نامه بازاریان به امام جمعه زنجان: توازن خارجی و دموکراسی داخلی تنها راه خروج از نابسامانیهاست
هیأت امنای بازار زنجان در نامهای سرگشاده به آیتالله شیخ علی خاتمی، امام جمعه زنجان از او خواستند که دغدغههای مردم و بازاریان را به اطلاع مسؤولان کشور برساند.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از روزنامه زنگان ، متن کامل این نامه بهشرح زیر است:
حضرت آیتالله خاتمی
امام جمعه محترم زنجان
با سلام. احتراماً همانگونه که استحضار دارید، کشور عزیزمان قریب سه ماهی است که دستخوش حوادث ناگواری گردیده است. با عنایت به اینکه خبرهای حوادث و اعتراضات و اغتشاشات به وسیله رسانههای مختلف بازتاب یافته و در اختیار همگان قرار میگیرد، از ارائه اطلاعات و اخبار صرف نظر میکنیم. غرض از تصدیع اوقات، ترسیم وضعیت کنونی جامعه است که به صورت میدانی مشاهده میشود. انتظار و خواهش ما این است به هر طریق ممکن دغدغهها و نگرانیهای مجموعه ما را (که نگرانی اکثر دلسوزان میباشد)، به اطلاع مسؤولین کشوری برسانید.
۱. عدم تطابق درآمدها و هزینههای خانوارها: بهطوری که خانوادههای متوسط نیز از پرداخت اجاره مسکن، و خرید مایحتاج ضروری روزمره عاجز بوده و به مرور تعداد خانوادههای مذکور به طور فزایندهای رو به ازدیاد میباشد.
۲. فشارهای روحی و روانی: با توجه به اینکه فشارهای اقتصادی تمام اعضای خانواده را درگیر و مستأصل نموده است، کودکان، نوجوانان و جوانان مهمترین اقشار آسیبدیده تلقی میشوند. این آسیب به لحاظ عدم دسترسی به تغذیه مناسب، آموزش و تحصیلات، تبعیض در نظام آموزشی و دیگر ارکان اجتماع و حاکمیت، رنجش، خشم و ناراحتیهای روحی و روانی را موجب گردیده است.
۳. خدشه بر اعتماد عمومی: هر مجموعه ریز و درشتی بر پایه اعتماد شکل میگیرد و ادامه پیدا میکند. نظام جمهوری اسلامی نیز از این امر مستثنی نمیباشد. شکلگیری آن هم بر همین اساس «اعتماد» بوده، ولی شوربختانه به مرور زمان به ضعف و گسست انجامیده است؛ بهطوری که اکثر مردم به حرف مسؤولین و سیاستمداران بیاعتماد شده و رسانههای منسوب را به دروغگویی متهم مینمایند. به همین لحاظ نیز مرجعیت خبر و اطلاعرسانی از دست رسانههای حاکمیتی خارج و مردم به طرف رسانههای غیررسمی سوق داده شدهاند.
۴. مشارکت ندادن مردم و شایستگان در تصمیمسازی و تصمیمگیری موجب دلسردی عموم مردم گردیده است. مشخصاً گردش نخبگان و شایستگان در ارکان حکومت بهدرستی انجام نیافته و اکثر مسؤولین با رانتهای مختلف بهویژه با اتصال به مراکز قدرت، صاحب منصب گردیدهاند. در این میان تقسیم پستها به مرور از حلقهها و گروههای هدفمند به باندهای قدرت و قدرت طلب و نهایتاً به گروههای رفاقتی تنزل یافته است. تنگ کردن حلقههای مدیریتی جز ازدیاد مشکل ناکارآمدی که متوجه ساختارها نیز گردیده، نتیجهای نداشته است.
۵. دو قطبی شدن جامعه که براساس تقسیمبندیهای واهی خودی و غیرخودی شکل گرفته، روزبهروز تشدید گردیده است. به نظر میآید برخورداری از امتیازهای مختلف در گزینشهای آموزشی، استخدامی و … اکثریت جامعه بهویژه جوانان را دچار یأس و ناامیدی نموده است. این نوع تبعیض در کنار دیگر عوامل از جمله نبود کار مناسب برای اغلب تحصیلکردهها موجب خروج نخبگان و تحصیلکردگان از کشور میگردد.
۶. اختیار و آزادی از جمله مواهب خداوندی است که تحدید و سلب غیرعرفی و سلیقهای آن احساس ناخوشایندی را در انسانها بهوجود میآورد. لازم است در اِعمال محدودیتها، اقناع عمومی بهدرستی انجام یابد. ضمن اینکه اجماع و اقبال عموم مردم نیز لازمه تصویب قوانین مربوطه در این مورد است که باید مد نظر قانونگذاران باشد.
۷. تنش مداوم و مستمر (خواسته یا ناخواسته) بینالمللی در کنار تنشهای مختلف در ابعاد حکومتی، اجتماعی و… و عدم رعایت بهداشت روان مخاطبین توسط رسانه ملی در انعکاس مطالب و صحنههای خشن و آزاردهنده که بهصورت غیرحرفهای و غیرمسؤولانه اقدام به پخش موضوعات مختلف مینماید، موجب آزردگی روحی و روانی مردم گردیده است.
۸ خلأ یا بحران هویتی: بهواسطه یا به بهانه پررنگ کردن هویت دینی، به هویت ملی خدشه وارد شده است. شوربختانه هویت دینی نیز فقط در چارچوب خاص برای افراد خاص تعریف گردیده ضمن اینکه اکثریت جامعه بهجز انجام حداقلهای مناسک دینی، شناختی از ماهیت دین ندارند. این امر موجب گردیده است که افراد با قرارگرفتن در معرض فضای مجازی و رسانههای غیردینی و معاند تحت تأثیر قرار گرفته و شدیداً منفعل و یا جذب آنها گردند. لازم است سرمایههای کشور در بخش بازیابی هویتی مورد توجه ویژه قرار گرفته و همه آنها (ملی و دینی) بهصورت کیفی پرورش یابند.
۹. فرهنگ و کودکان: هیچ جامعهای بدون توجه به مسائل کودکان در بُعد تربیتی و آموزشی، بالنده نخواهد بود. توجه به همه ابعاد ضروری است، ولی اهمیت هویت فرهنگی که برخاسته از بنیانهای دینی و ملی کشور است بر هیچ کس پوشیده نیست. بهجرأت میتوان گفت تولید محتوای این حوزه در بُعد رسانهای برای کودکان و نوجوانان در حد پایینی بوده و سرمایهگذاری خاصی انجام نگرفته است. با عنایت به غنای فرهنگی (ملی و دینی) در اسطورهها، حکایتها، افسانهها و … میتوان مطالب هنری جذابی خلق نمود که قابل رقابت با فرهنگ وارداتی ارائه شده توسط فیلمها و کارتونها باشد. بهعنوان مثال در آسانترین وجه آن موضوعات در اختیار فیلم سازان و کارتونسازان داخلی و خارجی قرار داده شود تا کار تولید محتوا را در قالبهای مختلف هنری انجام و ارائه دهند. و…. همچنین ضرورت ارجگذاری به معلمین از حیث معنوی و مادی میتواند در ارتقای کیفیت تربیتی و آموزشی فرزندان این مرز و بوم مؤثر واقع شود.
۱۰. عدم ثبات اقتصادی بهواسطه «تورم» علاوه بر تنگناهای اقتصادی موجب سلب آرامش روحی و روانی مردم، همچنین تردید سرمایهگذاران در سرمایهگذاریهای مولد گردیده است. مردم نبود شایستگان در جایگاه مسؤولیتها و تصمیم گیری های اقتصادی و اقتصاد بهشدت سیاسی را، موجب نابسامانیها و تنزل پول ملی میدانند، به همین دلیل ضروری است تنشهای سیاسی که عمده مشکل اقتصاد سیاسی ما میباشد بهحداقل کاهش یابد.
۱۱. تبعیضهای ناروا در حوزهها و ساحتهای مختلف همراه با فساد، بنیانهای اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی را متزلزل نموده است. در این میان تبعیض در قومیتها، زبانها، فرهنگها و اعتقادات دینی بهشدت حساسیتزا میباشد. البته بزرگنمایی دشمنان و سوءاستفادهکنندگان، اهمیت موضوع را دوچندان میکند.
۱۲. عدم واگذاری کارها و مسؤولیتها به بخشهای غیرحاکمیتی و غیردولتی، نشان از حفظ و تمرکز قدرت در وجوه و ارکان مختلف حاکمیت دارد. شوربختانه دیدگاه قدرتمحور، غالب بر تصمیمگیریهای غیر آن گردیده است. با عنایت به شعار واگذاری بخشهای اقتصادی دولت، نه تنها عملاً کار بهسزایی نشده است، بلکه در همین حوزه نیز پسرفت وجود داشته است. واگذاری شرکتهای دولتی که خصولتی نامیده میشود بستر جدیدی را برای رانت اقتصادی فراهم نموده که دولتهای مستقر را از پاسخگویی مبرا میکند. شوربختانه ثبت یک تشکل غیردولتی (سَمَن) که معمولاً با پذیرش مسؤولیت اجتماعی انجام مییابد سالها طول میکشد تا به سرانجام برسد، البته در مواقعی نیز ابتر میماند!
۱۳. قدرت و مؤلفههای آن: اقتدار یک کشور را در تعداد مؤلفههای بالفعل قدرت و نحوه اِعمال آن دانستهاند. با توجه به اینکه انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بوده، ولی بهمرور تکیه مسؤولین بیشتر به قدرت سخت (نظامی) تقلیل یافت و از دیگر مؤلفههای قدرت از قبیل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی غفلت ورزیده شد. هرچند در حرف و صحبت تأکیدات فراوانی روی قدرت نرم میشود، ولی عملاً روشهای غیرکارشناسانه و غیرواقعبینانه که ناشی از عدم درک صحیح از واقعیتهای جامعه بوده، به شکست انجامیده است. از لحاظ قدرت اقتصادی تقریباً هیچ حرفی برای گفتن نداریم (با اینکه جزو ۱۰ کشور اول منابع روی زمین و زیرزمین دنیا میباشیم.) به لحاظ فرهنگی نیز در درون کشور در کشاکش تعارضهای مختلف دست در گریبان هم انداختیم (رسانه، هنر و … همگی بیرون از اراده ما تغذیه میشوند). در مسائل اجتماعی نیز، نه خبری از اعتماد عمومی و نه توجهی به سرمایههای اجتماعی، و نه توانی در ایجاد اجماع و اقناع برای امری مهم را دارا هستیم. فقط از ماهیت روابط بینالملل مؤلفه قدرت سخت را برگزیدهایم، بدون اینکه خودمان را در عرصههای دیگر توانمند سازیم و بهصرف داشتن قدرت سخت، خواهان سهم از دنیا، قدرتمندان و زورمداران شدهایم!
۱۴. همانگونه که در بحث قدرت عرض شد، در موضوع «امنیت» نیز فقط امنیت سخت و نظامی را مد نظر قرار دادهاند، در حالی که امنیت اقتصادی، فرهنگی، روانی، اجتماعی و … مورد غفلت واقع شده است. باید اذعان نمود موفقیت نسبی بهوجود آمده در امنیت سخت مرهون تلاشگران عرصه امنیتی و انتظامی است و الا دیگر مسؤولان در حوزههای دیگر امنیتی در طول دههها توجهی به این حوزه نداشتهاند.
۱۵. به نظر ما صرف شنیدن نظرات سلایق مختلف نمیتواند ارجگذاری به مردم تلقی شود، بلکه اهمیت دادن و مشارکت در تصمیمسازی است که موجب الفت و نزدیکی بین مسؤولین و تصمیمگیران با مردم میشود. با این وصف شوربختانه شنیدن نظرات مردم نیز برای برخی از مسؤولین سخت و دشوار شده است و تحمل آن را نیز ندارند.
در جمع بندی کلی تحلیل و برداشت ما برای خروج از وضعیت فعلی نیاز به برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت را نمایان میکند.
در کوتاهمدت:
یک. نشان دادن سعه صدر از طرف حاکمیت و مسؤولین در برخورد با وضعیت کنونی همزمان با افتراق بین اغتشاشگران و معترضین به صورت عینی و عملی میباشد. بهترین روش نیز ایجاد روش امن برای معترضین، جهت خنثیسازی تحریک کنندگان به آشوب است.
دو. دسترسی ارزان اقلام ضروری روزمره مردم جهت تقلیل مشکلات معیشتی میتواند آرامش نسبی از جنبه امنیت روانی را شامل شود.
سه. توجه به خواستههای مردم بهویژه جوانان و زنان که نوک پیکان جریانات اخیر میباشند باید سرلوحه کار تصمیمگیران باشد. بدیهی است در صورت عدم توجه به مشکلات اقتصادی و خواستههای جوانان و زنان تغییر جهت اغتشاشات و اعتراضها به سوی اعتصابات صنفی، کارگری و… محتمل خواهد بود.
چهار. تغییرات در سطوح مختلف مدیریت بهویژه در سطح وزرا، استانداران و … باید مد نظر باشد.
در میان مدت:
۱. ثبات قیمت اجناس و کنترل تورم همزمان با رفع مشکل مسکن برای اقشار مختلف بهویژه جوانان مد نظر قرار گیرد.
دو. ایجاد اشتغال و دوری از تنگنظریها در تمام حوزهها در فراهم آوردن امید.
سه. کمکردن فاصله طبقاتی با ارائه خدمات به دهکهای پایین جامعه بهوسیله نزدیک کردن درآمدها و هزینهها به هم، مهمترین کاری است که میتواند انجام پذیرد.
چهار. بلای مزمن تورم و کاهش ارزش پول ملی باید سامان یافته و رو به بهبود باشد تا دلالی و واسطهگری به سمت تولید و کارهای مولد سوق داده شود.
پنج. عزم بر عملیاتی نمودن مبارزه با تبعیض و فساد و ناکارآمدی تنها با شفافسازی و سیستمیکردن میسر خواهد بود. البته تعارض منافع باید بیشتر مد نظر در مبارزه با فساد و تبعیض باشد.
شش. مشارکت مردم در عرصههای مختلف بهویژه در انتخابات برای سلایق مختلف باید ریلگذاری شود تا هیچکس احساس نکند که سلیقه مورد نظرش برای انتخاب وجود ندارد.
و اما در بلندمدت به تغییر ساختارها در همه عرصهها نیازمندیم. پویایی یک نظام در بهروز کردن حکمرانی و قوانین میسر است. با توجه به قرار گرفتن کشور ما در مجموعه کشورهای در حال توسعه ضروری است که چشماندازی برای توسعهیافتگی ترسیم کنیم. وجود انسانهای سالم برای توسعهیافتگی یک ضرورت مهم تلقی شده است. انسان سالم از حیث فرهنگ، آموزش، معنویت، اقتصاد، امنیت (اجتماعی، روانی، شغلی، خانواده و …) مد نظر میباشد. انسان سالم باید امیدوار به یک زندگی شرافتمندانه با توان اختیار و آزادی باشد. هر چقدر توانمندیهای فرد در حوزههای مختلف بیشتر باشد اختیار و آزادیش نیز باید به همان اندازه وسعت یابد و الا بهمانند اسب تیزرو در میدانی محدود و کوچک سرخورده خواهد بود و در نتیجه، ناامیدی را در پی خواهد داشت. مراجعه به متن قانون اساسی و فعال نمودن برخی از اصول آن، همچنین با بهروز کردن بعضی از اصول با مراجعه به آرای عمومی، حس خوب مشارکت همه آحاد مردم در سرنوشت خویش را به ارمغان خواهد آورد. بازنگری و بازتعریف در نگاه به (پنجه در پنجه قلدران جهانی انداختن با ایجاد هیاهو، بدون پشتوانه اقتصادی و یا همراهی بالفعل مردم و کشورهای دیگر) ضروری مینماید. بهتر است شیوه کشور چین را که در سکوت توانسته است هژمونی خود را در عرصههای مختلف به رخ جهانیان بکشد الگو قرار دهیم.
آرمانهای ایدئولوژیک نباید در تضاد با منافع ملی تلقی شده و یا قرار گیرد. لذا جمع این دو برای حفظشان در هر شرایطی ضروری است. در صورت تقابل نیز، اولویت باید با منافع ملی باشد؛ چرا که الآن در مواجهه با بلوک شرق مجبور به دوری از آرمانهای ایدئولوژیک شده، ولی متقابلاً در مواجهه با غرب از آرمانهای ایدئولوژیک دفاع میکنیم و این دوگانگی قابل دفاع و پاسخدهی نمیباشد. بهترین راهبرد سیاست خارجی توازن و تعادل بین بلوک شرق و غرب میباشد. با این راهبرد است که میتوان منافع ملی را تأمین نمود. قرار گرفتن در یک طرف موجب زیان و خسران بوده و خواهد بود. تفکیک قوا و فرایند انتخاب مجموعههای حاکمیتی باید از یک منطق دموکراتیک واقعی تبعیت نماید و الا بهصرف توجه به ظاهر دموکراتیک نمیتواند ماهیت غیردموکراتیک نهادهای فوق را از نظرها دور بدارد.
وجود احزاب و تشکلها تنها راه خروج از نابسامانیها در کشور است. فعال نمودن یا ایجاد احزاب که بتوانند تمام سلایق را در خود جای دهند ضروری است. امید است کشور عزیزمان همیشه از گزند دشمنان دور بوده و حاکمان صالح با درایت، ایران را در مسیر توسعه و پیشرفت قرار دهند. تعامل و همزیستی با دیگران در فرآیند تاریخی ایران بهوضوح حاکی از سعه صدر ملت سرافرازمان میباشد.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوســـتان مروت با دشـــمنان مدارا
عزت مستدام
جمعیت هیأت امنای بازار بزرگ زنجان
انتهای پیام
یاشاسین… خیلی جامع. در هیچی توازن و بالانس رعایت نشده به عبارتی بهتر، تقوا پیشه نکرده ایم از خدا نترسیدیم که اگه بالانس در اجزای ساختمان نباشه بالاخره خواهد ریخت و زیر آوار خواهیم ماند!!!
– امام جمعه همانطور که از نامش پیداست؛ فقط مختص جمعههاست!روزهای دیگر هفته مربوط به
سایر مسؤولین است.البته شاید من اشتباه میکنم، چون امامان جمعه ایالت شمالغرب زورمندترند که
هر روز مسائل استراتژیک ژئوپلتیکی و ژئوکالچرال را نیز در قالب دستورنامههای گشاده به شورای عالی امنیت ملی کشور تقدیم میکنند.
– ای کاش برای بند یازدهم که گفتهاید «تبعیض در قومیتها، زبانها، فرهنگها و اعتقادات دینی بهشدت حساسیتزا میباشد» ابهامزدایی
میکردید.مثلا درخواستتان را به زبان ترکی با الفبای لاتین به نمایندگی از ملیت دلخواه برای مسؤولین مورد نظر مینوشتید.
– ظاهرا اعضاء هیأت امنای بازار علاوه بر دانش اقتصاد در علوم سیاسی،جامعهشناسی،روابط بینالملل،
وچند دوجین دانش دیگر متخصصاند؛ که علاوه بر شناخت مسائل در حوزههای مذکور، رهیافت و راهکار هم
ارائه کردهاند.
در پایان از کجا آغاز کنیم؟ از خودمان. پس آسایش دو گیتی تفسیر این چند حرف است:
۱-فروش کالا و خدمات به قیمت قانونی با رعایت ایمان دینی در خاک امت اسلامی.
۲-هیچ کالایی احتکار نشود.
۳-پرداخت به موقع مالیات و عوارض بازرگانی و دیگر کسورات مالی عامالمنفه.
۴- تا حدامکان سرمایه خود را درون کشور به گردش درآورید و از فراری دادن سرمایه به کشور برادر همزبان ترکیه بپرهیزید.
درود بشرفتون
ولی افسوس که گوش شنوا و مرد عمل میخواد که مسئولین ازین دومورد مستثنی هستن چون به نفعشون نیست
اینا که نوشتین یعنی چه؟:::
متاسفانه وضعیت فعلی کشور همانند برنجی شده که آشپز خمیرش کرده و غیر قابل اصلاح. هیچ مورد مثبتی رو در کشور شاهد نیستیم و تمام امور به بدترین حالت ممکن مدیریت میشن. سال آینده سال سرنوشت سازی خواهد بود. انشالله که به فرو پاشی کشور و کشت و کشتار ختم نشه.
با درود وسلام به بازاریان محترم زنجان که چنین واقعیت های جامعه ایران را باز گویی کردند .برای رسیدن به این اهداف هیچ راهی جز مشارکت همه نخبگان دلسوز ایران وتقویت جمهوریت راه کار دیگری به نطر نمی اید .باید حاکمان ما دست از یکدندگی ولجبازی بر دارند وگر نه اینده کشور نا روشن خواهد بود
سلام علیکم
بسیار بسیار عالی، دقیق ،کاملا دلسوزانه و بی کم و کاست بود. در این اوضاع خطیر و حساس بسیار بسیار تعجیل در انجامشان واجب واجبات میباشد.
ومن الله التوفیق
یک سوال کاملا بی جواب و عصبانی کننده
چرا حاکمیت می تواند در برخورد با معترضان روی سخت نشان دهد ولی در برخورد با بی کفایتانی که متولی امور هستند تعطیل است. چرا هیچ فاسد شکم برآمده را در میدان شهر به تنور نمی اندازید. چرا اینهمه فساد و این همه ناکارآمدی؟!
حالا چون حاکمیت با معترضان برخورد خشن میکنه این دلیلی میشه که فاسدهای شکم گنده رو توی تنور بندازن؟! تا کی توهم کارهای فاشیستی مفید! باید در مملکت ادامه داشته باشه؟ رضاشاه یه کاری کرد که شاید نتیجه درستی داشت، معلوم نیست؛ اما یادمون باشه هدف وسیله رو توجیه نمیکنه.
مطالب بیان شده نشان از خرابی در همه زمینه های حکومتی بوده و هیچ کار مفیدی وجود ندارد پس بهتر است تا دیر نشده مسئولین به مردم و خواست آنان تن بدهند و خیلی محترمانه استعفا بدهند و کارها را به اهل فن بسپارند و در واقع می توان گفت سرنوشت کشور مانند هواپیمایی میباشد که خلبان آن هیچ از فنون پرواز نمی داند
سلام و عرض ادب خدمت این بازاریان عزیز و دانشمند الحق و والانصاف بسیاری از مشکلات این مرزو بوم مقدس و عزیز رو ذکر کردین همراه با راهکارهای بسیار راهگشاما ایرانیا بازاریامون در حد اساتید دانشگاه هستن آدم لذت میبره از این همه جامع الاطراف بودن درد و بلانتون بخوره تو سر مسوولین بیسواد و پر ادعا به نظر من این نامه بازاریان باید جایگزین تمام برنامه های چندینو چند ساله و بدردنخور بشه به امید اون روز
سلامگردشپولدرمنطقهزنجان
بهنسبتجمعیتآنکماستلذا
کسبوکاردربیشترمناطقزنجان
بیرونقاستتحقیقابیشازنیمی
ازجمعیتایناستانمهاجرتکردند
متوسطدرآمدسرانهدراستان
زنجانازمتوسطنصفمتوسط
درآمدسرانهکشوریستاگردولت
کمیهوشیاریبهخرجمیداداستان
زنجانبهبزرگترینصادرکننده
چاقوو…جهانمبدلمیگشتو
زیباییهایصنعتچاقوسازیدرکنار
دیگرجاذبهها….سالانهچندمیلیون
گردشگربهاینخطهمیآمدند
وقتی اینجور چیزایی میخونم جلو چشسم سیاه میشه
ما تو نانوتکنولوژی تو جهان اولیم و درآمدمون تو نانوتکنولوژی اندازه نفته
تو تولید علم و مقاله رتبه چهارم جهانیم و درآمدمون از تولید علم و چاپ مقاله نصف درآمد نفته
تو تولید موشک و هسته ای و پهباد و فضا جزو شش کشوریم و درآمدمون اندازه نفته
تعداد16میلیون پرونده قضایی تو دادگاهها و حل اختلاف سیاه نماییه
آلمان 2500ابر شرکت بزرگ جهانی داره و ما هم با جمعیتی اندازه آلمان 2تا شرکت ایرانخودرو و سایپا داریم ک منتها جهانی نیستن
آلمان نیاز به واردات 7میلیون نیروی کار داره
ما هم نیاز ب صادرات 10میلیون نیروی کار داریم
تو رو خدا دیگه از این چیزا ننویسید
خسته شدیم
بازاریای زنجان خسته نباشید
ولی دیگه خسته شدیم اینقد تو اینستا و واتساپ از این روشنگریها نوشتن
عصبی شدیم
بجاش راه تامین زندگی و خانه دارشدن با حقوق اداره کار رو بنویسید
بجاش کمپینی بذارید ک کل کارمندان وزارتخونه کار و اقتصاد و صمت و نماینده های مجلس حقوق وزارت کار بگیرن یعنی ماههی شش میلیون تومان ک الگوی ما بشن برا زندگی و بدونن چطوری تو زندگی ما صفا و رفاه و امید آوردن و خودشون هم مث ما خوشحال و خندون بشن
البته اموال مازاد بر ماههی شش میلیون حقوقشون صرف حراست و نظارتشون بشه ک نتونن جاده خاکی برن و اون ده میلیون نیروی بیکار از این حقوق بشن صاحب کار
هم جونای بیکار صاحب کار میشن و سرشون گرم میشه
هم مسئولین نظارت میشن و میتونن پز بدن ک مشکل بیکاری حل شده
خخخخ