کارشناس برجسته انرژی: با روند فعلی بزودی واردکننده نفت و گاز میشویم
گفتوگو با غلامحسین حسنتاش درباره حوزه راهبردی انرژی
علی نیلی، انصاف نیوز: سیدغلامحسین حسنتاش، کارشناس برجسته انرژی میگوید فقدان نگاه جامع و طراحی کلان برای تولید، توزیع و مصرف انرژی سبب وابستهشدن بیش از 70 درصدی کشور به گاز طبیعی شده که علاوه بر پیامدهای امنیتی و اقتصادی و زیستمحیطی، مزیت ایران در بازار انرژی جهان را هم به شدت تحت تاثیر منفی قرار داده است. به گفته او، با ادامه روند فعلی سرمایهگذاری و تولید و رشد مصرف، در کمتر از 20 سال به واردکننده نفت و گاز تبدیل میشویم.
نتایج فقدان برنامه جامع انرژی
حسنتاش که در دفتر انصاف نیوز حضور یافته بود، در پاسخ به این پرسش که مشکل اصلی بخش انرژی کشور را چه میداند، گفت: اولین و اصلیترین مشکل کشور در بخش انرژی، فقدان یک نگاه فراگیر و فرابخشی، کارشناسانه و بلندمدت است. بنابراین وزارت نیرو در بخش آب و برق و وزارت نفت در زمینه نفت، گاز و پتروشیمی، سیاستهای بخشی خود را به اجرا میگذارند که شاید خیلی مصالح کلان و بلندمدت کشور در آن مدنظر قرار نگرفته باشد.
او ادامه داد: برای اینکه عمق این مشکل را بیشتر درک کنید، به این مساله توجه میدهم که وزارت نفت پس از جنگ تحمیلی گازرسانی به شهرها و روستاهای کشور را در دستور کار قرار داد و امروز بیش از 70 درصد انرژی مصرفی در بخش خانگی و صنعتی، گاز طبیعی است. اگر برنامه جامع انرژی کشور تدوین شده بود، امکان نداشت که اجازه دهد کشور به یک منبع انرژی تا این حد وابسته شود چون پیامدهای جدی امنیتی و اقتصادی و زیستمحیطی دارد.
سردبیر نشریه اقتصاد انرژی با بیان اینکه ممکن است برخی بخشها مانند تولید نیروگاههای برقآبی، برنامههای میانمدت یا بلندمدت وجود داشته باشد، افزود: ما در کشور هیچ برنامه کلانی برای تولید انرژی بر اساس آمایش سرزمین که مثلا نشان میدهد در کدام مناطق تابش بیشتری داریم و در کدام مناطق باد مناسبی میوزد، نداریم. بعد از تدوین برنامه جامع تولید انرژی، نوبت به تدوین راهبردهای کلان میرسد. منظور از راهبردهای کلان این است که فرض کنید تصمیم میگیریم به دلایل سیاسی و اقتصادی، سهمی در بازار گاز اروپا داشته باشیم. وقتی این راهبرد را تدوین کردید، سیاستهای کشوری مصرف گاز را بر آن اساس تنظیم میکنید.
حسنتاش با اشاره وابستگی بیش از حد کشور به گاز طبیعی گفت: اگر راهبردهای کلان تدوین شده بود و میدانستیم چه برنامهای برای بازار جهانی داریم، تولید و مصرف گاز را طوری سامان میدادیم که امکان صادرات برایمان فراهم باشد درحالی که اکنون چنین امکانی برای کشور وجود ندارد.
او به این پرسش که چگونه میتوان این تناقض را حل کرد که از طرفی گفته میشود ما بزرگ ترین ذخایر گازی جهان را داریم و از طرف دیگر، در زمستان با مشکل قطعی گاز مواجه میشویم، پاسخ داد: اصلیترین دلیل همان بیتوجهی به لزوم تدوین برنامه ملی و جامع انرژی است اما در مورد مشخص گاز، ما هم مشکل تولید و عرضه داریم و هم مشکل مصرف.
ریشههای بحران گاز
حسنتاش مشکل عرضه گاز را چنین تشریح کرد: به دلیل شرایط بینالمللی کشور و تحریمها ما سرمایهگذاری لازم و به موقع برای توسعه منابع گازی را انجام ندادهایم و میتوان گفت الان هیچ نوع سرمایهگذاریای در این بخش انجام نمیشود. بحثهایی هم که در مورد سرمایهگذاری از منابع داخلی میشود، به نظر من بیشتر جنبه نمایشی دارد. مشکل دیگر هم این بوده که ما به طرز عجیبی همهجا گاز بردهایم و کشور به شدت به این حامل وابسته شده که خیلیهایش هم غیراقتصادی بوده است. مثلا ما حتی به روستاهای مناطق گرمسیر هم گاز بردهایم. این کار هم حاصل نگاههای بخشی بودهاست. بنابراین نزدیک به 70 درصد انرژی اولیه کشور از گاز تامین میشود.
او مشکل بخش مصرف گاز را، بهرهوری بسیار پایین وسایل گازسوز دانست و عنوان کرد: بهترین و پیشرفتهترین وسایل گازسوز کشور، راندمان بسیار پائین دارند که مثلا در مورد بخاریها کمتر از 30 درصد است. معنایش این است که مثلا بخاریهای گازسوز ما به ازای هر 100 واحد گازی که دریافت میکنند بیش از 70 درصد آن را هدر میدهند. این در حالیست که در دنیا بخاریهایی استفاده میشود که با مصرف یکسان، دو برابر گرمای بیشتر تولید میکند.
مشاور اسبق وزیر نفت ادامه داد: بنابراین عدم سرمایهگذاری بهموقع و کافی، توسعه بیرویه شبکه مصرف گاز و راندمان بسیار پایین وسایل گازسوز، باعث شده نتوانیم تولید را همپای مصرف گسترش دهیم. در نتیجه در زمستانها با بحران گاز مواجه میشویم و چون نمیخواهیم گاز بخش خانگی را قطع کنیم، به صنایع فشار میآوریم که خودش مشکلات اقتصادی دیگری را به وجود میآورد.
مصرف بهینه از شعار تا عمل
این کارشناس برجسته انرژی با اشاره به اهمیت استفاده بهینه از انرژی گفت: متاسفانه مشکل بهرهوری پایین انرژی مختص بخش خانگی نیست و ما در تولید کالا و خدمات هم بسیار بیشتر از متوسط جهانی انرژی مصرف میکنیم.
او رویکرد اولیه سازمان بهینهسازی مصرف سوخت را قابل نقد دانست و ادامه داد: تغییر نوع ماده مصرفی، لزوما بهینهسازی نیست. ما فقط سوخت موتوری که بنزین را بد میسوزاند تغییر دادیم و همان موتور، الان سیانجی را بد میسوزاند. حرف ما این بود که مجموعهای از اقدامات دیگر مانند ارتقای راندمان موتور، تغییر طراحی بدنه و… برای بهینهسازی مصرف سوخت لازم است. به نظر من این یک برنامه انحرافی بود که آن سازمان را سالها درگیر خود کرد.
حسنتاش Energy saving را یکی از مهمترین مباحث علمی در جهان خواند و ادامه داد: مطالعات گسترده در جهان نشان میدهد آزاد کردن یا تولید هر واحد انرژی از محل صرفهجویی به مراتب ارزانتر از تولید انرژیهای جدید تمام میشود و بنابراین تلاش گستردهای در همه دنیا وجود دارد تا مصرف را بهینه کند.
شوکدرمانی در حوزه انرژی
استاد سابق دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران رویکردهای قیمتی برای بهینهسازی مصرف را اشتباه خواند و اضافه کرد: یک نگاه مسلط در کشور وجود داشته که قیمت حاملهای انرژی ارزان است و این ارزانی سبب مصرف بیرویه شده. بنابراین قیمت را که بالا ببرید، مصرف کاهش مییابد اما تجربه نشان داد این استدلال که ممکن است برای اقتصادهای باثبات معنا داشته باشد، برای کشوری با مختصات اقتصاد ایران کارایی ندارد.
حسنتاش با اشاره به وجود تورم ساختاری در اقتصاد ایران گفت: دائما قیمت حاملها را بالا بردیم که سبب افزایش تورم شد. این تورم، باز سطح عمومی قیمتها را ارتقا داد و سبب شد قیمت نسبی حاملهای انرژی باز پایین بماند. در واقع فقط سطح عمومی قیمتها بالا رفته در حالیکه دنیا راهکارهای غیرقیمتی موفقی را برای کنترل مصرف تجربه کرده است.
او ادامه داد: بر اساس مطالعاتی که انجام دادهام، ما در کشور به راحتی میتوانیم 35 تا 40 درصد در مصرف انرژی صرفهجویی و شاخص شدت انرژی را اصلاح کنیم. شاخص شدت انرژی نشان میدهد به ازای هر هزار دلار تولید ناخالص ملی، چه میزان انرژی مصرف شده است. مطالعات من نشان میدهد اگر بخواهیم این شاخص را به متوسط جهانی برسانیم، 30 تا 40 درصد پتانسیل صرفه جویی داریم.
حسنتاش گفت: ما روزانه معادل 7 میلیون و 500 هزار بشکه نفت (از نظر ارزش حرارتی معادل نفت) انرژی در کشور مصرف میکنیم که اگر صرفهجویی 30 درصدی محقق شود، بیش از 2 میلیون بشکه معادل نفت در روز برای صادرات چه به صورت نفت چه به صورت گاز، آزاد میشود که با قیمتهای امروز نفت خام در بازارهای جهانی، عددی شگفتانگیز به دست میآید.
کفگیر انرژی به ته دیگ رسیده
سردبیر سابق نشریه اقتصاد انرژی با تاکید مجدد بر اهمیت ارتقای بهرهوری ادامه داد: چون ارتقای بهرهوری آثار مثبت زیستمحیطی هم دارد، جذب همکاریهای بینالمللی را ممکن میکند. به عبارت دیگر چون مسائلی مانند تغییرات اقلیمی مساله همه جهان است، روی بهرهوری مصرف انرژی امکان جذب سرمایههای خارجی وجود دارد.
حسنتاش بیتوجهی به تولید انرژیهای تجدیدپذیر را عامل دیگر منفیشدن تراز انرژی در کشور دانست و گفت: فقدان نگاه جامع، توقف ورود سرمایه، توسعه بیرویه مصرف داخلی، بیتوجهی به ارتقای بهروری و غفلت از تولید انرژیهای نو همه دست به دست هم داده و باعث شده رشد مصرف از رشد تولید انرژی در کشور پیشی بگیرد که با روند فعلی سال به سال هم بدتر میشود. یعنی اگر در زمستان 1400، فرضا 70 روز بحرانی داشتیم، در زمستان 1401 ممکن است 90 روز بحرانی داشته باشیم.
او ادامه داد: آنچه مسلم است این است که با روند فعلی سرمایه گذاری و تولید از طرفی و رشد مصرف از طرف دیگر، به زودی به واردکننده انواع حامل های انرژی و از جمله گاز تبدیل می شویم.
تقدم برنامه بر سرمایه
کارشناس برجسته انرژی به این سئوال که برای بهینهسازی مصرف سوخت به سرمایه بیشتر نیاز داریم یا برنامه، جواب داد: بر خلاف اقداماتی مانند توسعه میادین نفتی و گازی که سرمایههای بسیار کلانی را میطلبد، سرمایهگذاری در ارتقای راندمان و بهرهوری مصرف انرژی با رقمهای کوچک امکانپذیر است ضمن آنکه به سرعت هم روند بازگشت سرمایه آغاز میشود و از محل صرفهجویی، سودهای قابل توجهی هم به دست میآید اما مشکل به نظر من این است که هنوز آن اراده ملی برای اصلاح الگوهای مصرف انرژی در کشور به وجود نیامده است.
حسنتاش گفت: اگر این نگاه در کشور حاکم شود که صرفهجویی و بهینهسازی مصرف یک راه ارزان و در دسترس برای حل بحران انرژی است، وقتی وزیر نفت طرحی را برای توسعه فلان میدان نفتی ارائه میکند، از او سئوال میشود که آیا با همین سرمایه، نمیتوان روی بهرهوری کار کرد و میزان بیشتری واحد انرژی به دست آورد؟
او ادامه داد: دستگاه حکمرانی اگر اهمیت بهینهسازی را درک کند، همه را به این سمت سوق میدهد و حتی برای کارهای تبلیغاتی یا اهدای جایزه هم این حوزه را انتخاب میکند.
مشکل ساختار حکمرانی انرژی
حسنتاش در بخش دیگری از این گفتوگو، مشکلات ساختاری حمکرانی انرژی در کشور را تشریح کرد و گفت: ما یک سازمان بهرهوری انرژی در وزارت نیرو داریم و یک شرکت بهینهسازی مصرف سوخت در دل وزارت نفت. همان فقدان نگاه جامع، اینجا هم وجود دارد. یعنی دستگاهی که عرضه انرژی را انجام میدهد، قاعدتا دغدغه بخش تقاضا را ندارد جز در زمانهای تنگنا. به محض اینکه کمبودی ایجاد میشود، این سازمانها انگیزه پیدا میکنند که برای کنترل مصرف اقداماتی را انجام دهند. به محض آنکه آن ضرورت از بین میرود، این تلاشها هم متوقف میشود.
او اضافه کرد: جایگاه این سازمانها درست نیست و این همان مشکلی است که در ابتدای عرایضم به آن اشاره کردم. این دو سازمان باید بیرون از دستگاه عرضه انرژی بایستند و مستقلا با بخشهای گوناگون صنعت وارد مذاکره شوند و چارچوبهای ارتقای بهرهوری در حوزه انرژی را تنظیم کنند. فرض کنید به تولیدکننده بخاریهای گازی گفته شود سه سال وقت داری شاخص شدت انرژی خود را اصلاح کنی و اگر در این مسیر حرکت کردی، حمایت میشوی و اگر نکردی، بعد از مدت مقرر باید سوخت را به قیمت جهانی تهیه کنی. خب در این شرایط، آن تولیدکننده هم انگیزه پیدا میکند که برود و مصرفش را بهینه کند. بنابراین ما هم مشکل فقدان نگاه حاکمیتی و کلان به حوزه انرژی داریم و هم مشکل ساختار و سازمان. اما به نظر من، اصلیترین مشکل این است که هنوز در سطح حاکمیت این باور وجود ندارد که راهحل قطعی بحران انرژی در کشور، ارتقای کارایی است.
تاثیر مخرب تحریم
حسنتاش هم افزایش تولید و هم ارتقای بهرهوری را در گرو ورود فناوریهای جدید دانست و گفت: ضربه تحریم به بخش انرژی کشور گسترده بوده و دسترسی ما به فناوریهای جدید را کاهش داده است.
او در پاسخ به این پرسش که چرا در همه دولتها بخش کارشناسی نفت و گاز از غلبه بر تحریمها حرف زده و به صراحت نگفته که پیشرفت صنعت متوقف شده است، پاسخ داد: وقتی جو حاکم این است که ما با تحریم هیچ مشکلی نداریم، ممکن است پست گرفتن هم به همصدا شدن با همین جو عمومی منوط شود. ضمن اینکه ما در بخش نفت فاقد یک برنامه جامع هیدروکربویی هستیم. وقتی اولویتها مشخص نیست و به لحاظ کارشناسی هم روز به روز نحیفتر شده، تحریم هم مسائل را تشدید میکند. شاید به نوعی نعمت هم باشد چون بیبرنامگی و ضعف ما را پوشش میدهد.
حسنتاش ادامه داد: از هر منظری که به حوزه انرژی نگاه کنیم، نمیتوانیم تاثیر مخرب تحریمها بر آن را نادیده بگیریم اما بیشتر از تحریم یا کمبود سرمایه یا هر مشکل دیگری، مشکل ما به ساختار سیاسی کشور بازمیگردد که خیلی دغدغه شایستهسالاری یا تداوم تجربهها را ندارد. به نظر من همه مشکل ما به کیفیت حکمرانی و در نهایت ساختار سیاسی بازمیگردد. باید آن مساله را حل کنیم تا مشکلات دیگرمان حتی در حوزه کارشناسی هم حل شود.
انتهای پیام