یادداشت محمدرضا جلاییپور از زندان اوین
محمدرضا جلائیپور که چند روز قبل بازداشت شده است در یادداشتی با عنوان «هشتگ #برای_ایران از زندان اوین» نوشت:
برای زنان که حتی در زندان هم قربانی تبعیض جنسیتیاند و در ضوابط تماس تلفنی و همه امکاناتِ محیط زندان و شرایط حبس به نحوه معناداری وضعیت سختتری از مردان زندانی دارند.
برای صفا و نجابت نگاه هموطنِ ۲۵ سالهای که در قرنطینۀ زندان اوین دوستم شد و چنان فقير بود كه تنها براى اينكه مدتى در زندان غذا و سرپناه و امنيت داشته باشد بزه خرد كرده بود و داستان زندگىاش تا صبح خواب را از چشمم ربود.
براى زندانيان بىکسی که چنان قربانیِ نابرابری و فقر خشناند که همین زندانی که برای ما مجازات گناه ناکرده است برای آنها خواستنی است و نمیخواهند آزاد شوند.
برای بغض و اشک سیامک نمازی وقتی گفت بعد از هفت سال زندانِ سخت به مثابۀ گروگان و ابزار معامله، حس کسی را دارد که مادر خودش (ایران) که عمری مهر فرزندیاش را دیده او را کالای فروختنی میبیند و نامادریاش (آمریکا) گویی ارزش بیشتری برای زندگیاش قائل است و چه غمی بر دلش آوار شده وقتی برایش روشن شد که تنها این نامادری است که شاید برای آزادیاش تلاش کند و نه مادر خودش.
براى حس توصيفناپذیر نگاه احمدرضا جلالی که گرچه پنج سال گذشته زیر حکم اعدام است و بارها از صداوسیما شنیده که به زودی اعدام میشود، جدیتاش در ورزش و مطالعه از امثال ما که امید بالاتر زندگی و آزادی داریم بیشتر است.
برای عشق هومن جوکار به یوز ایرانی که نه فقط در سالها تلاش مؤثرش قبل از زندان برای پیشگیری از انقراضاش، که حتی در طرح یوز زیبای دوخته شده بر ملافهای که در اتاقِ زندان آویزان کرده هم جلوهگری میکند.
براى اثر دست اميرحسين خالقىِ نازنين بر كتابهای طبقهبندی شده و عناوینِ ردیفهای کتابخانه اندرزگاه ۴ زندان اوین که برآمده از همان دلسوزی، ایران دوستی و ذوقی است که سالها در بیابانهای ایران نثارِ گونههای رو به انقراضِ حیاطوحش شده بود.
براى حال خوب و گرمايى كه دستپختِ کمنظیر و خدمات مدام سام رجبی برای همبندیهایش خلق میکند و نشان از ذوق یک عاشق طبیعت دارد.
براى خندۀ معصومانه و شوق يادگيرى و زندگىجوییِ علی یونسی و امیرحسین مرادی، نخبگان المپیادی جوانی که سختی بازداشت طولانی در سلولهای بند ۲۰۹ هم زائلش نکرده است.
براى معرفت و دستوپابهخیری مهدی محمودیان که در اوین هم هوای همه را دارد و دلگرمی و دستگیر بیپناهترین زندانیان است.
برای آرامش، متانت، دانش، مقاومت و دستپخت عالی سعید مدنی که بیدریغ نثار همبندیهایش میشود.
برای وکلای حقوق بشری که نه فقط برای دفاع از حقوق اساسی ایرانیان زندانی شدهاند، که حتی در اوین هم با حوصلهای شگفتانگیز پناه و مشاور حقوقیِ زندانیان فرودست و مدافع حقوق اساسیشاناند.
براى خير رسانىهای محمد حبیبی که نه فقط در تلاش مدنی پایدارش برای افزایش کیفیت آموزش عمومی و کاهش نابرابری آموزشی و بهبود کیفیت زندگی معلمانِ فرزندانِ ما ایرانیان، که حتی در طول چندبار زندان هم متوقف نمیشود و بعداز آزادیهایش هم مشمول همبندیانِ زندانیاش میشود. برای او که چنان به نابرابری حساس است که حتی در زندان هم دلش نمیآید در خوراک و زحمات روزمره پیشپاافتاده از فرودستترین زندانیان متمایز باشد.
براى حساسيت اسماعيل عبدى به ظلم و مقاومتش در برابر هر مصداقى از آن در حبس طولانىاش، و حتى در حد مقاومت در برابر اجبار ناروای پوشیدن لباس زندان در ملاقاتها. براى او كه با تقديم بهترين سالهای زندگیاش و تحمل ندیدن فرزند در دوران زندان، عدالت آموزشی را برای فرزندانِ هموطنانش طلب میکند.
براى سينماگران زندانى كه به جاى خلق فيلمهای پر توفیق در بیرون زندان، تخیلشان در فضای تنگِ سلولها طرحِ سکانسهای فیلمهای بعدیشان را میزند.
براى همه زندانيانى كه براى طلب و تمهيدِ اعتلاى ايران و بهروزىِ ايرانيان از طریق قانونى و خشونتپرهیز اینجا اند و در هواخوری بند به تنها چیزی که از بالای دیوار بلند زندان معلوم است خیره میماند: پرچم ایران.
محمدرضا جلائیپور
۷مهر ۱۴۰۱
زندان اوین
انتهای پیام
صحبت های قشنگ می کنی ولی خودت که درب باک ماشینت را یکی از این معتادین متجاهر بی بضاعت فقیر به خاطر اعتیادش بدزده به هیچ وجه رضایت نمیدی و برای او اعمال ماده ۶۹۶ هم می کنی و دو تا ضبط و باند هم بهش اضافه می کنی خوب از دستگاه قضا چه انتظاری داری حالا بشین حرف های خوشگل بزن و ادای آدمای باشرف رو در بیار
عوام فریبی نکن و یک طرفه به قضاوت نرو
من این یادداشت نوشتن این حضرات از داخل زندان برام یک معضل فلسفی شده
آخه مگه زندان جای فشار و ارعاب و انفرادی و حتی شد و لگر نیست
چطوریه از داخلش این یادداشت های آزادیخواهانه را نوشت؟
1- بابا ما خیال میکردیم زندان های سیاسی جمهوری اسلامی، خیلی وحشتناکه، الان این نوشته حالمو یه جوری کرد که دوست دارم زندانی سیاسی شم!
2- جالبه کسانی که دائم دم از عدالت میزنن، خودشون یه طرفه به قاضی میرن و هرکسی که تو زندانه رو بی گناه تلقی میکنن و بدون هیچ سندی، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی رو در هر پرونده ای محکوم و ظالم میدونن.
3- ولی با همه این حرفها، نباید بی انصاف بود؛ همین که از پرچم ایران دفاع کرد و اصلاحات قانونی و بدون خشونت رو ترویج کرد، جای امیدواریه.
چجوری میتونی اینقدر نیمه خالی لیوان پر آب رو ببینی، واقعا برای ایران؟ همون که پرچمش رو تو فضای مجازیو حقیقی میسوزونن؟
از نظر من حزب شما یعنی نقدی، فحشی، حرف نیش داری به نظام بزن وهیچ مسئولیتی در مقابل حرفات و اعمالت نداشته باش…