خرید تور تابستان ایران بوم گردی

مسمومیت دختران و مسئولیت حاکمان

/پناهگاه را برای چه روزی گذاشته‌اند؟/

سمیه عظیمی، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

شمار دختران دانش‌آموز مسموم شده در کشور، دارد چهاررقمی می‌شود و دامنه آن، شرق و غرب کشور را درنوردیده است؛ اما همچنان، مسئولان، فضا را نرمال و عادی می‌بینند.

از حدود سه ماه پیش، از قم، دومین شهر مذهبی کشور، گه‌گاه و لابلای اخبار حوادث پاییز، صدای مسمومیت دختران فلان مدرسه به گوش می‌رسید؛ اخباری که حالا پس از فروکش چندهفته‌ای اعتراض-اغتشاش‌ها، بر صدر اخبار کشور نشسته و همه مسائل از جمله تورم، نرخ ارز و … را به محاق برده است.

حالا هر روز از زبان فلان پزشک، فلان روانشناس، فلان رسانه و فعال رسانه‌ای و فلان مقام مسئول، یک سناریو برای مسمومیت دختران دانش‌‌آموز برجسته می‌شود.

همین جا و در ابتدای این نوشتار، لازم است بگویم که در این مجال به دنبال چه نیستم:

نگارنده در این چند خط، درصدد نیست از سناریوهای مطرح بگوید و آنها را بررسی کند چراکه در این ایام کم درباره آنها گفته نشده و کم محل بحث‌های طرفین موافق و مخالف نبوده‌اند؛ اینکه این حادثه کار گروه‌های تندروی مذهبی است یا نیروهای خودسر یا طراحی سرویس‌های بیگانه یا حتی شیطنت دانش‌آموزان، محل بحث این نوشتار نیست حتی اگر خود، این حوادث را بیشتر پروژه‌ای طراحی شده در سرویس‌های بیگانه با اجرای عوامل تروریستی و بخشی از اپوزیسیون بداند.
 
بر کسی پوشیده نیست که کشف عوامل و پشت صحنه این حوادث با توجه به موقعیت وقوع آن یعنی مدرسه، کاری سخت و محل بحث و مناقشه خواهد بود. از این رو درصدد نیستم از وظیفه نهادهای امنیتی و انتظامی با وجود همه سختی این کار سخن بگویم و بر این نقد کنم که چگونه دزد گردنبند یک سلبریتی در کمتر از 48 ساعت دستگیر می‌شود، چگونه عملیات‌های بسیار پیچیده چنان غرورآفرین اجرا می‌شوند؛ اما در مدارس سراسر کشور، دختران مردم با انواع و اقسام رنج‌های جسمی، دسته دسته راهی بیمارستان می‌شوند و از میان همه دوربین‌ها، تنها یک راننده تانکر شناسایی می‌شود که کل ماجرا را به مضحکه بکشاند؟ نمی‌خواهم این توضیح واضحات را بدهم که تنها راه اثبات غلط بودن همه فرضیات عجیب و غریبی که این روزها بر افواه مردم جاری است، دستگیری عاملان و محاکمه شفاف آنان است.

از طرفی نمی‌خواهم از وظیفه رسانه‌های حکومتی سخن بگویم و بر عملکرد آنها در این ایام نقد کنم که با صداوسیمای فتح شده توسط جماعتی پرمدعا و پرقیل و قال، راننده یک تانکر را پشت به دوربین می‌نشاند و با اجرای یک نمایش مضحک، با روان ملی بازی می‌کند!

آنچه می‌خواهم بگویم، بخش مهمی از مسئولیت حاکمان در قبال جان جگرگوشه‌های مردم است که شوخی با آن با هر عنوانی، عواقب سختی را برای امنیت کشور در پی خواهد داشت.

مسمومیت دختران که در طول سه ماه گذشته، از شهر قم فراتر نرفته بود، در عرض یک هفته اخیر، سراسر کشور را دارد درمی‌نوردد و در نگاه حاکمان همچنان شرایط، نرمال و عادی است یا دست کم، احتمالا، اعلام غیرعادی بودن این شرایط را، افت توان خود در تامین امنیت کشور یا کسر شان اقتدار نظام می‌دانند.

در قم، دو سه ماهی است که خانواده‌های نگران، یا از فرستادن دختران خود به مدرسه امتناع می‌کنند یا هر روز هزار بار تا بازگشت فرزندانشان به خانه، جانشان به لبشان می‌آید. این وضعیت حالا در کشور همه‌گیر شده است. خانواده‌های بسیاری در تهران و دیگر شهرها، با مدیران مدارس، درگیرند که مدرسه را تعطیل یا آنلاین کنید و مدرسه‌ها، از ارائه پاسخی روشن به خانواده‌ها، امتناع می‌کنند.

آموزش و پرورش در حالی مسمومیت‌ها را ساده می‌بیند و اندازه برف و آلودگی هوا برای آن اهمیت قائل نیست که بیم آن می‌رود، این اتفاقات، سرفصل حادثه‌ای سخت و عمیق باشد که خانواده‌ها و مردم را مقابل نظام قرار دهد؛ اتفاقی از جنس “جان”!

امروز سوال بسیاری از خانواده‌ها این است که آموزش و پرورشی که در سال‌های اخیر، تجربه نسبتا موفق آموزش آنلاین را پشت سر گذاشته و همچنان در ایام سرما و آلودگی هوا و گردوغبارهای فصلی از آن بهره می‌برد، چرا از این فرصت مغتنم برای گرفتن زمین بازی از طراحان و عوامل این پروژه احتمالی استفاده نمی‌کند؟
شاید پاسخ این باشد که تعطیلی مدارس، دقیقا خواسته دشمن و عوامل میدانی آن است، اما در برابر آن باید گفت: چه چیزی مهمتر از جان فرزندان ملت؟ و چه چیزی مهمتر از اعتماد و باور مردم به نظام که تا همین جا هم، بخش‌هایی از آن در طول حوادث سال‌های اخیر آسیب دیده است و بیم آن می‌رود با حادثه‌ای تلخ‌تر، بیش از پیش صدمه ببیند؟!

ضمن آنکه، اگر باور داریم در صحنه یک جنگ تمام عیار اقتصادی و امنیتی هستیم، چرا در برابر بمباران بی‌امان دشمن، برای دختران و پسران‌مان، به مانند سال‌های دفاع مقدس، پناهگاه را تجویز نمی‌کنیم و همانند سال‌های دهه 60، بچه‌ها را پای تلویزیون به دین درس‌های استاد نیرزاده نمی‌نشانیم؟

این عادی‌انگاری وضعیت، نامش هرچه باشد، مقابله با سناریو و طراحی دشمنان ایران نیست و تنها ما را به یاد روزهایی می‌اندازد که فیلم و تصویر برخوردهای غیرقابل قبول گشت ارشاد با زنان و دختران دست به دست می‌شد و دلسوزان هرچه فریاد می‌زدند که با گشت ارشاد، زمین دشمن و اپوزیسیون مزدور را آبیاری نکنید، کسی گوشش بدهکار نبود و تا نعش دختری بر زمین نیفتاد، متوجه عادی نبودن اوضاع نشدند.

جناب وزیر آموزش و پرورش!

خانواده‌ها و پدران و مادران دختران این سرزمین نگران‌اند. امروز شاید بیش از هر زمان دیگر، می‌توان به بخش‌های معترض مردم اثبات کرد که دشمنان قسم‌خورده ملت ایران، برای اجرای نقشه خود، حاضر به هر جنایتی هستند. هفته و روزهای پایانی سال است و تعطیلات نوروز نزدیک است. شما در برابر جان فرزندان این سرزمین مسئولید! مدارس را آنلاین کنید! فرزندان مردم را در این روزهای پایان سال، به خانواده‌ها بسپارید، پناهگاه را برای چه روزی گذاشته‌اند؟! سراسر کشور، در این وضعیت، پناهگاه‌های امنی به نام “خانه” دارد.  

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. وقتی ملخ به یک مزرعه عظیم میزند ان هم میلیونی کار از دست هزار کشاورز بر نمیاید کل اهالی باید پای کار ایند .وقتی که فاسدان حتی در اولیا و دانش اموزان به مدرسه رخنه کردند تنها حکومت نمیتواند جلوی این ملخ های وحشی را بگیرد هوشیاری ملت را می طلبد که الهی الحمدالله به یمن خیلی از رسانه ها هوشیاری هارا هم ربودند و مردم را در حاشیه های مزخرف فرو بردند . رسانه که رسانه نباشد و در جبهه حق چون نان ندارد نایستد و برای نان در جبهه نامردی و بیشرفی قلم بزند نتیجه اش فاجعه می شود فاجعه ای که به یمن خدا دامنشان را بی شک اتش میزند . وظیفه شما شده حاشیه سازی و از ترجمه خارجی خانم خزعلی هزار مزخرفات دیگر نوشتن ، نه نگاشتن حقیقت و اگاهی ملتی که دارند به لبه پرتگاه و سوریه سازی میبرندش. بدانید به حکم قلمتان اگر درست و به حق ننگارید به بزرگی خدا کنار معاویه شمر جایگاه ابدی خواهید یافت وعده حق بی شک اجرا شدنی است و اه یک ملت مظلوم به فلاکت رسیده گیراست یا حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا