تجربهی زیسته زنان چادری در اعتراضات حجاب اجباری
گزارش میدانی خبرنگار انصاف نیوز:
آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: در بحبوحهی اعتراضات سه ماه گذشته ادعاهایی درمورد کشیدن چادر از سر زنان محجبه در خیابانها منتشر شد. برخی از رفتار معترضین با محجبهها گفتند و برخی دیگر از محجبهها با هشتگ «چادری هستم و با حجاب اجباری مخالفم» از مطالبات معترضین درمورد اجبار در حجاب حمایت کردند. انصاف نیوز اینبار به میان مردم رفته و از تجربهی زیستهی زنان چادری در فضای دوقطبی برساخته این سه ماه گزارشی میدانی تهیه کرده است.
«خیلی از این اعتراضات به حقه!»/ «با چادر خیلی به سختی کار گیر میاد!»
سعیده، 60 ساله، معلم بازنشسته
خانهاش در یکی از مناطق خوب تهران است و در ظاهر یک زن طبقهی متوسط به نظر می آید. در اولین سوال از او راجع به رفتارهایی که از مردم در این سه ماه به سبب پوششاش دیده پرسیدم، اینکه آیا توهین یا ناسزایی شنیده است و یا حتی ترسی داشته از اینکه کسی چادر از سرش بکشد یا خیر.
«بله این ترس را داشتم و توهین و ناسزا هم شنیدم.» از او خواستم یکی از تجربیاتش را تعریف کند:«در اوج این شلوغیها بطور منظم باید فیزیوتراپی میرفتم و از اتوبوس هم استفاده میکردم. بعد از ساعت تعطیلی مدارس بود. دختربچهای همراه مادرش بالای سر من ایستاده بودند که به من اشاره کرد و از مادرش پرسید: مامان مخبر که میگن ایشونه؟!» سعیده میگفت حتی دوستانی داشته که به سبب این اتفاقات و اخبار در این مدت چادر سر نکردهاند.
میگفت دخترانش هم چادری بودهاند اما نه به دلیل اعتراضات اخیر بلکه خیلی وقت است که چادر را کنار گذاشتهاند. دلیلش را پرسیدم :« دخترام معماری خوندن. با چادر به سختی کار گیر میاومد! حتی به دخترای من تو محیط کارشون میگن چرا روسری سر میکنید یا چرا با همکاران مرد اون دفتر دست نمیدید؟! جوری تحت فشارن که دختر من گفته فکر کنید من وسواسیام!»
از او راجع به اعتراضات اخیر پرسیدم:«ناعدالتی وجود داره و خیلی از این اعتراضات به حقه! خیلی جاها در حق زنا ناعدالتی میشه. چرا شغلهای کمتری برای دخترها هست؟! چرا جذب دخترها تو بعضی رشتهها کمتره؟! چند وقت پیش دوست من میخواست از حساب پساندازی که خودش برای پسرش از کودکی باز کرده بود برداشت کند و به او پولی بدهد که اجازه ندادن. بهش گفتن تو ولی نیستی! خب اینا همهاش ظلمه دیگه!»
میگفت بعضی سختگیریهای بیجا و قوانین بیدلیل مسبب بخشی از این نارضایتیهاست :«چرا همه باید تو دادگاه و دادسرا و اینجور فضاها چادر سر کنند؟! خیلی از معلمها و کارمندها بخاطر شغلشون چادر سر میکنند. من مدرسهی شاهد رفتهام؛ چرا باید مادرها هم چادر بپوشند؟! این دوگانگی چیه که خودمون درست کردیم؟»
سعیده راجع به حدود آزادی حجاب که از نظر او ممکن است میگفت:«آزادی حجاب هم باید چارچوب داشته باشد. آزادی حجاب شاید مخل آزادی من نباشد ولی برای مردها میتواند باشد.» این را گفت و انگار درد دلش در مورد رفتارهای نسل جدید و نوجوانان سرباز کرد: «رفتارهای زنندهای دارند بچهها! چهارتا پسر واسه یه دختر جشن تولد بگیرن اونم پا شه وسط اینا برقصه؟! این قشنگه؟! بنظرم بخاطر تعطیلی مدارس در زمان کروناست. اینها بیبندوباری است!»
مردم فکر میکنند هرکس چادری است ارتباطی هم دارد
فائزه، 26 ساله، پزشک عمومی
فائزه میگفت اتفاقات این سه ماه باعث شده گاها در پوشیدن چادر احتیاط کند :«آدمها انگار یک بغضی نسبت به چادر پیدا کرده بودند. من البته حق میدهم؛ آدم در شرایط بحرانی نمیتواند هیجاناتش را کنترل کند.» از او راجع به کشیدن چادر از سر زنان چادری پرسیدم:« عدهای هم میگفتند خود وابستگان دولتی این کار را کردهاند که معترضین را بدنام کنند!» فائزه میگفت هیچوقت از مردم بخاطر حجابش رفتار بد خاصی ندیده است؛ دوستانش هم او را میشناسند و دید بدی به او ندارند ولی از همان دوستانش میشنود که دید مردم به چادریها بد شده است و هرکس چادر دارد انگار ارتباطی هم دارد.
او میگفت در جامعهای که آزادی حجاب را انتخاب کند هم راحت زندگی خواهد کرد؛ انتخابش عوض نخواهد شد و مدافع انتخاب آزادانهی آدمهاست: «اجبار فقط نفاق و دورویی میآورد؛ چیزی که در سطوح مختلف دیده میشود. اگر تبلیغ فرهنگی درستی باشد آدمها خودشان میتوانند انتخاب کنند. حجاب انتخاب من بوده و از قضا همسو با اجبار دولت؛ این اجبار برای دوست من که چنین انتخابی ندارد حتما مشمئزکننده است درست مثل اینکه به من بگویند باید حجابت را کنار بگذاری کمااینکه ما هم چنین حرفهایی مثلا زمان استخدام میشنویم. پیشبینی من این است که این انتخاب آزادانه بدون جهتگیری اگر باشد حتما شرایط را بهتر میکند.»
فائزه در پایان حرفهایش به تاثیر رفتار بد بعضی چادریها هم اشاره کرد: «تندرویهای بیجا! از امربهمعروف و نهی از منکر استفادهی نابهجا میکنند. من به عنوان یک چادری وقتی این برخوردها را میبینم واقعا ناراحت میشوم. آدمها این رفتارها را به چادر ربط میدهند نمیگویند آن آدم اینطور بود!»
آزادی حجاب در مغایرت با طبیعت مردان است
مادر و خانهدار، معصومه، 50 ساله و دختر 24سالهاش، نازنین، خبرنگار
در گذر مترو ولیعصر در حال خرید بودند. از تجربهی ترس یا رفتار بدی که به دلیل چادرشان در این سه ماه دیده بودند پرسیدم. نازنین: بله من رفتار بد از مردم دیدم. چیز خاصی نبود که باعث تغییر من بشه ولی خب مثلا خانمی که اجازه نداد من به جای او در مترو بنشینم یا نگاهها و جوابهای سربالایی که میدهند. نازنین آزادی حجاب زنان را در مغایرت با طبیعت مردان میدانست و چادر را یک «سد ایمن» بین زن و مرد میدانست که حتی در خوشبینانهترین حالت از احتمال گناه هم جلوگیری میکند. معصومه، مادر نازنین، به یکی از جملات رهبری هم اشاره کرد: رهبر انقلاب هم گفتند اون دختر بدحجاب شاید ایمانش از من قویتره جاهایی!
معصومه از تجربهای که در همین گذر مترو ولیعصر نزدیک یک ماه گذشته داشته میگفت: «خانمی در همین گذر به ما گفت بیرون میروید چادرتان را دربیاورید؛ چادرتان را پاره میکنند. من هم گفتم جانم هم برود این چادر را درنمیآورم!» در ادامه با اشاره به این اعتراضات گفت: «چه بسا اینهایی که زن، زندگی، آزادی میخوان فقط واسه خودشون میخوان یعنی میخوان زنها بیحجاب باشند.»
ترسش را داشتم
عاطفه، 40 ساله، فروشندهی محصولات خانگی
باید بساطش را جمع میکرد و وقت اضافه نداشت؛ فقط راجع به آن خبر چادر کشیدن از او پرسیدم. خبر را شنیده بود. از تجربهی خودش و احتمالا تغییر رفتار مردم در این چند ماه پرسیدم:« نه من چیزی ندیدم ولی خبر را شنیدم و ترسش را داشتم.»
در حد همین روسری نپوشیدن باقی نمیماند
مائده، 32 ساله، حسابدار
دیروقت بود؛ در بلوار کشاورز در حال برگشت به خانه از محل کارش بود. مائده میگفت هیچ رفتار بدی این مدت از مردم ندیده است. از او راجع به آزادی حجاب و یا برخورد با بیحجابی پرسیدم: «من با برخورد موافق نیستم ولی اگر حجاب آزاد شود فکر نکنم در حد همان روسری نپوشیدن بماند!»
کی دیگه الآن صداوسیما نگاه میکنه؟!
کوکب، فروشندهی عروسک بافتنی، 56 ساله
کوکب بعد از حج چادری شده بود و میگفت چادر پوشیدن برایش سخت است ولی دوستش دارد. رفتار بدی ندیده بود و رفتار بیحجابها در مقابل خودش را براساس یک احترام متقابل میدید: «من چیزی ندیدم و حتی رفتار بد یا ناسزا هم نشنیدهام. همانطور که من به خانمی که بیحجاب است کاری ندارم او هم به من کاری ندارد!» کوکب خبر چادر کشیدن را نشنیده بود و میگفت وقتی به خانه میرود آنقدر خسته است که فرصت زیادی برای شبکههای اجتماعی ندارد. از اخبار صدا و سیما هم که پرسیدم گفت: «کی دیگه الآن صداوسیما نگاه میکنه؟!»
همین آزادیای که میخوان باعث میشه تو همین تجمعها […]
زهرا، 30 ساله، دانشجوی ادبیات حال حاضر و فارغالتحصیل سابق علوم اجتماعی
در باور زهرا مرگ مهسا امینی به عنوان نقطهی آغازگر این اعتراضات همهاش برنامه بوده است: «الآن من در شرایط مشابهی بمیرم هچین اتفاقاتی بعدش میافته؟! امکان نداره بیبرنامه بوده باشه!» از اعتراضات و آزادیای که معترضین طلب میکنند میگفت: «این اعتراضات و آزادیای که میگویند بیش از همه به ضرر خودشان است. همین آزادیای که میخوان باعث میشه تو همین تجمعها […].» از او پرسیدم «مگر در تجمعات حضور داشته؟» که گفت: «رد میشدم و به چشم خودم دیدم!» عین آن فعل را ندیده بود ولی میگفت خانمی که انگار مخدر خاصی هم مصرف کرده بود به آقایی چیزی شبیه به آن فعل گفته است.
زهرا از اخبار جعلیای که در چنین شرایطی منتشر میشود هم گفت:«آن روز یه نفر نفسنفسزنان اومد تو کلاس گفت دو نفر را با ژ-3 جلوی فنی زدن؛ درحالیکه من چند دقیقهی پیش از جلوی فنی رد شده بودم و هیچ خبری نبود! من که تحصیلکردهام لااقل نباید فریب بخورم!»
از شرایط زنان نسل جوان ناراضی بود: «امیدوارم دخترای ما به خودشون بیان.» و با حسرت میگفت: «من الان دخترامون رو میبینم میگم آخه یعنی همینا قراره مادر بشن؟! اصلا دامنی مونده که بچهها بخوان اونجا پرورش پیدا کنن؟!»
رفتار باحجاب و بیحجاب، براساس احترام متقابل
لیلا، 50 ساله، خانهدار
لیلا را دیروقت درحالیکه ماشینها را از دور برانداز میکرد و سخت منتظر آمدن اتوبوس بود دیدم.
او رفتار بدی از مردم ندیده بود و حتی حس ترسی هم نکرده بود. لیلا حتی برایش جای سوال داشت که وقتی او به کار کسی کاری ندارد چرا باید به او کار داشته باشند: «من چی کار دارم که اون روسری سرشه یا نه؟!» و در ادامه با ناراحتی میگفت: «الآن مشکل ما حجاب نیست. مشکل اقتصاده! من دوتا پسر جوون تو خونه دارم که نمیتونن ازدواج کنن!»
بعد از این جنبش ديگر زنها از ترس آويخته شدن از مو انتخاب نخواهند كرد!
سوره، 26 ساله، دانشجوی دندانپزشکی
سوره فعال دانشجویی بود؛ حرفهایش بیشتر رنگ و بوی سیاست داشت و کلانتر به سوالات نگاه میکرد. سوره میگفت کشیدن چادر از سر زنان چادری احتمالا کار افرادی است که مغرض بودهاند و از اتحاد مردم واهمه دارند. این ترس جدیدی نیست کما اینکه در سال 88 و 96 هم بوده. بعد از تجربهی عینی خود گفت: «خودم و یا اقوامی که چادری هستند و همراه آنها این مدت در خیابان بودهام به هیچوجه چنین دلهرهای از سمت مردم نداشتهایم ولی از سمت یگان ویژه دلهرهای وجود داشت از جنس همان که سایر مردم داشتند.» سوره با تاسف میگفت این لباس یعنی چادر مشکی به یک لباس حاکمیتی بدل شده و این تصور میان مردم وجود دارد که هرکس این لباس را تن کند چه بسا وابستگی خاصی به حکومت دارد و بسیاری از اطرافیانش و حتی خودش در موقعیتهای خاصی ترجیح میدهند چادر سر نکنند. سوره میگفت این تصور در حاکمیت هم وجود دارد و تناقض برایشان به وجود میآورد که مگر شما هم که مسلمان و متشرع هستید با جمهوری اسلامی و حاکمیت مشکلی دارید؟!
از او هم راجع به یک انتخابات فرضی راجع به حجاب و آزادی حجاب پرسیدم. او بر دموکراسی تاکید داشت:« چه من و چه بسیاری از اطرافیانم که چادری هستند ایدهآلمان جامعهای دموکراتیک است که مردم برای آزادیشان تصمیم بگیرند و هیچ اجباری وجود نداشته باشد. سوره از احساسش از زندگی در ایرانی که قانون حجاب اجباری ندارد هم گفت: «به شخصه در جامعهای که اجباری در مورد عقاید اشخاص وجود نداشته باشد راحتتر هستم. چه بسا افراد مذهبی هم که التزامی به اصول اسلامی دارند نه به شکل ایدئولوژیک، اینها هم احساس رضایت خواهند داشت. اینطور نیست که بگوییم اینها دچار تنشی خواهند شد. مگر زمانی که حجاب آزاد بود آیا مردم زندگی مسالمتآمیزی کنار یکدیگر نداشتند؟! بله یک بخشی بودند که به زن نگاه جنسیت زده داشتند و متاسفانه دارند اما جامعه به سمت یک فرهنگ پویاتر میرود»
سوره از فردای احتمالی اختیار حجاب و واکنش مردم هم گفت: «ما نمیدانیم چه پیش خواهد آمد ولی احتمالا باز هم یک اقلیت تندرو حضور خواهند داشت با توجه به برداشتی که این مدت در خیابانها و کف دانشگاه داشتهام؛ اقلیتی که نمیخواهند فردای آزادی انتخاب هم سر به تن هیچ کدام از معتقدین باشد ولو اینکه دین و اعتقادشان را یک امر شخصی بدانند و قصد حقنه کردن آن به دیگری را نداشته باشند. اما این اقلیت هم نتیجهی نگاه رادیکال دولتی و سالها روا داشتن بهزور است. بنابراین وجود چنین جریانی طبیعی است اما این اقلیت هم با گذشت زمان منحل خواهند شد چرا که مردم ما اهل تساهل و تسامح هستند و میتوانند تابآوریشان را بالا ببرند.»
اگر اکثریت مردم به آزادی حجاب رای بدهند و من اقلیتی باشم که تحملش را ندارم هجرت خواهم کرد
فرشته، 33 ساله، استاد دانشگاه
فاطمه در یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی ساکن است و طی این سه ماه هم بیشتر آنجا بوده است. او میگفت خبر کشیدن چادر را شنیده است ولی منبع را موثق نمیدانست. فاطمه هیچ رفتار بدی از سوی مردم به دلیل پوششاش ندیده بود و البته این را متاثر از جو شهری که در آن زندگی میکند میدانست. او از رفتارهای بین مردم میگفت و اینکه بین بخشی از مردم احترام متقابل وجود دارد ولی بخشی هم نگاه از بالا به پایین به یکدیگر دارند اینطور که محجبهها بیحجابها را خیابانی میبينند و بیحجابها هم محجبهها را امل میبینند. فاطمه این قسم قضاوتها از روی حجاب را خیلی سطحی میدانست و اینطور توضیح میداد که حجاب علاوه بر بعد ظاهری بعد باطنی هم دارد.
از فاطمه هم راجع به آزادی حجاب پرسیدم: «همین الان هم خیلی جامعهی باحجابی نداریم؛ صرفا پوشیده است. زیاد نمیتوان پیشبینی کرد که چه میشود و مردم چه واکنشی خواهند داشت. شاید اگر هیچ قانونی نباشد بخواهند کارهایی در فضای عمومی انجام دهند که زیاد صورت خوشی نداشته باشد. آزادی همیشه نمیتواند خوب باشد. وقتی چارچوبی نباشد هرجومرج پیش میآید. به نظر من اتفاقات خوبی نخواهد افتاد ولی با سختگیری هم موافق نیستم باید مسیر تعادل را پیش گرفت. اجبار و زور درست نیست با نصیحت و راههای دیگر اگر شد که شد اگر هم نشد دیگه ولش کنن.» به نظر فاطمه اساسا نداشتن حجاب هر کسی را معذب میکند؛ حس خوبی ندارد و خلاف سرشت انسان است. او به حجاب متفاوت و زیبای کشورهای عربی؛ اینکه زنان در آنجا حجابشان را دوست دارند و قانونهای بیدلیل ایران برای پوششهای خاص مثلا مقنعه در دانشگاهها یا ادارات که وجههی حجاب را زشت میکند نیز اشاره کرد.
فاطمه برخورد با بیقانونی یا کسی که عرفی را میشکند را ناگزیر میدانست؛ نمیدانست چه شکلی از برخورد میتواند درست باشد ولی بر این امر تاکید داشت که برخورد تند جواب نخواهد داد. به نظر او حجاب در سرشت انسان است و رفتار الان مردم از سر لجبازی است.
از او خواستم تصور کند انتخاباتی برگزار شده و بیشتر از 90 درصد مردم به آزادی حجاب رای دادهاند؛ آیا او میتواند آزادی دیگری را بپذیرد یا خیر، اعتراض خواهد کرد: «من اعتراض نخواهم کرد ولی به این آزادی هم رای نخواهم داد. من اگر نتوانم اینجا باشم میروم کشور دیگری زندگی میکنم! من الان تصوری ندارم که چه خواهد شد ولی اگر ببینم وضعیت حجاب اینجا جوری باشد که زندگی کردن برای من سخت شود و اکثریت مردم چنین وضعیتی را پذیرفته باشند و من اقلیتی باشم که نمیتواند زندگی کند من مهاجرت خواهم کرد.»
هرچقدر گشت ارشاد اذیتشون کنه فایدهای نداره
شمسی، 50 ساله، دستفروش بازار تجریش
شمسی دو کلاس سواد داشت؛ خواندن میدانست ولی در نوشتن مشکل داشت. هوا سرد بود؛ در گذر بازار تجریش روی زمین نشسته بود و اسفند و این قبیل اقلام را میفروخت. تاکید میکرد سواد درستی ندارد و در اینجور مسائل سر نمیکشد. شمسی میگفت خبر چادر از سر کشیدن را نشنیده است؛ رفتار بدی هم از سوی مردم ندیده و حتی بیحجابها از روی او خجالت میکشند!
از او راجع به آزادی حجاب پرسیدم؛ با لحن مشفقانه و دلسوزانهای میگفت:«این دخترا از اینجا سرلخت رد میشن من دلم میسوزه! من راضی نیستم سرشون لخت باشه؛ دلم میسوزه! میگم یافاطمه زهرا تو هم دلت میسوزه لابد! دخترای خودم هم اجازه ندادم چادر بردارن؛ نمازشون هم بهجاست. کسی که مسلمون و شیعهی علی باشه موهایش رو لخت نمیکنه!»
شمسی راجع به برخورد با بیحجابی هم چنین گفت: «منظورتون گشت ارشاده؟! فایدهای نداره هرچقدر سخت بگیرن و اذیتشون کنن؛ خودشون باید رعایت کنن.»
این آزادی مانع آزادی من است
زینب، 40ساله، لیسانس ادبیات و خانهدار
از زینب راجع به برخورد مردم با او پرسیدم: «من چیزی ندیدم. شاید در حد یک نگاه بوده که برام مهم نبود!» زینب راجع به آزادی حجاب و احساسش در چنین جامعهای گفت:«صد در صد به چنین وضعیتی معترض خواهم شد. ما خانوادهی معتقدی هستیم و برای پسرم یا همسرم حس خوبی ندارم. امنیت من سلب خواهد شد. این مانع آزادی منه!»
«شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مهر غفلت خورده است.»
امامزاده صالح تجریش
ساغر، 23 ساله، کارشناس مدیریت و مشغول در فروشگاه رفاه
ساغر را درحالیکه با گوشیاش درگیر فیلترینگ و تلگرام بود دیدم. مادر ساغر چادری نبود و این انتخاب خود او بود. از حس ترس او در مورد خبر چادر کشیدن و رفتار مردم پرسیدم: «این حس ترس را در جاهای شلوغ داشتم و متوجه نگاه سنگین مردم هم شدهام ولی رفتار بدی به شکل عملی ندیدهام.» وقتی از احساسش از حضور در جامعهای که قانون حجاب اجباری ندارد پرسیدم خیلی کوتاه پاسخ داد: «برای من مشکل نخواهد بود!»
آمنه، 53 ساله، خانهدار
آمنه میگفت عدهای از بیحجابها با هر روشی هدایت نخواهند شد و فایدهای ندارد: «میگن امام حسین به یزیدیها میگه شما نون حروم خوردید که حرف حق به گوشتون نمیره. اینها هم همینن.»
زمان شاه هم همین برخوردهای بیحجابها با محجبهها وجود داشت
اختر، 55ساله، پزشک عمومی (چند سالی بود که دیگر کار نمیکرد)
اختر را دور میدان ولیعصر در حال خرید لباس پیدا کردم. راجع به خبر چادر میگفت: «من ترس از کشیدن چادر نداشتم چون برخوردی نداشتم ولی شنیده بودم. دوستم به دخترش یه روزی گفته بود حالا امروز چادر نپوش. دخترش با مانتو و محجبه خیابان رفته بود؛ جلویش را گرفته بودند که به مسئولین ناسزا بگو!»
اختر راجع به برخوردهای مردم میگفت فروشندهها به او جواب سربالا میدهند و خانمهای بیحجاب بد نگاه میکنند یا با تندی حرف میزنند. او میگفت خلاف تصور مردم برخوردهای اینچنینی قبل از انقلاب هم وجود داشته است: «من 11 ساله بودم. با مادرم سوار اتوبوس شدیم. نگاههای خانمهای کناریمون رو یادمه!»
او از تجربهی دخترش در مدرسه هم گفت: «دخترم درمدرسهی مذهبی درس میخواند و چادر اجباری بود. بعد از یک سال متوجه شد دوست همراهش در سرویس مدرسه نه تنها چادری نیست که مذهبی هم نیست. یکی دیگر از دوستانش در همین مدرسهی مذهبی همجنسباز بود و جالب است که گلایه میکرد از این عنوان؛ میگفت عنوان درستش همجنسگرا است.» اختر میگفت باید خیلی زودتر این برخوردها انجام میشد: «وقتی ول میکنن همین میشه دیگه! ما الآن پوشش اجباری داریم و نه حجاب اجباری!»
از او پرسیدم اگر حجاب آزاد شود آیا حاضرید مثل همین معترضین به خیابان بیایید و چنین برخوردهایی ببینید یا خیر که اینطور پاسخ داد: «بله اعتراض خواهم کرد. نه من بلکه خیلیها حاضر به هزینه دادن هستند. شما انتخابات سال 96 هم در نظر بگیرید که خیلیها برای اینکه رئیسی رای نیاورد رای دادند؛ ⅓ آرا برای آقای رئیسی بود. همان ⅓ که صددرصد موافق نظامند حاضرند جانشان را برای حفظ این نظام بدهند.»
بحث ما با اختر به نظرات او راجع به اعتراضات اخیر نیز کشیده شد. اختر مرگ مهسا امینی را اتفاق خاصی نمیدید و به نظرش «این ممکن است در هر برخورد قانونیای اتفاق بیافتد». او سر منشا تمام این اتفاقات را خارج از کشور میدانست: «بنظرتون اگر فعالیت مسیح علینژاد این چند سال نبود آیا ما الآن به اینجا میرسیدیم؟!»
انتهای پیام
یه سوال شما چرا برای مصاحبه کسانی که حجاب نمیزارن رو انتخاب نکردید؟افراد چادری کم همه جا تریبون دارن شمام اضافه شدید ؟یا شایدم شمام تشخیص دادید با قشر اقلیت جامعه همراه بودن بهتره ؟یه جور نون به نرخ روز خوری
حرف مفت مفته نزن آخه روسری در آوردن و تقلید از خارجیان هر غلطی بکنن که چی بشه ، آخه حجاب مثله محافظه اشیا قیمتیه طلا و جواهرات رو در طلا فروشیا ببین همه در گاوصندوقه ولی از اون ور بدلیجات رو ببین هر کی میاد دست میگیره ، حجاب اصالت ایرانیه برو توی تخت جمشید هم ببین ولی عده آیی کم الان که آزاده چرا ما نمیبینیم بد حجاب خیلی ناچیز اکثریت ایرانیا اصالت خودشون رو حفظ میکنن بخاطره عقبه آیی که دارن ربطی هم به دین نداره ناموس پرستن آخه شوهر یا پدری که راضی میشه دختر و همسرش لخت بیان بیرون که خخخخ
خب جناب نابغه اینا که حجاب نمیذارن معلومه موافقن، ابنا رفتن از کسایی که نظرسنجی کردن که نظرشون رو خیلیا نمیدونن، درضمن با ۱۰ ۱۵ نفر چیزی نمیشه تو نگران نباش، و اینکه ازکجا معلوم اقلیتن، حتی از همین آدمای معلمولی که حجاب درستیم ندارن بپرسی بعضیاشون مخالفن
ببخشید جناب مگه تو اون جریانات چادر و لباس از سر و تن بیحجابا کشیدن؟تیتر رو بخون لااقل بعد بیا نظر بده
از 16 خانم چادری، فقط 2 نفر اول نگاهی نسبتاً همدلانه با مردم داشتند و باقی یا نسبتاً خنثی و یا نسبت به عامۀ مردم دچار نوعی حس خود پاک بینی و خود محق بودن نسبت به دیگران بودند. در همین جامعۀ آماری بسیار کوچک می توان دید در بهترین حالت، کمی بیش از 10 درصد اقشار مذهبی نسبت به حس تحقیر و خفگی ای که جامعه نسبت به آن حساس شده، دچار هم دلی و هم حسی هستند! جای کار بسیار دارد برای جامعه شناسان و دین پژوهان داخلی که چطور این همه خشونت از طرف
… چندان حسی در این قشر بر نمی انگیزد!
من خودم محجبه ام ولی هیچ گاه به خواهران بد حجابم توهین نکردم بلکه به آنها با دید محترمانه نگاه کردم و به عقیده شان هم احترام گذاشتم . مشکل جامعه ما الان حجاب نیست بی عدالتی است
من هم با شعار زن زندگی آزادی موافقم ولی نه آزادی برهنگی، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی در استفاده از امکاناتی که مردها فکر می کنند فقط مختص آنهاست مثل استفاده از موتورسیکلت یا دوچرخه و …
شما کاملا دستوری مصاحبه کرده اید و منظورتون این بوده که به خواننده این م،لب رو القا کنی که کشتن مهسا اتفاق خاصی نبوده،برخورد قانونی بوده،با برنامه بوده و از خارج اداره میشده،هنوز این نظام خیلی طرفدار داره و…چرا سراغ خانمهای دیگه نرفتی؟چرا در مورد اقتصاد و آزادی و خفقان نپرسیدی؟؟
اتفاقا الآن بی حجابها همه جا تریبون دارند و مثل… به جون افرادی که میخواند سالم زندگی کنند میپرند خدایا از سر بانی وباعثش نگذر
حتی یک مورد چادر کشی نداشته ایم و این دروغها را فقط برای بدنام کردن درست کرده اند !
مسرونید دختران بی حجاب هم باتوم خوردند هم تهمت هرزه و فاحشه بهشون زدند ما که برامون مهم نیست ما حق و حقوق اولیه مون رو میگیریم شما هم فکر کنید خیلی پاک هستید و خیلی نون حلال خوردید مهم نیست
گیر بدی گیر میدن اصلا چادر داشتن یا نداشتن چه تاثیری داره؟یکی میخواد چادری باشه یکی میخواد نداشته باشه نبایدبه هیچ کدام توهین بشه
#جنبش_لختی_ها_را_شکست_میدهیم