خرید تور تابستان

سناریویی برای دختران دربند | محسن صالحی‌خواه

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است به بهانه‌ی مصاحبه‌ی اخیر با همسران دو روزنامه‌نگار بازداشتی [لینک] نوشت:

نمی‌دانم توهم توطئه است، یا واقعاً وقتی اتفاقی در کشور می‌افتد، دیواری کوتاه‌تر از دیوار روزنامه‌نگار جماعت نیست. نمی‌گویم اهل فرهنگ، نمی‌گویم اهل هنر، نمی‌گویم اهل سینما یا تئاتر یا هر نوع رسانه دیگر. دیوار کوتاه فقط برای روزنامه‌نگار است. به قول استادی که در آمریکا بود و برای پایان‌نامه‌ام با او مصاحبه می‌کردم، وقتی بخواهند درسی به یک جماعتی بدهند، نیازی نیست سراغ همه بروند. کافی است روی چند نفر دست بگذارند. این قصه برخی برادران و اهالی خبر است.

گاهی امکان دارد در اجرای این سیاست، فرد یا افرادی به خاطر انجام وظیفه ذاتی شغلی‌شان، پشت میله‌ها یا درهای آهنی بندهای نام آشنای زندان اوین بیافتند.

طبق اعلام انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران، تا همین هفته‌ی پیش این یادداشت ۳۵ نفر خبرنگار و عکاس در سراسر کشور در زندان بوده‌اند؛ در غیرشفاف‌ترین حالت ممکن. و نکته جالب آنجاست که در فهرست منتشر شده انجمن، اسامی رسانه‌های اصولگرا هم هست. یک قدم رو به جلو برای برخورد با اهالی رسانه، اگر همه آن‌ها به خاطر زهر چشم گرفتن از اهالی تصویر و قلم بازداشت شده باشند.

اما چرا آن بالا، درست زیر تیتر این یادداشت، عکس نیلوفر حامدی (روزنامه‌نگار شرق) و الهه محمدی (روزنامه‌نگال هم‌میهن) را می‌بینید؟

باد به گوش ما رساند که ن.ح و ا.م اقداماتی بر ضد امنیت ملی انجام دادند! ن.ح متهم به شرکت در دوره آموزشی تحت پوشش انجمن‌های روزنامه‌نگاری برگزار شده توسط سازمان‌های اطلاعاتی دشمن بوده و اوست که برای اولین بار، تصویر مرحوم مهسا امینی را روی تخت بیمارستان منتشر کرده است. انگار که بستری شدن یک دختر بیگناه بعد از بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی در یک بیمارستان، مساله بی‌اهمیتی است و خبرنگار با انتشار آن، یک مساله بی‌اهمیت را الکی بزرگنمایی کرده. تو گویی که حتماً باید یک روزنامه‌نگار جاسوس باشی که این عکس را منتشر کنی. ا.م هم کار بسیار بدی انجام داده و با هزینه روزنامه و به دستور روزنامه سفری کاری به سقز انجام داده و تشییع این مرحومه را پوشش خبری داده است. خدا از سر تقصیرات‌ش بگذرد…

اما چند سؤال از برادران وجود دارد.

وقتی باد به گوش ما رساند که ن.ح و ا.م به چه دلیلی در زندان هستند، چیزهای دیگری هم به ما گفت.

مثلاً اینکه شرکت‌کنندگان در دوره‌های برگزاری شده در کشورهای ثالث، بازداشت شده یا جلب همکاری شده یا تحت نظر هستند. اگر شما همانگونه که ادعا کردید بیشترین اشراف اطلاعاتی را روی این دوره‌ها و این اشخاص دارید، پس چرا گذاشتید یک دختر ۳۰ ساله با یک دفترچه یادداشت، یک گوشی موبایل و شاید یک وویس ریکوردر، اینطوری از زیر دستتان بلغزذ و کشور را در بحرانی وارد کند که آغاز چهارمین ماه‌اش را شاهد هستیم؟ اگر ن.ح تحت اشراف اطلاعاتی شما بوده (یعنی تماس‌هایش تحت کنترل، رفت و آمدهایش تحت کنترل، ارتباط‌هایش تحت کنترل) پس چطور گذاشتید کار به اینجا برسد؟ اگر اینطور که شما می‌گویید نبوده، پس احتمال سناریویی نوشته شده و قرار است به مردم تحویل داده شود….

ا.م هم متهم است که در دوره‌های رژیم مافیایی آمریکا شرکت کرده. متهم است که «عکس و فیلم‌های جهت‌دار» از مراسمات آن مرحومه منتشر کرده. البته نمی‌دانم انتظار برادران این بوده که در مراسم فوت دختری که در پلیس امنیت اخلاقی از دست رفت، خانواده و اطرافیان مرحوم قربان صدقه نظام بروند؟ در شرایطی که رسانه‌های نظام از انتشار کوچکترین اعترافات غافل نمی‌شوند، آیا فیلمی از فعالیت‌های مجرمانه ا.م منتشر شده؟ تجمعات را مدیریت کرده؟ لیدر اعتراضات بوده؟ راستی، ا.م چرا هنوز اعتراف تلویزیونی نکرده؟

دقیقاً چه کار کرده که به قول برادران، مجبور بوده با پوشش خبرنگاری به سقز سفر کند؟ مگر کسی که شغل‌اش خبرنگاری‌ست و از این راه امرار معاش می‌کند، از این «پوشش» برای کارهایش استفاده کرده است؟ تا جایی که ما بخاطر می‌آوریم، آقای فلاحیان وزیر محترم اسبق اطلاعات بود که در مصاحبه‌ای گفت «همکاران ما از پوشش خبرنگار استفاده می‌کنند». مثل اولین ترور شاپور بختیار که عاملان آن از پوشش خبرنگار استفاده کردند! به نشر می‌رسد برادران یک مقدار در انتخاب واژه‌ها بی‌دقتی کرده‌اند.

روزنامه‌نگارها هم ممکن است مثل هر انسان دیگری بلغزند. کسی منکر این حقیقت نیست. اما سناریویی که امروز نوشته شده و دارد مطرح می‌شود، بیشتر این‌طور به نظر می‌رسد که قرار است بحران ۱۴۰۱ را تام و تمام به نام دشمن بزند و هیچ سهمی برای مشکلات بیشمار داخلی قائل نشود.

برادران؛ سناریوهای خلاقانه‌تر بنویسید…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. چقدر راحت ماست مالی می کنید!اگر این بود که بقیه روزنامه نگاران هم الان در بند بودند. فرق هست بین روزنامه نگاری و خیانت و جاسوسی. روزنامه نگار و روزنامه نگاری را اینقد پایین نیاورید!

    4
    3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا