خرید تور نوروزی

گفت‌وگویی با روانشناس آمریکایی منتقد ال‌جی‌بی‌تیسم

«این پدیده، جامعه ما را به خطر می‌اندازد»

سرویس اجتماعی انصاف نیوز: روز دوشنبه یکم اسفندماه 1401 یک نشست لایو اینستاگرامی میان دکتر احسان شاه قاسمی، استاد و پژوهشگر ارتباطات دانشگاه تهران و دکتر پل کامرون، استاد پیشین دانشگاه نبراسکا، برگزار شد. نشست مزبور با عنوان ال‌جی‌بی‌تیسم، تهدید تمدن برگزار شد. انصاف نیوز خلاصه‌ این نشست را منتشر می‌کند.

به گزارش انصاف نیوز، در ابتدای جلسه دکتر شاه‌قاسمی پس از احوالپرسی و خوشامدگویی به حضار، به معرفی دکتر کامرون پرداخت. وی توضیح داد: دکتر کامرون از برجسته‌ترین روانشناسان عصر حاضر است. پژوهش‌های ایشان در دهه 1980، مربوط به حوزه همجنسگرایی در آمریکا بود و دردسرهایی را برای ایشان بوجود آورد. تا آنجا که منجر به اخراج وی از American Psychology Association (APA)، یکی از انجمن‌های مطرح روانشناسی در دنیا، گردید. بعد از آن، از دانشگاه نیز اخراج شد. البته ایشان با تاسیس مرکزی به نام Family Research Institute ایده خود را دنبال کرد و پژوهش‌های ارزشمندی را انجام داد. همچنین مقالات ایشان در ژورنال‌های مطرح جهانی منتشر شد.

در ادامه دکترشاه‌قاسمی با اشاره به مسئله همجنس‌گرایی و تهدیدی که برای تمدن‌ها ممکن می‌سازد، از دکتر کامرون خواست تا یافته‌های خود را به اشتراک بگذارد.

دکتر کامرون در سخنان آغازینش اشاره کرد: من در کشوری [آمریکا] زندگی می‌کنم که همواره کودکان بیشتری به زوج‌های همجنس‌گرا جهت سرپرستی آن‌ها داده می‌شوند. در یک سوم از ایالت‌ها این اتفاق وجود دارد و تابحال نشنیده‌ام نهادی پیگر وضعیت تربیت یا سرنوشت این بچه‌ها باشد. متاسفانه اغلب پژوهش‌های این حوزه [سرپرستی کودکان بی‌سرپرست] توسط دواطلبانی انجام می‌گیرد که یا همجنس‌گرا هستند و یا از همجنس‌گرایان حمایت می‌کنند. بنابراین کار با یک سوگیری آغاز می‌شود و پژوهش‌ها به نحوی هدایت می‌شود تا نتایج مطلوبی محقق شود. هنگامی که شما به پدر یا مادری مراجعه می‌کنید که بچه‌ها را به سرپرستی پذیرفته‌اند، آنها به خوبی می‌دانند چه پاسخی بدهند تا برخی از اهداف سیاسی برآورده شود.

وی همچنین بیان داشت: با وجود اینکه اولین پژوهش‌ها با سوگیری آغاز شدند، اما نتایج آن‌ها شگفت‌انگیزند. یافته‌ها نشان می‌دهند به شکلی غیرطبیعی کودکانی که والدین آن‌ها همجنس‌گرا هستند، همجنس‌گرا می‌شوند. براساس آمارها یک سوم و حتی قریب به نصف فرزندان همجنس‌گرایان، همجنس‌گرایی را در زندگی انتخاب می‌کنند. چرا که والدین خود را می‌بینند و از آنها اقتباس می‌کنند. آنها کودکان خود را تشویق می‌کنند. این آمارها نشان می‌دهد جامعه آمریکا به سمت یک جامعه همجنس‌گرا حرکت می‌کند.

کامرون اشاره داشت: والدین همجنس‌گرا توسط دولت آمریکا مورد مطالعه واقع شده و این مطالعات با نتایج جالبی همراه بوده است. دو هفته پیش نتیجه پیمایشی منتشر شد که دبیرستان‌های آمریکا را مورد مطالعه قرار داده بود. به شکل اعجاب‌انگیزی این نتایج با یافته‌های پژوهش سال‌ 1954 همخوانی دارد. مبتنی بر این گزارش‌ها افرادی که همجنس‌گرا هستند، به طرز برجسته‌تری درگیر خودکشی و فکر کردن به آن هستند. آن‌ها مشکلات شخصی بیشتری را گزارش کردند و احساس تنهایی می‌کنند. همچنین آمار بیشتری مبنی بر مصرف مواد مخدر و استفاده از مشروبات الکی حین رانندگی در حالیکه سرنشینان دیگری حضور دارند، وجود دارد.

در ادامه دکتر مارکون تصریح کرد: استفاده از مواد مخدر، ماری جوانا و هروئین در میان آن‌ها [همجنس‌گرایان] بیشتر است. آنان با کار کردن مشکل دارند. چراکه در اثر استفاده از مواد مخدر تمرکز کافی ندارند. همچنین نمی‌توانند سرکار حاضر شوند و یا از کیفیت کار آن‌ها کاسته می‌شود.

وی افزود: اثرات اجتماعی همجنس‌گرایی هزینه‌های زیادی برای فرد و جامعه دارد. مصرف مواد مخدر، رانندگی در حالت مستی و مسائلی دیگری که با خود به همراه دارد. همچنین همجنس‌گرایان بر اساس آمارها و به علت فشارهایی که تحمل می‌کنند، از عمر کمتری برخوردارند. به طور متوسط میانگین طول عمر آنان در مقایسه با افراد معمولی ۱۵ سال کمتر است.

در سال 2012 یک پژوهشگر دانمارکی این نکته که افراد غیرهمجنس‌گرا بیشتر عمر می‌کنند را به چالش کشید و در دانمارک به مطالعه این موضوع پرداخت. در کمال ناباوری وی یافته‌های پیشین را تایید کرد. همچنین به این نکته پی برد که زوج‌های همجنس‌گرای زن (لزبین‌ها) در مقایسه با زوج‌های همجنس‌گرای مرد (گی‌ها) اندکی بیشتر عمر می‌کنند.

مارکون معتقد است: حرف اصلی تمام ادیان اعم از اسلام، مسیحیت و… آن است که اصلی‌ترین وظیفه بشر، ادامه دادن نسل‌هاست. اما همجنس‌گرایی در پی عادی سازی ادامه نیافتن نسل بشر است. در کشورهای زیادی روانشناسان سنتی و مدرن متعددی وجود دارند. به زعم روانشناسان سنتی، همجنس‌گرایی موجب می‌شود افراد اتفاقات بدی را تجربه کنند. مثلا همجنس‌گرایان غمگین‌ترند، میل به خودکشی دارند و امکان رسیدن به موفقیت آنان کمتر است. این افراد در اغلب آزمون‌های سلامت روانی نمره‌های پایینی کسب می‌کنند.

مارکون ضمن اشاره به یافته‌های خودش در کشور آمریکا افزود: «من به آمار و انجام پژوهش روی کلان‌داده‌ها علاقه‌مندم. اما بخشی از پژوهش‌ها را در دانشکده‌های پزشکی انجام دادم و پرونده‌ها را مطالعه می‌کردم. انجام آنها یا با دغدغه شخصی یا با حمایت‌های مالی دولتی انجام میشد. وقتی به آمارها نگاه می‌کردم یا با افرادی که در این موسسات فعال بودند، صحبت می‌کردم، متوجه شدم همه ما به نوعی افرادی همجس‌گرا هستیم. به این معنا که همه ما، افرادی اجتماعی هستیم. مردها اغلب با مردها دوست می‌شوند و زنان با زنان. تمایز همجنس‌گرایان در آن است که آنان تمایل به سکس و رابطه جنسی با یکدیگر دارند. مشکل در آن نقطه است و جامعه باهوش متوجه این نکته است. در واقع رابطه با جنس مخالف امری طبیعی، ارزشمند و لذت‌بخش است و این همان امری است که همجنس‌گرایی، علیه آن است.»

وی اینچنین ادامه داد: در سال 1978 در این باره نوشتم؛ اگر رابطه زن با زن و یا مرد با مرد، توسط دولت آمریکا امری عادی فرض شود، رفته‌رفته جامعه دگرجنس‌گرایان کوچک می‌شود و جامعه به نقطه‌ای می‌رسد که اکنون شاهد آن هستیم. در آن زمان که در آمریکا این نظریه را مطرح کردم، دو تا سه درصد دانش‌آموزان ادعا می‌کردند گرایش به همجنس‌گرایی دارند. امروزه در ایالت کالیفرنیا در کودکستان‌ها همجنس‌گرایی آموزش داده می‌شود و عملاً امری پذیرفتنی است. در نتیجه امروزه مطابق آمارها در میان هر 4 یا 5 نفر، یک نفر ادعا می‌کند که شکلی از همجنس‌گرایی درون وی وجود دارد. این پدیده، جامعه ما را به خطر می‌اندازد. فرزندان ما و آینده کشور نابود می‌شود. آیا این پدیده راه حلی دارد؟ نمی‌دانم!

به زعم مارکون از دهه 1960 که برای نخستین‌بار قرص ضدبارداری آمد، غرب و کل بشریت متضرر شد. چراکه به موجب آن زنان و مردانی شکل گرفتند که معتقد بودند می‌توانند با هم رابطه جنسی برقرار کنند اما از بارداری خودداری نمایند. بعضی از داده‌ها نشان می‌دهد 40 درصد از نوجوانان جامعه آمریکا همجنس‌گرا هستند. زنان تشویق می‌شوند به جای آنکه مادر باشند، کار کنند و درآمد کسب کنند. این نکته هرم جمعیتی را کوچک می‌کند و تهدیدی برای جامعه می‌باشد. اگر بچه‌دار نشویم، بشریت محکوم به مردن است.

سپس ادامه داد: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بچه کمی تولید می‌شود. ما در جامعه سرمایه‌داری زندگی می‌کنیم. سرمایه‌داری چیز خوبی است. چراکه ما را وامی‌دارد که بیشتر تولید کنیم تا بیشتر مصرف کنیم. اما سرمایه‌داری با آفاتی همراه است. مخصوصاً اینکه برای مصرف بیشتر مردان و زنان باید همواره کار کنند تا آنچه می‌خواهند را مصرف نمایند. همچنین استخدام‌کنندگان بدنبال زنان بی‌بچه هستند. چراکه داشتن فرزند، مسئولیت اصلی زن را در جای دیگری تعریف می‌کند و استخدام‌کنندگان به آن علت که به فکر سود شخصی خود هستند، مادران را استخدام نمی‌کنند.

مارکون با تاکید بر مشاهداتش افزود: در برخی از کشورها سیاست احمقانه تک فرزندی وجود دارد. در آمریکا، همین چندی‌پیش افراد به قانون سقط جنین و کشتن فرزند رای دادند. مبتنی بر این قانون این جواز صادر می‌شود که شما می‌توانید به راحتی رابطه جنسی برقرار نمایید و دولت از سقط جنین حمایت می‌کند. جامعه اینگونه استمرار ندارد و جامعه با فرزندآوری ادامه می‌یابد. مشاهدات نشان می‌دهد جوامع غیرسکولار در مقابل جوامع سکولار مانند فرانسه، اوکراین و … آمار فرزندآوری بیشتری دارند.

وی اینچنین ادامه داد: به لحاظ سنتی داده‌هایی از  صدها و هزاران همجنسگرا به اتهام تجاوز به کودکان وجود داشت. چطور می‌شود این وضعیت را در جهان توضیح داد. من پژوهشی را طراحی کردم و همان کاری را کردم که شما انجام می‌دهید. این اطلاعات را از گوگل استخراج کردم.  این اطلاعات را درباره کشورهای آمریکا، کانادا و .. بدست آوردم. نتایج جالبی بدست آمد که با شما به اشتراک می‌گذارم.

ما از گوگل نیوز با سرچ کردن اطلاعات را گرفتیم. در آمریکا 3000 داستان را استخراج کردیم. ما در این پژوهش جنسیت افراد متجاوز و قربانی را بررسی کردیم. به نیمی از کودکانی که در آمریکا به آنان تعرض شده بود، توسط یک فرد همجنس‌گرا دست‌مالی شده بودند. این عدد در بریتانیا، هلند و لهستان حتی بیشتر بود و به 55 درصد رسیده بود. هرمقداری که همجنس‌گرایی در یک جامعه پذیرفته شده بود، احتمال بیشتری برای دست‌مالی کودکان توسط همجنس‌گرایان مطرح است.

کامرون در بخش دوم سخنانش با اشاره به وضعیت موجود افزود: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که کشورهایی با پیگیری فرزندآوری بدنبال ساختن آینده خود هستند و در غرب و مشخصاً درکشور من [آمریکا]، صحبت از مزیت همجنس‌گرایی می‌شود. آن را یک امر عادی جلوه می‌دهند. رئیس جمهور من از آن حمایت می‌کند و به فرزندان ما می‌گویند همجنس‌گرایی یکی از انتخاب‌های شماست. چه اتفاقی برای جامعه ما افتاده؟ آیا این جامعه یک جامعه دیوانه است و چه آینده‌ای خواهد داشت؟

وی ادامه داد: دو سال پیش پیمایش بزرگی روی دانش‌آموزان انجام شد و 50.000 نفر را مطالعه کردیم. دو درصد از آن‌ها اظهار داشتند که دگرجنسی هستند. بدین معنی‌که در ظاهر پسر هستند اما از درون احساس دختر بودن دارند و یا برعکس. نکته قابل توجه آنکه دو-سومِ آن‌ها دختر بودند. این آمار نشان می‌دهد که به نسبت 2 به 1، همجنس‌گرایی در میان زنان افزایش می‌یابد. اما از خیلی از جهات برای ادامه یک تمدن زن‌ها مهم ترند. چراکه اگر یک مردی بدین شکل باشد، جامعه و ادامه نسل تهدید نمی‌شود اما در جایگاه زنان متفاوت است و ادامه این وضعیت وحشتناک است.

وی همچنین اذعان داشت: فرض کنید شما مسئولی در دولت فدرال هستید. گزارشاتی می‌بینید که چه تعدادی از زنان، سینه‌های خود را برمیدارند و بعد خودکشی می‌کنند. این تغییرات بزرگ در جامعه خوب نیست و با پیامدهای شگفت‌انگیزی همراه است. مثل تعداد زیادی از جراحی‌هایی که افراد انجام می‌دهند تا جنسیت خود را تغییر دهند. اما آن ‌چیزی که می‌بینید یک زنی است که سینه ندارد و یک زخم زشت جای آن دارد. اما در برخی از پوسترها و گفتمانی که روانشناسی مدرن تولید می‌کند، عکس زنی را می‌بینیم که سینه‌اش را برداشته و لبخند میزند. این نمایش، یک دروغ بزرگ است. باید بدانیم زنانی که سینه ندارند، تبدیل به مرد نمی‌شوند و امکان فراری از آن وجود ندارد. مرد بودن یا زن بودن یک امر ژنتیکی است.

همچنین کامرون به این نکته اشاره کرد که در سال 1922 فردی آمریکایی برای جراحی به اروپا رفت و به آمریکا برگشت. وی گفت من عمل کردم و زن شدم. روزنامه‌نگاران از وی درخواست کردند تا جنسیتش را اثبات کند. اما اهالی رسانه‌ به نحوی بازنمایی کردند و این ادبیات را نهادینه کردند که «تو چیزی هستی که احساس میکنی و لازم نیست کسی تو را تایید کند.»

با این جراحی‌ها مرد به زن و یا زن به مرد تبدیل نمی‌شود. مثلا مردی که جراحی می‌کند، تبدیل به زن نمی‌شود. بلکه تغییر در سطح ظاهری انجام می‌شود. این فرد، همچنان مردی بدون اندام‌های جنسی مردانه می‌باشد. این فرد چرخه ماهانه زنانه ندارد و مانند زنان باردار نمیشوند. اما از همه مهمتر آنکه این فرد به صورت خودخواسته خود را تسلیم به یک قصاب کرده و ابداً به حالت طبیعی و اصلی خود بازنمی‌گردد. این یک بازاری است که روانشناسان و جراحان ایجاد کرده‌اند. آنان برای آنکه به منفعت مالی برسند، به جامعه و افراد آسیب می‌رسانند.

پایان این جلسه با پرسش و پاسخ همراه بود. شرکت‌کنندگان حاضر در لایو پرسش‌هایشان را مطرح نمودند و دکتر شاه‌قاسمی پاسخ دکتر کامرون را انتقال داد.

از پرسش‌هایی که در طول ارائه بدان پرداخت نشده بود، این پرسش بود که چگونه می‌توان مانع جریان همجنس‌گرایی شد؟

کامرون در پاسخ اظهار داشت: از مهم‌ترین روش‌های مقابله با همجنس‌گرایی، دین‌داری است. احتمال تمایل به همجنس‌گرایی در میان دین‌داران 50 درصد کمتر سایر افراد است. همچنین توصیه می‌شود پدرو مادر با هم زندگی می‌کنند. باوجود این بازهم ممکن است افراد دچار همجنس‌گرایی شوند. من کودکی هفت ساله را دیدم که از پدر و مادر خوبی برخوردار بود اما همجنسگرا بود و همه انواع رابطه‌های جنسی را دیدم. نقش‌های جنسیتی را برای کودکان خود نهادینه کنید. علاقه‌مندی را به جنس مخالف طبیعی جلوه دهید و به آنان بگویید در بزرگسالی ازدواج خواهید کرد. آنان را نسبت به جنس مخالف خود مشتاق نشان دهید. بر رفتار آن‌ها نظارت داشته باشید. چراکه درون کودکانِ قربانی در آینده ظرفیت همجنس‌گرایی ایجاد می‌شود.

در پایان دکتر شاه‌قاسمی از مشتاقان این حوزه دعوت کرد تا پژوهش‌های دکتر کامرون را دنبال نمایند و جزئیات بیشتر را در مقالات ایشان پیگیری کنند.

علاقه‌مندان می‌توانند فیلم این گفت‌وگو را در صفحه اینستاگرامی انصاف نیوز به نشانی @ensafnews مشاهده فرمایند.

گزارشی از همجنس‌گرایی در ایران | دکتر اوحدی: راهکار دست علمای قم است

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا