«شیوه» چشمت فریب جنگ داشت
برنامه «شیوه» تنها نشان گفتوگو در این چهل روز است، اما...
جابر تواضعی، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در چهلمین روز درگذشت مهسا امینی، پاسخ حاکمیت به اعتراضات عمومی، در عین گرفتن ژست گفتوگو از سوی برخی مسئولان، جز مشتی گزارههای پراکنده، نامنسجم و البته تهدیدآمیز چیز دیگری نبوده است. تنها مصداق عملی گفتوگو تا جایی که من رصد کردهام، برنامه «شیوه» در تلویزیون بوده است.
سخنان رئیس صداوسیما در جمع خبرنگاران هم نشان میدهد این برنامه برای خود حاکمیت هم اتفاق مهمی محسوب میشود. اما این تکخال حاکمیت چه ثمراتی داشته است؟ در این مدت به کدام بخش از سخنان کارشناسان غیرهمسو و منتقد حاکمیت توجه شده و چه تغییری در روند تعامل حاکمیت با معترضان اتفاق افتاده است؟
جبلی با اشاره به پربیننده بودن «شیوه»، آن را آغاز مسیر مستمر تبادل افکار در رسانه ملی عنوان کرده و گفته است: «همیشه گفتم رسانه ملی اگر در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد، برای بسیاری از مشکلات میتواند راهحل ارائه دهد. برنامه شیوه یکی از این تدابیر است که میتواند با باز کردن فضای گفتوگوی آرام و سالم و عالمانه، به برخی از شبهات جامعه در زمینههای مختلف پاسخ دهد که روزبهروز دارد به بلوغ خودش نزدیکتر میشود. امیدواریم الگویی باشد که هم بالغتر شود و هم مسیر مستمری برای فضای تبادل افکار فراهم کند.»
سؤال این است که چرا رسانه ملی بعد از اینهمه سال تکصدایی، در جایگاه واقعی خودش قرار نگرفته است؟ آیا نهایت توانش در چنین منازعهای با ابعاد جهانی، صرفاً تولید یک برنامه است؟ روند این «گفتوگوی آرام و سالم و عالمانه» چرا نباید پیش از این اتفاقات شکل بگیرد و بهعنوان یک رویه در بدنه رسانهای که عنوان ملی را یدک میکشد، ساری و جاری باشد؟ با یک نگاه حداقلی، ثمرات این «گفتوگوی آرام و سالم و عالمانه» در همین برنامه «شیوه» چه بوده است؟ کدام بخش از حاکمیت، با توجه به حرف منتقدان که بهعنوان نماینده مردم و البته با گزینش خود شما در این برنامه حاضر شدهاند، روش و منش خود را تغییر دادهاند؟ فکر نمیکنید بعد از چهلوچهار سال کمی برای الگوسازی دیر شده باشد؟
اما ادبیات جبلی راه را بر هرگونه پرسش دیگری میبندد. در نگاه او، این برنامه آوردگاهی برای پاسخ به منتقدان است که نتیجه قطعیاش فقط و فقط اقناع آنها است و لاغیر. چیزی که زمین تا آسمان با ماهیت و اصول گفتوگوی برد-برد متفاوت است. در گفتوگو حرف طرفین ارزش برابری دارد و صرفاً گزارههایی است با ارزش برابر و لزوماً قرار نیست به اقناع طرف مقابل بینجامد.
بخش نهایی سخنان او درباره بازیگران و مجریانی که در جریانات اخیر واکنش متضادی با موضع صداوسیما داشتند، دیدگاه وی درباره گفتوگو را عیانتر میکند. به گفته جبلی در قالب قرارداد به آنها گوشزد میشود که بعد از شهرت موظفاند بهعنوان نماینده رسانه ملی در ابراز نظر و بیان مواضع، تابع سیاستهای صداوسیما باشند و در غیر اینصورت باید مسیرشان را از صداوسیما جدا کنند. همین دیدگاه مختصر و مفید، مفهوم فردیت و اصالت در رسانه ملی را بهخوبی عیان میکند. چیزی که ماجرای عادل فردوسیپور، مشت نمونه خروار آن است.
حاکمیت با وجود چنین نگاهی به مقوله گفتوگو و نحوه شنیدن حرف مردم و معترضان، میتواند چه انتظاری از طرف مقابلش برای تغییر روش و «شیوه» حرف و اعتراض داشته باشد؟
حافظ: شیوه چشمت فریب جنگ داشت/ ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم.
منبع سخنان جبلی، روزنامه جام جم سوم آبان است.
انتهای پیام