خرید تور نوروزی

جنسیت‌زدگی یا بردگی جنسی؟


ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

اظهارات ناسنجیده یک سینماگر به ظاهر ارزشی درباره زن و این بار به بهانه زنان سلبریتی سینماگر باعث واکنش گردید. اظهاراتی سخیف که بیش از هر کس باعث رضایت دن کیشوت معروف سینما در مقام مجری برنامه هفت شد. به گمانم واکنش به این دست تسویه حساب های آلوده به منافع سیاسی و مطامع مالی در روزهای آینده ادامه خواهد داشت، ترجیح حقیر اما تحلیل این نوع عقده گشایی های سیاسی از زاویه ای متفاوت و درخور شخصیتی است که وزن و اعتبار داشته و نداشته خود را به معرض داوری و قضاوتی اینگونه صریح و بی پرده گذاشته است. راستش بعد از شنیدن اظهارات طالبی اولین چیزی که برایم تداعی شد این دیالوگ معروف فیلم روزهای خوب بود، هر کس یک شخصیت است، اما الزامن به معنی داشتن شخصیت نیست.

حقیقت این است که ذهنیت و تفکر جنسیت زده در جامعه ما معطوف و محدود به مردان نیست. مرادم از مردان نه به معنای عام جنس مردانه که ناظر بر ذهنیت کسانی است که فارغ از هر شان علمی، اجتماعی، دینی و… همان اندازه که در هیبت نرینگی خود را برتر می دانند، به همان نسبت زنان را به عنوان جنس مخالف و صرفن به مثابه ابزار جنسی نگاه و به صراحت یا تلویح تحقیر می کنند. این در حالی است که صاحبان این نگاه جنسیت زده، از اتفاق در مواجهه با زنان و صدالبته از گروه سنی معلوم و با جذابیت های خاص تا بخواهید حقیر و زبون و ضعیف و… هستند.

تجربه نشان داده این بداندیشان که خود را در هیبت نرینه و در تضاد با ضعیفه برای خود صفت قویه قائل هستند، چه بسا در بزنگاه ها به طرفه العینی به کمترین کرشمه این ضعیفه ها به موجوداتی زبون و حقیر تبدیل می شوند. آنجا که اینها در هیبت جنس قویه زن را اینچنین تحقیر می کنند به همین کرسی های کذایی و تریبون های نان و آب دار و قلم چکانی ها محدود می شود. اینها در یک کلام مصداق به خلوت رفتگان هستند که آن کار دیگر می کنند. آنجاست که به پلک زدنی نقاب شان فرو می افتد و به طرفه العینی به پای همین ضعیفه ها سجده می کنند.

اين که ریشه این پارادوکس کجاست و چنین دوگانگی در ذهنیت و رفتار چه پاسخی دارد، بحث مفصلی می طلبد. آنچه پاسخ این تناقض را برای اینگونه هتاکان غم انگیز می کند، حتمن معطوف به بخش های پنهان و نهان و أشکاری است که بی علم و اطلاع از داده های علمی و بخصوص روانشناختی و روانشناسی و به خیال خام زدن و در رفتن و همزمان چرب زبانی های معمول و این که در نهایت نه خانی آمده و نه خانی رفته، همه چیز فراموش می شود. غافل از این که آن روزگار که هر که دلش هر چه خواست بگوید و ایام به کام بگذرد خیلی وقت است گذشته است. امروز روزگار هر کسی خود را به هر اندازه رسانه ای می کند،  باید آنچنان متوجه رفتار و سکنات و گفتار خود باشد که حتی مواظب رفتن انگشت اشاره به سمت دماغ حقیقی و عقلی‌اش باشد. که اگر چنین نکنند، اینچنین خواهد شد که دیگران نیز انگشت اشاره شان را برای یافتن ریشه ها به هر دلیل عالمانه ای ارجاع دهند. 

از این زاویه هر چند مایه تاسف است، اما باید به امثال اقای طالبی و حامیان چنان اندیشه ای یادآور شد، آنچه در منبر هفت درباره زن بیان شد، هیچ مرز و محدودیتی در تعمیم و تسری نه تنها به نوعیت زن که به زن نوعی نیز نمی توان قائل شد.  مرادم از نوعیت زن به تعبیر نزدیک به فیلمساز ارزشی همان موجودی است که امثال ایشان با ملاحظه به مادینگی و بدتر از آن بمب رابطه‌ی جنسی تعبیر می کنند. و مرادم از نوعیت زن موجودی است که اغلب جناب ایشان با عنوان مادر و مادربزرگ و امثال این تعارفات مثلن تکریم و احترام می گذارند.

البته اینگونه نرینه های مردنما با آن گروه مادینه های زن نما که نه تنها اینگونه حقارت ها را به مثابه آموزه های اخلاقی و دینی می پذیرند، که متاسفانه به آموزش و تبلیغ چنین انگاره های تحقیرآمیز اهتمام دارند، چندان تفاوتی نیست. هر چند جای بسیار تاسف و هم تاثر داشته باشد. مرادم بیش از همه آن شمار انگشت شمار زنان نماینده حاضر در مجلس شورای اسلامی است. به همین دلیل سکوت زنان مجلس نشین در قبال این نگاه پست و مادون تاریخی به زنان را به خودتحقیری آشکار و تسری جاهلانه به  همه زنان و بالمآل به شأنیت مقام نوعی زنانی تعبیر می کنم که مدعی به بهشت رفتن مردان از دامن زن می شوند.

آنچه اما به ذهنیت جنسیت زدگی درباره اینگونه افراد تعبیر می شود، به گمانم با محترمانه ترین ادبیات اعتراضی ممکن است. اگر ملاحظات عرفی را همچون مروجین این افکار کنار بگذاریم، تعبیر جنسی زدگی بسیار به حقیقت وجودی و ذهنی این اندیشمندنمایان مناسب تر و نزدیک تر است. این تلقی از آنجا که منشایی جز کنش های جنسی ندارد می تواند بار معنایی نزدیک تری به جنسیت زدگی بدهد.

همینجا به اظهارات مشابه و بعضن سخیف تر برخی مسئولان و به اصطلاح مفسران سیاسی در ریشه یابی حضور غیرمنتظره زنان در اعتراضات اخیر اشاره کنم.  اظهاراتی به تلویح و تصریح با همین نگاه جنسی زدگی که نه تنها سعی در پاک کردن صورت مسئله که فراتر آلوده کردن انگیزه اعتراضات به مسائل جنسی داشتند. 

مخلص کلام افاضات آقای طالبی را خواسته یا ناخواسته عطف و وامدار نگرش سیاسیون نماهایی می دانم که به هر آلودگی زبانی و کلامی و… برای فرار از پاسخگویی تن دادند. و توصیه ام به امثال طالبی ها به نقل از بونوئل، « غم نان عذری برای فاحشگی هنر نیست»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. بردگی جنسی را کسانی به اجرا گذاشته اند که به نام استقلال و آزادی زن و داشتن شغل که متاسفانه بجای اینکه آنها دنباله رو بزرگان اصلاح طلب باشند در عمل عده ای دنباله رو آنها شده ایم.
    اینها در هتل هایشان و شرکت ها و …. تحت مدیریتشان زنان را در اختیار مسافران و مشتریان به عنوان خدمات ویژه قرار دادند و می دهند و آدرس غلط آنرا با هیاهو و زیرکی در سایتها و فضای مجازی به مشهد و آقای علم الهدی و برجسته کردن جملاتی ناقص از حرف های او و دیگر آقایان کردند
    این ما بودیم و هستیم که هنوز راه آینده را با تفکرات سیاسی پیش می بریم و معایب را به طرف های مقابل و خوبیها را برای بهره برداری دوگانه و چندگانه به خود نسبت دادیم به نظر من آنها چیزی برای از دست دادن ندارند چرا که اکثریت شان ثابت کرده اند که مردم تصمیم گیر هستند و ما برعکس هرجا قدرت دستمان بود فقط برای بهره برداری سیاسی نهایت بی رحمی را در حق آنها کردیم و چه اشتباه بزرگی کرده و می کنیم
    امیدوارم به انصاف برسیم و رعایت کنیم

  2. خیلی متن جالبی بود درود بر نویسنده هر کسی نمی‌تواند مفهوم متن شما را بفهمد خانم هایی هستند که فکر می‌کنند با سکوت در برابر این توهین ها و برده بودن به بهشت می‌روند و هرچه بیشتر بردهباشند از نعمتهای بهشتی بیشتری برخوردار میشوند !! البته خیلی کم و معدود هستن خوشبختانه

  3. شرح واقعیتی تلخ از جماعتی که دشمنی عجیبی با ایران و ایرانی دارند و نه تنها این که دین ستیزان وقیحی نیز هستند که ابایی از هزینه کردن هر آنچه که هست در راستای بدست آمدن امیال حقیر و شیطانی خود ندارند.
    نویسنده رو نمیشناسم اما از نگاه من و به اتکا تجربه زیسته ام آنچه که مطرح شده واقعیت تلخ حاکم بر ماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا