تحریف تاریخ و استدلال حجاب؟ | یک روزنامه نگار
کیاوش حافظی، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه همدلی نوشت:
«سالروز قیام و مقاومت مردمی حجاب در برابر تهاجم وحشیانه در مسجد گوهرشاد گرامی باد.» این پیامکی بود که دیروز از سوی وزارت ارتباطات به مناسبت سالروز قیام مسجد گوهرشاد برای عموم مردم ارسال شد. وزارت ارتباطات یا بهتر بگوییم دولت بدون هیچ تعارفی با این پیام چندخطی دهها و صدها صفحه تاریخ را تحریف کرد. در سالهای گذشته تلاش بسیاری زیادی برای ارتباط دادن قیام مسجد گوهرشاد و ماجرای کشف حجاب آمرانه از سوی رضاخان صورت گرفته است؛ تا جایی که 21تیرماه را روز حجاب و عفاف نامگذاری کردهاند؛ اما آیا تحریف سادهانگارانه تاریخ در شرایطی که هر فردی با یک جستجوی ساده میتواند متوجه شود کشف حجاب شش ماه بعد از واقعه خونین مسجد گوهرشاد اتفاق افتاده، توهین به شعور جامعه نیست؟شاید بهتر باشد حتی برای مسئولان ارشد وزارت ارتباطات که قادر به یک جستجوی ساده اینترنتی نیستند، ماجرا را توضیح داد. 87سال پیش رضاشاه که تازه از سفر ترکیه به ایران بازگشته بود، به فکر تغییر شیوه زندگی جامعه افتاد و تصمیم گرفت کلاهی را که مردان آن زمان بر سر میگذاشتند ازسرشان بردارد و بهجای آن کلاه شاپو یا کلاهفرنگی را باب کند. روحانیون در مشهد با این اقدام مخالفت کرده و آیتالله سیدحسین طباطبایی قمی را به نمایندگی خود برای مذاکره با شاه راهی تهران کردند. آیتالله طباطبایی قمی اما پس از رسیدن به تهران دستگیر شد و با انتشار خبر بازداشت او در مشهد، مردم معترض به این رخداد در مسجد گوهرشاد به بست نشستند. رضاشاه که از بستنشینی مطلع شد، دستور داد مردم سریعاً پراکنده شوند. با دستور استاندار وقت خراسان نیز هنگ پیاده واقعهای رقم زد که امروز بهعنوان واقعه خونبار در زمان پهلوی اول شناخته میشود؛ اما بخشنامه کشف حجاب چند ماه بعد در 27آذر 1314 تهیه شد و در 17دیماه این سال به اجرا درآمد؛ روزی که شاه پهلوی همراه با همسر و دختران بیحجابش به مراسم دانشسرای تربیتمعلم رفته بود. بهاینترتیب حتی اگر واقعه مسجد گوهرشاد را به پوشش ارتباط دهیم، بیشتر اعتراض بر کلاهی بود که بر سر مردان رفت و نه حجابی که از سر زنان برداشته شد. گفته میشود علت مقاومت در برابر کلاه شاپو، آن بود که همراه با آن باید سایر لباس مردان نیز تغییر میکرد، چراکه نمیشد این کلاه را که در زمان خود مدرن بود با جامه سنتی ایرانیان استفاده کرد؛ اما ظاهراً میتوان گفت روحانیون و رضاشاه در این نگاه اشتراک نظر داشتند که تغییر پوشش مردم سبک زندگی و تفکر آنها را تغییر میدهد. در حالی که امروز میدانیم این نگاه به پوشش منسوخشده است.امروزه حتی بسیاری از زنان محجبه و مردان مذهبی جامعه نیز بهرغم اشتراک نظر با نظام در نوع پوشش خود، برخوردهای قهری با این مسئله را نمیپذیرند.چیزی که سبب بروز انتقادات دراینباره میشود و سؤالاتی را مطرح میکند، این است که حتی رسانه ملی که برای موضوع حجاب پروتکلهای سفتوسختی دارد، در برخی موارد با به تصویر کشیدن زنان بهاصطلاح شلحجابی که در راهپیمایی 22بهمن یا تجمعات زمان انتخابات (بهویژه در ستادهای انتخاباتی نامزدهای اصولگرا و ارزشیها) دوگانگی را به فضای سیاسی و فرهنگی تزریق میکندطنز تلخ ماجرا آنجاست که کاندیداهای ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و … تا دیروز در ستادهای انتخاباتی خود از همین زنان که امروز دستور برخورد گشت ارشاد با آنها صادر میشود، استفاده میکردند اما حالا که روزانه شاهد افول ارزش پول ملی، تورم افسارگسیخته، به بنبست رسیدن مذاکرات برجام و آمارهای متعدد از بیکاری، خروج نخبگان از کشور و … هستیم با مسئله حجاب بهگونهای برخورد میکنند که گویا اصلیترین مأموریت جامعه به آنها بوده و آنها در ایام انتخابات به دنبال جلب رأی برای نشستن بر کرسی ستاد امربهمعروف و نهی از منکر بودند. بااینهمه تحریف تاریخ چه در زمان رضاشاه و چه همین یکی دو سال اخیر چندان به کار استدلال برای حجاب نمیآید بلکه آن را نیز تضعیف میکند.
انتهای پیام