خرید تور نوروزی

«توسعه» واژه ممنوعه یا نام رمز حل بحران‌های ایران؟

نگاهی به نسبت جناح‌های سیاسی با مفهوم توسعه

گروه اقتصادی، انصاف نیوز: خبری که بعد ازظهر شنبه، شانزدهم مهر ماه از نشست سران سه قوه در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت، یک تفاوت معنادار با خبرهای مشابه داشت؛ این‌که بعد از مدت‌ها، کلمه «توسعه» در ادبیات رسمی مقامات کشور به کار گرفته شد. آن‌چه در نشست سران سه قوه، آن هم در بحبوحه اعتراضات اجتماعی رخ داده، نشانه تغییر ریل اداره کشور است یا استفاده ناگزیر از یک واژه؟ در این گزارش نگاهی داریم به نسبت جناح‌های سیاسی با مفهوم توسعه.

بایگانی یک برنامه: غربی‌ست!

مخالفت یک جریان نیرومند سیاسی با توسعه، در سال 1384 از پرده برون افتاد؛ وقتی یاران محمود احمدی‌نژاد و خودش، به سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی دولت‌های پس از جنگ تاختند و برنامه‌های توسعه را رهاورد غرب دانستند. نماینده محمود احمدی‌نژاد در کفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو، از وجود نگاهی در کشور خبر داد که باور دارد «یک عده باید زیر چرخ‌های توسعه له شوند تا بقیه به رفاه برسند» و از این نگاه به شدت انتقاد کرد. مرحوم هاشمی به نماد اشرافیت بدل شد و گفتمان مقابل، گفتمان عدالت و یاری مستضعفان نامیده شد.

به این ترتیب کسی که می‌گفت «مشکل ما چند تار موی دختران نیست» به قدرت رسید و برای نخستین‌بار در عصر جمهوری، یک سند فرادستی را با بهانه غربی‌بودن به بایگانی سپرد. دولت نهم عملا از اجرای برنامه چهارم طرفه رفت و وقتی گزارش عملکردش منتشر شد، مشخص شد اقدامات و سیاست‌های آن دولت بیش از 60 درصد با تکالیف برنامه چهارم مغایرت دارد. اهمیت برنامه چهارم در این بود که نخستین دوره 5 ساله از چشم‌انداز 20 ساله‌ای بود که تبدیل ایران به قدرت اول منطقه را هدف‌گذاری کرده بود. آن برنامه که به بی‌راهه رفت، عملا دستیابی به اهداف چشم‌انداز نیز غیرممکن شد.

در همین دوره بود که واژه توسعه به یک ضدارزش تبدیل شد و در ادبیات رسمی، عبارت «الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت» جانشین واژه توسعه شد. خلاصه همه کش‌مکش‌ها بر سر این موضوع را می‌توان در نتیجه‌گیری یک مقاله ردگیری کرد: «الگوی غربی، ناکارآمد است چراکه نتوانسته فقر و تبعیض و بی‌عدالتی را از بین ببرد و همچنین قادر نبوده تا اخلاق انسانی را مستقر سازد. ضمن این‌که پایه این نوع توسعه و پیشرفت، استعمار، تبعیض و غارت سایر کشورهاست، فلذا الگویی نادرست می­باشد. الگوی مناسب برای پیشرفت در جمهوری اسلامی همان الگوی ایرانی- اسلامی است و نه الگوی غربی.»

جنجال بر سر هیچ!

دولتی که با وفور درآمدهای نفتی مواجه شده و البته سازمان برنامه را منحل کرده بود، بالاخره برنامه توسعه مورد نظر خود را نوشت و از تصویب مجلس همسو گذراند. برنامه پنجم آه از نهاد کارشناسان مستقل درآورد چون در ماده اول، اذعان می‌کرد تمام جنجال‌های دولت مستقر درباره مبانی غربی برنامه چهارم، به تشکیل یک دبیرخانه محدود شده که موظف است الگوی جدیدی تدوین کند!

قانون برنامه پنجم چنین آغازی داشت: «دولت موظف است با همکاری سایر قوا «الگوی توسعه اسلامی ـ ایرانی» که مستلزم رشد و بالندگی انسان‌ها بر مدار حق و عدالت و دست‌یابی به جامعه‌ای متکی بر ارزش‌های اسلامی و انقلابی و تحقق شاخص‌های عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد را تا پایان سال سوم برنامه تدوین و جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد. این الگو پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی مبنای تهیه برنامه ششم و برنامه‌های بعدی قرار می‌گیرد.» این ماده یک تبصره هم داشت: «دبیرخانه تهیه این الگو در قوه مجریه مستقر خواهد بود و رؤسای قوای سه‌گانه کشور موظفند با اتخاذ سازوکارهای لازم در هر قوه به فرآیند تهیه آن کمک کنند.»

بنابر مصوبه مجلس، دولت موظف شده بود ظرف مدت سه سال، الگوی جدیدی برای توسعه تدوین کند که اسلامی و ایرانی باشد اما هیچ‌کس به این پرسش پاسخ نداد که در فقدان این الگو، آیا برنامه پنجم توسعه هم غرب‌گرایانه بود یا چون امضای رئیس‌جمهوری خودی را پای خود داشت، از همه اتهامات مبرا شده بود؟

یک شکست آشکار

پس از تمام فراز و فرودها، یک ساختار جدید در نظام اداری کشور تشکیل شد که چنین عنوانی داشت: «مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» این مرکز سه وظیفه را برای خود متصور شده است: الف) تعمیق و توسعه تفکر، تحقیق و نظریه‌پردازی ب) گفتمان‌سازی و ج) طراحی و تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت.

از میزان دخالت این مرکز در تدوین برنامه ششم توسعه، سند و خبری در دست نیست اما متاسفانه برنامه ششم، یک شکست آشکار در برنامه‌ریزی‌های توسعه کشور محسوب می‌شود تا جایی‌که یکی از برجسته‌ترین کارشناسان توسعه در ایران، آن را «بی‌کیفیت‌ترین برنامه توسعه» در تاریخ برنامه‌نویسی خوانده است. بازخوانی گفته‌های فرشاد مومنی در این‌باره خالی از لطف نیست: «اکثریت قریب به اتفاق بحران‌های کوچک و بزرگی که امروز دامن‌گیر کشور است، ریشه در بی‌اعتنایی به عدالت اجتماعی یا بد دفاع کردن از آن به سبک احمدی‌نژاد و یاران دارد… یگانه راه برون‌رفت از بحران‌های کنونی صورت‌بندی برنامه‌های  اصولی توسعه با مشارکت همه ‌اندیشه‌ورزان و بر محور بایسته‌های توسعه عادلانه خواهد بود… به جای این‌که بی‌شمار اهداف مختلف و عموماً متناقض را کنار هم بگذاریم، باید هدف اصلی را بسط فرصت‌های شغلی مولد قرار دهیم… در سند برنامه‌ ششم که در سازمان برنامه تهیه شده بود، حدود ۱۹۶ هدف کلی و  حدود ۵۶۶ استراتژی معرفی کرده‌اند! این شیوه‌ برنامه‌ریزی مایه‌ تأسف است… من خطاب به آقای رئیس‌جمهور گفتم شما برنامه ندارید و آن چیزی هم که به نام لایحه برنامه به مجلس دادید، هیج نسبتی با یک برنامه توسعه ندارد… من به شما می‌گویم این سند بی‌کیفیت‌ترین برنامه در طول تاریخ این کشور است.» (روزنامه عصر اقتصاد، 21 تیر ماه 1399)

مفاهمه بر سر یک مفهوم

این روزها دولت سیزدهم مشغول تدوین برنامه هفتم است؛ دولتی که به لحاظ گفتمانی، شباهت‌های آشکاری با دولت احمدی‌نژاد دارد اما مانند آن دولت، به مصاف توسعه نرفته است.

سیدابراهیم رئیسی تاکنون موضع‌گیری شفافی درباره توسعه نداشته و نمی‌دانیم او نیز برای این واژه بار منفی قائل است یا باور دارد راه برون‌رفت از بحران‌ها، هم‌افق‌شدن اجزای مختلف ساختار قدرت برای رسیدن به توسعه است.

این ضعف البته مختص رئیس‌جمهور نیست و تقریبا در تمامی سطوح کشور، اختلاف تعریف و فقدان فهم مشترک از توسعه به چشم می‌خورد. با همه این احوال، اکنون مانند سال‌های گذشته، حرف زدن از توسعه تابو نیست و وقتی این عبارات از جلسه سران سه قوه به رسانه‌ها مخابره می‌شود که آنان «توسعه و پیشرفت کشور» را متکی به نوعی از وحدت و آرامش می‌دانند، می‌توان امید بست که فضای مفاهمه بر سر مفهوم توسعه به وجود آمده است.

نشانه دیگری که نوید می‌دهد فضایی در کشور برای گفت‌وگو درباره مفاهیم مهمی چون توسعه به وجود خواهد آمد، سخنان رئیس قوه مقننه در نخستین جلسه دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام است. محمدباقر قالیباف در این نشست، که اتفاقا آن هم در بحبوحه اعتراضات اجتماعی برگزار شده، گفته است: «نهادهای ضروری برای یک حکمرانی دقیق همانند تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان ، قوای سه گانه و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید به درک مشترکی نسبت به مسائل کشور دست پیدا کنند. اگر برداشت واحدی پیدا نکنیم، بعید می‌دانم که بتوانیم به هم‌افزایی برسیم ولو اینکه با هم هماهنگ باشیم. در گام دوم نیازمند این هستیم که اولویت‌های مشترکی داشته باشیم که بفهمیم امروز با وجود چالش‌ها، اولویت‌ها کجاست؟ نمی‌توانیم تعداد زیادی اولویت مشخص کنیم…»

اطهاری: توسعه تعریف و راهکار دارد

کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصادی، درباره استفاده‌های اخیر از واژه توسعه در ادبیات دولتمردان گفت: ارکان توسعه عبارت است از رشد اقتصادی، مشارکت اجتماعی و دموکراسی سیاسی اما جهت‌گیری‌های کشور، هیچ‌کدام چنین سمت و سویی ندارد و برخلاف آن، نوعی حمایت تام و تمام از نئوفئودالیسم به چشم می‌خورد.

اطهاری با اشاره به فاصله شعارها تا عملکردها، به تجربه دولت احمدی‌نژاد اشاره کرد و ادامه داد: در آن دوره برنامه چهارم به جرم غربی‌بودن کنار گذاشته و اقتصاد به شکل کامل به رانت سپرده شد.

او نئوفئودالیسم را انحصار قدرت و انحصار ثروت و انحصار مالکیت تعریف کرد و افزود: انحصار به هیچ‌وجه تاب تحمل برنامه‌های توسعه را ندارد چون برنامه توسعه مانع غارت منابع می‌شود.

اطهاری اداره اقتصاد بر اساس منافع گروه‌های رانت‌جو را عامل شرایط موجود دانست و گفت: جوانانی که به خیابان آمده‌اند دارند حق به توسعه خود را طلب می‌کنند و می‌خواهند سهمی از آینده داشته باشند.

این پژوهشگر اقتصاد توسعه، تجارب کشورهای گوناگون در پیمودن مسیر توسعه را برشمرد و گفت: توسعه تعریف و راهکار دارد و اگر واقعا حاکمیت به این نتیجه رسیده که باید مسیر توسعه را طی کنیم، مشخص است از کجا و چگونه باید آغاز کنیم. بنابراین من خیلی خوش‌بین نیستم که استفاده از واژه توسعه، به معنای پشت‌سرگذاشتن همه منازعات درباره آن است.

[مشروح گفت‌وگوی انصاف نیوز با کمال اطهاری در روزهای آینده منتشر خواهد شد.]

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. هيچ كس پشت اغتشاسات نيست همين مردم جوانان هستند كه هر كدام از خانواده هاي بازنشسته دو سه نفر بيكار دارند و سرمايه اي ندارند همين حقوق ناچيز بازنشستگان است خجالت زده پدر مادرشان هستند تا كي بي عهدالتي ؟ اگر حقوق بازنشستگان است كه ميگوييد دو بار اضافه شده حقوق خودتان در مجلس چقدر است ؟ آيا شماها ميتوانيد الله وكيلي با اين حقوق ناچيز و تورم بالا زندگي كنيد و مستاجر هم باشيد به وللا نه؟ شماها حقوق هاي نجومي بايد هم بگوييد كه اين مملكت گل بلبل است نه آقايان محترم؟ شماها بيايد يك ماه با حقوق ناچيز سر كنيد ببينيد كه ميتوانيد برسانيد تازه كسورات حقوق كه از ما كم ميشود نزديك به دو نيم است كه از 6 چقدر ميماند 4 ميماند بعد وام هايي كه گرفتيم چقدر ميماند 2 ؟ شماها بيايد يك بار هم شده خودتان را جاي اين مردم بگذاريد ؟ نگوييد اغتشاش ؟ جوانان ما آينده اي ندارند؟ پسرم 38 سال است با مدرك بالا بار بري ميكند كمر درد و … هزاران بيماري حمله كرده با كدام پول درمانش كنم ؟ شماها مو شكافي كنيد ببينيد كه اين مردم در چه مشقتي و سختي بسر ميبرند آيا … جواب اين مردم است ؟ بايد راه چاره درمان پيدا كنيد> مثلا نخبگان پيش خود داريد چه ميتوانند بگويند حقيقت نه هيچ دولتي و دست اندركاران حقيقت را نميخواهند بشنوند. كل دنيا اينطور است؟ حداقل خودتان ميخوريد به مردم هم حقوق كار درآمد خوب برسانيد ؟ انقلاب براي چه بوده است؟ آيا كل ايارن همه چي گل بلبل شده فقط بر سر حجاب تاكيد داريد خودتان فكر كنيد وقتي مردم در آسايش باشند هيچ احدي ناسي اعتراض ندارد خودتان بهتر ميدانيد. ولي مردم صبر زيادي كردند 44 سال از انقلاب ميگذر دخنتر اشك مادر را ميبيند كه هيچي براي خوردن ندارد پسر اشك پدر را شرمنده خانواده است آيا شماها ميتوانيد با اين مقدار پولي كه 4 ميليون ميكنيد 5 ميليون و منت هم سر اين مردم ميگذاريد تورم بيش از حد . كودكان آينده ساز اين مملكت كه زباله جمع ميكنند تا بتوانند يك نان تازه را لمس كنند ؟ وجدانتان كجا رفته اي كارشناسان نابخرد حداقل به اين مردم توجه كنيد نگذاريد اينقدر ناراحتي به دوش بگيرند حداقل بيشتر مردم ايران ناراضي هستند پس به خودتان بيايد حداقل حق مردم را عادلانه بدهيد حق كارگر حق كارمند حق پرستار حق اقشار مختلف مردم حق بازنسشته اي كه يك زماني جوان بود و عمرش براي آن ارگان گذاشت حق زن و… به كدامين گناه بايد چوب بخوريم بعد ميگويد ضد انقلاب نه آقايان ضد انقلاب نيستيم كشور ما خداوند پر از نعمت گذاشته ولي انسانهايي با وجداني وجود ندارند كه حق مردم را بدهند. چرا پس وعده وعيد به اين مردم ميدهيد. تا كي ناراحتي تاكي اين اغتشاشات در خانواده كوچك هم وجود دارد پسر معتاد حق مادر را ميگيرد دختر حق پدر و تجمل گرايي ميان خانواده هاي بايد تلاش كنيد به مردم برسيد نه با زبان حرف زدن عمل كردن . همه دولت هاي دنيا مشكلاتي دارند ولي ايران ديگر بيش از حد با اين منابع هاي كه خداوند عزير در اين آب خاك گذاشته . خدايا بداد اين مردم خوب برس الهي آمين .

    2
    1
  2. در این مملکت بباد فنا داده شده، توسعه هرگز معنا ندارد؛ نه تنها توسعه، بلکه رفاه، خدمات، امنیت و… تماما از معنی تهی بلکه در قاموس و لغت نامه جامعه ایرانی، وجود خارجی ندارند؛ دلیل آن هم چیزی نیست بجز رانت خواران و حرام خوارانی که تداوم حیات و نفع شان در فقدان این عبارات است!! این حرام خواران، براحتی حاضرند یک مملکت را بباد فنا دهند، از انسانیت و اخلاق خود را بکلی تهی و اخراج کنند، بخاطر اینکه سود و منافع خود را تامین و تضمین کنند؛ و عجیب است که خروجشان از انسانیت و ورودشان به سبعیت اساسا برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد، چرا که منافع برایشان مهمتر است. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا