ادعاهایی درباره مدرک دانشگاهی و استخدام «علی شریعتی»
ادعای «جلال متینی» دربارۀ تدریس علی شریعتی در دانشگاه مشهد و درگذشت او در کتابی که بهتازگی منتشر شده است را مجله ی اندیشه پویا در شماره 37 بازتاب داده است.
به گزارش انصاف نیوز اندیشۀ پویا نوشت: جلال متینی، از دانشآموختگان مدرسۀ البرز، به ریاست دانشکدۀ ادبیات دانشگاه مشهد و سپس ریاست دانشگاه فردوسی مشهد در رژیم پهلوی رسید. او سپس در زمان ریاست پرویز ناتلخانلری بر فرهنگستان مأمور به خدمت در فرهنگستان شد و به سمت نایبرئیسی خانلری منصوب شد. آنچه میخوانید گزیدهای از خاطرات اوست دربارۀ علی شریعتی، از آن زمان که به تدریس در دانشگاه مشهد مشغول شد تا درگذشت او در خارج از کشور؛ ادعاهایی که البته میتواند بیپاسخ هم نماند.
✖️ روزی یکی از مراجعان در دانشکده به من گفت دکتر شریعتی و همسرش از اروپا به مشهد برگشتهاند و در جلسهای گفتهاند که میخواهند در دانشکدۀ ادبیات تدریس کنند…بعد از مدتی، این دو تن طی دو نامه خطاب به دانشکدۀ ادبیات تقاضا کردند به عنوان استادیار به کار مشغول شوند. نامهها و ضمایم آن را دیدم و متوجه شدم آقای دکتر شریعتی از دانشگاه سوربن فرانسه در رشتۀ Higiology (چیزی معادل «مقامات» یا «شرح احوال اولیا و قدیسان») دکترای دانشگاهی گرفته است ولی ادارۀ ارزیابی مدارک تحصیلی وزارت آموزش و پرورش آن را به «تاریخ» ترجمه کرده است. همسرشان نیز از همان دانشگاه دکتری دانشگاهی در زبان فارسی گرفتهاند و موضوع رسالۀ دکتریشان چیزی مانند «حرف اضافه در گلستان سعدی» بوده است. نامهها را پیش آقای دکتر رجایی بردم و گفتم با آنچه در زمان ریاست آقای دکتر فیاض به عنوان آییننامۀ داخلی استخدام معلم برای دانشکدۀ ادبیات تصویب شده است، هیچ یک از این دو نمیتوانند در دانشکده استخدام شوند. چون در آن آییننامه که شما هم آن را امضا کردهاید تصریح شده است رشتۀ تحصیلی دارندگان دکتری دانشگاهی از فرانسه باید با رشتۀ تحصیلی آنان در دورۀ لیسانس یکی باشد…. در مورد استخدام معلمان زبان و ادبیات فارسی نیز تصریح شده است باید دارای درجۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران باشند و لاغیر. به آقای دکتر رجایی عرض کردم این دو هیچ یک حائز شرایط نیستند…
✖️در آن روزها برای انجام کاری به تهران رفته بودم. به دانشکدۀ ادبیات سری زدم. آقای دکتر عباس زریاب خویی که مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تهران را بر عهده داشتند…گفتند پس شما خبر ندارید که شریعتی اول برای استادیاری در دانشکدۀ ادبیات تهران اقدام کرده بود. ما مدارکش را کافی تشخیص ندادیم و با وجود اصرار سازمان امنیت در استخدام وی، آن را رد کردیم. شما چرا او را با این مدرک میخواهید استخدام کنید؟ آنجا متوجه شدم اصرار آقای دکتر رجایی در فرستادن پروندۀ دکتر شریعتی و همسرشان به گروههای آموزشی زبان و ادبیات فارسی و تاریخ دانشکدۀ ادبیات خودمان بیعلت نبوده است.
✖️ معلوم شد که آقای علی شریعتی که به عنوان شاگرد اول رشتۀ زبان و ادبیات فارسی و با استفاده از بورس دولتی مخصوص شاگردان رتبۀ اول دانشگاهها به اروپا رفته است، شاگرد اول حقیقی آن کلاس هم نبوده است و چنان که پیش از این نوشتهام آقای سید احمد خراسانی معلم پیمانی دانشکدۀ ادبیات مشهد، دانشجویی را که در سال اول و دوم در این رشته شاگرد اول بوده است به عمد در درس عربی در سال سوم تجدیدی میکند تا علی شریعتی ــ که در سه سال تجدیدی نداشته است ــ از بورس استفاده کند. شنیدم که در شورای دانشکده، آقای دکتر فیاض رئیس دانشکده به آقای خراسانی گفته بودند آن دانشجویی که در سالهای اول و دوم شاگرد اول بوده، اگر در سال سوم ناگهان شاگرد بیسواد یا کمسوادی شده بوده است میتوانستید به او نمرۀ 5 یا 6 بدهید نه 75/9 یا 75/6 (تردید از بنده است). آقای خراسانی گفته بودند من شریعتی را آدم مستعدی میدانم، میخواهم به اروپا برود و تحصیل کند و با دست پر به ایران برگردد (نقل به معنی).
انتهای پیام
شما بگو رفوزه ما میگیم نجات دهنده ی اسلام چون به شخصه اگر کتاب های ایشان را نمی خواندم تا به حال اسلام را بوسیده و کنار گذاشته بودم. ایشان راه پیدا کردن حقیقت را در دنیای خاکستری به امثال من نشان داد.
با توجه به رفتار ایشان در زندان، می شود گفت این حرفها ادعا نیست بلکه حقیقت محض است.
درود بر شما.
حقير شاني براي خود نميبينم در مورد معلم شهيد حرفي بزنم اميد وارم اهل خرد و دانش جواب متن بالا را بدهند.يادمان نرفته است مردم ما در تمامي سطوح علمي در دهه50وبعد از آن با مطالعه كتابهاي دكتر شريعتي ،بيشتر با اسلام واقعي اشنا شدند.و خيلي از جوانان ما با اشنايي با عقيده دكترشريعتي در مورد دين ،شربت شهادت نوشيدند.و امروزه گرايش به افكار شريعتي خيلي زياد است.وامروز هم ما به افكار شريعتي نياز داريم.اين افكار شريعتي بود كه نسل انقلابي را به خيابان ها كشاند.نميدانم با انتشار اين مطالب چي چيزي را مي خواهند اثبات كنند؟!!زنده و جاويد باد ياد و خاطره همه شهدا راه ازاده از جمله معلم شهيد
در باره حرف های زده شده؛مسئولان باید اظهار نظر کنند.ولی من به عنوان کسی که شاهد دوران دهه پنجاه بوده ام یادآوری می کنم که در صحنه بصورت خاص کسی از جهت فکری چون شریعتی حضور نداشت حتی آقای مطهری و حق می توان آن را معلم انقلاب نامید.بخصوص بعد درگذشتشان در سال 56تا سال 60اما ازآنجا به بعد جریان مرموزی که هنوز برای خیلی ناشناخته است جهت را عوض کرد و هنوز ادامه می دهد در حقیقت امروز غریبانه ترین دوران برای نیروهای مذهبی است.چون خیلی از جوانان قبله آرزویشان تفکر غربی و مادی شده و نیروهای مذهبی حکومتی هم تفکر شریعتی که هیچ مطهری را هم بر نمی تابدمگر آن تفکر مرموز و خاص را! البته در طول تاریخ،در همه جهان این چنین بوده است.اما همه بدانیم نهایت مؤمنان رستگارند.
قهرمان قلابی بود. که ساتر را با عین القضات يکی میدید.