فراموش کرده و کمتر آب مصرف کنیم. نکته‌ای که سید محمد علی بنی‌هاشمی دانشیار پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران هم به آن اشاره می‌کند این است که در آینده با توجه به کاهش سرانه آب، تنش‌های آبی را شاهد خواهیم بود و به همین خاطر نیاز است که به برنامه‌های سازگاری با خشکسالی بیشتر توجه شود.


بررسی‌ها، آینده پایدار آبی را برای ایران به تصویر نمی‌کشند. کشور در آستانه تغییر از بحران تنش آبی به بحران جدی آب است زیرا بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس دو عامل طبیعی و انسانی در افق 1420 سرانه آب ایران را با فرض 106 میلیون نفر جمعیت به 976 متر مکعب به ازای هر نفر خواهد رساند. بر اساس استانداردهای جهانی بحران آبی به وضعیتی گفته می‌شود که سهم هر نفر از منابع آب کمتر از هزار متر مکعب باشد. در روزی که سرانه به زیر هزار متر مکعب برسد، مردم دیگر نمی‌توانند با باز کردن شیر آب به راحتی به آب سالم و بهداشتی دسترسی پیدا کنند زیرا آبی برای تصفیه در اختیار نداریم. کاهش سرانه آب به مفهوم اجرای جیره‌بندی آب است و روستاییانی که برای آوردن آب با ساعت‌ها پیاده‌روی به چشمه‌ها سر می‌زدند، با کاهش سرانه باید روزها در پی آب مسیرهای طولانی‌تری را طی کنند تا ظرفی آب برای خانه خود مهیا کنند.

بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس به دلیل روند تغییرات اقلیمی، میزان منابع آب ایران با افت 300 متر مکعبی در سال 1420 مواجه خواهد شد و به این ترتیب، سرانه منابع آب ایران از 1200 متر مکعب فعلی به 976 متر مکعب خواهد رسید.

آنچه کشور را دچار تنش جدی می‌کند، وضعیت وخیم سفره آب‌های زیرزمینی است. متاسفانه طی سال‌های گذشته دست دلبازانه چاه عمیق حفر کرده‌ایم و با استفاده از پمپ‌های آب، منابع اعماق زمین را برای کشاورزی و شرب بیرون کشیده‌ایم و به همین دلیل با کسری مخازن آب زیرزمینی مواجه هستیم. بنابراین وقتی ایران وارد بحران آبی می‌شود، دیگر آبی در زیر زمین وجود ندارد که از آن استفاده کنیم. برداشت آب زیرزمینی پدیده فرونشست را تشدید می‌کند و ممکن است یک روز همین‌طور که در حال راه رفتن هستیم، زیرپایمان خالی شده و به چندین متر زیر زمین سقوط کنیم یا با خالی شدن زیر خانه‌ها، کل سرمایه‌مان نیست و نابود شود.

افزایش جمعیت عامل کاهش سرانه آب


حال با توجه به پیش‌بینی مرکز پژوهش‌های مجلس برای مقابله با بحرانی که در آینده پیش رویمان قرار دارد، چه اقدامی باید انجام دهیم؟ مهرزاد احسانی مديرکل دفتر مدیریت بهم پیوسته منابع آب حوضه‌های آبریز فلات مرکزی،‌ قره قوم و مرزي شرقی، شرکت مديريت منابع آب ايران در گفتگو با «انتخاب» درباره دلایل کاهش سرانه آب در افق 1420 عنوان می‌کند: سرانه یعنی اینکه میزان منابع آب را تقسیم به جمعیت کنیم. سرانه تجدیدپذیر مربوط به میزان بارش است. در حال حاضر 250 میلیمتر بارش در سطح کشور داریم این رقم را در یک میلیون و 645 هزار و 95 کیلومتر مربع مساحت کشور ضرب می‌کنند و عدد حدود 413 میلیارد بدست می‌آید.

او ادامه می‌دهد: از این میزان بارش حدود 70 درصد تبخیر می‌شود. بخشی از این آب از کشور خارج می‌شود و وارد دریا و جاهای مختلف می‌شود که قابل استفاده نیست و بقیه آن آب تجدیدپذیر است و آبی است که شما می‌توانید روی آن برنامه‌ریزی انجام دهید.

به گفته احسانی با این محاسبات، سرانه آب تجدیدپذیر نزدیک به 130 میلیارد متر مکعب خواهد بود. این عدد در سال‌های اخیر کاهش‌هایی هم داشته و در برخی سال‌ها به 110 میلیارد متر مکعب هم رسیده است اما به‌طور متوسط می‌توان عدد 120 میلیارد متر مکعب را برای آب تجدیدپذیر کشور در نظر گرفت.

او اضافه می‌کند: حال اگر عدد حدود 120 تا 130 میلیارد متر مکعب را بر جمعیت فعلی که حدود 80 میلیون نفر است، تقسیم کنیم، سرانه هر نفر عددی حدود 1500 متر مکعب در می‌شود. اگر جمعیت 100 میلیون نفر شود، رقم 120 میلیارد را باید تقسیم بر 100 میلیون بکنیم و به عدد 1200 متر مکعب می‌رسیم و اگر جمعیت به 120 میلیون نفر برسد، این رقم به 1000 متر مکعب در سال می‌رسد.

مديرکل دفتر مدیریت بهم پیوسته منابع آب حوضه‌های آبریز فلات مرکزی شرکت مديريت منابع آب ايران بیان می‌کند: منابع آب ما تقریبا ثابت است و جمعیت اگر افزایش یابد، سرانه کاهش می‌یابد. از سوی دیگر منابع آب به‌واسطه تغییر اقلیم و کاهش بارش‌ها کمی نوسان داشته است اما می‌توان گفت 250 میلیمتر بارش ما تقریبا سر جایش است.

او درباره اثر کاهش سرانه بر منابع آب زیرزمینی می‌گوید: وقتی میزان آب تجدیدپذیر ما 80 میلیارد متر مکعب است اما سالانه 85 میلیارد متر مکعب آب مصرف می‌کنیم، یعنی پنج میلیارد متر مکعب اضافه برداشت کرده‌ایم که این آب از سفره آب زیرزمینی تامین شده است و کسری در مخزن ایجاد کرده‌ایم. در شرایطی که سرانه بیشتر کاهش یابد، فشار بر منابع آب زیرزمینی بیشتر می‌شود.

پایان ولخرجی
احسانی درباره راه‌های مقابله با کاهش سرانه آب عنوان می‌کند: باید ولخرجی در بخش آب را کم کنیم. شیوه‌های ساماندهی مصارف را باید اصلاح کنیم.

او تاکید می‌کند: به‌طور کلی مردم باید اینکه وزارت نیرویی وجود دارد که آب را مدیریت کند و بقیه تماشاچی باشند را از ذهن خود بیرون کنند. این نگاهی اشتباه است. همه مدیر منابع آب هستند. هر کس در هر موقعیتی باید به فکر مدیریت مصرف باشد.

مديرکل دفتر مدیریت بهم پیوسته منابع آب حوضه‌ آبریز فلات مرکزی ادامه می‌دهد: مدیریت آب یک موضوع چند وجهی است. یک بخش آن مربوط به وزارت جهادکشاورزی است و یک بخشی وزارت نیرو است و یک بخش خیلی مهم مردم هستند. اگر بخواهیم از لحاظ مدیریت آب وضعیت مناسبی باشیم، همه در آن نقش دارند. باید اطلاع رسانی انجام شود تا مردم به این سمت بروند که از آب موجود خود، بهینه استفاده کنیم.

او اضافه می‌کند: مدیریت بهینه بخش شرب و خانگی با کشاورزی متفاوت است. در بحث شرب، یکسری روش‌هایی مثل استفاده از تجهیزات کاهنده را مطرح می‌کنند، مثلا در بحث کولر، دوش حمام، شیرآلات و مدت شستشو مباحثی مطرح می‌شود که در منازل باید رعایت شود. در بخش کشاورزی، شیوه‎های کشت نشایی و کشت در محیط‌های کنترل شده مثل گلخانه‌ها و توجه به نوع الگوی کشت یا کاشت محصولات با نیاز آبی کمتر می‌تواند مصرف آب را کاهش دهد.

کاهش مصرف در بخش کشاورزی ضروری است

محمد علی بنی‌هاشمی دانشیار پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران نیز درباره راهکارهایی که کشور را در مقابل تنش آبی 1420 مقاوم کند، بیان می‌کند: به‌عنوان یک خط مشی، کنترل مصرف کشاورزی یکی از مهمترین کارها است. باید به این سمت برویم که نیاز بخش کشاورزی به مصرف را کاهش دهیم.

او اضافه می‌کند: اگرچه در تعیین میزان مصرف آب در بخش کشاورزی اختلاف نظر وجود دارد اما کلا 10 درصد آب به مصارف دیگری می‌رسد و 90 درصد آن در بخش کشاورزی مصرف می‌شود. بنابراین ما باید نگاهمان نسبت به امنیت غذایی و خودکفایی در کشاورزی را اصلاح کنیم. نباید همه چیز را خودمان تولید کنیم. باید روابطمان با دنیا بهتر باشد و این کمک بزرگی به مصرف بهینه آب خواهد کرد زیرا دیگر نیاز نیست همه آب در بخش کشاورزی مصرف شود.

بنی هاشمی با تاکید بر اینکه سیاست‌های کلی کشور باید با هم هماهنگ باشد، یادآور می‌شود: جمعیت دارد پیر می‌شود و این نشان می‌دهد که شعار دو بچه کافی است، شعار درستی نبوده است اما نمی‌توان برای جمعیت‌های بزرگ برنامه‌ریزی کرد. هرچه جمعیت بیشتر شود، در درجه اول نیاز به آب شرب و بهداشت افزایش می‌یابد. بعد این جمعیت غذا می‌خواهد. تولید خود این غذا آب می‌خواهد. من نمی‌گویم جمعیت زیاد نشود بلکه نرخ افزایش جمعیت باید حساب شده باشد. باید سیاست‌ها درست و همه جانبه‌نگر باشد.

به گفته او در مسئله آب باید از نگاه یک بعدی پرهیز کرد. بنابراین اگر می‌پذیریم که شعار دو بچه کافی است درست نبوده است باید بعد دیگر را که توجه به نرخ رشد جمعیت است را هم مد نظر داشته باشیم.


این دانشیار دانشگاه تهران عنوان می‌کند: سیاست تکیه بر کشاورزی و قرار دادن این بخش به‌عنوان محور توسعه، سیاست اشتباهی بوده است اما باید به فکر امنیت غذایی باشیم و بتوانیم خوراک مردم را تامین کنیم. نه اینکه همه چیز را خودمان تولید کنیم. باید یک نگاه جامع به غذا، امنیت و سیاست خارجی داشته باشیم و همه کارها با هم هماهنگ باشد.

او ادامه می‌دهد: عموما در ایران روی یک جنبه متمرکز می‌شویم و به نتیجه‌ای می‌رسیم که آن نتیجه واقعا اگر پارامترهای دیگر نباشد، نتیجه درستی است اما متاسفانه مسئله آب، نیازمند دیدن همه جوانب است. بحث اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. اقتصاد آب خیلی مهم است. ما در ایران این همه جانبه‌نگری را نداریم و فقط یک گوشه را نگاه می‌کنیم.

به اعتقاد بنی‌هاشمی باید نهادی باشد که همه وزارتخانه‌های مرتبط با آب را با یکدیگر هماهنگ کند. اگرچه در ایران شورایعالی آب وجود دارد، اما این ساختار نتوانسته است به وظایف خود به درستی عمل کند.

او درباره مشکلات شورایعالی آب عنوان می‌کند: در بهترین شرایط، شورایعالی آب، قوه مجریه را هماهنگ می‌کند ولی سیاست‌های کلان در سه قوه قضائیه، مجریه و مقننه باید هماهنگ شود و این شورا قادر به ایجاد چنین هماهنگی نیست.

بنی‌هاشمی در تشریح سخن خود می‌گوید: دولت تصویب می‌کند که کشت برنج به جز در گیلان و مازندران ممنوع شود اما مجلس تصویب می‌کند که هر استان برای خودش تصمیم‌گیری بکند.

او اضافه می‌کند: وجود 90 هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور نشان می‌دهد که ارکان مختلف با هم هماهنگ نبوده و قوه قضائیه آن‌طور که باید و شاید در همه استان‌ها وارد عمل نشده است. نه مجلس قوانین درستی را می‌گذراند و می‌تواند قوانین آب را اصلاح کند و نه دولت کارش را درست انجام می‌دهد.

به گفته این دانشیار دانشگاه تهران، جایگاه شورایعالی آب به نحوی است که نگاه مناسبی به این ساختار وجود ندارد و همه فکر می‌کنند وزارت نیرو از این شورا به‌عنوان ابزار برای دستیابی به اهدافش استفاده می‌کند.

او اضافه می‌کند: شورایعالی آب جلسات منظمی ندارد و در برخی دولت‌ها در کل چهار جلسه هم تشکیل نداده است و یا دکتر اردکانیان می‌آید و جایگاه شورایعالی آب را تحویل نمی‌گیرد و به جای آن کارگروه ملی سازگاری با کم آبی را تشکیل می‌دهد.

تکرار شرایط فلات مرکزی در سال 1420


بنی‌هاشمی درباره اثر کاهش سرانه مصرف آب بر کیفیت زندگی مردم، عنوان می‌کند: از نظر استانداردهای بین‌المللی می‌گویند در میزان سرانه آب زیر هزار، تنش شدید آبی داریم. البته در فلات مرکزی میزان سرانه از این هم بدتر است. عدد فعلی سرانه را اگر 1100 یا 1200 در نظر بگیریم، برای فلات مرکزی این عدد تقریبا نصف است.

او اضافه می‌کند: اگر سرانه آب کاهش یابد، اتفاقی که در اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و … افتاده است، در همه کشور تکرار می‌شود. تنش‌های اجتماعی شدت می‌یابد و دچار مشکلات جدی می‌شویم.

این دانشیار دانشگاه تهران تاکید می‌کند: دنیا روی هوا این عدد را تعیین نکرده است. دیده‌اند که در عمل نباید این همه تفاوت بین منابع و مصارف داشته باشیم. در جاهایی مثل زاینده‌رود، بدهی آبی بیشتر از دارایی است. دولت تعهد کرده است که سه میلیارد متر مکعب به صنایع کشاورزی و شرب آب بدهد اما آورد به استان یک سوم یا یک دوم این عدداست

او ادامه می‌دهد: آب، پول هم نیست که بگوییم از جایی قرض می‌کنیم. سه میلیارد متر معکب وقتی بدهی و تعهد دارید، ولی بیشتر از یک میلیارد متر مکعب آب ندارید، کجا قرار است این کمبود را جبران کند؟ در چنین شرایطی مدام سطح آب زیرزمینی پایین‌تر می‌رود. برخی کشورها به آب زیرزمینی به عنوان میراث نگاه می‌کنند و به آن دست نمی‌زنند.

بنی‌هاشمی یادآور می‌شود: ما آب زیرزمینی را تمام کرده‌ایم و تازه سراغ آب ژرف هم رفته‌ایم. هرچه داریم و نداریم، مصرف می‌کنیم و فقط به مدیریت تامین آب و نه به مدیریت عرضه و تقاضا توجه می‌کنیم. اینکه می‌گوییم در آینده چه اتفاقی ممکن است بیفتد، در فلات مرکزی این اتفاق افتاده است. تنش‌های ناجوری بین مردمی که همه وطن دوست و مهمان‌نواز هستند، رخ داده است. اکنون شرایط جوری شده است که شاید نتوانیم به آب شرب هم توجه کنیم. طبیعت که مانند تالاب گاوخونی خیلی کسی را ندارد که از طرفش حرف بزند و زبان ندارد.

او ادامه می‌دهد: هستند عزیزانی که دنبال حقابه گاوخونی هستند اما زورشان نمی‌رسد. وقتی می‌بینیم شما آب شرب ندارید و تشنه هستید، هرچقدر هم که طرفدار طبیعت باشیم، ابتدا به دنبال تامین نیاز شرب انسان‌ها خواهیم بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا