خرید تور تابستان

بررسی یک‌سالگی برجام و تاثیر مذاکرات هسته‌ای در کاهش تنش‌ها علیه ایران

حقوقدان بین‌المللی و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌المللی در یکسالگی برجام، ضمن تحلیل خود از مذاکرات هسته‌ای و دستاورد آن با اشاره به مقاله منتشر شده خود با همراهی عضو سابق مذاکره کننده کشورمان گفت: ایران و کشورهای اروپایی باید تلاش کنند در فرصت باقی‌مانده فضای تعامل را برای دولت اوباما مهیا سازند.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایلنا، مذاکرات هسته‌ای ایران ۱۲ سال به دراز کشید. مذاکراتی که اگر چه در ابتدا آمریکا غیاب بزرگ آن بود اما در پایان راه، ایران و آمریکا به مهم‌ترین بازیگران و نقش‌آفرین آن بودند. رو در رویی تهران و واشنگتن در مذاکرات هسته‌ای و پایان موفقیت‌آمیز آن و شرایط و تحولات منطقه‌ای موجب شد تا بسیاری در آن برهه بگویند که روابط دیپلماتیک ایران و امریکا دوران سخت خود را پشت سر گذشته است اما تحولات بعدی نشان داد تغییر چندانی در فضای راهبردی این دو کشور صورت نگرفته است. درباره برجام و تاثیر آن بر سیاستمداران و سیاست‌های امریکا گفت‌وگویی با رضا نصری حقوقدان بین‌المللی و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌المللی داشته‌ایم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

جریانی که در آمریکا خواهان تنش‌زدایی با ایران است، برجام را در دست دارد

پیش‌بینی برخی از تحلیل‌گران و رسانه‌ها این بود که با دستیابی به توافق هسته‌ای میان ایران و گروه ١+٥، تهران و واشنگتن به سمت و سوی تنش‌زدایی حرکت خواهند کرد. با این حال، تنش‌ها و بی‌اعتمادی‌ موجود اگر افزایش نیافته باشد اما شاهد کاهش آن هم نیستیم. دلیل عدم تحول در روابط ایران و آمریکا پس از دستیابی توافق هسته‌ای چیست؟

روابط بین ایران و آمریکا به سمت «دوستی» سوق پیدا نکرده؛ اما اینکه تحولی در رابطه بوجود نیامده را قبول ندارم. سابقاً  شاهد این بودیم که در آمریکا هر سناتوری که اراده می‌کرد می‌توانست – در کوتاه ترین زمان – تمام سازوکارهای حقوقی و سیاسی ایالات متحده را (در سطح دولت فدرال، کنگره و دولت های ایالتی) بسیج کند و – بدون هیچ مقاومتی – طرح های امنیتی و اقتصادی خود را علیه ایران – با همراهی و هماهنگی تمام بازیگران – به اجرا بگذارد. اما امروز جریانی که در آمریکا خواهان تنش‌زدایی با ایران است، یک سند بین‌المللی به اسم «برجام» و یک قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه ۲۲۳۱) در دست دارد که می‌تواند بواسطه آن از تصویب طرح‌های ضد ایرانی در کنگره یا از اتخاذ اقدامات تحریک‌آمیز جریان متخاصم جلوگیری کند.

پس از برجام قوای سه‌گانه آمریکا در موضوع «تعامل با ایران» تنش دارند

سابقاً تمام مصوبات ضد ایرانی با اجماع صد در صدی در مجلسین آمریکا به تصویب می‌رسید و هماهنگی کاملی برای برخورد با ایران وجود داشت؛ اما امروز دینامیسم داخلی در آمریکا در مورد ایران تغییر یافته و مکرراً شاهد تنش سه قوه این کشور  بر سر موضوع «تعامل با ایران» هستیم. ضمن اینکه تنش‌هایی که پیش از این ممکن بود حتی منجر به برخورد نظامی میان دو کشور شود – مانند قضیه دستیگری دریانوردان آمریکایی در خلیج فارس یا درگیری‌های موجود در سوریه – امروز با تماس مستقیم میان دستگاه‌های دیلپماسی دو کشور کاهش می‌یابد یا حل‌ و فصل می‌شود. در نتیجه، اگر شرایط را با گذشته مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که روابط میان دو کشور به دلیل نظام حقوقی و سیاسی جدیدی که برجام بوجود آورده تغییر کرده است. تنش‌هایی هم که عده‌ای در واشتنگن با ترغیب لابی‌های صهیونیستی و جریان‌های وابسته به اسرائیل و عربستان سعودی در کنگره یا سایر نهاد‌ها ایجاد می‌کنند، اتفاقاً برای بازگرداندن شرایط به وضعیت گذشته است.

تصورات گذشته نسبت به ایران از بین رفته است

آیا می‌توان گفت که برجام و پایبندی ایران به آن موجب شده تا در نگرش این  نخبگان درباره ایران هم تغییری حاصل شود؟

پایبندی ایران به برجام، رویکرد دیپلماتیک و منطقی ایران در تعامل با دنیا، زبان حقوقی و منش حرفه‌ای وزارت امور خارجه، دولت روحانی در مجامع بین‌المللی و همچنین فضایی که میان ایران و متحدان غربی آمریکا برقرار شده،‌ در مجموع باعث شده بسیاری از انگاره‌ها و تصوراتی را که جریان متخاصم در سال‌های گذشته در مورد ایران در اذهان عمومی کاشته بود از بین برود.

امروز، بسیاری از رسانه‌های آمریکا ادعاهای گذشته در مورد ایران را به چالش می‌کشند و بسیاری از نخبگان و کارشناسان سیاست خارجه این کشور نیز – گاه در طومارهایی که به امضای ده‌ها نفر می‌رسد – از ضرورت نزدیکی با ایران سخن به میان می‌آورند.

از طرف دیگر، با برجسته‌تر شدن نقش عربستان سعودی در پرورش تروریسم (چه از نظر مالی و تسلیحاتی و چه از نظر ایدئولوژیک) این نگرش مثبت نسبت به ایران بیشتر تقویت می‌شود. به همین خاطر هم رقبای منطقه‌ای ایران، با لابی‌هایی که در واشنگتن در استخدام خود دارند، در پی معکوس کردن این روند هستند. اما اگر در داخل کشور اجازه داده شود که این نگرش در آمریکا تقویت شود و تداوم پیدا کند، چه بسا شاهد انزوای رقبای منطقه‌ای و ارتقای موقعیت استراتژیک ایران باشیم.

سیاستمداران آمریکایی بدون قید و شرط نمی‌تواند در رابطه با ایران موضع «مثبت» اتخاذ کنند

در طول یکسال گذشته، واکنش دولت اوباما در برابر حرکت‌های تخریبی جمهوری‌خواهان چه بوده است؟

برای هیچ سیاستمداری در آمریکا آسان نیست که بدون قید و شرط، و بدون توسل به مانور‌های سیاسی، در رابطه با ایران موضع «مثبت» اتخاذ کند. روابط ایران و آمریکا در چهار دهه گذشته چنان تیره و تار شده، و چنان خصومت متقابل در دو کشور «نهادینه» شده، که انگِ «سازش با ایران» برای هر سیاستمداری حاوی هزینه‌های سیاسی و حیثیتی فراوان است.

در نتیجه، سیاستمداران طرفدار بهبود روابط با ایران در آمریکا با هر دو قدم که در راستای جلب رضایت ایران برمی‌دارند، مجبور هستند یک قدم هم در جهت مخالف حرکت کنند تا بتوانند در فضای سنگین واشنگتن امکان بقا داشته باشند. دولت اوباما هم از این قاعده مستثنی نیست.

اگر آقای کری برای تعدیل قانون «ویزا» به نفع ایران گام بر می‌دارد، یا اگر آقای اوباما مانع تصویب چند قانون ضدایرانی ِکنگره با تهدید به اِعمال «وتو» می‌شود، یا اگر وزارت امور خارجه این کشور از «نقش مثبت ایران در مبارزه با داعش» سخن به میان می‌آورد، مجبور است در یک جای دیگر از «حمایت ایران از تروریسم» نیز انتقاد کند. این حقیقت فضای سیاسی واشنگتن است که باید در تهران به درستی درک شود تا تصویر واقع‌بینانه‌تری از وضعیت خود داشته باشیم.

آمریکا گاهی از سیاست «فصل بلاهت» استفاده می‌کند

ضمن اینکه این نکته را هم باید در نظر داشت که در فصول انتخاباتی، رفتار سیاستمداران واشنگتن به شدت «شعاری» می‌شود، و آن‌ها الزاماً بر اساس مصلحت‌سنجی و عملگرایی تصمیم نمی‌گیرند. در این فصول – که خودشان به آن Silly season یا «فصل بلاهت» می‌گویند -اظهارات و تصمیم‌های آن‌ها بیشتر به منظور جلب رضایت لابی‌ها و یارکشی در افکار عمومی صورت می‌گیرد. نباید آن را الزاماً «تصمیم‌های استراتژیک» یا اقدامات فکر شده تلقی کرد.

بسیاری معتقدند زمانی آمریکا به سمت توافق هسته‌ای گام‌های جدی را برداشت که دولت آمریکا به این نتیجه رسیده بود تحریم‌های اقتصادی به آخر خط رسیده بوده‌اند.

با این حال، همچنان شاهد ادامه یافتن برخی از تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران به بهانه‌های مختلف هستیم. تداوم آن تحریم‌ها با علم به این موضوع که نتیجه‌ای ندارد و منجر به تغییر رفتار ایران نمی‌شود، با چه هدفی است؟

نکته اول اینکه زمانی آمریکا به سمت توافق هسته‌ای گام برداشت که دولت روحانی به قدرت رسید و توانست فضای بین‌المللی را به نفع ایران سازماندهی کند، اگر نه، لابی‌های صهیونیستی در واشنگتن به همراه ایادی خود در کنگره حتی پیش‌نویس طرح «مجوز حمله نظامی به ایران» را هم آماده داشتند که در صورت تداوم رویه دولت گذشته، آن را در اولین فرصت به تصویب برسانند.

از زمان انعقاد برجام تاکنون تحریم‌ اقتصادی جدیدی از سوی آمریکا علیه ایران وضع نشده است

ضمن اینکه طرح‌های پیچیده‌تری نیز در شورای امنیت، کنگره و اتحادیه اروپا برای «به صفر رساندن» فروش نفت ایران نیز آماده تصویب بود. در نتیجه، «به آخر رسیدن» تحریم‌ها به این معنی نیست که بنا بود همه «اقدامات قهریه» به پایان برسد و آمریکا تن به مذاکره بدهد. بلکه چه بسا با «به آخر رسیدن» تحریم‌ها، شاهد شروع اقدامات سنگین‌تری می‌بودیم.

نکته دوم اینکه برخلاف تصور رایج، از زمان انعقاد «برجام» تا الان، به هیچ عنوان تحریم‌های اقتصادی جدیدی از سوی آمریکا علیه ایران وضع نشده است. تنها در یک مورد، یعنی پس از رزمایش‌های موشکی ایران، شاهد اضافه شدن اسامی برخی افراد به لیست تحریم‌های گذشته (غیرهسته‌ای) بوده‌ایم.

ایران برای ایجاد مقاومت در برابر آمریکا حتی یک دلار هم در واشنگتن هزینه نمی‌کند

تداوم این قبیل تحریم‌ها هم به دلیل تداوم گفتمان دشمنی میان دو کشور، عدم موافقت طرفین برای مذاکره بر سر موضوعات غیر هسته‌ای و حضور فعالانه لابی‌های ضد ایرانی در واشنگتن است. عربستان سعودی و اسرائیل سالانه صدها میلیون دلار برای تداوم این قبیل تحریم‌ها هزینه می‌کنند. در حالی که ایران برای ایجاد مقاومت در برابر این اقدامات حتی یک دلار هم در واشنگتن هزینه نمی‌کند. در نتیجه نباید از تداوم این‌گونه تحریم‌ها هم متعجب بود.

مخالفت حزب جمهوری‌خواه با ایران و برجام طبیعی است اما چرا برخی از دموکرات‌ها و خانم کلینتون نگاهی مانند اوباما به ایران ندارند؟

علیرغم شعارها و اظهارات عمومی‌اش، آقای اوباما عمیقاً به یک چرخش استراتژیک به سمت ایران و فاصله گرفتن از عربستان سعودی و حتی اسرائیل اعتقاد داشت. در ادبیات نزدیکان جریانی که اوباما نمایندگی می‌کند، به وضوح از اصطلاح «بیزای از اسرائیل» یا (Israel fatigue) استفاده می‌شود و مدام از هزینه سنگین حمایت‌های بی قید و شرط از بازیگران مضر منطقه، مانند عربستان سعودی، که نقش‌ آن‌ها در پرورش تروریسم محرز شده است، سخن به میان می‌آید.

وضعیت سیاست خارجی هیلاری کلینتون در قبال ایران

اما خانم کلینتون و طیفی از حزب دموکرات که به آن اشاره کردید «انتخاباتی» عمل می‌کنند و پیرو تداوم راهی هستند که لابی‌ها و «توازن قوا» در واشنگتن حکم می‌کند. در نتیجه،‌ مراد آن‌ها بیش از اینکه تنش‌زدایی با ایران باشد، جلب رضایت لابی‌های قدرتمند در واشنگتن است. اما اینکه در صورت پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری، خانم کلینتون و حامیانش تا چه اندازه پیرو سیاست‌های فعلی اوباما باشند بستگی به این دارد که از الان تا روز انتقال قدرت (۲۰ ژانویه ۲۰۱۷)،‌ تا چه اندازه ایران موفق شود برای تثبیت برجام و ایجاد پیوند با بازیگران مهم اقتصادی و صنعتی با دولت اوباما همکاری کند.

خانم کلینتون یک فرد ایدئولوژیک یا «تاریخ‌ساز» (Visionary) نیست؛ و همانطور که ذکر شد، او پیرو «حکم توازن قواست». در نتیجه، چنانچه ایران موفق شود در فرصت باقی‌مانده «توازن قوا» و کفه ترازو را به نفع بقای برجام سازمان دهد، او نیز از همین سیاست پیروی خواهد کرد.

مذاکرات ابتدایی ایران و آمریکا نیز در زمان وزارت هیلاری کلینتون برقرار شد

 در صورت ریاست جمهوری احتمالی فردی مانند کلینتون، برجام با چالش‌هایی روبه‌رو است؟

در شرایط فعلی، خانم کلینتون نگاه مثبتی نسبت به برجام دارد. فراموش نکنیم که ارتباطات و مذاکرات ابتدایی میان ایران و آمریکا نیز در زمان وزارت او برقرار شد. در نتیجه، اینطور نیست که او از هم‌اکنون برنامه‌ای برای کارشکنی مستقیم یا غیرمستقیم در اجرای برجام داشته باشد. اما همانطور که ذکر شد، خانم کلینتون تابع «توازن قوا» است و نظر لابی‌ها را هم به شدت در تصمیم‌گیری‌های خود لحاظ می‌کند. در نتیجه، واجب است که ایران در زمان باقی‌مانده از زمامداری اوباما، هم پیوند‌های بین‌المللی خود با اروپا و متحدین آمریکا را تقویت کند، هم با بازیگران قوی اقتصادی در آمریکا یپوندهای قوی ایجاد نماید، هم سازوکاری برای مدیریت بحران میان دو کشور تدارک ببیند، و هم در کُل شرایطی ایجاد کند که معکوس کردن روند فعلی برای لابی‌ها و بازیگران حاشیه‌ای سیاست در دولت بعدی بسیار دشوارتر شود.

مراودات اقتصادی ایران با بانک‌ها و سرمایه‌گذاران بزرگ آمریکایی هنوز به شکل کامل بهبود نیافته است. ایران در این رابطه می‌گوید آمریکا هنوز به تعهدات خود در خصوص برجام جامه عمل نپوشانده است و این در حالی است که آمریکایی‌ها مدعی هستند که به تعهدات‌شان در قالب برجام عمل کرده‌اند.

آمریکایی‌ها فارغ از کارهایی که بر روی کاغذ انجام داده‌اند، چه کارهای دیگری برای رفع نگرانی بانک‌ها و سرمایه‌گذاران اروپایی می‌توانند انجام دهند؟

از نظر حقوقی، دولت اوباما این امکان را دارد که به بانک‌های اروپایی و به سرمایه‌گذارانی که در قلمروی قضایی آمریکا قرار می‌گیرند، این تضمین را بدهد که در صورت کار با ایران، آن‌ها را مورد پیگرد قضایی قرار نخواهد داد.

در مقاله‌ای که اخیراً در روزنامه نیویورک‌ تایمز به همراه دکتر موسویان منتشر کرده‌ایم، به وضوح مبنای حقوقی و سازوکار این گزینه را تشریح کرده‌ام. اما توسل به چنین اقداماتی یا اقدامات مشابه نیازمند مساعد شدن فضای سیاسی است و ایران و کشورهای اروپایی باید تلاش کنند در فرصت باقی‌مانده این فضا را برای دولت اوباما مهیا سازند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا