خرید تور تابستان

صدایشان را بشنوید!

محمدحسن نجمی در جهان صنعت نوشت: برای خیلی‌ها همچنان سوال است! بخش زیادی از معترضان این روزها که شامل نوجوانان و جوانان هم‌سن و سال هستند، چه نگاهی به مسائل دارند؟ آنها که غالبا متولدین نیمه دوم دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی هستند، نمی‌ترسند و روبه‌روی نیروهایی که برای اعتراضات می‌آیند، می‌ایستند. این تصاویر در ویدئوهای متعدد فضای مجازی زیاد دیده شده است. اینها بچه‌های همین سرزمین هستند، در نظام تربیتی موجود بزرگ شده‌اند، در ۱۲ سال تحصیل معلم‌های پرورشی در مدارسشان حاضر بودند، برایشان مراسم دعا برگزار می‌شده، بسیاری از آنان همچنان هم در همین مدارس با همین وضعیت در حال تحصیل هستند. برایشان اهمیتی ندارد چه کسی رییس‌جمهوری است و نماینده تهران در مجلس، اصولگراست یا اصلاح‌طلب! برایشان مهم نیست که فلان نماینده مواضعش درباره حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ چه بوده! نمی‌دانند ماجرای بروز اختلاف‌های انتخاباتی بر میرحسین موسوی یا احمدی‌نژاد چه بوده و اصلا در سال ۸۸ چه گذشته است! اهمیتی هم برایشان ندارد. آنها یک مطالبه دارند؛ «می‌خواهم زندگی کنم»، آن هم بدون باید و نباید. البته منظورشان آنارشی و هرج و مرج نیست؛ کمااینکه ممکن است کسی به ظاهرشان نگاهی بیندازد، تصور کند آنها آنارشی می‌خواهند اما این‌گونه نیست. آنها می‌خواهند سبک زندگی‌شان را خودشان انتخاب کنند، نمی‌خواهند مدام به آنها گفته و یا تشر زده شود که چه بپوش و چه نپوش.
این نسل مقاومت می‌کند و فرار نمی‌کند
در این بین بر نه تنها حاکمیت بلکه همه مردم واجب است که در بازتعریف این نسل با اسلافش همت کنند، نه به آن شکل که می‌خواهند، بلکه به آن شکلی که هستند.

به این صحبت‌های «پویان حسین‌پور»‌ از مسوولان سابق سازمان فضای مجازی سراج که در چند روز گذشته در فضای مجازی دست به دست می‌شود، دقت کنید؛ او به وضوح می‌گوید: این نسل جدید، نسلی «شجاع» و «نترس» است: «با نسلی مواجهیم که قبلا ندیده‌ایم، روحیات متفاوتی دارند. این نسل، نسل متحور است. نمی‌ترسد از اینکه با او درگیر شوید و بزنیدش. دیروز در خیابان ظهیرالاسلام، یک ساعت و ربع در یک کوچه درگیر بودیم. به رفقا به شوخی می‌گفتم، قبلا با اینها درگیر می‌شدیم، می‌رفتند و فرار می‌کردند. ۴ تا سنگ می‌زدند و ما هم ۴ تا سنگ می‌زدیم، و بعد ما هم چیزی می‌زدیم و می‌رفتند. اما امروز این نسل یک ساعت مقاومت می‌کند. امسال بیشتر می‌بینیم، وارد برخی کوچه‌ها می‌شویم؛ استراتژی دشمن این است که اگر این کوچه ۳۰ تا ساختمان دارد، ۳۰ تا ساختمان به شما سنگ می‌زنند. اگر ساختمان ۴ طبقه است از ۴ طبقه سنگ می‌زنند. فقط هم سنگ نمی‌زنند از بالا گلدان، اتو، بشکه، نیمکت، صندلی و… پرت می‌کنند. دیگر هم فرار نمی‌کنند.»صحبت‌های او از این جهت حائز اهمیت است که او به گفته خودش شخصا برای مقابله با اعتراضات، کف خیابان حضور دارد و به صورت میدانی می‌بیند که نوجوانان و جوانان چگونه مقابل آنها که مجهز به لانچر، گاز اشک‌آور و تفنگ ساچمه‌ای و… هستند، میدان را ترک نمی‌کنند. نکته دیگری که این سخنان را حائزاهمیت می‌کند، آن است که او تا مدتی پیش معاون سازمان «سراج» بوده است. سازمان سراج یکی از سازمان‌های وابسته به سپاه پاسداران است که در فضای مجازی فعالیت می‌کند. سال گذشته دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۱، برای این سازمان ذیل قرارگاه فرهنگی- اجتماعی بقیه‌الله به فرماندهی سردار عزیز جعفری، حدود ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته بود.
«تا لحظه آخر اصلا ابراز پشیمانی نکردم»
نمونه موضوعی که «حسین‌پور»‌ می‌گوید «دیگر هم فرار نمی‌کنند» را می‌توان در فایل صوتی منتشره از «یلدا آقافضلی» دختر معترضی دید که چند روز پس از آزادی‌اش درگذشت. او در این فایل صوتی از عدم ابراز پشیمانی در مدت بازداشتش اظهار خشنودی می‌کند و می‌گوید: «تا لحظه آخر اصلا ابراز پشیمانی نکردم و روی پرونده زده بود متهم اظهار پشیمانی نکرده است و من گفتم دقیقا!»نوجوانان و جوانان نسل جدید می‌خواهند همینی باشند که هستند. در کنارش، توقع هم دارند که جامعه پذیرای آنها باشد. با این وجود اگر جامعه هم پذیرای آنها باشد، که در سال‌های اخیر اجتماع به وضوح میزان پذیرفتن آنها را بیشتر کرده، اما عرف حاکم بر حاکمیت و طیف محافظه‌کار و سنتی مردم تن به هیچ‌یک از این تغییرات نسلی نمی‌دهند. آنها را نمی‌پذیرند و زیرچشمی و چپ‌چپ نگاهشان می‌کنند. این همان تقاطعی است که باعث می‌شود متولدان دهه‌های ۸۰ و ۹۰ زیر بار این نگاه‌ها و سبک زندگی به زعم خودشان «دستوری» نروند. با این وجود، در مقابل هم مقاومتی وجود دارد که نمی‌خواهد این نسل را به رسمیت بشناسد.
فرار از واقعیت
روزنامه «جوان» چندی پیش در یک تحلیل پیرامون اعتراضات جاری نوشته بود: «تحلیل جمعیتی تجمعات اخیر نشان می‌دهد که بیش از ۹۰ درصد بازداشت‌شدگان نوجوان تجمعات اخیر به صورت دوست دختر- دوست پسری در اغتشاشات حاضر شده بودند. رصد دستگاه‌های امنیتی و همچنین بررسی‌های میدانی نیرو‌های انتظامی و… نشان می‌دهد درصد بالایی از حاضران در تجمعات اخیر در کشور در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی قرار داشتند. مطابق این خبر، براساس گزارشات به‌دست‌آمده از سوی یک دستگاه امنیتی، ۹۳ درصد حاضران در تجمعات اخیر در بازه سنی تا ۲۵ سال بودند که نشانگر به وجود آمدن نسل نو اغتشاشگران در کشور است.» این روزنامه در ادامه آورده بود: «همچنین این گزارش نشان می‌دهد به‌رغم اینکه گفته شد جنس تجمعات زنانه است، اما حضور جداگانه دختران و زنان در تجمع اخیر بسیار کم بوده است، اما در مقابل بیش از ۹۰ درصد بازداشت‌شدگان در سن پایین دوست دختر- دوست پسر بودند که برای هیجان آشوب و… وارد صحنه شده و حتی در بازجویی‌های اولیه نیز اعلام کرده بودند برای نمایش قدرت و شجاعت و… در مقابل دوستانمان اقدام به آتش زدن سطل‌های زباله و… کرده بودیم که به تعبیری مسائل جنسی در به صحنه آوردن نسل جدید برای تجمع، عنصر تعیین‌کننده‌ای بوده است.»
نکته این‌گونه گزارش‌ها که ممکن است حتی سر از بولتن‌های سازمانی هم درآورد، این است که برای زدودن دامان خود از کم‌کاری‌های صورت گرفته، پای مسائل جنسی و مشروبات الکلی و روابط دوست‌دختری- دوست‌پسری و … به میان می‌آورند و انگار نمی‌خواهند که با واقعیت روبه‌رو شوند.
فرمان نمی‌پذیریم
فایل صوتی منتسب به یک مقام امنیتی که در فضای مجازی می‌چرخد هم نکته مهمی دارد؛ این فرد می‌گوید؛ در جریان اعتراضات «با لایه‌هایی از جامعه روبه‌رو شدیم که روحمان هم از وجود آنها خبر نداشت.» این نکته فارغ از اینکه فایل صوتی اصالت داشته باشد یا خیر، نکته‌ای است که مورد توجه خیلی‌ها قرار گرفته است که البته علت آن هم، جدی نگرفتن این نسل و از طرفی دستوری رفتار کردن با آنهاست. به زبان ساده، این نسل می‌خواهد بگوید فرمان نمی‌پذیریم!
نگاه این نسل به حاکمیت
گاهنامه «دیده‌بان امنیت» وابسته به وزارت علوم چندی پیش در تحلیلی پیرامون اعتراضات اخیر، به نسلی بودن این اعتراضات اشاره کرد که متولدین نیمه دوم دهه هفتاد و دهه ۸۰ مشارکت بالایی در این حرکت دارند. در بخشی از این تحلیل آمده است: «این نسل محزون است و احساس می‌کند در معرض فشار و تبعیض بوروکراسی ناکارآمد قرار گرفته است، در عین حال اعتقاد اندکی به ایدئولوژی‌های سیاسی موجود دارد. نسل محزون در دوران کوتاه و گذرای ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر شکل گرفته است. آنها شاهد یا تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، عدالت اجتماعی یا حتی استقلال ملی دارند که در سال‌های نخست جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود.»
در ادامه این تحلیل به نگاه گروه نسلی هدف نسبت به حاکمیت پرداخته و نوشته: «این گروه نسلی تصورش از حاکمیت نهادی است که گردهمایی موسیقی را لغو می‌کند، دستورالعمل‌های اجباری را وضع و فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی را ممنوع می‌کند. آنها دولت را ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور شناخته و این تصویر به واسطه اخبار هر روزه در مورد کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان خیابانی و غیره تقویت شده است. ناآرامی‌های اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به الگوی حکمرانی موجود بیگانه هستند.»واقعیت این است که این نسل، هم اخلاق را می‌فهمد و هم فضیلت‌های انسانی را. اما آنها می‌خواهند دیده شوند، شنیده شوند و در یک کلام، به رسمیت شناخته شوند. حالا هر قدر هم بگویند، چند درصدشان قبل از آمدن به خیابان مشروبات الکلی خوردند و بعد آمدند اعتراض؛ یا بگویند تحت تاثیر فضای مجازی هستند؛ یا بگویند در جمع‌های دوست‌دختری و دوست‌پسری به اعتراضات می‌آمدند، اینها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و بعضا بیشتر این نسل را خشمگین‌ می‌کند.
چرا شجاع هستند؟


«پویان حسین‌پور» از مسوولان سابق سازمان سراج درباره چرایی شجاع بودن نسل جدید و بیرون نرفتن‌شان از میدان، می‌گوید: «ویژگی این نسل این است که قبلا هزینه نداده است، در هیچ درگیری نبوده؛ سال‌های ۸۸، ۹۶ و ۹۸ را ندیده‌اند، در کل تا حالا کتک نخورده و دستگیر نشده است. تا حالا یگان ویژه نیامده بالا سرش و بزندش و تا حالا بسیجی نیامده بالا سرش و بزندش. سوءسابقه و سوءپیشینه برایش نشده است، چون هزینه نداده است، درکی از این هزینه ندارد… این نسلی است که چون شکست نخورده است، امید به پیروزی دارد… بینی و بین‌الله، آیا خود ما گاهی احساس نمی‌کنیم که کار پیچیده‌تر و سخت‌تر و بد‌تر شده و ممکن است اوضاع خراب شود؟ به همین دلیل است که این نسل که در فضای مجازی تربیت شده، لیدرهای متفاوتی دارد. در سال ۸۸ میرحسین موسوی در صحنه بود و… اما اینجا هیچ لیدری وجود ندارد. نسلی است که جنس لیدرهایش هم متفاوت است. علی کریمی و سلبریتی‌ها لیدر این نسل می‌شوند. نسلی است که ادراکش از فضای مجازی است.» چنین تحلیل‌هایی که به این دلیل شجاع هستند که تا به حال از بسیجی و یگان ویژه کتک نخورده‌اند و…، نگاهی دور از واقعیت است. آنها اتفاقا می‌دانند که وقتی به سمت خیابان می‌روند چه در انتظارشان است. چنین تحلیل‌هایی تنها این نوجوانان و جوانان را تحقیر می‌کند که نتیجه خوبی نخواهد داشت.
مدیریت اجتماعات اعتراضی در یک دهه گذشته کارایی نداشته
در تحلیل منتشرشده در «دیده‌بان امنیت» هم آمده که «رویدادهای غیرمنتظره مثل مرگ تاسفبار مهسا امینی می‌تواند به تعجب، حزن، خشم و سپس طغیان بینجامد. در اینجا هیجان و خشم توامان موجب عمل می‌شود و جنبش خیابانی با ایجاد امید به امکان تغییر و برپایی شرایطی بهتر، بسیج جنبشی فراگیر را به ارمغان می‌آورد.»این تحلیل تاکید کرده که «بروز نارضایتی‌ها و اعتراضات خیابانی به صورت بازه‌های زمانیِ در حال کاهش، در چند سال اخیر در کشورمان که گستره‌ای به جغرافیای کلیت کشور یافته و تداوم و تشدید مطالبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در میان تمامی اقشار استراتژیک، نشان می‌دهد مدیریت اجتماعات اعتراضی حداقل در یک دهه گذشته از کارایی لازم برخوردار نبوده و نیازمند بازنگری است.»
حکمرانی بر نسل Z به راحتی نسل‌های قبل نخواهد بود
حدود دو سال پیش بود که نشریه «صبح‌صادق» ارگان مطبوعاتی معاونت سیاسی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه پاسداران، در مقاله‌ای به نسل جدید یا همان نسل Z پرداخته بود و حکمرانی بر آنها را «راحت» ندانسته بود: «هر چند در کشور ما توجهی به نقش نسل Z در شکل‌دهی آینده سیاست داخلی و خارجی کشورمان نمی‌شود؛ اما بررسی برخی از کنش‌های شاخص این نسل به ویژه در فضای مجازی به خوبی نشان می‌دهد حکمرانی بر این نسل به راحتی نسل‌های قبل نخواهد بود؛ چراکه این نسل برخلاف نسل‌های قبل از خود عمدتا طبعی معترض نسبت به وضع موجود دارند.»
در آن یادداشت، نویسنده به بی‌توجهی حاکمیت به این نسل و تبدیل شدن آنها به یک تهدید جدی در کشورها اشاره داشته و آورده بود: «متاسفانه بی‌توجهی به این نسل، زمینه را برای تبدیل شدن بخشی از این نسل به یک تهدید جدی علیه آینده نظامات فرهنگی و حتی سیاسی کشورها فراهم کرده است؛ چراکه سرعت بالای تحولات تکنولوژیک فاصله بین‌نسلی را هر روز بیش از پیش افزایش می‌دهد و به تبع آن هم درک مسوولان از نسل جدید کمتر و کمتر می‌شود، از همین رو با افزایش نقش سیاسی و اجتماعی نسل Z شاهد افزایش تقابل آنها با نسل‌های قدیمی‌تر خواهیم بود؛ چراکه نسل Zمشکلات خود را ناشی از تصمیمات نسل‌های پیشین می‌داند، لذا به سرعت در مسیر اخذ تصمیمات جدید حرکت می‌کند که این مساله می‌تواند به خوبی مورد سوءاستفاده دشمنان سیاسی و فرهنگی ملت‌های آزاده قرار گیرد.» اما نویسنده باز هم پای ایالات متحده را به میان آورده بود؛ برای نسلی که خود چند خط بالاتر نسبت به بی‌توجهی به آنها انتقاد داشت: «امروزه بخش قابل‌توجهی از جوانان و نوجوانان کشورمان در فضای مجازی ساخته و پرداخته آمریکا و دیگر کشورهای غربی که ماهیتا مخالف انقلاب اسلامی هستند، حضور دارند؛ لذا عملا بخش قابل‌توجهی از فضای تربیتی نسل Z ایرانی در دست دشمن است و باید از هم اکنون تدبیری برای رفع و مقابله با تهدید پیش‌رو داشت.»
مراقبت «Z پلاس» باشید!
خوب یا بد؛ خشمگین یا آرام؛ معترض یا حامی؛ هر چه که این نسل از خود بروز می‌دهد، حاصل نظام تربیتی آنهاست؛ نظامی تربیتی و آموزشی که منبعث از آموزه‌های حاکم بر آنهاست. بنابراین در این میان نباید تنها به دنبال دشمن گشت؛ گرچه ممکن است درصد کمی هم اثرگذاری کند، اما باید دلایل، ریشه‌ها و از همه مهم‌تر زمینه‌های خشمگین بودن این نسل را پیدا کرد؛ صدایشان را شنید و آنها را دید. آنها می‌خواهند صدایشان را حاکمیت بشنود؛ آنها در ضمیر ناخود‌آگاه خود وقتی در خیابان هستند می‌گویند، «صدایمان را شنیدید؟ یا….» اگر دستگاه‌های حاکمیتی بخواهند همچنان بر طبل سبک زندگی دستوری خود بکوبند، هیچ بعید نیست روزی چشم باز کنند و ببینند که نسلی با نام «Z پلاس» روبه‌روی‌شان قرار گرفته و آن زمان بگویند صد رحمت به همان «نسل Z»!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا