خاطرات مخدوش رضا براهنی در مجله پورنوگرافی پنتهاوس
وحید بهمن، پژوهشگر تاریخ، که دربارهی قفقاز و آذربایجان تحقیق میکند، در رشته توییتی به بهانهی درگذشت رضا براهنی دربارهی موضع پیش از انقلاب او نوشت:
زنگ زدم به یکی از اساتید دانشگاه پرینستون آمریکا برای یافتن نسخه ماه فوریه سال ۱۹۷۷ میلادی مجله پورنوگرافی پنتهاوس. با تعجب پرسید آرشیو مجله پورنوگرافی را برای چه میخواهی؟ گفتم یکی از مثلاً روشنفکران ایرانی به نام رضا براهنی مقالهای در آن دارد که میخواهم بخوانم. خلاصه با صرف چند دلار نسخهای از مجله را تهیه کردم.
مطمئناً من دانش لازم برای نقد شعر و آثار رضا براهنی را ندارم اما خاطرات و مواضع تاریخی و سیاسی وی بسیار مخدوش و حتی در بسیاری از موارد جعلی و دروغ بود.
روایت معروف بسته شدن وی به پنکه سقفی در ساواک و تجاوز به هنگام چرخش پنکه را همگی میدانیم.
گویا براهنی سال ۱۳۵۱ کلاً حدود ۳ ماه بازداشت بوده، اما تاکنون دهها داستان و روایت جنسی از شکنجههای آن ۳ ماه روایت کرده.
بمانند سر و ته آویزان شدن از چوبه دار و تلاش ماموران برای تجاوز به زندانیان در حالت سر و ته و یا تجاوز به کودکان و یا دستگاه مخصوص برای فشار بر جمجمه و …
براهنی پس از آزادی در سال ۱۳۵۱ به آمریکا رفت و در آنجا شروع به مصاحبه و نوشتن مقالات در رسانههای مختلف در مورد آن ۳ ماه زندان، کرد.
برای نمونه مقاله:
Torture in Iran: ‘It is a Hell Made by One Man for Another Man’
که در ۲۱ آوریل سال ۱۹۷۶ در نیوروک تایمز چاپ شد. [لینک]
براهنی حتی پا را فراتر گذاشت و در فوریه سال ۱۹۷۷ میلادی مقالهای را در مجله پورنوگرافی Penthouse پنتهاوس آمریکا با عنوان the Shah’s Torture Chambers چاپ کرد و دوباره همان توهمات جنسی شکنجه را در آنجا بازگو کرد.
البته نام این مجله به اشتباه در خاطرات اسدالله علم، پلیبی ثبت شده است.
از موارد دیگر میتوان به روایت جعلی لیسیدن انشای تُرکی وی در ۶ سالگیاش اشاره کرد.
وی در مصاحبه با صدای آمریکا این روایت را تغییر و از لیسیدن روزنامه دیواری در سن ۱۱ سالگی و بعد از جریان فرقه پیشهوری گفت و یا در روایتی دیگر از لیسیدن تخته سیاه به دلیل تُرکی نویسی گفت.
مشخصاً رضا براهنی نمونهای بود از روشنفکرانی که حاضر بودند بخاطر دیده شدن و دشمنی با دولت پهلوی و برای رسیدن به هدف خود، دست به هر نوع جعل و دروغی بزنند.
نسل جوان امروزمان باید با تحقیق و مطالعه دقیق پی به حقایق تاریخی ببرند و از پیروی کورکورانهٔ هر کس و ناکسی پرهیز کنند.
میگوید رضا براهنی چه نیازی داشته که در مجله پورنوگرافی مقاله چاپ کند؟
اتفاقا این کار وی بسیار هوشمندانه بود. مجله پورنوگرافی پنتهاوس Penthouse به عنوان رقیب اصلی پلیبی در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، یکی از راههای ارتباط با جوانان آمریکایی بود، وقتی نه اینترنتی بود و نه فضای مجازی.
انتهای پیام
نابخردان کم سواد روشنفکرنمای آکنده از عقده ها و کمبودها ، گند زدند و رفتند !!! ای کاش براهنی به اندازه نیمی از احساسات پر شور و بی سر و ته و کین توزی اش ، از خرد و منطق و میهن پرستی بهره ای داشت ! شاید نامش در تاریخ به نیکی و روشن اندیشی جاودانه می شد !!!
سلامرضابراهنیبهفرضهمانگونهکه
شمامیفرماییددروغهمگفته.اماتحقیقا
حداقلحدوددهالیبیستمیلیوننفر
ازترکتبارانایرانبهعلتعدمامکان
تدریسزبانترکیدرسطوحتحصیلی
زباناجدادخودرافراموشکردندمن
حداقلگفتمرضابراهنییکنویسنده
خارجنشینبود.اگرمنحرفهمبوده
تاثیرشقابلمقایسهبااینسیاست
ضدفرهنگیاعمالشدهعلیهزبانو
فرهنگترکیوآذربایجانهیچاست
فکر نمی کنید با بازنشر حرف های وحید بهمن، خودتون هم به جانبداری از حکومت پهلوی متهم بشید؟
در ضمن، واقعا چرا رضا براهنی باید برای ارتباط با جوانان آمریکایی خاطرات شکنجه و تجاوز خودشو بهشون بگه؟!
روح نصرت رحمانی شاد که خوب براهنی را شناخت و آنچه لایقش بود را به او چشاند.رحمانی می گفت حرفهای براهنی آنقدر بی ارزش است که حتی نباید به او جواب داد و صد البته جواب خوبی هم به براهنی داد.