خرید تور نوروزی

رییس اتاق ایران استعفا داد

محسن جلال پور، رییس اتاق بازرگانی ایران به دلیل بیماری قلبی از سمت خود کناره گیری کرد.

به گزارش انصاف نیوز، آقای جلال پور ساعت 8 صبح امروز یکشنبه 10 مرداد ماه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «اين عمرهاي كوته و بي اعتبار»، نوشت:

٢٤ خرداد ١٣٩٤مهم ترين روز و بزرگترين افتخار زندگي من است. روزي كه از سوي كار آفرينان اين كشور به عنوان سخنگوي بخش خصوصي ايران برگزيده شدم. آن روز كرسي رياست اتاق ايران به امانت به من سپرده شد و مأموريتي بس خطير و بزرگ پيش رويم نهاد. مي دانستم كار بس دشواري پيش رو دارم. تحريم هاي چند لايه، انباشت عظيم بيكاران و ركود مزمن كشور را تهديد مي‌كرد. نبرد سنگين با تورم در جريان بود. بنگاه ها از نفس افتاده و حال اقتصاد اصلا خوب نبود.

مسئوليت سنگيني پذيرفته بودم و عهد كردم هر چه دارم بر سر اين خدمت بنهم.

بر اين عهد صادقانه ايستادم و كوتاهي نكردم.

چه بسيار زنان و مردان پاك نهاد در هيأت رئيسه، هيأت نمايندگان و سازمان اتاق كه در اين تلاش بيش از من كوشيدند. اين مأموريت مهم، تمام ساعات عمر من، تمام نيروي بدني و مهم تر از همه، بسيج همه قواي عاطفي و روحي ام را مي طلبيد.

قلب من سابقه بيماري داشت اما گمان داشتم اشتياق روحي خدمت به ايران عزيز اين عضو بيمار را نيز همراه خواهد كرد. در ابتداي سال جاري عارضه قلبي، چند روزي بستري ام كرد. پزشكان، كار سنگين و پرتنش را اكيدأ ممنوع كردند اما نمي‌توانستم كار را وانهم. به خود گفتم باز مي كوشم اما اجازه نخواهم داد تنش كار مرا بيازارد. اما نشد.

به باور من بنگاهها سرمايه اصلي اقتصاد هر كشورند. من كه خود بارها بنگاه ساخته و براي توفيق آن جنگيده بودم نيك مي‌دانستم هر بنگاه موفق عصاره سرمايه گذاري و تلاش ساليان ده‌ها، صدها و هزاران ايراني است. وقتي مرگ بنگاهي را مي ديدم، هنگامي كه زانو زدن فعالان اقتصادي را ناظر بودم، آن‌گاه كه در هر جا و هر سفر صدها جوان لايق ايراني از من تقاضاي شغل داشتند چگونه مي‌توانستم رنج نبرم؟!

مشاهده هجوم يكپارچه دشمنان خارجي ايران در عرصه بين الملل در كنار سنگ اندازي و كلوخ پراني داخلي دائما قلبم را جريحه‌دار مي‌كرد.

هر شب به خود نهيب مي‌زدم كه تو ضامن همه آن چه مي‌گذرد نيستي. حديث با نفس مي‌كردم كه در اين ساختار بزرگ و عريض و طويل تو عضو كوچكي هستي كه بايد تا مي‌تواني در انجام وظيفه خود، خوب بكوشي. اما مگر قلب آدميزاد زبان آدمي سرش مي‌شود؟! مي‌سوزد و كار دستت مي‌دهد.

اين قلب دمدمي مزاج و فرصت طلب.

القصه. بامداد چهارشنبه دو هفته قبل پس از بازگشت از سفر كردستان آنچه پزشكان پيش‌بيني مي‌كردند پيش آمد. مرگ را به چشم ديدم. تجربه‌اي است خنك و تسلي بخش.

گفتمش:
ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌كني
بازار خويش و آتش ما تيز مي‌كني

حال در بستر بيماري افتاده‌ام. رمقي نمانده. پزشكان صريحا مرا از اشتغال سنگين و تنش‌زا تا پايان عمر نهي مي‌كنند. مي‌دانم در بحبوحه كارزار سخت، شما زنان و مردان كارآفرين ايراني، براي نجات اقتصاد ملي نمي‌توان پذيرفت سخنگوي بخش خصوصي، ناقص و نيمه كاره در خدمتتان باشد. عليهذا امروز اقتضاي خدمت به شما، استعفا از رياست اتاق ايران است.

اين استعفا قطعا از سر وظيفه‌شناسي و امانتداري و متكي بر عقل و تدبير است.

در كمال فروتني از تك تك شما عزيزان سپاسگزاري مي كنم و از تقصير و قصور خود عذر خواهم. از شما مي خواهم اين خدمتگزار كوچك را عفو و از دعا فراموش نكنيد.
فرصت خدمت به اين سرزمين جاودانه و اين مردم خوب براي هر كس بهاري زودگذر است. فرصت‌هايتان را غنيمت شمريد و قدر بدانيد.

فردا بي شك از آن ايران است.
ارادتمند، محسن جلال پور

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. بعنوان یک ایرانی ، برای شما آرزوی آرامش و بهبودی میکنم با تشکر از تلاشهای شما خدا نگهدارتان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا