به بهانه ساعت و کفش در مجلس
رضا صادقیان در روزنامه همدلی نوشت: انتقاد از پوشیدن کفش و استفاده از ساعت بسیار گرانقیمت بیش ازآنچه به قیمت این کالاها ارتباط پیدا کند، به مسئله کارآمدی و غیر کارآمد بودن کنش و واکنشهای برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مدیران ارشد نسبت به شرح وظایف آنان مرتبط است.
یک: همچنان برخی از نمایندگان، مدیران ارشد دولت در نهادهای مختلف میتوانند مدعی سادهپوشی، استفاده از وسایل ارزانقیمت، سفر خارجی نرفتن، ماشین خارجی نداشتن، تردد با وسایل حملونقل عمومی برای آشنایی بیشتر با خواستههای مردم، کم خوردن، نان و پنیر خوردن در جلسات دولت، فقط چای نوشیدن، نفی برندهای خارجی و… باشند و به همین رویه نادرست ادامه بدهند. آنسوی این داستان تکراری استقبال بخشهایی از جامعه درباره چنین رفتارهایی است. گویی بخشی از شهروندان به دلیل قرار گرفتن در قالبهای سادهسازی شده که از سوی صداوسیما بهشدت تبلیغ میشود مشتاق هستند عکس مدیران ارشد را با لباسهای مندرس، رنگورورفته و… ببینند و بهوسیله همین تصویرهای کلیشهای خطوط خدمتگذاری و سادگی مسئولان را برای خود مجسم کنند.
دو: یک مدیر، نماینده مجلس، شهردار کلانشهر و… میبایست بدون دغدغههای عادی زندگی کند. نمیتوان از مدیر ارشد توقع داشت هر ماه دغدغه پرداخت وام، قسط وسایل خانه، دیر رسیدن فرزند به محل تحصیل، کرایهخانه و تهیه نیازهای روزمره زندگی را داشته باشد و همزمان بتواند در حوزه سیاستگذاری، مدیریت سازمان، تصمیمگیریهای درست و کمهزینه و ارتقای سیستم و جذب سرمایههای کلان برای کشور تلاش کند! واقعیت آنکه همنشین کردن دغدغههای روزمره و عادی و توسعه و افزایش بهرهوری با یکدیگر همخوانی ندارد. فرض کنید یک مدیر صبحها نان و چای شیرین بخورد، با اتوبوس سرکار حاضر شود، در خانه اجارهای زندگی کند و… اما اگر همین مدیر با تصمیمگیری نادرست به دلیل استفاده از تغذیه کمکالری، له شدن در اتوبوس و مترو و شرمنده شدن جلوی صاحبخانه باعث ضرر صدمیلیاردی به شرکت، سازمان و مجموعه تحت مدیریت خود شود اینهمه صرفهجویی و مندرسپوشی و مردمی بودن به چهکار میآید؟ تقریباً هیچ!
سه: مسئله اصلی پوشیدن کفش ریبوک، ساعت برند، کتوشلوار خارجی، تلفن همراه گرانقیمت و استفاده از ماشین نسبتاً لوکس توسط مسئولان نیست. جدای از اینکه و به دلیل فشارهای اجتماعی همین مدیران بارها در مذمت استفاده از کالای خارجی سخنها گفتهاند، بحث اصلی به ناکارآمدی، ناتوانی، زیادهگویی، حرف درمانی و بیان حرفهای بدون پشتوانه ارتباط پیدا میکند. به عبارتی مدیران، نمایندگان مجلس و… دقیقاً همه فعالیتهای غیر کارآمد، نادرست، پرهزینه و… را بدون در نظر گرفتن عواقبت سیاستگذاریها و تصمیمسازیها انجام میدهند و همزمان از کالاهایی استفاده میکنند که تهیه و استفاده این نوع کالاها برای اکثریت شهروندان امکانناپذیر است! در واقع همزمان سه کنش را انجام میدهند، در نقد کالای خارجی بهصورت خاص و نفی داشتن رفاه مسئولان سخنها میگویند، تصمیمگیری نادرست انجام میدهند و خودشان از خودرو خارجی، منزل لوکس و وسایل شخصی گرانقیمت استفاده میکنند!
چهار: حمله به ساعت، کفش، خودرو، کتوشلوار گرانقیمت بهانه است و بیش از هر چیزی جنگ و جدلهای بیپایان سیاسی را یادآور است. بحث اول و آخر چنین کنش و واکنشهایی هیچ دستاوردی برای طرفین منازعه ندارد؛ مانند صدها جدل فرسایشی فراموش خواهد شد. نوکتیز انتقادها باید بهجای دامن زدن به بحثهای انحرافی روی کارآمدی سیاستها و تصمیمهای کلان مدیریتی متمرکز شود.
انتهای پیام