نکاحهای روا و ناروا؛ بررسی حکم ازدواج سفید
امیر ترکاشوند، نویسندهی کتب دینی در یادداشتی با عنوان «نکاحهای روا و ناروا؛ بررسی حکم ازدواج سفید» در کانال تلگرامی خود نوشت:
نکاح دارای دو معنا و کاربرد است: ۱- آمیزش جنسی ۲- عقد و پیوند.
اینک به گزیدهای در باره هر یک میپردازم
الف- نکاح به معنای تماس جنسی:
در اینجا به تماسهای جنسی از حیث روا یا ناروا بودن پرداخته و نکات گزیدهای به فراخور یادداشتهای کوتاه تلگرامی تقدیم میکنم.
الف۱- وجه اشتراک تماسهای جنسیِ ناروا:
آمیزشهای ناروا معمولا یک وجه اشتراک دارند و آن این است که ارتباط طرفین با یکدیگر، محدود به صِرف تماس جنسی میباشد و به عبارتی آن آمیزش در ذیل پیوندی بزرگتر تعریف نمیشود.
الف۲- اقسام آمیزشهای ناروا:
انواع آمیزشهای جنسی که شرع، آنها را ناروا (مورد تحریم یا سرزنش) دانسته عبارت است از:
یک- خیانت (همبستری با غیر همسر):
قرآن از این تماس جنسی نهی کرده و برای مرتکبش مجازات تعیین کرده (در این باره آیات ۶ تا ۹ سوره نور همراه با آیه ۲ خوانده شود).
دو- تجاوز جنسی:
در تجاوز به عنف، یک طرف با زور، اجبار یا تهدید، به طرف دیگر تعرّض جنسی میکند. متجاوز طبق روایات باید سخت مجازات شود.
سه- کاسبی و تبرّج (تنفروشی):
تماس جنسی نباید برای زنان به حرفه تبدیل شود. اینان را به صواحب رایات میشناختند که با نصب پرچم بر سرای خود و انجام تبلیغ و خودنمایی، به جذب مشتری میپرداختند. شگفتآور آنکه برخی از همین زنان، به یاری فقرا میپرداختند و به آنان کمک مالی میکردند. گویند برخی یاران بینوای پیامبر به طمع مال آن زنان به فکر ازدواج با آنان افتادند که قرآن با نزول آیهای (نور ۳) آنها را از این کار بازداشت.
برخی آیات در نهی از تنفروشی:
-الزانی لا ینکح إلا زانية أو مشركة والزانية لا ينكحها إلا زان أو مشرک (نور ۳)
-ولا تبرّجن تبرّج الجاهلية الأولی (احزاب ۳۳)
-لا تکرهوا فتیاتکم علی البغاء إن أردن تحصنا لتبتغوا عرض الحياة الدنيا (نور ۳۳).
چهار- با محارم:
این تحریم در اسلام بود که تقویت و تکمیل شد، چه گفتهاند که موسی و هارون و میریام (مریمِ اول) حاصل ازدواج عمران با یوکابد (که عمه و برادرزاده بودند) میباشند: 《و عمرام عمهٔ خود یوکابد را به زنی گرفت و او برای وی هارون و موسی را زایید -سِفر خروج باب۶ ش ۲۰-》. و حتی گویند سارا و حضرت ابراهیم که اسحاق و تمام انبیای بنیاسرائیل فرزند و نوادگان آن دو هستند خواهر و برادر بودند البته ناتنی؛ یعنی پدرشان یکی بوده ولی از مادر جدا بودند: 《ابراهیم گفت: … او (سارا /ساره) خواهر من است، دختر پدرم، اما نه دختر مادرم؛ و زوجهٔ من شد -سفر پیدایش باب ۲۰ ش ۱۲》. این در حالی است که قرآن (نه فقط خواهر تنی و ناتنی بلکه) حتی خواهر رضاعی/شیری را هم جزو محارمی برشمرد که نکاح با آنها حرام است.
فهرست محارم در قرآن برای مردان چنین آمده:
مادر، زنپدر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، مادر رضاعی، خواهر رضاعی، مادرزن، دخترکان همسر منکوحه، عروس (نساء ۲۳-۲۲)
پنج- با همجنس:
(اعراف ۸۱-۸۰ نمل ۵۵-۵۴)
شش- صرفاً برای اطفای غرایز جنسی:
اگر ارتباط دو فردِ مجرد با یکدیگر، صرفا خلاصه در همآغوشی و تماس جنسی باشد و نه ناشی از زندگی با یکدیگر، در این صورت آمیزش یادشده (گرچه نه عنصر خیانت در آن است و نه زور و تجاوز) مورد نکوهش قرآن قرار گرفته، هر چند شدت تقبیحش هرگز در حد خیانت و تجاوز نبوده و گویا به همان خاطر فاقد مجازات است. این مقاربت نکوهیده دو صورت داشت: یا آشکار و علنی بود یا یواشکی و سرّی. قرآن خواهان آن شد گِرد فحشا چه در ارتباطی آشکار چه یواشکی و پنهان نگردید: لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن (انعام ۱۵۱ ، اعراف ۳۳). میتوان آیه “غیر مسافحین ولا متخذی اخدان” (مائده ۵) را نیز در همین رابطه دانست، چه در شرح آن گفتهاند:
غیر مسافحین: غیر معلنین بالزنا
ولا متخذی أخدان: یعنی یسررن بالزنا.
قرآن در صورت مستطیع نبودن افراد برای ازدواج از سویی، و غلیان غرایز جنسی از سوی دیگر، ترجیحاً خواهان صبر و شکیبایی شده ولی راه ازدواجی درجه دو و آسان را نیز پیش پا گذارده است که در ادامه خواهم گفت
الف۳- وجه اشتراک تماسهای جنسی روا:
تماس جنسی به صورت کلی، تنها در صورتی روا است که در ذیل تزویج (=زوجیت، زوجبودگی، جفتزیستن، زندگی خاص مشترک) بگنجد و در نتیجه شکلگیری زندگی و همزیستی وجه اشتراک نکاحهای روا است.
حال که جواز نکاح در معنای اول، به وقوع نکاح در معنای دوم وابسته شد پس سراغ معنای دوم میرویم
ب- نکاح به معنای عقد و پیوند زندگی:
اینک بر این اساس که معنای نکاح عبارت از عقد و پیوند باشد توضیحاتی میآورم:
ب۱- کلیدواژههای زوج و حصن:
گفته شد که نکاح در معنای اول آن زمانی روا و مقصود شرع است که درون نکاح به معنای دوم آن واقع شود (یعنی آمیزش جنسی در ضمن و در ذیل “تزویج، زوجیت، جفتزیستن، عقد، زندگی مشترک” باشد)
پیوند نکاح دارای دو کلیدواژه اصلی در شرع است: زوج و حِصن (جفتزیستن و خانهتدارک دیدن).
-زوج (والذینهم لفروجهم حافظون إلا علی ازواجهم): ازدواج، تزویج و زوجیت از کلمه “زوج” گرفته شده و آن در مقابل “طاق” و فرد است؛ با کنار هم قرار گرفتن طاق و طاق، زوج شکل میگیرد، و ازدواج “رضایت دو طاقِ مجرد (طاق مذکر و طاق مؤنث) به “زندگی آسوده و بیپرده در کنار هم” است که طی قرارداد و تفاهمی به دست میآید. زوج را در فارسی جفت گویند؛ با این معادل، تزویج و ازدواج عبارت از “جفتزیستن و جفتخفتن” است
-حِصن: دیگر ضلع نکاح روا، داشتن مکان و چاردیواری مشخص و معین برای زندگی و استقرار و همزیستی است. پس شرط نکاح عبارت از جفتزیستن در خانه/حصنِ مشخص است. با شرط احصان، ارتباطهای صرفا جنسی که در ریختن شهوت خلاصه میشود و نیز رفاقتهای جنسیِ فاقد محل اسکان و زندگی، خارج میشود (محصنین غیر مسافحین … محصنات غیر مسافحات ولا متخذات أخدان -نساء ۲۴و ۲۵)
ب۲- قید شرعی:
زندگی مشترک زن و مرد مهمترین رویداد زندگی است و باید علاوه بر مودت و دوستی، عاری از هر گونه احساس ناامنی باشد؛ در همین راستا قرآن از ارتباطات ناامنِ پنهانی و یواشکی و یا همزیستیهای ناامنِ دور از چشم نهی کرده است. شرع خواهان زندگی و باهمبودن عیان و آشکار است.
ب۳- انواع ازدواجهای روا:
ازدواج، بسته به مدت و دوام آن و یا میزان آداب و تشریفات و پروتکلها و مقررات آن سه قسم دارد: ۱- ازدواج دائم ۲- ازدواج موقت ۳- ازدواج درجه دو و آسان (کمتشریفات و آداب).
۱- ازدواج دائم:
این ازدواج، تصمیم طرفین به زندگی مشترک تا پایان عمر است. گفتنی است از آنجا که ازدواج بر مبنای رضایت طرفین شکل میگیرد بنابراین با از دست رفتنِ آن رضایتِ مبنایی، امکان جدایی نیز وجود دارد.
ویژگیهای نکاح دائم در فقه سنتی:
-تأمین نفقه
-وجود مهریه
-از یکدیگر ارث بردن
-سرنوشت مشخص و روشن برای فرزند
-آزاد نبودنِ زن.
گفتنی است نواندیشان دینی، برخی از آن ویژگیها را یا به خاطر برداشت متفاوت و یا به خاطر تغییرات پیش آمده در زندگی بشر قبول ندارند
۲- ازدواج موقت:
این ازدواج تصمیم طرفین به داشتن زندگی از نوع موقت (مثلا ۲ ساله، ۵ ساله، ...) است.
توجه: در ارتباطهای توافقیِ ساعتی، روزی و هفتهای که هدف صرفا اطفای غریزه جنسی است عنوان زوجیت/جفتزیستن/ازدواج جایی ندارد و نمیتواند جزو مصادیق ازدواج موقت باشد؛ هرچند از آنجا که با رضایت طرفین و فاقد خیانت و تجاوز است، با وجود نکوهیده بودنش در قرآن، اما اطلاق حرام شرعی در مورد آن، بعید است.
ویژگیهای عقد موقت:
-تعلیق نفقه (مسئولیت نداشتن در قبال خرجیِ زن)
-از یکدیگر ارث نبردن
-آزادیِ زن
-سرنوشت ناروشن برای فرزند
۳- ازدواج درجه دوم و آسان:
قرآن با استفاده از ظرفیت موجود در آن عصر، ازدواج درجه دویی را امضا کرد که طبق آن امکان ازدواج آسان مردان با کنیزان مملوک، بیتشریفات و آداب رایج ابلاغ گردید
ب۴- ازدواج سفید چگونه شرعی میشود؟
این ازدواج برای شرعی قلمداد شدن باید با ویژگیهای شرعی زیر تطابق داشته باشد:
-رضایت طرفین
-جفتزیستن (زندگی مشترک و مصداق زوج شدن)
-مخفی و پنهان نبودنِ آن زیست زوجانه
-برخورداری از بلوغ جسمی و اجتماعی و اقتصادی
-مجرد بودن
-قرار و مدارها برای زندگی مشترک را پیش از آغاز آن گذاشتن و ترجیحا مکتوب کردن
-خود را متعهد به سرنوشت فرزند فرضی دانستن
-تصمیم به آغاز زندگی مشترک
-سکنی و جای مشخص برای زندگی
توجه۱
ازدواج سفید اسمش جدید است وگرنه (با وجود شرایط بالا در آن) قابلیت تطابق با اقسام نکاحهای روا را دارد. این ازدواج در بسیاری موارد یا همانند ازدواج موقت است (فقدان الزام زوج به تأمین نفقه زوجه ، …) یا بسان نکاح آسانِ صدر اسلام است (راهی برای تأمین نیازهای جنسی ، …) یا در بسیاری موارد همچون نکاح دائم میباشد.
شگفت از آنانکه سعیی بلیغ در تجویز نکاح ساعتی و روزی و هفتهای میکنند اما تلاشی در تجویز ازدواج سفید (با شرایط بالا) که به مراتب از نکاح روزانه جایزتر و به شرع و اخلاق نزدیکتر است نمیکنند
توجه۲
ازدواج سفید به شرح بالا با اینکه ناروا نبوده و شرعا نمیتوان تحریم شرعی کرد اما این به معنای نبودنِ غفلتهای شرعی در آن و حتی وجود گناه شرعی در خلال آن نیست زیرا اگر فرزندی متولد شود و اجتماع او را نپذیرد و یا مشکلاتی در برخورداری از امکانات اجتماعی برایش پیش آید در این صورت آن دو مسئول بدسرنوشتی آن مولود خواهند بود چنانکه همین ایراد شرعی به ازدواج موقت و ازدواج درجه دو وجود دارد هر چند این اشکالات شرعی که در جای خود مهم هم هست اما به اصل جواز آن پیوندها لطمه وارد نمیکند.
متهم سرنوشت مولودها دو طرف دارد: یکی زوجین دیگری دولت اسلامی (که موانع برای ثبت آسان، امکان زیست غیر پنهان، و هویتیابی موالید را برنمیدارد)
انتهای پیام